قلدری یکی از ناهنجاریهای رایج و مشکلآفرین در مدارس است
راهکارهای مقابله با خشونت در مدرسه
گروه اجتماعی
خشونت کلامی و فیزیکی یا بهاصطلاح عامیانهتر قلدری در مدرسه یکی از مسائل شایع است که در همه جوامع دیده میشود. این خشونت دلایل مختلف دارد که پژوهشگران، مربیان، روانشناسان و مشاوران سعی میکنند به آن بپردازند و بر آگاهی عمومی بیفزایند.
قلدری شکلی از تهاجم رفتاری آزاردهنده است که فردی بهطور عمدی و مداوم آن را نسبت به دیگری انجام دهد و موجب رنجش او شود. قلدری فقط فیزیکی نیست و لزومی ندارد آسیب جسمانی به کسی وارد شود تا آن را قلدری قلمداد کنیم. گاهی فشار روحی، عاطفی، کلامی و رفتاری به دیگران آنقدر هدفمند و تکراری است که آسیب رساندن و آزار دادن قربانی تلقی میشود.
پدیدهای همهگیر که میلیونها دانشآموز را تحت تأثیر قرار میدهد
آنطور که ندا شاهینی، متخصص روانشناسی کودک میگوید: «در همه جوامع شیوه رفتار کودکان و نوجوانان از دغدغههای اساسی نظام تعلیم و تربیت و خانوادههاست. کودکان و نوجوانان در دورههای حساس رشد خود، گاهی دچار مشکلات رفتاری شده و به کمک نیاز دارند. شایعترین مشکلی که در افراد با اختلالات رفتاری در مدرسه و مراکز آموزشی دیده میشود، مسائلی نظیر پرخاشگری است. بنابراین قلدری پدیدهای ناآشنا نیست و اعتقاد بر این است که قلدری با تاریخ پیدایش مدارس درهمآمیخته است. برای نسلهای زیادی، دانش آموزان عادت به آزار رساندن به همسالان و همکلاسیهای خود داشتهاند. در حال حاضر قلدری در مدارس یک پدیده همهگیر است که میلیونها دانشآموز را تحت تأثیر قرار میدهد.»
این روانشناس عنوان میکند: «قلدری رفتار آزاردهندهای است که عمدتا توسط یک فرد یا یک گروه از افراد در یک دوره زمانی بهصورت مکرر اعمال میشود و شامل عدم توازن قدرت است بهطوریکه افراد درگیر در پدیده قلدری دارای نرخ بالایی از مشکلات نظیر همدلی پایین، عزتنفس و خودباوری پایین، قربانی شدن جسمانی، کلامی و عاطفی یا روانشناختی، افسردگی، عملکرد ضعیف در مدرسه و محل کار هستند. یکی از مشکلاتی که متعاقب قلدری به وجود میآید، کاهش سازگاری اجتماعی است. سازگاری به معنای توانایی فرد برای تطابق با محیط اطراف تعریف میشود و دارای ابعاد مختلفی ازجمله اجتماعی، خانوادگی، عاطفی، بهداشتی، تحصیلی و غیره است. هر انسانی آگاهانه و یا ناخودآگاه میکوشد تا نیازهای متنوع و گاه متعارض خود را در محیط زندگی برآورده کند و ازآنجاکه باید نیازهای خود را در قالب ساخت اجتماعی برآورده کند، سازگاری او بهناچار سازگاری اجتماعی است.»
سازگاری اجتماعی میتواند تأثیری مستقیم بر سلامت روان داشته باشد. سلامت فرد نهتنها بر خود فرد و خانواده بلکه بر کل جامعه تأثیر میگذارد. بهطورکلی سازگاری به معنی توانایی آمیزش، انطباق، مصالحه، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. سازگاری با موقعیتهای جدید و متنوع در دورانی که عصر تنیدگی و تغییر سریع اجتماعی است، کار آسانی نیست. هرگونه دگرگونی در زندگی آدمی خواه خوشایند و خواه ناخوشایند، مستلزم نوعی سازگاری مجدد است، ازاینرو شاهینی میگوید: «معلمانی که از راهبرد جدا کردن دانشآموزان از یکدیگر استفاده میکنند، شیوع کمتری از قلدری را در کلاس خود تجربه کرده و معلمانی که قربانیان را تشویق به دفاع از خود میکنند درواقع شیوع بیشتری از قلدری را تجربه کردهاند. در اثربخشی برنامههای ضد قلدری مدرسه زمانی که معلمان روشهای حل مسئله را یاد میگیرند، تمایل بیشتری به استفاده از آنها دارند.»
