کمتوجهی به طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری در سیستان و بلوچستان زمینهساز بروز حوادث طبیعی است
رحمت با بیتوجهی زحمت میشود!
این اولینبار نیست که مردم مناطق جنوبی سیستانوبلوچستان نابودی منازل، مزارع و دامهای خود را بر اثر وقوع سیلاب ویرانگر به چشم میبینند. دو سال قبل هم چنین اتفاق سهمگینی رخ داد و این مردم هنوز اقساط وام بازسازی خانههایشان را به علت ویرانی در سیلاب ۱۴۰۰ نپرداختهاند، حالا بار دیگر تصاویر فراوانی از فرو ریختن ساختمان منازل روستائیان و شهروندان در اثر سیلاب جنوب سیستانوبلوچستان منتشر شده است و تعداد زیادی از دامها از بین رفتهاند. سدهای «زیردان»، «پیشین»، «شی کلک» و «خیرآباد» سرریز شدهاند و رودخانه بزرگ کاجو چندینبار طغیان کرده است.
رسانه های محلی خبر داده اند که بهعلت حجم بالای سیلاب، روستای دلگان شیخان در شهرستان دشتیاری، بهطور کامل به زیر آب رفته است و شماری از اهالی ناپدید شدهاند. ویدئوها و تصاویری که از شهرها و روستاهای مختلف سیستانوبلوچستان در این روزها منتشر شده، نشان میدهد که در پی بارندگیهای مکرر در شهرستانهای دشتیاری، چابهار، کنارک، قصرقند، نیکشهر، سرباز، راسک، جنوب مهرستان، سراوان، سیب و سوران سیل جاری شده و مسیرهای ارتباطی به شمار زیادی از روستاها قطع است. همچنین برخی سدها طغیان کردهاند و مناطق مسکونی و زیرساختهای شهری خسارت دیدهاند.
دی ماه ١٣٩٨ هم مردم جنوب شرق کشور بر اثر سیل و آبگرفتگی معابر، از ادامه زندگی طبیعی خود بازماندند. در اثر وقوع این رخداد، بیش از ١٠٠ میلیمتر باران بارید - که برابر با میزان بارندگی یک سال زراعی در این استان عنوان شد. بارندگی بیسابقه در سیستانوبلوچستان، این استان را دستخوش مشکلات بسیاری کرد و باعث خسارات گسترده ای برای شهروندان شد. همزمان با زیر آب رفتن خانهها و زمینهای کشاورزی، بسیاری از راههای ارتباطی استان نیز قطع شد.
چرا بارش ها در سیستانوبلوچستان، تبدیل به سیلاب ویرانگر میشود؟
خشکسالی و تنش آبی، آشکارترین نمود بحران در سیستانوبلوچستان است. بااینوجود، چرا بهرغم تشنگی زمین به دلیل خشکسالی و کمبود آب، بارندگی شدید در این استان بلافاصله تبدیل به سیلابهای ویرانگر میشود؟ دستکم پاسخ به این پرسش، در مورد سیلاب 98 روشن است. فعالان محیط زیست عنوان کردند، که «رخداد سیل در آن سال اجتنابناپذیر بود چون در مناطقی از سیستانوبلوچستان ۱۴۰ میلیمتر باران بارید، این در حالی است که کل بارش سالانه آن منطقه یک صد میلیمتر بوده است؛ یعنی آنچه باید در طول یک سال نرمال از آسمان نازل میشد ناگهان در یک شب در این منطقه بارید. همچنین برخی مناطق نزدیک به سی سال بود که همان بارش نرمال را هم در طول سالیان متمادی تجربه نکرده بود ولی بارانی که در طول یک شب بارید حدود دو هزار درصد بیشتر از بارش سال قبلتر از آن بوده است.»
همواره سیل در سیستانوبلوچستان، این واقعیت تلخ را عیان میکند که زیرساختهای ضعیف توسعه و عمران در این استان سرعت و عمق تخریب بر اثر سیلاب را افزایش میدهد. از سوی دیگر، گیاهانی که نگهدارنده آب و رطوبت و موجب مقاومت خاک هستند از بین رفتهاند، خاکی که امکان جذب و نگهداری آب را ندارد بهشدت فرسوده شده و بارانهای تند و رگباری میتواند بهراحتی تبدیل به سیل شود. فعالان محیطزیست با تاکید بر این موضوع، میگویند: «علیرغم ثبت باران بسیار زیاد و غیرعادی در سیلابهای چند سال اخیر سیستانوبلوچستان، به دلیل مدیریت ناکارآمد، خسارات جبرانناپذیری همچون شستن و نابارور کردن خاکهای کشاورزی پدید آمده است. بنابراین سیلاب در این استان میتواند به یک فاجعه برگشتناپذیر و غیرقابلجبران مبدل شود، چراکه خاک شسته میشود و تا سالیان سال امکان برگوبار و کشاورزی و دامداری وجود ندارد. باغها و زیرساختهای کشاورزی از بین میروند و اغلب در چنین جایی است که آوارگی محیطی رخ میدهد و مردم زمینههای اصلی معیشتیشان از بین می رود و زمین قدرت باروریاش را ازدست می دهد. طبیعتا مردم محلی برای ادامه حیات، به ناچار مهاجرت میکنند.»
