بحران سیاسی بیسابقه در فرانسه که با جستوجوی امانوئل ماکرون برای ششمین نخستوزیر در کمتر از دو سال به اوج رسیده است، نشاندهنده پایان دوره تابآوری افکار عمومی این کشور در برابر کاخ الیزه است. هرروزی که ماکرون در قدرت باقی میماند، نهتنها هزینههای سیاسی بر دوش شهروندان فرانسوی میگذارد، بلکه اعتبار جهانی او بهعنوان معمار اقتصادی منطقه یورو را نیز خدشهدار میسازد. ناکامی در حل معادلات بنیادین داخلی، چهره او را بهعنوان یک منجی اقتصادی مخدوش کرده است. این سند به بررسی ابعاد این فرسایش سیاسی، بنبست کابینهای، و تأثیر مستقیم آن بر وجهه بینالمللی ماکرون بهعنوان رهبر اقتصادی اتحادیه اروپا میپردازد.شرایط سیاسی فرانسه طی دو سال اخیر به نقطهای رسیده است که «مدارا» برای شهروندان به یک کالای کمیاب تبدیل شده است.
بیثباتی مداوم در رأس قوه مجریه، اعتماد عمومی را بهطور چشمگیری کاهش داده است. این وضعیت پس از کنارهگیریهای پیدرپی و جنجالی، به اوج خود رسیده است.استعفای سباستین لکورنو پس از عملا چند هفته خدمت، کوتاهترین عمر دولت در تاریخ معاصر فرانسه را رقم زد و وضعیت بحرانی کشور را آشکار ساخت. این چرخش سریع در رأس دولت، نشاندهنده ناتوانی کاخ الیزه در ایجاد یک ائتلاف پایدار یا حتی یافتن یک مهره قابلاعتماد برای اجرای برنامههایش است. این ناپایداری، پیامدهای عمیقی بر فرآیندهای اداری و اجرای سیاستها دارد، زیرا هر تغییر دولت مستلزم بازنگری در اولویتها و کندی در تصمیمگیری است.
این فرسایش نه تنها محدود به دوره اخیر نیست، بلکه الگویی از مدیریت پرچالش در طول دوران ریاستجمهوری ماکرون را بازتاب میدهد که طی آن، ائتلافهای پارلمانی شکننده بودهاند و تکیه بیشازحد بر اختیارات ویژه (مانند ماده ۴۹/۳ قانون اساسی برای تصویب قوانین بدون رأیگیری کامل پارلمان) بهجای اجماعسازی، موجب خشم عمومی شده است.
بحران سیاسی کنونی، تصویب بودجه ریاضتی را که بازارهای مالی و نهادهای اروپایی خواستار آن هستند، بهشدت دشوار کرده است. دولت فرانسه با کسری بودجهای قابلتوجه روبهرواست و نیاز مبرمی به اجرای تدابیر انقباضی دارد تا تعهدات خود در قبال اتحادیه اروپا (بهویژه در زمینه کسری بودجه زیر حد مجاز ۳٪ تولید ناخالص داخلی) را برآورده سازد.
اظهارات سخنگوی دولت مبنی بر اینکه سؤال اصلی این است که آیا هنوز بهاندازه کافی افراد مسئول باقی ماندهاند یا خیر و اشاره به اینکه این آخرین فرصت است ، عمق شکاف بین دولت و پارلمان را نشان میدهد. این اظهارات تلویحا به شکست در مهندسی سیاسی برای تضمین اکثریت لازم برای گذراندن قوانین حیاتی اشاره دارد.عدم اطمینان پیرامون بودجه ۲۰۲۵ بر ثبات اقتصادی فرانسه سایه افکنده است. هرگونه تأخیر در تثبیت مالی، میتواند منجر به افزایش هزینههای استقراض و افزایش بازده اوراق قرضه دولتی و در نتیجه افزایش بار بدهی عمومی شود.
اگر دولت مجبور به استفاده مکرر از ماده ۴۹/۳ شود، این امر نه تنها ماهیت دموکراتیک فرآیند قانونگذاری را تضعیف میکند، بلکه سیگنال منفی قدرتمندی به سرمایهگذاران بینالمللی درباره قابلیت دولت برای مدیریت بحرانهای ساختاری ارسال مینماید.