والدین، امنیت روانی کودک را در محیط خانه با طرح «احتمال جنگ دوباره» برهم نزنند
آسیب کودکان از اخبار جنگ
گروه اجتماعی
میگوید همین دو ماه قبل، اخبار تماشا میکردیم و حین گفتن این جمله که «جنگ شد»، نگاهش به «روزبه» افتاده و دیده پاهای کوچک پسرک میلرزند و دو چشم نگرانش خیره شدهاند به حد فاصله بین دندانها و کلمات مادر.
«سمیرا» صبح روز بعد از حمله رژیم صهیونیستی به تهران و مرگ شهروندان بیگناه، متوجه بحران روحی «روزبه» میشود. وقتی برای بیدار کردن پسرش، به اتاق او سرک میکشد، میبیند کودک ۱۱ ساله رختخوابش را خیس کرده و شبیه به یک کلاف درهم تنیده یا یک جنین ترس خورده، در شکمش گلوله شده است.
«سمیرا» دیروز هم در مورد احتمال قریبالوقوع جنگ دوباره که هر آن ممکن است رخ دهد و در مورد آواره شدن مردم از تهران گفته بود. او از احتمال مرگ انسانهای بیگناهی که بیخبر از همه جا، مثل هر روز سر کار میروند، راهی خانهها و دانشگاهایشان میشوند و ناگهان بین زمین و آسمان، درگیر بلا و آتش میشوند، با صدای بلند حرف زده بود. در تمام این مدت، دختر و پسر ۹ و ۱۱ ساله و همچنین کودک سه سالهاش بیآن که او متوجه این بیدقتی خود باشد، شاهد خاموش آن حرفها بودهاند...
این در حالی است که نه خود حادثه که خواندن و شنیدن اخبار حادثه نیز درد دارد. درد مشترک این شنیدن و خواندن را کودکان بیشتر از بزرگسالان حمل میکنند. سرعت انتقال اخبار به قدری اهمیت پیدا کرده که فراموش شده است گروهی آسیبپذیر و بدون صدا هستند که میشنوند و میخوانند و در بسیاری از موارد، خودشان سوژه اخبار تلخ میشوند. آنها با جثه و قدهای کوتاه میتوانند به آینده بلندی وصل شوند. همین مسئله، اهمیت چگونه پرداختن به اخبار در رسانهها و کانون خانواده را مهم میکند. سردمدار عرصه خبر نیز اخبار حوادث است و معمولا وقتی جامعه در یک وضعیت خاصی قرار میگیرد، والدین اضطراب و نگرانی خود را در حضور کودکان بروز داده و این مسئله آثار و پیامدهای نامطلوب خود را بر روان کودکان به جای میگذارد.
سهم کودکان در این روزهای پرالتهاب چیست؟
کودکان بخش مهمی از جامعه را تشکیل میدهند و بر اساس آمارها، حدود ۲۴ درصد از جمعیت کشور را کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال تشکیل میدهند. بنابراین توجه به روان و ذهن کودکان در این شرایط، باید هم برای خانواده و هم برای دولت از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. بسیاری از روانشناسان کودک مدعی هستند که در این شرایط بهتر است کودکانمان را با حرف از جنگ نترسانیم. دکتر شادی جواهری، روانشناس و مشاور متخصص تعلیم و تربیت کودک و نوجوان در این باره معتقد است، در این وضعیت باید به هوش سنی کودکان توجه کنیم و بسته به شرایط سنی، و با توجه به گنجایش و قدرت تفکرشان شرایط را توضیح دهیم. به این دلیل که آنها خارج از فضای مدرسه و آموزش و جامعه نیستند و میتوانند احساس ترس و اضطراب را از جامعه دریافت کنند.
او عنوان میکند: «وقتی حادثهای نظیر جنگ رخ میدهد و یا زمزمه وقوع دوباره آن در محیط خانه از سوی والدین مطرح میشود، این یعنی کودک را وارد شرایط پرتنشی کردهایم که در واقع امنیت روانیاش را بر هم زده است. متأسفانه در آموزشوپرورش نیز شرایط آموزش و حفظ امنیت روانی برای کودکان وجود ندارد. کودکان در این شرایط چون قدرت تحلیل ندارند، تنها کاری که میتوانند انجام دهند، همانندسازی است و این جاست که فاجعه و آسیب جدی به کودک وارد میشود.»
