«برند» و «مارک» واژگانی پرکاربرد در فرهنگ لغت امروزی است و میان جوانترها طرفداران زیادی دارد، حتی اگر این لباسها دستدوم یا «تاناکورا» باشد! قاچاقچیان این لباسها را به شکل بستهای یا کیلویی با قیمت ارزان میخرند و در سطح کشور توزیع میکنند. یکی از عمدهترین دلایل محبوبیت فروشگاههای تاناکورا، ارزانی و برند این لباسهاست. اگرچه خریدوفروش این پوشاک در ایران ممنوع شده اما همچنان برخی فروشگاهها لباسهای دستدوم خارجی میفروشند.
بازار لباسهای کهنه یا «تاناکورا»، از سالهای دهه ۱۳۷۰ در سایه تورم پنجاهدرصدی رونق گرفت. نام «تاناکورا» را هم ایرانیها از مجموعه تلویزیونی «سالهای دور از خانه» باشخصیت معروفش «اوشین» وام گرفتهاند. در این مجموعه تلویزیونی، «اوشین» با همراهی همسرش «ریوزو»، فروشگاههایی را بانام «تاناکورا» تأسیس کرد و حالا سالهاست که در ایران خیلیها برای لباسهای تاناک سر و دست میشکنند.
حتی افراد ثروتمند جامعه نیز این لباسها را میپوشند. این را محسن، یکی از فروشندگان پوشاک تاناکورا میگوید: «خیلی از پولدارها برای پیدا کردن پوشاک اورجینال و خارجی به ما سر میزنند و اغلب عاشق عدلهایی هستند که تازه باز میشود، چرا که این شانس را دارند تا پیش از نمایش عمومی لباسها بهترینهایش را انتخاب کنند. ما معمولا روز باز شدن عدلها به مشتریان ثابتمان که معمولا پولدار هستند زنگ میزنیم. این لباسها ممکن است استوک یا ضایعات تولیدیهای خارجی باشد یا اینکه لباسهای از مد افتاده و فروش نرفته بوتیکهای خارجی باشد اما هرچه باشد این لباسها برند هستند! به همین جهت مشتری خودش را دارد.»
محسن چند سال است كه در همین شغل فعالیت میکند. او میگوید: «اجناس تاناک کیفیت و تنوع دارد و اگر بلد باشی و مارکها را بشناسی بهترین و شیکترین اجناس را با قیمت بسیار کمخریداری میکنی. از کفش و کیف تا لباس مجلسی. هیچکس هم متوجه نمیشود این لباسها دستدوم است یا چه هزینهای برایش پرداخت شده است. شاید باورتان نشود اما خواهرم ساکن انگلستان است، در هر بار سفرش به ایران به اینجا سر میزند و برای کمشدن هزینههایش از اینجا خرید میکند. همیشه هم شیک و بهاصطلاح باکلاس لباس میپوشد.»
جوانان از پوشاکِ دارای نشانهای معتبر استقبال میکنند
یكی دیگر از مغازهداران لباسهای دسته دوم میگوید: «خریداران این لباسها آدمهای متفاوتی هستند. از افرادی با وضعیت مالی صفر تا صد خریدار داریم. اما دانشجویان مشتریهای اصلی هستند، چون برند بازند. طبیعتا قشر دانشجو توان مالی لازم برای خرید لباسهای خارجی اصل را ندارند، بنابراین با همان مقدار پولی که میخواهند لباس نو و بیکیفیت بخرند، اینجا مارکهای خوب میخرند تا چند سال هم برایشان کار میکند. معمولا هیچکس از خرید این نوع پوشاک پشیمان نمیشود، مخصوصا کسانی که عاشق پوشیدن لباسهای برند هستند.»
پیشتر مغازههای محدودی در خیابانهای رودکی، آذربایجان، رسالت، گمرک، شوش و دروازه غار به این کار مشغول بودند اما در سالیان اخیر بازار موسوم به «تاناکورا» رونق و وسعت بیشتری پیدا کرده، و شبکههای اجتماعی و وبسایتها نیز این پوشاک را تبلیغ و عرضه میکنند.