دانش آموزان قلدر معمولا سازگاری کمی با محیط مدرسه دارند
این روانشناس در ادامه با اشاره به اینکه برنامه حل مسئله اجتماعی بهعنوان مداخلهای مؤثر میتواند، موجب کاهش این پدیده شود، میگوید: علاقه اجتماعی درمانی یک روش مؤثر برای پرورش مهارتهای اجتماعی در جهت افزایش همدلی، مسئولیتپذیری، همکاری، ارتباط و مشارکت در نوجوانان قلدر و قربانی است. همچنین میزان آگاهی و باورهای معلمان درباره ماهیت قلدری و دانش آموزان قلدر در انتخاب راهبردهایی که آنها برای مدیریت کلاس به کار میبرند، تأثیر دارند. در حال حاضر قلدری یکی از مشکلات عمده و اساسی در نظام آموزشوپرورش بهعنوان یک پدیده همهگیر محسوب میشود. با توجه به آمارهایی که ارائهشده، امروزه با قاطعیت میتوان گفت که قلدری در مدرسه مشکلی بینالمللی است. درنتیجه تمایل به شناخت و مهار قلدری به یکی از دغدغههای بسیاری از مجامع ملی و بینالمللی تبدیل شده است. حتی سازمان ملل نیز قلدری را بهعنوان یکی از مشکلات عمده در مدارس به رسمیت شناخته و نسبت به پیامدها و آثار مخرب آن هشدار داده است. بدون شک هیچ تردیدی باقی نمیماند که پیامدها و تأثیرات قلدری روی قربانیان منجر به بروز مشکلاتی میشود که در چارچوب موضوع خشونت باید آنها را موردبررسی قرار داد.»
این روانشناس خاطرنشان میکند: «آموزش نوجوانان میتواند بهعنوان ابزاری مؤثر در جهت تغییر و جهتدهی رفتار آنان به کار گرفته شود و از آن بهعنوان وسیلهای برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان و افزایش مهارتهای اجتماعی و رفتارهای مثبت در آنان استفاده کرد. افراد قلدر بیشتر هیجانهای منفی را نسبت به هیجانهای مثبت ابراز میکنند و این خود باعث میشود که دیگران آنها را بهعنوان فردی خشن بهحساب آورده و رفتارهای قلدری آنان را قبول کنند. افراد قلدر معمولا سازگاری کمی در مدارس از خود نشان میدهند که خود باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در زمینه تحصیلی میشود. معمولا این افراد بیشتر از محیط مدرسه متنفر میشوند و زمینههای ناسازگاری را در میان افراد قربانی نیز فراهم میکنند.»
انواع قلدری در دانشآموزان پسر و مقطع متوسطه شیوع بیشتری دارد
طیبه شاهرخی نیز در قامت پژوهشگر مسائل تربیتی میگوید: «قلدری یکی از رفتارهای چالشبرانگیز در تمام مدارس دنیا است که میتواند بین دانشآموزان یا دانشآموز و معلم اتفاق بیافتد. هرچند قلدری بین دانشآموزان شایعترین نوع خشونت بین فردی در مدارس است. اما گاهی حتی والدین یا کادر مدرسه نیز نسبت به اینکه مصادیق قلدری چیست و چه زمان دانشآموزان مورد آزار قرار گرفتهاند دانش درستی ندارند. گاهی از کنار این مسئله ساده عبور میکنند و در مواردی آن را ناشی از حساسیت قربانی میدانند.»
شاهرخی با اشاره به اینکه انواع قلدری در دانشآموزان پسر و مقطع متوسطه شیوع بیشتری دارد، عنوان میکند: «این تصور که کودکان قلدر همیشه خشونتگر و عصبی هستند صحیح نیست. برخی از انواع قلدری در مدرسه هیچ لزومی به روحیه یا رفتارهای خشونتآمیز ندارد. بهطور مثال کودکی که دائما بقیه دانشآموزان را علیه یک نفر تحریک کرده یا شایعه ایجاد میکند نیز یکی از مصادیق قلدری را انجام داده است. قلدری در مدرسه و اعمال خشونت نسبت به بچهها، میتواند در سطوح و ابعاد مختلفی انجام شود، ازجمله قلدری جنسی و یا قلدری آنلاین یا سایبربولی. قلدری جنسی به معنای هرگونه آسیبی است که با سوءاستفاده و تکرار جملات، کلمات یا اعمال جنسی همراه باشد. همچنین نگاههای نامناسب یا حتی اشاره کردن بهنوعی که دیگری را در وضعیت آسیبپذیری و ناامنی قرار دهند از مصادیق قلدری جنسی هستند. قلدری و کودکآزاری جنسی معمولا بین افرادی که اختلاف جنسیت، قدرت بدنی یا تفاوت سنی دارند اتفاق میافتد. کودکانی که زود به سن بلوغ رسیدهاند یا با بلوغ دیررس مواجه شدهاند به دلیل اختلالات هورمونی یا فشارهای محیطی ممکن است بیشتر به این نوع قلدری دست بزنند. قلدری آنلاین یا قلدری سایبری پدیده نسبتا جدیدتری است و شامل استفاده از ابزارهای آنلاین و دیجیتال برای تهدید، ترساندن، آسیبرسانی یا ضربه زدن به یک فرد میشود. قلدری و کودکآزاری آنلاین میتواند از طریق هر ابزار دیجیتال و آنلاینی انجام شود. پخش کردن پیامها، اسکرینشاتها، عکسهای یا اطلاعات شخصی فردی در فضای اینترنت از مصادیق این نوع قلدری هستند.»