این روانشناس کودک معتقد است در این شرایط که هر روز برخی افراد از احتمال جنگ دوباره میان ایران و رژیم صهیونیستی سخن میگویند، خانوادهها در داخل و خارج از کشور باید بیشتر از قبل توجه خاصی به کودکانشان داشته باشند. در غیر این صورت کودکانی که حساستر هستند زودتر دچار هراس تنهایی میشوند و در آینده با بحرانهای جدی روبهرو خواهند شد.
از گفتن عبارت «دوباره جنگ خواهد شد» در حضور کودکان پرهیز کنید
دکتر شادی جواهری با اشاره به اینکه از به کار بردن عبارتهایی مثل «دوباره جنگ خواهد شد»، «بدبخت شدیم» و «نکنه حمله بشه» خودداری کنید، و در این زمینه میگوید: «کودکان با شنیدن این کلمات دچار هراس و اضطراب میشوند. اضطراب میتواند مشکلات زیادی برای کودکان ایجاد کند؛ از کابوسهای شبانه گرفته تا شب ادراری، افت تحصیلی، بیماریهای جسمی و یا لکنت زبان. بنابراین برای حفظ آرامش کودکانمان هوشیار باشیم تا در مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی و دوستانه، در حضور فرزندانمان از حوادث اضطراب آور این روزها صحبت نکنیم. شبکههای خبری را زمانی ببینیم که مطمئن باشیم کودکمان حضور ندارد. فراموش نکنیم کودکان، هوشیارتر از آنی هستند که ما تصور میکنیم. حتی زمانی که مشغول بازی هستند، میتوانند حرفهای ما را بشنوند و در جریان مسائلی که متناسب با سن و سال آنها نیست، قرار بگیرند.»
سهیل امانی، روانشناس بالینی کودکان نیز میگوید این روزها حجم اخبار تلخ و نگران کننده در جامعه ایرانی بالا گرفته و جامعه در قلب بحران و التهاب پس از جنگ دوازده روزه است. در چنین وضعیتی، یکی از مهمترین وظایفی که به دوش والدین گذاشته شده، مراقبت و حمایت روانی از کودک و دور نگه داشتن او از اخبار تهدیدکننده است: «روز گذشته پدری با دختر ۱۳ سالهاش به مرکز مشاوره ما مراجعه کرد. او توضیح داد که شب بعد از حمله رژیم صهیونیستی، دخترک دچار حملات هستیریک شده است. دخترک در حضور من به یک گوشه خیره شده بود در حالی که ناخنهایش را تا انتها جویده بود. بعد از گفتوگو با کودک و والدینش، متوجه شدم به شدت احساس ناامنی، ترس و اضطراب کرده و تصور میکند زندگیاش در معرض تهدید و خطر است. او تصاویر خشونتبار زیادی، از جمله تصویر پیکر یکی از کشتهشدگان حمله رژیم صهیونیستی و چیزهایی بیشتر از آن را در طول دو ماه گذشته از طریق شبکههای اجتماعی دیده یا شاهد شنیدن گفتوگوی والدینش در این مورد بوده است و حالا نیز از وقوع جنگ دوباره میترسد.»
به گفته این روانشناس، کودکانی که در معرض اخبار تلخ یا تصاویر خشونتبار قرار میگیرند، ممکن است ابتدا به اضطراب، افسردگی و ترس شدید مبتلا یا حتی بعد از چند هفته، به «پیتیاسدی» یا سندرم اضطراب بعد از واقعه دچار شوند: «آنها مقایسه و همذات پنداری میکنند. چرا که لازم نیست کودکان خودشان به طور مستقیم در معرض قتل، انفجار، جنگ یا گروگانگیری باشند تا اضطراب بعد از واقعه را تجربه کنند بلکه واکنش کودکان نسبت به حوادثی که از طریق شبکههای اجتماعی از آن خبردار میشوند، ممکن است متفاوت باشد.»
