مسئله آب در کمبود بارشها و سدهای خالی خلاصه نمیشود
کاهش منابع زیرزمینی را جدی بگیریم
گروه اجتماعی
اخیرا عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب در مورد وضعیت تامین آب تهران، از سناریوهای بدبینانه برای آینده خبر داده و تاکید کرده است که حتی در ماه اول زمستان نیز انتظار بارندگی خوبی وجود ندارد. از اینرو کارشناسان یک صدا هشدار میدهند که اگر سیاستهای فعلی تغییر نکند و برنامهریزی علمی و واقعگرایانه صورت نگیرد، آیندهای نگرانکننده در انتظار ما خواهد بود.
اگرچه سخنگوی صنعت آب، وضعیت آب تهران را «کمآبی» توصیف میکند و نه «نبود آب»، اما تاکید دارد که «برای حفظ سطح رفاه آبپایه مردم، ۲۵ درصد صرفهجویی جدی در مصرف آب لازم است». او دراینباره گفته است: «آب شرب بسیار مهم است و مجبوریم مبتنی بر سناریوهای بدبینانه برنامهریزی کنیم تا شرایط غیرقابل کنترلی ایجاد نشود.» در همین حال احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی از نشانههایی نگران کننده در برخی مناطق خبر میدهد. به باور او اگر اقدامات جدی و جامع برای سازگاری با تغییر اقلیم و اصلاح مدیریت منابع آب صورت نپذیرد، این وضعیت در سالهای آینده شدیدتر و گستردهتر خواهد شد و میتواند به آسیبهای جبرانناپذیری بدل شده و حتی درنهایت مهاجرتهای اقلیمی را رقم بزند.
محمد جواد سمیعی، کارشناس آب نیز در گفت وگو با «رسالت» اظهار نگرانی میکند و با انتقاد از حفر چاههای جدید میگوید: «مسئولان هیچگاه فکر نکردند که با این همه چک بدون محلی که از حساب آبهای زیرزمینی میکشند، چگونه میخواهند شهری پایدار و قابل زیست داشته باشند. این به معنای مدیریت اصولی و پایدار نیست و به مفهوم امروز را به فردا رساندن است.» بنابراین مسئله آب، تنها در کمبود بارشها و سدهای خالی خلاصه نمیشود و باید از پنجره بزرگتری به بحران کنونی آب نگریست و برای آن چارهاندیشی کرد.
مطابق نظرگاه این کارشناس، بخشی از دغدغه متولیان آب در همین شرایطی که میبینید، آن است که چطور آب را برای فلان صنعتی که با اصرار غیرکارشناسی، در یک محدوده بیآب و کمآب، راه اندازی شده تامین کنند و هزار و یک ترفند از فروش پساب تا بازار آب و غیره را دنبال میکنند تا چرخ صنعتی که نادرست در آن موقعیت، مستقر شده را چرخان نگه دارند و صد البته، درآمد سرشاری از آب فروشی ایجاد کنند. حال اینکه وظیفه کلیدی حفاظت از منابع آب را در حد شعار، مدنظر دارند. با این دستفرمان، ما مرتب شاهد سقوط سطح آبهای زیرزمینی هستیم و کیفیت آنها هم با شیب تندی در حال زوال است.