این پژوهشگر با اشاره به پیامدهای قلدری در مدرسه بیان میکند: «این مسئله برای همه کودکان یک تجربه وحشتناک است که میتواند اثرات روحی و جسمی فراوانی بر زندگی حال و آینده آنها داشته باشد. بنابراین معلمان، مدیریت و کادر مدرسه و همچنین والدین باید از این مسئله مطلع بوده و در صورت لزوم مداخلات لازم را انجام دهند. بروز افت تحصیلی و بیعلاقه شدن به درس و مدرسه، ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه، کاهش اعتمادبهنفس، احساس عدم امنیت و بیاعتمادی نسبت به افراد، ناتوانی در روابط اجتماعی ازجمله پیامدهای این مسئله است. گاهی اختلالات یادگیری نیز به دلیل فشار زیاد روی کودک اتفاق میافتد که میتواند ناشی از مورد قلدری قرار گرفتن باشد.»
به گفته این پژوهشگر، توانمندی معلمان در مدیریت رفتار قلدری، با وقوع و تداوم آن، رابطه نزدیکی دارد. ارتقای مهارتهای حرفهای معلمان و مشاوران مدارس برای مواجهه صحیح با مشکلات رفتاری دانشآموزان ضرورت دارد. بر اساس یافتههای مطالعات گوناگون، مداخله رفتاری مدرسه محور از طریق آموزش مدیریت رفتار به قلدرها، معلمان و طرفداران قلدرها، بر کاهش مؤلفههای قلدری و بهبود پیوند با مدرسه اثربخش است و میتواند بهعنوان روش مداخله مناسب برای کودکان واجد رفتارهای قلدری فیزیکی استفاده شود.
بسیار از قربانیان قلدری ممکن است روابط اجتماعی را تهدیدآمیز تعبیر کنند
در همین حال علیرضا شریفی هم در قامت روانشناس میگوید: «درگذشته مدارس معمولاً قلدریها را نادیده میگرفتند. اگرچه معلمها بعضی از رفتارهای آزاردهنده را در صورت مشاهده تنبیه میکردند. اما این خود دانشآموز بود که باید این رفتار را گزارش میداد و این یعنی بسیاری از موارد نادیده گرفته میشدند. بعضی از معلمها به شکل مستقیم با چشمپوشی در عمل قلدری را تأیید میکردند و بعضی که کم تعداد بودند اما رفتار مخربی داشتند، حتی از قلدرها جانبداری میکردند. هرچند در یک دهه اخیر این مسئله موردتوجه قرارگرفته اما همچنان این پدیده در مدارس مشهود است.»
این روانشناس بیان میکند: «مورد قلدری قرار گرفتن میتواند خطر جدی برای سلامت روان کودکان در کوتاهمدت داشته باشد. از عوارض قابل وضوح آن بالا رفتن اضطراب، افسردگی و فکر و خیالهای پارانوییدی است. بعضی از این علائم ممکن است به شکل طبیعی بعد از متوقف شدن قلدری از بین بروند اما بسیاری از قربانیان تا مدتها در معرض آسیبها و بیماریهای روان هستند.»
طبق یکی از مقالاتی که در نشریهای تخصصی منتشرشده است، زنانی که در کودکی مورد قلدری قرار گرفتهاند، ۲۷ برابر بیشتر ممکن است در بزرگسالی دچار اختلال هراس شوند. در میان مردان نیز تجربه قلدری میتواند ۱۸ برابر احتمال فکر کردن و یا اقدام به خود آسیبی را بالا ببرد. شریفی میگوید: «این ارقام که مبنای محکمی دارند و با نمونههای تحقیقی مختلف بررسیشدهاند، ارتباط قلدری با این عوارض را بهخوبی نشان میدهند. تجربه قلدری همچنین میتواند بر زندگی اجتماعی افراد تأثیر درازمدت داشته باشد. بسیار از قربانیان بهسختی میتوانند دوست پیدا کنند و ممکن است روابط اجتماعی را تهدیدآمیز تعبیر کنند.»