امانی بر این باور است که واکنش انسانها به حوادث تلخی که رخ میدهند، یکسان نیست: «یک کودک ممکن است نسبت به اتفاقات وحشتناکی که خارج از دایره خانه و خانواده رخ میدهد، بیتفاوت باشد و هیچ واکنشی نشان ندهد. در نقطه مقابل، کودک دیگر ممکن است با دیدن یا حتی شنیدن اخباری که تصور میکند همان حوالی در حال رخ دادن است، خیال کند که این اتفاق ممکن است در آینده برای خودش یا عزیزانش رخ بدهد. به همین دلیل هم به شدت دچار اضطراب و حتی حمله هیستریک و واکنشهای روانی شود.»
«نازنین بهرامی»، تحلیلگر مسائل رفتاری میگوید، پس از حمله رژیم صهیونیستی، دخترش را گوشه انباری در حال دعا کردن و مکالمه با خدا پیدا کرده است: «پریا دخترم نشسته بود روی زمین. دستهایش را به حالت دعا در هم گره زده و سرش رو به آسمان بود و با خدا حرف میزد. او را بغل کردم. به او گفتم قرار نیست اتفاقی بیفتد و هرچه که رخ بدهد، من و پدرش از او مراقبت میکنیم.»
پریا به مادرش میگوید دارد برای پدر بزرگ و مادربزرگش دعا میکند که در پایتخت زندگی میکنند. «نازنین بهرامی» به تازگی در حضور فرزندش نسبت به وقوع جنگ دوباره ابراز نگرانی کرده است: «من تازه متوجه شدم شب گذشته، وقتی در مورد این نگرانی که خانه والدینم تهران است و احتمال دارد، دوباره جنگی رخ بدهد با یکی از دوستانم گفتوگو میکردم. در آن شرایط سخت متوجه حضور پریا نبودم، او حرفهایم را به دقت گوش میداده است. حتی بعد از مکالمه با دوستم، با مادرم تماس گرفتم و در خصوص احتمال وقوع جنگ صحبت کردم و از او خواستم که بیایند یزد و مدتی پیش ما بمانند.»
کودکان زیر هفت سال را از اخبار دور نگه دارید
کودکان بسیار زیادی در سالیان اخیر قربانی حوادث بسیار تلخ بودهاند و یا این حوادث را از زبان والدین شنیدهاند و گاهی نیز در شبکههای اجتماعی بدون همراهی والدین این اخبار را دنبال کردهاند.
«برخی روانشناسان» در صفحات تلگرامی، در این مورد توصیه کردهاند که هرگز کودکان را در شرایطی که پریا تجربه کرده است، قرار ندهیم. این روانشناسان هدفشان آموزش خانوادهها در حوزه تکنولوژی و رسانه ایمن برای کودکان است و پیشنهاد میکنند کودکان زیر هفت سال را به کل باید از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکههای خبری دور نگه داشت. اگر روزنامه میخوانید، آن را دور از دسترس کودکان این گروه سنی نگاه دارید. دلیل عمده این تأکید این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزیهای بسیار ترسناک اشتباه میگیرند. تماشای تصاویر خشونتآمیز، جنگ، فجایع طبیعی، سوانح و سوگواریها یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر هفت سال بسیار ترسناکتر از آن است که ما فکر میکنیم.
اگر کودکان کنجکاوی میکنند یا به نحوی در معرض اخبار قرار گرفتهاند و سؤال دارند، به پیشنهاد آکادمی پزشکان کودک آمریکا، بهترین راه این است که اطلاعات را از طریق گفتوگو به آنها بدهید و همچنان مانع رو در رو شدن تصویری یا حضوری آنها با مسائل بشوید. این گفتوگو بهتر است با پرسیدن درباره آنچه میدانند و احساسشان درباره اتفاقها شروع شود.
دکتر امانی توصیه روانشناسان را جدی و ضروری میداند و تأیید میکند که والدین مراقب باشند مداخله کودکان در اخبار تلخ روز یا دیدن صفحات اجتماعی و تلویزیون را کاملا مسدود کنند.