واضح است که جوانان از پوشاکِ دارای نشانهای معتبر استقبال میکنند و در این میان قیمت مناسب نیز سهم مهمی در رونق و گسترش این بازار دارد. داوود از فروشندگان پوشاک تاناک با بیان این جمله میگوید: «نکته مهم در مورد تاناکورا این است که گاهی برند مشهوری را که قیمت آن در بازار چند میلیون تومان است به یکدهم قیمت اینجا پیدا میکنید، لباسی که شاید فقط با یک رفوی ساده، دستدوم بودنش مشخص نشود. در وضعیتی که قیمت لباس در ایران سرسامآور است، این شیوه عرضه برای بسیاری از مردم گزینه مناسبی بهحساب میآید.»
داوود میگوید: «در بازار لباس دستدوم گروه مشتریها متفاوتاند. خریداران را کسانی که فقط بهدلیل ناتوانی مالی ارزانترین کالاها را جستوجو میکنند و میزان کثیفی و صدمه خوردن پوشاک برایشان اهمیت ندارد تا جوانانی که بهخاطر اشتیاقشان به برندپوشی که این لباسها فرصت خرید مناسبتر و متنوعتری برایشان ایجاد میکند، شامل میشوند. البته محل عرضه هم مهم است. فروشگاهی که در ولیعصر است جنس مشتریانش با فروشگاهی که در گمرک و دروازه غار است تفاوت دارد، کالاهایی که عرضه میکنند نیز از حیث کیفیت و تمیزی متفاوتاند.»
اگرچه برخی از فروشندگان تاکید میکنند که بسیاری از این لباسها چند بار مصرفاند و حاصل خیرخواهی یا مد دوستی اروپائیانی است كه لباسهای دستدوم یا استوك را برای مردم فقیر كشورهای آفریقایی كنار میگذارند، اما شاهین که سالهاست از فروشندههای بازار لباس دستدوم یا به قول خودش، پوشاک «استوک» است، نظر دیگری دارد. او میگوید: «اینها کفشها و لباسهای کاملا نو و محصول شرکتهای تولیدی بزرگ اروپایی و آمریکایی هستند که اغلب محصولاتشان را در کشورهایی مثل چین، تایوان، بنگلادش و اندونزی تولید میکنند و معمولا بعد از سه بار حراج، آنچه را که باقی میماند و دیگر خریداری ندارد، به خیریهها یا به کشورهای کمتر توسعه یافته و فقیر میبخشند. طی سالهای اخیر، برخی تجار ایرانی این کفشها و لباسها را از خیریهها یا توزیع کنندههای کشورهای یاد شده باقیمت بسیار ارزان میخرند و آنها را وارد کشور میکنند.»
به گفته شاهین، «این کالاها ممکن است به دلیل اینکه با استانداردهای شرکت اصلی مثل «نایک» یا «پولو» همخوانی نداشته یا یک ایراد کوچک در حین تولید برایشان ایجاد شده و مورد استقبال بازار قرار نگرفته، جزو کالاهای از رده خارج شده به شمار آمدهاند. جالب است که همین کالاها برای بسیاری از خریداران ایرانی بسیار هم جذاب هستند زیرا حداقل دلشان خوش است که جنس اصلی میپوشند و تقلبی در کار نیست. کفش و لباسهای دستدوم هم که تکلیفشان معلوم است؛ از کشورهای اروپایی و آمریکایی جمعآوری و از طریق مرز ترکیه، کردستان عراق یا امارات وارد کشور میشوند و ابتدا به شهرهایی مثل مهاباد و ارومیه میرسند و ازآنجا در کل کشور توزیع میشوند.»
تاناک هم ارزان و هم برند!
این فروشنده، یکی از مهمترین دلایل پوشیدن لباس تاناک را پیروی از مُد روز دانسته و عنوان میکند: «سالها است که جوانترها وارد بازی خطرناک مد و مارک شدهاند و چون در این زمینه برای تأمین منابع مالی موردنیاز نمیتوانند روی کمک مالی خانواده حساب کنند، سعی میکنند به خرید پوشاک تانک روی بیاورند که هم ارزان و هم برند است.»
