محمدمهدی ایمانی پور
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
اخیرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مداحان اهلبیت (ع)و شاعران آیینی، فرمودند: مداحان و ستایشگران مکتب اهلبیت علیهمالسلام با تأسی به این سنت نورانی و درس بزرگ فاطمی، جهاد تبیین را با دو شاخص «توانایی برانگیختن دلها و حرکتآفرینی» و «جهتگیری درست و دقیق» وظیفه اصلی خود بدانند. با بهرهگیری از این دو شاخصه کلان، میتوان 10 مؤلفه مبنایی و عملیاتی جهاد تبیین را احصاء کرده و مورد تأکید قرار داد.
۱- موضوع شناسی: بیشک مهمتریناصل در جهادتبیین، بصیرتکافی به مفاهیم و موضوعات و اشراف به مقومات و زمینههاست. فقدان تسلط بر مبحث تبیینی، مصداق عینی ضدتبیین و ضدتبلیغ است. دراین چارچوب، پرداختن به «معلول» بهجای «علت » از مصادیق بیبصیرتی است.
۲-مخاطب شناسی: شناخت جامعه هدف و مهمتر از آن، مخاطب شناسی از ارکان جهاد تبیین است. در اینجا ویژگیهای کلان اجتماعی، محیطی،سن مخاطبان و زمینه پذیرش آنها نسبت به مقوله تبیینی موردنظر، جملگی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار خواهد بود. باید زبان مخاطب را فهمید و به لسان قوم سخن گفت.
۳- شیوه نو در بیان: برای کارآمدسازی امر تبیین، میبایست به مسئله روزآمدی توجه داشت. نمیشود از شیوههای قدیمی که کارآمدی خود را ازدستدادهاند، انتظار نتیجه داشت. استفاده از ابزار روز که برد مناسب و تأثیر عمیقتری داشته باشد یک ضرورت است.
۴- گفتمان سازی: تکرار و ریشهدار کردن و ابتنای به محکمات درامرتبیین و تبدیل آن به یک منظومه مقبول فکری، از شروط تبیین درست و صحیح است. فقط در این صورت میتوانیم از مسیر تبیین به گفتمانی غالب در جامعه برسیم.
۵- امید بخش بودن: توجه به خروجیها و نتایج حاصله از تبیین بسیار حائز اهمیت است. تبیین باید روشنگرانه و امیدآفرین باشد. این مهم، فقط از طریق باز کردن گرههای ذهنی مردم امکانپذیر خواهد بود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، داشتن «گوش شنوا و زبان اقناعگر» در این مسیر ضروری است.
۶- اتخاذ موضع آفندی و پیشدستانه: در ادبیات نظامی تعبیری وجود دارد که میگوید: حمله، بهترین دفاع است. فارغ از برخی شبهات در این تعبیر از این واقعیت نمیتوان گذر کرد که اگر همیشه منتظر طرح شبهات باشیم و سپس به پاسخ بیندیشیم، همواره در موضع انفعال هستیم. طرح مباحث تبیینی، قبل از ایجاد شبهه و انجام اقدامات پیشدستانه بهویژه درجایی که رقبا و معارضین خود دچار ضعف و مشکلات عدیده هستند ما را از انفعال خارج میکند.
۷- روند پژوهی دقیق عرصه تبیین: تبیین یک مقوله، یک پروژه یا اتفاق نیست، بلکه ابعاد پیشینی و پسینی دارد. بنابراین در این خصوص باید از نگاه پروژه محور پرهیز کرد.
۸- اقدام بهموقع: تبیین اگر بهموقع انجام نشود، تاثیرکافی نخواهدداشت. روایت اول اهمیت فراوانی دارد. اگر به دشمن فرصت تحریف، کتمان و جعل حقایق داده شود، غلبه دادن روایت حقیقی، کار دشواری خواهد بود.
۹- تمرکز بر ۲ مؤلفه تابآوری و برانگیختگی: همانگونه که اشاره شد، عرصه تبیین مبتنی بررصدگری، محاسبه، درک صحنه و عملیات مؤثر است. محاسبه دقیق تابآوری(ظرفیت تبیینی مخاطبان) و سنجش کیفی برانگیختگی ذهنی آنها (در قبال درک مقوله تبیینی) باید بهخوبی صورت گیرد تا درروند تبیین دچار افراط یا تفریط نشویم.
۱۰- آیندهپژوهی تبیین: داشتن برآوردی از روندهای تأثیرگذار برآینده جوامع، پیامدهای ناشی از آن، طراحی الگوهای جدید تعامل با مخاطبان و نهایتا، ترسیم منظومهای عملیاتی(براساس نگاه کمی و کیفی) درراستای تثبیت وبسط مباحث تبیینی در جوامع هدف، امری اجتنابناپذیر است.