سارا هوشمندی
آنچه این روزها در یک سالگی تفوق تروریستها در فروپاشی حکومت سوریه در آن کشور میگذرد، بارها و بارها از سوی جمهوری اسلامی ایران به رئیسجمهور ترکیه گوشزد شده بود اما وی حرفشنوی نداشت و اینک خود میبیند تذکرات تهران کاملا درست بود.
۱- اردوغان و فیدان به عنوان جدیدترین شخص مورد اعتمادش - چون وی سابقه اطمینان به خیلی از سیاستمداران ترک را داشته و با همه هم به اختلاف و دشمنی دچار شده - با هدف سرنگون کردن بشار اسد، تسلط بر کشور سوریه و اینکه آنکارا به عنوان یک قدرت فراتر از آنچه هست در غرب آسیا جلوه کند، همه کار کردند؛ از هزینههای مالی بالا که اینک اقتصاد ترکیه را با مشکلات عدیده مواجه کرده تا هر جنایتی که منجر به صعود ابومحمد جولانی فردی که برای ریاست بر سوریها برگزیده بودند، شود. اردوغان تصور میکرد اگر بتواند حاکمیت شورشیان دارای سابقه داعش - القاعده با نام جدید تحریرالشام در ادلب و حلب را به تمام سوریه گسترش دهد، میتواند آرزوهای نوعثمانیگرایانهاش و تاجگذاری به عنوان «سلطان رجب» را محقق کند اما تنها یک سال کافی بود تا بداند درختی که ۱۳ سال برای به ثمر رسیدنش صبر کرده بود، میوهاش را اسرائیل و آمریکا غارت کردند.۲- اردوغان به عنوان یک کاسب جزء که میان مشتریان، به کلاهبرداری و فرصتطلبی شهره است، آذر سال گذشته از همزمان شدن تشدید وضعیت جنگ غزه، فقدان شهید «سیدحسن نصرالله» و معطوف شدن حواس افکار عمومی دنیا به اوضاع لبنان سوءاستفاده کرد تا بخشهای بیشتری از سوریه را تحت سلطه بگیرد اما بیانگیزگی ارتش سوریه و شخص بشار اسد موجب شد تروریستهای تحت فرمان وی، به دمشق هم برسند. اردوغان بویژه در سوریه هیچ گاه جوانمردانه رفتار نکرد و شیوه همیشگیاش برای دستیابی به پیروزی در آن کشور نیز تروریسم بود. اما پس از یک سال، سرمایهگذاری وی بر پروژه سوریه با شکست مواجه شده است.
۳- گروههای تکفیری - تروریستی افراطی که در حال حاضر بر سوریه حاکمند - البته تنها بخشهایی از سوریه زیرا عملا بسیاری از خاک این کشور، دیگر در اختیار تروریستهای چندملیتی نیست؛ در اختیار تروریسم دولتی رژیم اشغالگر، تروریستهای کرد مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونی و دروزیهاست - از سوی ترکیه حمایت شدند اما اینک ترکیه شاهد آن است از این توفیق طرفی نبسته!
۴- تجربه سوریه نشان داد امکان موفقیت ظاهری وجود دارد ولی در لایههای عمیقتر، بیتفاوتی نسبت به سرنوشت یک ملت، ایجاد قتل، آوارگی و غارت برای به دست آوردن یک آرزوی شخصی(احیای عثمانی) و تکیه بر تروریستی که امروز به سمت ترامپ - که طبعا از اردوغان قدرتمندتر است - گرایش دارد و محل چندانی به رئیسجمهور ترکیه نمیگذارد و به اصطلاح دیگر از وی اجازه نمیگیرد، یک بار دیگر واقعیت سیاست و نه تصورات کارتونی را به اردوغان چشاند. اگر چه وی سرانجام با مرگ بیدلیل دهها هزار نفر در سوریه به آرزوی خود مبنی بر کنترل آن کشور رسید اما حالا به عینه مشاهده میکند رسیدن به توفیق، لزوما به معنای حفظ آن نیست و گرگهای درندهتر از وی در کمین بودند تا شکار وی را تصاحب کنند.
۵- آینده سوریه قطعا متفاوت از چیزی است که اکنون جریان دارد. هم گروههای مقاومت مردمی در حال تشکیلند تا اجازه ندهند سوریه تجزیه شود، هم اسرائیل تصمیم به حذف جولانی گرفته تا با ایجاد هرجومرج در سوریه بواسطه تلاش هر تروریست برای حاکمیت بر آن کشور امنیت بیشتری داشته باشد و هم اوضاع آنجا پیچیده و نامشخص است اما هر چه هست اوضاع به سود ترکیه پیش نمیرود!
۶- اردوغان تلاش کرد واقعیت سوریه را تغییر دهد و بر اساس ایده متوهمانه احیای کشور عثمانی، نام خود را در تاریخ ثبت کند اما امروز مشاهده میکند آنچه سالها برایش هزینه کرد در عمل در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار گرفت. البته این هم آخر بازی نیست و همانطور که رهبر حکیم انقلاب فرمودهاند، جوانان سوری این وضعیت را تحمل نخواهند کرد و کشورشان را بازپس میگیرند. نشانهها هویدا شده است.