این فعالان محیط زیست تاکید میکنند: «سیل بارش معمولی نیست و در مسیر رفتن، خاک را هم با خودش میشوید و میبرد و همین امر زیان قابلتوجهی ایجاد میکند. هزار سال طول میکشد تا یک سانتیمتر خاک شسته شده جبران شود. عمده اراضی جنوب سیستان و بلوچستان شیب دار بوده و فصل بارندگی نیز همزمان با فصل خشک است که زمین فاقد پوشش لازم بوده بنابراین میزان فرسایش آبی بالاست. خاکهای موجود در این منطقه جوان و تکامل نیافته و کم عمق است لذا قطرات باران در بارندگیهای عمدتاً سیل آسا، اندک خاک تولید شده سالانه موجود در اراضی شیب دار و عناصر غذایی آن را به سمت پایین دست انتقال میدهند.»
سیستان و بلوچستان محل اتصال جریانهای جوی و خروج آن از منطقه است. جریان جوی سودانی از جنوب غرب به کشور وارد میشود و با عبور از استانهای فارس و هرمزگان به سیستان و بلوچستان میرسد. همچنین جریان مدیترانهای از غرب کشور و جریان مونسون از اقیانوس هند در سیستان و بلوچستان به هم میرسند و از ایران خارج میشوند و میزان خسارت وارده ناشی از این رخداد یک امر انسانی است، بنابراین اگر سازهها درست و در مسیر مناسب بنا گذاشته شده باشد طبیعی است که خسارت کمتری میبینیم، چون در یک چنین پیشامدهایی خسارتهای موجود به دو مولفه «تابآوری» و «آسیبپذیری» ما بستگی کامل دارند. در این میان با تداوم تاثیر مخرب عامل انسانی بر طبیعت، زمین شاهد گرمتر شدن، خشکسالیهای طولانی مدت و وقوع طوفان و سیلهای ویرانگر بیشتری خواهد بود.
تشدید اثر تخریبی سیلابها در دوره خشکسالی
علی سعادت از کارشناسان محیط زیست در این زمینه میگوید: «نقش عامل انسانی تنها محدود به تاثیر آن بر تغییرات اقلیمی و در نتیجه، تغییر الگوی بارش و وقوع سیلابهای بیشتر و خطرناکتر نیست. عامل انسانی بهصورت مستقیم بر تشدید خسارتهای ناشی از تغییرات اقلیمی نیز موثر است. از بین بردن پوشش گیاهی و در نتیجه آن فرسایش خاک باعث کاهش نفوذپذیری آب در زمین شده است. استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی هم موجب تخریب شدن سفرههای آب زیرزمینی بر اثر فرونشست زمین شده است. این یعنی میزان جذب آب توسط زمین و ذخیره آن در سفرههای آب زیرزمینی بهشدت کاهش یافته است. در نتیجه، بارش باران باعث جاری شدن آب در سطح زمین میشود و احتمال وقوع سیل را افزایش میدهد. همچنین تصرف بستر و حریم رودخانهها و عدم لایروبی مستمر آن، مانع از جاری شدن طبیعی آب در مسیر رودخانه میشود. در بسیاری از موارد طغیان رودخانهها و آسیب دیدن محل اسکان مردم و یا زمینهای کشاورزی، به دلیل موانع ایجاد شده در مسیر رودخانه رخ میدهد.»
به رغم تاثیر عامل انسانی در تغییر الگوی بارش و تشدید خسارتهای ناشی از سیل، بارندگیهای سیلآسا در سیستانوبلوچستان امر بیسابقهای نیست و شواهد نشان میدهد در دوره خشکسالی اثر تخریبی سیلابها نیز افزایش مییابد.
عدم حمایت کافی دولت از طرحهای آبخیرداری و آبخوانداری
یک زمینشناس و پژوهشگر حوزه آب، درباره ارتباط بین خشکسالی و وقوع سیلهای مخرب، میگوید: «سیل زمانی میآید که زمین آب باران را جذب نکند. تغییرات ایجاد شده بهوسیله بشر در کاهش نفوذپذیری زمین میتواند اثر تخریبی جریان آب را به هنگام و بعد از بارندگی افزایش دهد. وقتی رطوبت سطح زمین به خاطر خشکی از دست میرود، چسبندگی ذرات خاک هم به حداقل میرسد. وقتی به هنگام بارندگی مواد معلق بیشتری وارد جریان سیلاب میشود، قدرت سیلاب نیز افزایش مییابد. هر چه حجم مواد معلق (که بعدا رسوب خواهد کرد) در جریان آب بیشتر باشد، خطر سیلاب بیشتر خواهد بود.»
