مسعود پیرهادی
مسابقات جهانی کشتی در زاگرب کرواسی با قهرمانی غیورمردان تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی همراه شد و این مهم پس از سالها رقم خورد. در اینباره گفتنیهایی هست:
۱. کشتیگیران؛ غیرت بر تشک زاگرب
زاگرب فقط یک میدان مسابقه نبود، میدان نمایش رگ و ریشه کشتی ایران بود. آزاد و فرنگی کنار هم، با رگهایی که از غیرت پر شده، با تعهدی که عرقش روی تشک شهادت داد. هر فن، هر زیرگیری، هر سرسختی در خاک، زبان بیزبانی بود که میگفت: این ملت هنوز ایستاده است.
نامهایی که روی سکوی قهرمانی ایستادند، با مدالهایی که درخشیدند، نشان دادند کشتی ایران فقط ورزش نیست، روایت ماندگار یک ملت است.
۲. پژمان درستکار؛ کاردرست
درستکار فقط مربی نیست؛ او خود یک مکتب است. کاردرست بودنش، نه فقط در فن و تکنیک، که در فهمی است فراتر: سیاسی میاندیشد، معنوی میبیند و همین ترکیب، دشمن را میسوزاند. او ثابت کرد مربی فقط کسی نیست که روی تشک، تمرین بدهد؛ مربی کسی است که حتی در میان طوفان رسانهای و فشار سیاسی، راه را درست انتخاب میکند و شاگردانش را هم به همان راه میبرد.
۳. حسن رنگرز؛ به رنگ زر
رنگرز بودن یعنی نقش زدن بر بوم زمان. حسن رنگرز اما فراتر رفت، او کشتی ایران را به رنگ زر کشید. مدیری که در عین جوانی، درخشید؛ فهمید که کشتی فقط مدال امروز نیست، آیندهای است که باید ساخته شود. «به رنگ زر» بودن او یعنی کشتی را از سایه بیرون کشیدن و به خورشید رساندن.
۴. علیرضا دبیر؛ ماندگار بر قله
علیرضا دبیر، مردی که بیشترین زخم زبانها را شنید، اما هرگز زخم زبان را جدی نگرفت. او فقط کار کرد و حاصلش شد موفقترین دوره کشتی ایران. دبیر نشان داد که مدیریت یعنی عمل، نه حرف. حالا هم همه میدانند: همانقدر که او ماندگار شده، همانقدر هم چشمها به زمین خوردنش دوخته شده است. چوب لای چرخش خواهند گذاشت، مانعتراشی خواهند کرد، اما دبیر از نسلی است که از خاک برخاسته و به سکوی جهان رسیده؛ زمین برای او جایی است برای برخاستن، نه ماندن.