پویا ١٩ سال دارد و دریکی از رشتههای فنی در دانشگاهی اطراف تهران تحصیل میکند و ازنظر پشتوانه مالی هنوز به خانواده وابسته است. پویا که همیشه توانسته بهروزترین لباسها را بخرد، میگوید: من و دوتا دیگر از دوستانم، سر خرید همیشه کلکل داریم. وقتی چیزی بخریم و از مد بیفتد، دیگر محال است به آن دست بزنم. مثلا برای تعدادی از شلوارهایی که خریدهام این اتفاق بعد از ٢ و ٣ هفته افتاد و من دیگر آنها را نپوشیدم! لباسهای مارکی که میخرم معمولا تانک است، چون ازنظر مالی هنوز به خانواده وابستهام و شغلی ندارم. این لباسها هم برند است و هم قیمت مناسبی دارد.
علیرضا دوست و همدانشگاهی پویا نیز، که از یک خانواده متوسط با پدری کارمند و مادری خانهدار است، عاشق لباسهای برند است. چند ماهی پس از ورود به دانشگاه مشکل او با خانوادهاش بر سر هزینههای پوشاکی که خانواده توان پرداختش را ندارد، آغاز شد. علیرضا میخواست همرنگ دوست صمیمی خود باشد و خانواده این همرنگی را نه میپسندید و نه توانش را داشت، نتیجه این کشمکش، خرید لباسهای تاناکورا بود. درواقع علیرضا هم مدتی است که راه پویا را دنبال کرده و سر از بازار تاناک فروشها در آورده است!
او میگوید: «لباس مارک میپوشم تا دیگران با انگشت مرا نشان دهند. اغلب آدمها تصور میکنند افرادی که از مارکهای گران استفاده میکنند حتما دارای طبقه اجتماعی بالاتری نسبت به دیگران هستند و این مسئله مرا هرروز به پوشاک برند نزدیک و نزدیکتر میکند. چه خوب است که بالباسهای تاناک آشنا شدم. بین این لباسها، برندهای خیلی خوب و معتبری پیدا میشود که اتفاقا ارزان است و هیچکس هم نمیفهمد این لباسها تاناک است.»
«نادیا» تابع مُد و برند نیست و در میان انبوهی از پوشاک «تاناکورا» به دنبال خرید کاپشنی باقیمت مناسب برای دخترش میگردد. او میگوید: «میدانید قیمت یک کاپشن معمولی برای دختربچه چهارساله در بازار محصولات نو ایرانی چند است؟ منظورم کاپشنی است که بشود آن را حداقل دو سال استفاده کرد و رنگ و ظاهرش حفظ شود. برای من که زن سرپرست خانوار با دو بچه هستم و باید خودم خرجشان را درآورم، واقعا مقدور نیست تنها برای خرید یک کاپشن معمولی، چهار، پنج میلیون تومان هزینه کنم. به همین دلیل آمدهام اینجا تا لابهلای لباسها، کاپشنی مناسب و تروتمیز برای دخترم پیدا کنم. درواقع اینجا با دو تا سه میلیون تومان، هم یک کاپشن و هم یک جفت پوتین جنس خوب میخرم تا یکی دو زمستان را با آنها سپری کند. راستش را بخواهید، همیشه از خرید کفش و لباس دستدوم اکراه داشتم و حتی به سمت آنهم نمیرفتم اما حالا با این قیمتهای سرسامآور مجبورم.»
البته همیشه مشتریان در این مغازهها صرفا به دنبال جنس ارزان نیستند، یک گروه بر این باورند که حداقل در اینجا جنس اصل پیدا میکنی و کسی کلاه سرت نمیگذارد. گروهی دیگر نیز که شیفته پوشیدن لباس برند هستند و توان خرید مدلهای روز و نو آنها را ندارند، ترجیح میدهند از جنس دستدوم یا استوک خارجی استفاده کنند.
«مسعود» که از مشتریان دائمی این فروشگاهها است، به کفش کتانی پای خود اشاره میکند و میگوید: «اینها اسکیچرز اصل هستند که دو سال پیش همینجا به قیمت یکمیلیون تومان خریدم. درحالیکه آن زمان قیمت نو این کتانی، حدود
6 میلیون تومان بود. دو سال است برایم کار میکند و هیچ تغییری هم در شکل ظاهری آن ایجاد نشده است. حالا فرض کنید اگر جنس ایرانی یا کپی شده بود، یک سال نگذشته شکل و شمایلش به هم میریخت و باید آن را دور میانداختم.»