او میگوید گاهی با والدینی برخورد میکند که معتقدند باید فرزندانشان را برای داشتن آمادگی لازم در مقابله با واقعیتها و مشکلات آینده زندگی، در معرض اتفاقات ناخوشایند هم قرار بدهند: «یک مادر به داستان بودا اشاره میکرد که وقتی شاهزاده بود، تا سن جوانی هیچ درکی از پیری، بیماری و مرگ نداشت اما در ادامه زندگی، ناچار شد با حقایق تلخ زندگی مبارزه کند و برای همین هم منطقی نیست که فرزندمان را لای پر قو بزرگ کنیم چون ما در ایران و جغرافیایی زندگی میکنیم که مستعد اخبار و حوادث تلخ است و وظیفه داریم کودکانمان را آماده این حوادث کنیم. اما این نظریه به شدت انحرافی و اشتباه است و توصیه میکنم والدین هرگز در این تله خطرناک نیفتند.»
این روانشناس بالینی توضیح میدهد که افراد بزرگسال دارای مکانیزمهای دفاعی متعددی برای مقابله با اخبار تهدید کننده هستند اما مغز کودکان فاقد چنین مکانیزمی برای مواجه با اخبار بد است.
او تأکید میکند لزومی ندارد کودکان را در معرض غیرضروریاتی گذاشت که بیدفاع و نگرانشان میکنند: «در مقابل پرسشهای آنان، با صبوری برخورد کنید و البته توضیح لازم را بدهید اما لزومی ندارد توضیحاتتان را بسط بدهید یا وارد جزئیات بشوید. لزومی ندارد ویژگی آدمهای بد یا اتفاقات بد را بشمارید یا در مورد مواجه با مرگ، وارد جزئیات ترسناک بشوید. میتوانید آنها را مطمین کنید که هر اتفاقی که رخ بدهد، شما او را تنها نمیگذارید.»
لازم نیست همه حقیقت ماجرا را در منظر کودکمان عریان کنیم
اما گاهی کودکان به شدت کنجکاوند؛ مثل دختر «رها». رها میگوید دختر ۱۲ سالهاش نسبت به اتفاقات دلهرهآور اجتماعی نظیر جنگ کنجکاو است: «به محض گوش دادن به اخبار و یا شنیدن حرفهایم در مورد جنگ، توجهش جلب میشود و اطراف من میچرخد و مدام مرا تحت پرسشهای مختلف قرار میدهد؛ مثلا چرا فلان کشور به کشور دیگر حمله کرده یا چرا قرار است در ایران دوباره جنگ بشود. یا اگر جنگ شد آدمهای زیادی میمیرند؟ بعد به شکل رگباری با سؤالات متعددی مواجه میشوم که شیوه پاسخگویی درست به آنها را نمیدانم. تصور میکنم او در سن و سال قضاوت کردن یا تصمیم گرفتن در مورد نیروهای خیر و شر دنیای اطراف است.»
سهیل امانی توصیه میکند که به بچهها نباید دروغ گفت: «به طور مصنوعی وانمود نکنید که خوشحال هستید یا از یک موضوع، عصبانی. اجازه بدهید احساسات واقعیتان بروز کند اما این احساسات را تا حدی کنترل کنید تا ویرانگر و سهمگین نباشند و به مرحله تعادل نزدیک باشند. فرزند ما حق دارد بداند ما در مورد فلان اتفاق غمگین یا در مورد فلان واقعه شادیم و آن اتفاقات، ارزش شاد بودن یا غمگین بودن را دارند. اما همه چیز باید تحت کنترل ما باشد. احساسات ما نباید فوران کنند یا هیجانی و غیرقابل کنترل باشند؛ خصوصا در مورد اتفاقات بد، لازم نیست همه حقیقت ماجرا را در منظر کودکمان عریان کنیم.»
محققان معتقدند در شرایط بحران روانی، مهمترین کاری که والدین باید انجام بدهند، ایجاد فضای امن، در آغوش گرفتن کودک و ایجاد این اطمینان خاطر است که شما در هر شرایطی او را در مقابل حوادث تنها نخواهید گذاشت.
آنها گفتهاند هرگز تصور نکنید کودکان شما از اخبار سر در نمیآورند یا شما میتوانید با مشغول کردنشان به درس و بازی و سرگرمی، حواس آنها را از اخبار ناخوشایند پرت کنید.
