موضع اصولی ایران در قبال اجلاس شرمالشیخ به معنای مخالفت تهران با نظم دیکتهشده واشنگتن است
شرمالشیخ و خطر تکرار اُسلو
گروه بینالملل
اجلاس بینالمللی صلح غزه که روز دوشنبه (۲۱ مهر ۱۴۰۴) در شرمالشیخ مصر و به میزبانی مشترک روسای جمهور آمریکا و مصر برگزار شد، در نگاه اول تلاشی برای تثبیت آتشبس و مدیریت دوران پس از جنگ غزه بهنظر میرسید. با این حال، غیبت معنادار طرفهای اصلی درگیری – از جمله جمهوری اسلامی ایران، حماس و اسرائیل – و ماهیت مبهم طرح «صلح» مطرح شده توسط آمریکا، بیش از آنکه نویدبخش صلح باشد، نگرانیها را از تکرار یک سازش زیانبار تاریخی برانگیخت.موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در قبال این اجلاس، یعنی رد قاطع دعوت برای حضور، اقدامی هوشمندانه و کاملاً منطقی در راستای منافع ملی و اصول سیاست خارجی کشور بود.
ضرورت منطقی عدم حضور ایران: دوری از سناریوی اسلو ۲
این عدم حضور را میتوان از دو منظر تحلیل کرد:
۱. پرهیز از مشروعیتبخشی به طرحهای تحمیلی: اجلاس شرمالشیخ، در حقیقت، نشستی برای تجلیل از طرح آتشبس دیکتهشده توسط آمریکا و تثبیت دستاوردهای این طرح در مدیریت آینده غزه است. ایران به درستی تشخیص داد که حضور در چنین اجلاسی، به معنای پذیرش ضمنی چارچوب صلحی است که فاقد کمترین حقوق ملت فلسطین بوده و صرفاً برای تأمین منافع بازیگران منطقهای و جهانی شکل گرفته است. هدف این نشست، دور زدن راهحلهای واقعی و ترویج یک صلح تحمیلی است که در آن، فلسطینیان مجبور به پذیرش واقعیت جدید پس از یک تجاوز نظامی طولانی میشوند.
۲. حفظ اصول دیپلماتیک در برابر تهدید: سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرد که عدم حضور تصمیمی آگاهانه و بر اساس «منافع و مصالح کشور» بوده است. ایران همواره تأکید کرده که در شرایطی که آمریکا در مقام تهدید و تجاوز نظامی قرار دارد و به تازگی تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرده، مذاکره مستقیم با این کشور – آن هم بر سر مسائل منطقهای – معنایی ندارد. جمهوری اسلامی ایران به طور صریح اعلام کرده است که مذاکره و تعامل تنها باید از موضع برابر و منصفانه صورت گیرد.
شرمالشیخ، سرآغاز دورانی از ظلم؟ هشدار تکرار فاجعه اُسلو
بزرگترین نگرانی در مورد اجلاس شرمالشیخ، شباهت ساختاری آن به پیمانهای صلح اُسلو در دهه ۱۹۹۰ است. پیمانهای اُسلو نه تنها نتوانستند صلح و امنیت را برای فلسطینیان به ارمغان آورند، بلکه در حقیقت، سرآغاز دورانی از ظلم دیپلماتیک بودند که آرمانهای اصلی ملت فلسطین از جمله حق بازگشت، حاکمیت کامل و تشکیل دولت واحد را به حاشیه بردند.
اگر اجلاس شرمالشیخ به دنبال مدیریت غزه پس از جنگ و تعریف چارچوبهای جدید منطقهای بدون حضور طرفهای اصلی مقاومت و بدون در نظر گرفتن حقوق کامل فلسطینیان باشد، به احتمال زیاد به «اسلو ۲» تبدیل خواهد شد. در این سناریوی جدید، قدرتهای خارجی و منطقهای تلاش میکنند تا: حماس را از قدرت در غزه حذف کنند؛ تشکیلات خودگردان ضعیف را به مدیریت غزه تحمیل کنند و مسئله اصلی اشغال را از دستور کار خارج و به آن رسمیت ببخشند.
این روند، دقیقاً به همین دلیل است که موضع ایران برای دوری از این میز مذاکره، کاملاً منطقی است تا دستاوردهای مقاومت فلسطین در میدان نبرد قربانی مصالحههای سیاسی نشود.
پیروزی میدان نبرد: غزه همچنان پایدار است
با وجود تمام تلاشها برای تحمیل یک صلح ناقص، نباید از پیروزی بزرگ مردم و مقاومت غزه در نبرد اخیر غافل شد. آتشبس به دست آمده، در اصل یک پیروزی تاریخی برای مردم مقاوم غزه به حساب میآید.
علیرغم تلفات سنگین و فاجعه انسانی ناشی از تجاوز نظامی، که در آن تفاوت آمار شهدا به ۷ هزار نفر نیز رسید، رژیم صهیونیستی نتوانست به هیچ یک از اهداف اصلی خود دست یابد:
تغییر جغرافیای غزه: اسرائیل نتوانست نوار غزه را به دیگر مناطق تحت اشغال خود ضمیمه کند.
نابودی مقاومت: حماس و سایر گروههای مقاومت هنوز در غزه حضور دارند و قدرت نظامی آنها از بین نرفته است.
اخراج مردم: مردم غزه در سرزمین خود باقی ماندند و بر مقاومت و زندگی در غزه تأکید کردند.
بنابراین، این آتشبس یک نقطه عطفی است که نشان میدهد مقاومت مردم غزه توانست با پایداری خود، ارتش تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینی و پذیرش آتشبس کند. این پیروزی در میدان، نباید در میز مذاکرهای که بوی تحمیل و سازش میدهد، به شکست تبدیل شود؛ و این همان نکتهای است که موضع رسمی ایران در قبال اجلاس شرمالشیخ را توجیه میکند.