او که به قول خودش آنقدرها هم مشکل مالی ندارد و حداقل توان خرید جنس نو ایرانی را دارد، اضافه میکند: «راستش هدفم از خرید جنس دستدوم یا استوک، توجه به جنس، کیفیت و اصل بودن آن است. من هم مثل هر ایرانی دیگری دوست داشتم جنس وطنی بپوشم اما وقتی میبینم کفش و لباسهای ایرانی با مواد اولیه فوقالعاده بیکیفیت چینی تولید میشوند یا کپی و تقلبی ناشیانه و بیقواره از مدلهای خارجی هستند، به شعورم توهین میشود و ترجیح میدهم به انتخاب خودم، از این مغازهها خرید کنم.»
مهدی یکی دیگر از مغازهدارانی است که لباس دستدوم میفروشد و خیلی معتقد به متفاوت بودن لباسهایش با بقیه لباسهای دستدوم است. او میگوید: «پالتوهای زنانه اینجا از فوتر فرانسه است. قیمت نو آن به پول ما دستکم بیست، سی میلیون تومان است اما شما میتوانید دستدوم آنکه خیلی هم تمیز و مرتب است را چهار، پنج میلیون تومان بخرید.»
مهدی به ردیفی دیگر از پالتوها اشاره میکند و میگوید: «این پالتوها انگلیسی هستند و ظاهرا بیشتر هم استفاده شدهاند، به همین دلیل قیمت آنها حدود ۶۰۰هزار تومان است. اما جنسهای من همه اصل اروپایی هستند و مثل بقیه، در چین، بنگلادش و تایوان تولید نشدهاند و از رده خارج هم نیستند. من آنها را از طریق کراچی پاکستان وارد میکنم. بد نیست بدانید برخی مزونداران خانگی از مشتریان پروپاقرص من هستند که جنسهای درجهیک من را میخرند و با چند برابر قیمت بهعنوان لباس نو به شماها میفروشند.»
عامل گسترش بیماریهای پوستی
اما اولین شرط خرید پوشاک تاناك این است كه توان تحمل بوی لباسها را داشته باشی. بویی كه برای بعضیها چنان نامطبوع است كه هرگز طاقت گشتوگذار در میان این پوشاک را ندارند، ولی این موضوع برای بسیاری از خریداران بیاهمیت است. باید بارها و بارها لباس را شست و در آفتاب قرار داد تا این بو از بین برود. این بو، بوی یك ضدعفونیكننده قوی است كه قبل از ورود لباسها از اروپا و آمریكا به شركتهای توزیع در خاورمیانه، توسط سازمان بهداشت جهانی به لباسها زده میشود. به گفته فروشندگان باوجوداین ماده ضدعفونیكننده امكان انتقال بیماری وجود ندارد و تاكنون مشتریها هم به خاطر بیماری شكایتی نداشتهاند. فروشندهای میگوید: «تا چند سال قبل وزارت بهداشت برای گرفتن نمونه از لباسها به مغازهها میآمد و برخی لباسها بهخصوص مایوها و لباسهای زیر را برای آزمایش میبرد. اما هیچ آلودگیای پیدا نكردند.» یكی از فروشندگان با خنده میگوید: «ما مشتری پزشك هم داریم.»
چند سالی است كه دیگر خبری از بازرسیهای بهداشتی دانشگاه علوم پزشكی نیست و طبیعتا امکانی هم برای نظارت بر انبارها به دلیل قاچاق بودن آنها وجود ندارد. این موضوع نگرانیهای بهداشتی و پزشکی را جدیتر کرده است. پزشکان و مسئولان وزارت بهداشت بارها هشدار دادهاند که فروش بدون نظارت این نوع پوشاک ممکن است زمینهساز شیوع بیماریهای قارچی و عفونی شود.