کودکان در حوادث فراموش میشوند
محمد سالاری، رفتارشناس در حوزه مسائل کودکان معتقد است: در خانواده و بعد هم در جامعه خیلی به کودکان توجه نمیشود. کودکان نباید در معرض اخبار حوادث قرار بگیرند ولی با دسترسی به شبکههای اجتماعی، مدام در معرض اخبار بد هستند و تعلیم و تربیتی نیست که بتوانیم کودکان را از حوادث اجتماعی دور نگه داریم. ضمن آنکه خانوادهها نیز خبرهای بد را در حضور کودکان مطرح میکنند و این مسئله پیامدهای ناگواری به همراه دارد.
به گفته سالاری، در حوادث به طور عمومی، کودکان فراموش میشوند و کسی حواسش به کودکان و آنچه برای آنها رخ میدهد، نیست. اخبار منفی، به ویژه آنهایی که حاوی تصاویر و گزارشهای خشونتآمیز هستند، میتوانند تأثیرات بلندمدتی بر روان کودکان بگذارند. این اخبار ممکن است باعث ایجاد اضطراب، افسردگی و حتی کابوسهای شبانه در کودکان شده و اگر این موضوع از سوی والدین کنترل نشود، میتواند منجر به مشکلات عاطفی و رفتاری در آینده شود.
اهمیت نظارت والدین بر مصرف رسانهای کودکان
این رفتارشناس عنوان میکند: «در دنیای امروز، کودکان از طریق تلویزیون، اینترنت، رسانههای اجتماعی و حتی مکالمات روزمره با دوستان و خانواده در معرض اخبار قرار میگیرند. بسیاری از کودکان از سنین پایین تلفنهای هوشمند و تبلت دارند و به راحتی به اخبار دسترسی پیدا میکنند. این دسترسی بدون کنترل میتواند به بروز مشکلات جدی منجر شود. والدین نقش کلیدی در هدایت کودکان و کنترل محتوایی که آنها مشاهده میکنند، دارند. با نظارت دقیق و تنظیم محدودیتهای زمانی و محتوایی، میتوان کودکان را از مواجهه با اخبار ناگوار محافظت کرد. ایجاد یک محیط رسانهای سالم در خانه، اولین گام برای کاهش تأثیرات منفی اخبار جنگ بر کودکان است.»
راهکارهای عملی برای محافظت از کودکان در برابر اخبار جنگ
او محدود کردن دسترسی به رسانهها را مهمترین راهکار برای محافظت از کودکان در برابر اخبار جنگ دانسته و میگوید: «یکی از مؤثرترین راهها برای کاهش مواجهه کودکان با اخبار جنگ، محدود کردن دسترسی آنها به تلویزیون، اینترنت و رسانههای اجتماعی است. والدین میتوانند از ابزارهای کنترلی استفاده کنند تا مطمئن شوند کودکان تنها به محتوای مناسب دسترسی دارند. از سوی دیگر برقراری گفتوگوهای صمیمانه با کودکان درباره جنگ و اخبار مربوط به آن میتواند به کاهش ترس و نگرانیهای آنها کمک کند. والدین باید به سؤالات کودکان گوش دهند و پاسخهایی ساده و اطمینانبخش ارائه دهند. همچنین توضیح دادن به کودکان که نه همه چیزهایی که میبینند واقعی است، میتواند از میزان نگرانیهای آنها بکاهد.
این رفتارشناس خاطرنشان میکند: «یکی از مهمترین وظایف والدین، ایجاد محیطی امن و حمایتکننده برای کودکان است. اگر کودکان از زبان والدین خود اخبار مربوط به جنگ احتمالی را نشنوند، کمتر تحت تأثیر اخبار منفی و رویدادهای ناراحتکننده قرار میگیرند. این فضا باید به گونهای باشد که کودکان همیشه احساس کنند که میتوانند به والدین خود مراجعه کنند و نگرانیها یا ترسهای خود را به اشتراک بگذارند. این ارتباطات عاطفی نزدیک، پایه و اساس سلامت روانی کودکان در آینده خواهد بود. والدین میتوانند به جای اخبار جنگ و خشونت، اخبار مثبت و الهامبخش را در خانه مطرح کنند تا کودکان دچار ترس و دلهره نشوند.»