مروری بر یک پژوهش:
همسران جانبازان، زنان فراموش‌شده

سمیه سادات شفیعی و فاطمه موسوی ویایه
تعاملات اعضای خانواده مانند حلقه‌های زنجیر به‌هم وابسته است، بنابراین تمامی ‏اعضای ‌خانواده جانباز به‌خصوص همسر به‌طور‌ مستقیم در مشکلات ویژه ‏جانباز درگیرند. تحقیق حاضر به چالش‌های همسران جانبازان در ایفای نقش‌های خانوادگی پرداخته است. داده‌های تحقیق به روش کیفی و مبتنی بر روایت‌پژوهی و از طریق مصاحبه با ۳۰ نفر از همسران جانبازان ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۶ جمع‌آوری شد.
تحلیل مصاحبه‌های میدانی ۳ مقوله اصلی را نشان می‌دهد:
۱- گرانباری ‏نقش حاصل از اجرای هم‌زمان نقش پرستار، همسر، مادری بسط یافته.
۲- ‏نارضایتی اقتصادی که به‌دلیل اخلال در نقش نان‌آوری مرد رخ می‌دهد و باتجربۀ فقر یا عدم تفاهم مالی تشدید می‌شود.
۳- زوجیت ناکامل که به‌دلیل ‏نارضامندی جنسی، عدم حل تعارض زوجین و اضطراب مدام خشونت خانگی ‏رخ می‌دهد.
این مقولات ما را به مضمون اصلی تجربۀ همسران جانبازان که ‏دلسردی از نقش همسری است می‌رساند. همسران جانبازان درمورد تداوم زندگی مشترک برخوردهای متفاوتی داشتند. ‏برخی با تغییر انتظارات و بازتعریف نقش بر دلسردی از نقش غلبه کرده و به ‏رضایت رسیده، اما تعدادی تجربۀ طلاق و جدایی داشته‌اند یا به‌دلیل خشونت‌ خانگی ‏یا مشکلات مالی به آن فکر می‌کردند.
وضعیت خانوادۀ درگیر با ‏مشکل جانبازی مرد در ۳ سنخ جای می‌گیرد:‏
الف) خانواده جانباز با مشکلات خفیف خانواده‌هایی هستند که به‌دلیل نوع ‏جانبازی مرد، شخصیت جانباز، اشتغال پاره‌وقت یا تمام‌وقت او و تأمین مالی، ‏جانبازی پدر بر روی کارکردهای خانواده تأثیری نداشته است. این خانواده‌ها از ‏شبکۀ حمایت اجتماعی غیررسمی (خانواده و دوستان) برخوردارند و نیاز به ‏مداخله و حمایت‌های اجتماعی رسمی ندارند.‏
ب) خانواده جانباز با مشکلات متوسط، خانوادۀ در معرض آسیب: خانواده‌هایی ‏هستند که به دلایل مختلف چون نوع جانبازی و ازکارافتادگی پدر و مشکلات ‏اقتصادی در تأمین معاش خانواده، نیازمند حمایت شبکه‌های غیررسمی و رسمی ‏اجتماعی هستند. تعدادی از خانواده‌های دارای مشکلات متوسط که از شبکۀ ‏حمایت غیررسمی کافی برخوردارند، می‌توانند با کمک‌های اندک مشاوره و ‏خانواده‌درمانی، از وضعیت در معرض آسیب خارج شوند. اما آن دسته از ‏خانواده‌ها که شبکۀ حمایت غیررسمی کافی ندارند یا با مشکل اعتیاد و طلاق ‏عاطفی دست‌به‌گریبان هستند، مداخلۀ جدی‌تری را طلب می‌کنند، زیرا در ‏صورت ادامۀ وضعیت دچار بحران خواهند شد.‏
ج‌) خانوادۀ جانباز با مشکلات زیاد، خانوادۀ گسیخته: خانواده‌هایی هستند که به‌‏دلیل جانبازی اعصاب و روان پدر، خشونت ‌خانگی شدید، آسیب‌های جسمی و ‏روانی به زن و فرزندان و فقر مالی در معرض فروپاشی هستند. خانواده‌های ‏جانبازان اعصاب و روان زیر ۲۵ درصد که تحت پوشش بنیاد نیستند، بدترین ‏وضعیت را دارند. شبکۀ حمایت غیررسمی، جواب‌گوی نیازهای متعدد این ‏خانواده‌ها نیست و مداخلۀ فوری و همه‌جانبۀ شبکۀ حمایت رسمی (دولتی) را ‏می‌طلبند.‏
نتایج نشان می‌دهد اکثر خانواده‌های جانبازان مورد مصاحبه، خانواده‌های در معرض آسیب هستند. ‏سیاست حمایت اجتماعی رسمی از جانبازان، به وظایف تیمارداری زنان در قلمرو ‏خانگی متکی است. البته این اتکا از پیش طراحی و سنجیده نشده و اجرای وظیفۀ ‏تیمارداری زن در خانواده را طبیعی فرض می‌کند و نوع جانبازی، شرایط جانباز، ‏شرایط جسمی و روانی مراقب بدون مزد (زن) و فقدان امکانات مالی را نادیده ‏می‌گیرد. حتی تشخیص وخامت حال جانباز و تعیین زمان مراجعه به پزشک و ‏بستری شدن در بیمارستان را هم به زن و اعضای خانواده واگذار کرده‌اند. 
در ‏چنین سیستمی که به تصور از خانوادۀ سنتی متکی است، خشونت‌ خانگی و سایر ‏مشکلات خانواده نادیده گرفته می‌شود. تنها زنان قربانی این سیستم حمایتی ‏نبودند، بلکه فرزندان نیز بدون مشاوره برای مشکلات روانی، افسردگی و افت ‏تحصیلی رها شده‌اند. اعمال این قبیل سیاست‌های اجتماعی ایثارگران در ‏شرایط کنونی، آسیب‌پذیری خانوادۀ جانبازان و نرخ بالای طلاق در این خانواده‌ها ‏را به‌دنبال دارد. 
از سوی دیگر، با بالا رفتن سن مراقب و افزایش مشکلات جسمی ‏و روانی جانباز و همسرش، این سیستم در خانواده‌های کنونی نیز نمی‌تواند بیش از ‏این ادامه یابد. سیاست حمایت اجتماعی رسمی در شکل پیش‌فرض‌ها، قوانین و ‏عملکرد بنیاد جانبازان باید تغییر یابد و به‌جای تمرکز بر فرد جانباز و نیازهای او، ‏به‌کل خانوادۀ جانباز (جانباز، همسر و فرزندانش) به‌عنوان خانوادۀ در ‏معرض آسیب بپردازد. فارغ از درصد جانبازی مرد، باید مشکلات کنونی خانواده ‏بررسی شود و خانواده در ذیل برنامۀ توانمندسازی و پایش مددکاری قرار گیرد.