این روانشناس در ادامه عنوان میکند: «قلدری میتواند بر بازده آموزشی و یادگیری کودکان تأثیر منفی داشته باشد و باعث پایین آمدن نمرات دانش آموزان شود و همین میتواند امکان پیدا کردن شغل مناسب در آینده را تحت تأثیر قرار بدهد. بهاینترتیب قربانیان ممکن است در آینده از جهت مالی وضعیت متزلزلی پیدا کنند و در جوانی و میانسالی دچار مشکل بیکاری شوند.»
هیچکس بهجز کسی که قلدری کرده است قابل سرزنش و مقصر نیست
شریفی با بیان اینکه قلدری به این دلیل بروز میکند که محیط و فرهنگ حاکم، قربانی شدن افراد را تحمل کرده و ندیده میگیرد، میگوید: «مقابله با قلدری باید تمام اکوسیستم مدارس را در بربگیرد تا رفتارهای بد اساساً از اول شکل نگیرند. بنابراین مانند تمام روشهای مداخله گرایانه، باید در قدم اول مشکل را پذیرفت. به همین دلیل، مدارس باید قبل از هر چیز با یک نظرسنجی از دانش آموزان بپرسند چه تجربههایی داشتهاند. اینکه بدانید در محیط مدرسه چه اتفاقهایی میافتد بسیار مهم است و برنامه کنترل قلدری را به سمت درست هدایت میکند. براین اساس مدارس باید تعریف روشنی از مقررات و رفتارهای قابل قبولی که از دانش آموزان انتظار دارند ارائه کرده و مشخص کنند نقض این مقررات چه نتایجی خواهد داشت. طبیعتا کارکنان مدارس باید رفتاری مثبت داشته و مانند یک الگو باشند تا بهاینترتیب بتوانند رفتار مناسب را ترغیب کنند و در برابر رفتار خشونتآمیز که به هر شکل کسی را قربانی میکند بههیچوجه چشمپوشی نشان ندهند. آنها همچنین باید در مورد مکانهای خاصی از مدرسه که قلدری در آنها اتفاق میافتند آگاهی داشته باشند و آن مکانها را زیر نظر بگیرند. لازم است کارکنان مدارس آموزشهایی در مورد قلدری دیده باشند. ازجمله کسانی که در بوفه مدرسه کار میکنند، رانندگان سرویس و دیگر متولیان مدرسه.»
ارائه برنامهها و روشهای سیستماتیک ضد قلدری در مدارس
شریفی تأکید میکند: «استفاده از برنامهها و روشهای سیستماتیک ضد قلدری در مدارس میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. این اقدام نهتنها تعداد قربانیها را کم میکند بلکه سلامت روان عموم دانش آموزان را هم بهبود میبخشد. درعینحال، والدین و مراقبان کودک هم باید مواظب نشانههایی که حاکی از این مشکل است باشند. آنان نباید منتظر بمانند حتماً اتفاقی بیفتد تا دربارهاش حرف بزنند. این موضوع میتواند جز صحبتهای روزانه باشد. بنابراین والدین باید نگرانیهای کودکان را جدی بگیرند. حتی اگر از دید یک بزرگسال بیاهمیت و ساده به نظر برسند. همزمان باید ذهن خود را در برابر مسائل مختلف باز نگهدارند. پدر، مادر و مراقب کودک نباید باعجله و بیفکر به کودک توصیه کنند چطور مشکلش را حل کند چون چنین رفتاری به قربانی این حس را منتقل میکند که تقصیر خودش بوده که این مشکل برایش پیشآمده است.»
این روانشناس خاطرنشان میکند: «پدر و مادر و مراقب کودک در صورت نیاز و ضرورت، باید با مدرسه در این مورد وارد گفت وگو شوند. مدرسه باید بلافاصله برنامهای برای کودک طراحی کند تا او احساس امنیت کند؛ اولین و مهمترین مسئله که باید بر آن تمرکز کرد کودک و تجربهای است که از سر میگذراند. بزرگسالان باید به کودکان یاد بدهند برخی رفتارها تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی نیستند. هیچکس بهجز کسی که قلدری کرده است قابل سرزنش و مقصر نیست. چنین آموزشهایی میتواند تأثیر فراوانی بر سلامتی و شادی نسلهای آینده داشته باشد.»