تعمیق بحران در جنگ اوکراین

باوجود تعمیق بحران نظامی در اوکراین، ۲۹ کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همچنان از میزبانی هرگونه مذاکرات مستقیم بین مسکو و کی‌یف طفره می‌روند. این وضعیت در حالی رخ می‌دهد که تحلیل‌های پیشین رهبران ارشد اروپایی، ازجمله امانوئل ماکرون، نشان می‌داد طرفین به حداکثر ظرفیت‌های عملیاتی خود در میدان رسیده‌اند؛ فرضیه‌ای که پیش‌بینی می‌کرد اوکراین مجبور به واگذاری اراضی خواهد شد و روسیه نیز قصد ندارد عملیات خود را فراتر از مرزهای منطقه دونباس گسترش دهد.
بااین‌حال، تحولات میدانی اخیر، این برداشت استراتژیک غرب را به‌شدت به چالش کشیده است. بر اساس گزارش‌های دریافتی از منابع اوکراینی، روسیه اخیرا بزرگ‌ترین حملات متمرکز خود با استفاده از موشک و پهپاد را علیه زیرساخت‌های حیاتی انرژی کشور سازماندهی کرده است. این تهاجم گسترده که  تا سحرگاه جمعه ادامه یافت، شامل شلیک ترکیبی از ۳۵ فروند موشک (شامل پرتابه‌های بالستیک) و حدود ۶۰ فروند پهپاد انتحاری به‌سوی تأسیسات کلیدی استخراج و فرآوری گاز در استان‌های خارکیف در شمال شرق و پولتاوا در مرکز اوکراین بود. برآورد کلی تسلیحات به کار گرفته شده در این عملیات عظیم، ۳۸۱ پهپاد و ۳۵ موشک تخمین زده می‌شود که هدف اعلام‌شده مسکو از این حمله، فلج کردن شبکه برق پیش از فرارسیدن زمستان بوده است. گسترش دامنه حملات به مناطقی چون خارکیف و پولتاوا، این سؤال اساسی را پیش می‌کشد: آیا کرملین به‌صورت عمدی در حال بازتعریف نقشه‌های جنگی خود و خروج از محدوده‌های از پیش تعیین‌شده در دونباس است؟ریشه اصلی این تشدید تنش را باید در عدم پذیرش «الزامات امنیتی» از سوی ناتو توسط روسیه جست‌وجو کرد. مسکو قویا بر این باور است که تعهدات رسمی برای پایان دادن به درگیری باید مستقیما از سوی خود «ناتو» صادر شود، زیرا آن‌ها اعتبار تضمین‌های ارائه شده توسط دولت فعلی اوکراین را کافی نمی‌دانند. در مقابل، ایالات‌متحده و متحدان اروپایی بر یک آتش‌بس پایدار اصرار دارند که پیش‌شرط آن، عقب‌نشینی کامل نیروهای روسیه و پذیرش رسمی گسترش بیشتر ناتو به سمت شرق است.در چنین شرایطی، انتظار برای دستیابی به هرگونه توافق آتش‌بس، بیش از یک سراب نخواهد بود. تداوم این مسیر تنش‌آفرین، روسیه را وادار به پذیرش ریسک‌های نظامی بزرگ‌تر در میدان می‌کند و درنتیجه، «اصول و مبانی» سیاسی غرب را به چالش می‌کشد. هرگاه محیط عملیاتی (میدان نبرد) دستخوش تغییر شود، «چارچوب‌های نظری» حاکم بر آن نیز دگرگون می‌گردند و دستیابی به صلح را به هدفی دورتر از همیشه تبدیل می‌کنند؛ قانونی که به نظر می‌رسد رهبران ارشد اروپایی عامدانه از پذیرش پیامدهای آن سر باز می‌زنند. برخی از تحلیلگران و متخصصان استراتژی‌های کلان امنیتی در اروپا نسبت به این رویکرد غیرواقع‌بینانه نسبت به جنگ اوکراین هشدار داده و آن را نشانه‌ای از ناآگاهی اروپائیان نسبت به حدود توانایی خود در ایجاد و مدیریت بحران‌هایی می‌دانند که خود مسبب آن بوده‌اند.