آقای سمیعی همانطور که میدانید امسال وضعیت منابع آب، بحرانی است و تلاش مسئولان دعوت به مدیریت مصرف است، آیا این مسئله بهتنهایی در اصلاح رویه مصرف کافی است؟
اول این که دعوت به مدیریت مصرف، به صورت فعلی را بسیار ناکافی و حتی نادرست میدانم. به این خاطر که اولا اصلاح رویههای مصرف، باید در یک پروسه زمانی درست اتفاق بیفتد نه در زمانی که بحران تامین به اوج خودش رسیده است. این پروسه، نیازمند آموزشهای پایهای است تا جامعه و نسل جدید و نخبگان، هرکدام در جایگاه خود، تصویر درستی از مسئله آب داشته باشند، نسبت به آب حساس باشند و نقش و مسئولیتشان را در این حوزه، بهدرستی بدانند. ما چقدر دراینرابطه، سرمایهگذاری کرده و آموزشهای مناسب دادهایم؟ بگذریم که در همین بحث آموزشهای پایه هم، بسیاری از اوقات برنامههای غیرمستقیم آموزشی، بهمراتب میتواند اثرگذارتر باشد، فضای مجازی، بازیهای جذاب و بسترهای متعدد دیگر که هرکدام میتوانستهاند در زمان مناسب خود، فضا را برای آماده کردن جامعه باهدف سازگاری با کمآبی مهیا کند اما شکاف بزرگی دراینرابطه وجود دارد. قاعدتا با نصب چند بیلبورد یا هشدارهایی که چه بسا مخاطب، برداشتهای دیگری نسبت به محتوای آن دارد؛ تغییر مصرف شکل نمیگیرد. این خیلی واضح است. به غیر از این، وقتی حس میشود که فرد و دستگاههای مسئول، وظایف خود را بهدرستی انجام ندادهاند؛ نباید انتظار داشت که افراد جامعه به کمک آنها برای عبور از بحران بیایند. سوالات و گرههای زیادی دررابطهبا آب در ذهن پویا و منتقد نسل امروز وجود دارد که با این برخوردهای سطحی، پاسخی نمیگیرد. یک نکته دیگر هم مسئله صداقت و شفافیت و عدم اعتبار دادهها و آمارهاست و بدون تردید پایه همکاری عمومی، بیان شفاف و صریح مسئله و ارائه دادههای متقن است تا بهاینترتیب اعتماد عمومی شکل بگیرد و همراهی لازم در این بخش حاصل شود.
مسئولان بحران آب را برای مردم اینگونه بازگو کردهاند که بارشها کافی نبوده و اکنون سدها خالی است، آیا باید بحران کنونی را صرفا به تغییرات اقلیمی و کمی بارشها گره زد؟
ببینید در مسئله آب، همانطور که سالهاست کارشناسان و دغدغهمندان، هشدار فنی میدهند؛ مسئله، تنها بارش نیست، مسئله فقط سدهای خالی نیست! گرچه توالی چند سال کمبارشی، باعث نمایان شدن قله کوه یخِ چالشهای آبی شده و شما انبوهی عکس و کلیپ از مخازن تقریبا خالی پشت سدها، میبینید. بااینوجود، مسئله اصلی سفرههای آب زیرزمینی است که درست زیرپای ما قرار دارد، جایی که منبع اصلی تامین آب نه در تهران که در اغلب کشور است؛ گنجینههایی که بیش از نیم قرن است دچار عدم تعادل و توازن شدهاند و بیش از تغذیه آنها، از آنها برداشت میکنیم و اتفاقا در کانونهای تمرکز جمعیت یعنی تهران، مشهد، شیراز، کرمان و اصفهان که درصد قابلتوجهی از سهم مصرف را در منطقه خودشان دارند؛ به طور جدی به آنها متکی هستیم. از آن سو چون مانند خشک شدن دریاچه ارومیه، یا جاری نبودن زایندهرود یا آلودگی شدید کارون، مستقیما به چشم نمیآید، مرتب به آن بیتوجهی شده است یا در رده هزارم اولویتها به آن پرداخته شده است. ما عملا در تمام این سالها، داشتیم تیشه به ریشه زندگی و سرزندگی در ایران میزدیم. در همین تهرانی که از دههها قبل، بهاصطلاح وزارت نیرو، محدوده ممنوعه بوده یعنی حفر چاه جدید ممنوع بوده است؛ انبوهی چاه جدید ازجمله برای شرب حفر شده است و مسئولان فکر نکردهاند که با این همه چک بدون محلی که از حساب آبهای زیرزمینی میکشند، چگونه میخواهند شهری پایدار و قابل زیست داشته باشند. آنچه در این ماهها و هفتهها با سدهای رو به خالی شدن، داریم میبینیم، قله کوه یخِ چالشهای آبی است که البته با فوریت جدی همراه است و میدانید که متاسفانه همیشه فوریت، باعث شده تا فقط به فکر رساندن خودمان تا ستون بعدی باشیم شاید که فرجی حاصل شود اما این دیگر نامش مدیریت اصولی و پایدار نیست.