یك متخصص بیماریهای عفونی عقیده دارد: «انواع بیماریهای انگلی، قارچ و بیماریهای پوستی میتواند از این لباسها منتقل شود.»
او میگوید: «نمیدانم دختران و پسران جوان چطور از لباسهایی كه معلوم نیست حاوی چه باكتریهایی است استفاده میكنند. زیبایی این لباسها ارزش بیماریهای ناشی از آنها را ندارد. این كار ریسك بزرگی برای سلامتی است. خیلی از بیماریهای عفونی و ویروسی در طولانیمدت خود را نشان میدهند. ما مراجعانی داشتهایم كه براثر پوشیدن این لباسها دچار بیماریهای پوستی مانند اگزما شدهاند.» او توصیه میكند در صورت اصرار به استفاده از این لباسها حتما جوشانده شوند.
اما ظاهرا مشتریان توجهی به این پیامهای بهداشتی ندارند و همچنان پوشیدن لباسهای متنوع و شیكپوشی با نازلترین قیمت، برایشان ارزش عوارض احتمالی لباسها را دارد.
زن میانسالی دو كیسه نایلونی بزرگش را برایم باز میكند و چند تا از پیراهنها و شلوارهای دخترانه را نشانم میدهد. میگوید: «دخترم دانشجوی تهران است و همیشه برایش از اینجا خرید میكنم. وقتی لباس را به اتوشویی بدهی دیگر مشكل بهداشتی ندارد. تا حالا هم مشكلی برایش ایجاد نشده. همیشه در خوابگاه شیك و متفاوت و ماركدار لباس میپوشد و هیچكس نمیفهمد لباسهایی كه به تن دارد از كجاست و به چه قیمتی خریده است.»
نیلوفر هم مادری است با چهار فرزند که به گفته خودش، تاکنون با مشکل بهداشتی مواجه نشده است: «من چهار تا بچه دارم که هر کدامشان در سنین مختلف و باسلیقههای خاص هستند و برای تأمین نیازشان نمیتوانم از لباسهای نو که گرانند و دوام پایینی دارند استفاده کنم. ترجیح میدهم پول کمتری برای خرید لباس بدهم و نیاز آنها را همانطور که دوست دارند تأمین کنم. شاید بعضی از مردم که مثل من مشکل اقتصادی دارند به دلیل بوی بد لباسهای دستدوم از آنها فراریاند ولی با چند بار شستن این بو هم از بین میرود و قابلاستفاده هستند. لباسها دو دستهاند لباسهایی مثل کاپشن، کت، شلوار کمتر ممکن است موجب بروز مشکل شوند و لباسهای زیر چون در تماس مستقیم بدن هستند در انتقال بیماریها مؤثرند. اگر ازنظر بهداشتی مشکلی باشد مربوط به گروه دوم است. من و خانوادهام که سالهاست از این لباسها استفاده میکنیم با هیچ مشکل پزشکی مواجه نشدیم.»
نیلوفر توضیح میدهد که «لباسهای تاناکورا از زمان جنگ وارد شهر ما (کرمانشاه) شد و چون اوضاع اقتصادی مردم در آن زمان خیلی نابسامان بود وجود لباسهایی که همجنس و دوام خوبی دارند و هم بسیار ارزانند یک موقعیت استثنایی بود. البته بعد از مدتی به حدی در بین مردم خرید این لباسها عادی شده بود که هیچکس خریدش را پنهان نمیکرد و حتی کسانی که بهعنوان مهمان به شهر ما میآمدند از تاناکورا استقبال میکردند. هیچوقت نشنیدیم که برای کسی به خاطر پوشیدن این لباسها مشکل بهداشتی خاصی پیش بیاید.»
بااینحال امیرهوشنگ احسانی، پزشک متخصص، پوشاک دستدوم را عامل انتقال دودسته از بیماریهای شایع پوستی عنوان کرده است: «گروه نخست عفونتهای میکروبی و قارچی هستند که میتوانند ماهها در لباسها باقی بمانند و با ایجاد خارش و آسیب پوستی به مشکلات عفونی خطرناک منجر شوند. گروه دوم نیز بیماریهای ویروسی پوستی مانند زگیل، تبخال و ملوسکوم هستند که از این طریق به بدن افراد منتقل میشوند.»