اینروزها بر فرهنگ مصرف در بخش خانگی نیز تاکید میشود اما تکلیف سایر بخشها چه میشود؟
این که ما در شیوههای مصرف چه در بخش شهری (خانگی، فضای سبز، خدمات) و چه کشاورزی و همینطور صنعت، نارساییهای جدی داریم بحثی نیست. ما بهشدت نادرست مصرف میکنیم، اما مسئله آب، ابعاد متعدد دیگری هم دارد. این که چقدر شهرها یا صنایع ما و همینطور کشاورزی ما در جای مناسبی مستقر شدهاند هم موضوعی حائز اهمیت است. بخشی از دغدغه متولیان آب، در همین شرایطی که میبینید، آن است که چطور آب را برای فلان صنعتی که با اصرار غیرکارشناسی، در یک محدوده بیآب و کمآب، راه اندازی شده تامین کنند و هزار و یک ترفند از فروش پساب تا بازار آب و غیره را دنبال میکنند تا چرخ صنعتی که نادرست در آن موقعیت، مستقر شده را چرخان نگه دارند و صد البته، درآمد سرشاری از آب فروشی ایجاد کنند، حال اینکه وظیفه کلیدی حفاظت از منابع آب را در حد شعار، مدنظر دارند. با این دستفرمان، ما مرتب شاهد سقوط سطح آبهای زیرزمینی هستیم و کیفیت آنها هم با شیب تندی در حال زوال است.
همانطور که مطلع هستید امروز سعی میشود همچنان نسخه انتقال آب برای تهران در دستور کار باشد، سوال اين است كه مسئولان ما تا کجا میخواهند در مواجهه با بحران آب، به دنبال انتقال آب باشند؟
با توضیحی که در بالا دادم، به طور مختصر مشک آب ما سوراخ است، شما حالا مرتب آب جدید در آن بریزید، این کار مسئله آب را حل که نمیکند بماند، گره آن را کورتر هم میکند و خیال آنهایی که باید تصمیمهای سخت و اساسی بگیرند را به طور موقت، راحت میکند، بگذریم که مبداء انتقال هم معمولا بهشدت تحت تنش شدید قرار میگیرد.
تردیدی وجود ندارد که ما در حوزه منابع آبی همواره در مضیقه بودهایم و خشکسالی و کمبارشی سرنوشت محتوم ایران ماست، چرا مسئولان تلاش نمیکنند مطابق با واقعیت اقلیمی این سرزمین سیاستگذاری و برنامهریزی کنند؟
ببینید مسئولان ذیربط نمیخواهند و نمیتوانند مسئله را بهدرستی ببینند. شاید منافع آنها و همینطور پشتوانه فکری و ذهنی آنها، اجازه درک درست را به آنها نمیدهد و فقط امروز را به فردا میرسانند. شما اکنون میبینید که شرکت آب و فاضلاب تهران به شهروندان پیشنهاد کرده که پمپ و منبع بخرند! اشتباهی برای پوشاندن اشتباهی دیگر. تصور کنید وامهایی گرفتهاید و آنها را صرف هله هوله و روزمرههای الکی کردید، حالا برای پاس کردن قسطهای آن وام، وام جدیدی با بهره بالا میگیرید. اگر به همین لحظه نگاه کنیم، شاید تنها کار باشد، اما خب بعدش چه میشود؟ اینگونه آیا مسئله را حل کردهایم؟ آیا گفتهایم مثلا بعد از عبور از تابستان، فلان کار را میکنیم که مسئله به سمت حل پایدار برود؟ اصلا پایداری، راهحل مدنظر بوده؟ به نظر نمیرسد اینطور باشد.
به نظر میرسد مسئولان در موضوع آب، صرفا توپ را در زمین مردم انداختهاند، درحالیکه خودشان نیز باید اقداماتی را بهصورت ریشهای در دستور کار داشته باشند، اینطور نیست؟
بله همینطور است. این صد درصد اشتباه است که ما صرفا از مردم بخواهیم که در مسئله مدیریت مصرف پیشگام و همراه باشند، طبیعتا مسئولان باید اول بگویند متعهد به انجام چه کاری، در چه زمانی خواهند بود و بعد از بهرهبرداران، برای حل بحران کمک بخواهند. رسانهها نیز در مطالبهگری و متعهد کردن مسئولان به این که دست از فرافکنی بکشند، نقشی کلیدی و مهمی دارند. درعینحال رسانههای ما باید در پرداختن به موضوع آب از موارد سطحی و تکرار کلیشههای کماثر عبور کرده و به شکل جدی مباحث اصولی و ریشهای را مطرح کنند.