این هشدارها در حالی مطرح میشود که برخی معتقدند مصرف لباسهای دستدوم به بهبود یا حفظ بهتر محیطزیست کمک میکند.
ناهید محبی - دکترای مدیریت محیطزیست در این زمینه به «ایسنا» میگوید: «لباسهای دستدوم یا بهاصطلاح تاناکورا قابلاستفاده دوبارهاند اما ازنظر بهداشتی مسائل خاص خودشان را دارند. در کل استفاده از یک محصول در جهت بهبود یا حفظ منابع محیطزیست کار درستی است. گرچه قاعدتا توجه به مسائل بهداشتی در اولویت است زیرا این مسائل ارتباط تنگاتنگی با محیطزیست دارد. بسیاری از کشورهای دنیا هم از لباسهای دستدوم استفاده میکنند که بسیاری از این لباسها برند هستند. منسوجات جزء زبالههایی هستند که دیرتجزیه میشوند. اغلب زبالههایی که تولید میکنیم کمتر به سمت مراکز بازیافت هدایت و بیشتر دفن میشوند. در چرخه دفع پسماند چهار R
داریم که یکی از آنها (Reuse) یا همان استفاده دوباره است و دیگری (Recycle) یا همان بازیافت است و چون دو مورد دیگر در این مبحث کاربرد ندارند به آنها اشاره نمیکنم. استفاده دوباره به این معناست که میتوان از یک شیء یا محصول استفاده دیگری داشته باشیم. برای مثال من کمدی دارم که به آن احتیاجی ندارم و بهجای آنکه آن را به زباله تبدیل کنم در اختیار شخص نیازمندی میگذارم. یا مدل دیگری وجود دارد که با کمی تغییر میتوان از یک کالا استفاده کرد. برای مثال برخی از خانمها در منزل با برخی لباسهای کهنه، کیف درست میکنند. درباره بازیافت هم یک محصول به کارخانه فرستاده میشود و بهطورکلی تجزیه و از آن ماده یا کالای دیگری تولید میشود. در برگه (MSDS) که به برخی لباسها دوخته میشود، علائم (Reuse) و (Recycle)، چگونگی شستوشو، نگهداری و دفع لباس درج شده که افراد باید این علائم جزئی را بشناسند. درواقع علائم دفع لباس به مصرفکننده توضیح میدهد که اگر میخواهید این لباس دفع شود آن را مستقیم در سطل زباله نیندازید. برای مثال لباسهای نایلونی برای تجزیه به ۳۰ تا ۴۰ سال و لباسهای نخی به سه تا چهارده ماه زمان نیاز دارند.»
این کارشناس محیطزیست در ادامه میگوید: «با عقب انداختن چرخه بازیافت، به منشأ تولید کمک میشود زیرا مواد اولیه تولید از طبیعت گرفته میشود و زمانی که از یک لباس در مدتزمان بیشتری استفاده کنیم به اصلاح الگوی مصرف کمک میکنیم. به همین دلیل به منابع طبیعی کمتر فشار میآوریم. هر چه ماندگاری بالاتر باشد کمتر به سمت تقاضای تولید لباس جدید میرویم. هر چه درخواست ما کمتر باشد، تولید پایین میآید و از طرفی برداشت منابع طبیعی هم کمتر میشود. برای هر تولیدی پروسه، ورودی و خروجی داریم که باید نحوه تولید اصلاح شود تا خروجیها کمتر شوند و کمترین خسارت را به محیطزیست شاهد باشیم.»
بااینهمه، باید تأکید کرد که مصرفکنندگان نه به هشدارهای وزارت بهداشت در مورد آلودگی این لباسها توجه دارند و نه حفظ محیطزیست برای آنان در اولویت است، بلکه خرید محصولات نشانهای تجاری معروف و قیمت بالای لباسهای نو در ایران، دو عامل اصلی گرایش به لباسهای استفادهشده است. به باور فعالان این حوزه، تولید پوشاک داخلی با برچسب خارجی نیز در افزایش رغبت جوانان برای خرید پوشاک دستدوم سهم بسزایی دارد.