این زمین شناس در پاسخ به این سوال که راهکار کاهش میزان خسارت ناشی از سیل و استفاده از این آب برای مقابله با بحران خشکسالی در ایران چیست، عنوان میکند: «برای رسیدن به بهترین نتیجه، باید با توجه به شرایط مناطق مختلف از لحاظ جنس خاک، زمینشناسی، ژئومورفولوژی، وضعیت اقلیمی و غیره راههایی را جست. یکی از راهها، پخش سیلاب بر روی آبرفتها به منظور افزایش قدرت جذب آب و فراهم کردن شرایط رسوبگذاری مواد معلق سیلاب است. اسم دیگر این کار را آبخوانداری یا پخش سیلاب بر پهنههای دارای آبخوان گذاشتهاند. اگر سیلی را که از کوهستان میآید، بتوان در محدوده مخروط افکنه که رسوباتی دانه درشت و با تخلخل بالا دارد با روشهای آبخیزداری مهار کرد تا سرعت سیل گرفته شود و جریان آب گلآلود مدت زمان بیشتری و با سرعت بسیار کم روی سطح زمین جاری شود و در عین حال با استفاده از روشهای کاملا طبیعی میزان تخلخل سطح زمین را بیشتر کنیم، و همزمان فضای سبزی برای تثبیت ماسه و خاک فراهم شود، بخش قابل توجهی از سیلاب جذب زمین میشود و اثر تخریبی سیلاب به حداقل میرسد. این کار علاوه بر مهار سیلاب، باعث تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود و بخش قابل توجهی از سیل در زیرِ زمین ذخیره میشود.»
این زمین شناس درباره دلایل عدم حمایت کافی دولت از طرحهای آبخیرداری و آبخوانداری به رغم کارآمدی آن میگوید: «واقعیت این است مردم سهمی در مدیریت منابع آب ندارند و حق تصمیمگیری از آنها گرفته شده است. مهندسان و مرکزنشینان همراه با سیاسیون محلی طرحهای مخرب محیط زیست را به کشور تحمیل کردهاند. نبود نظارت بر عملکرد کارفرما، پیمانکار و مشاور و تزریق پول به پروژههای عمرانی که نابودکننده منابع آب هستند، وجود یک ساختار غیررسمی که به مافیای آب شهرت یافته را تبدیل به یک واقعیت کرده است. هر ساله پول بسیار زیادی، صرف پروژههای کم فایده و مضر انتقال آب بین حوضهای و سدسازیهای فاقد ارزیابی محیط زیستی میشود. تا وقتی مجموعههایی که خود جزو نابودکنندگان منابع بودهاند، به همین روند ادامه میدهند، هیچ بودجهای به پروژههای طبیعتمحور اختصاص نخواهد یافت. در واقع هزینه جمعآوری آب از طریق آبخوانداری، کسر کوچکی از سدسازی است.»
تسلط «مافیای آب» بر حوزه مدیریت منابع آبی در ایران، مسیر سیاست گذاری در حوزه آب را از طرحهای علمی و طبیعت محور
به پروژههای مخرب محیطزیست برمبنای رانت تغییر داده است. دولتهای مختلف، بهجای انتخاب روشهای کمهزینه مانند احداث سیلبند و ذخیرهسازی آب حاصل از سیل، با صرف هزینههای گزاف بهدنبال، پروژههای کمفایده، مضر و غیرکارشناسانه نظیر انتقال آب، برداشت آب از ژرفا و سدسازی هستند. تداوم روند کنونیِ مدیریت نادرست منابع آبی و عدم آمادگی مسئولان در برابر تغییرات نگرانکننده اقلیمی، آسیبهای ناشی از این تغییرات همچون خشکسالی، طوفان و سیلهای ویرانگر را نیز تشدید خواهد کرد.
کارشناسان، سیلاب روزهای اخیر سیستانوبلوچستان را یکی از جدیترین سیلهای امسال میدانند و با اینکه وقوع سیلاب در این استان اتفاق عجیب و نادری نیست، اما ساختوساز نامناسب و غیراصولی، مشکلاتی در مسیر آب ایجاد و باعث شکلگیری سیل میشود.
سپهر مرادی، از فعالان محیطزیست، انگشت اتهام را نهفقط به سوی ساختوسازهای غیراصولی بلکه به سمت مدیریت ناصحیح سدها نیز نشانه میرود. او به «ما» میگوید: «مدیریت غلط نه حالا، که در سالهای گذشته هم ازجمله دلایل بروز سیلابهای ویرانگر در این استان بوده و اکنون سدهای زیردان منطقه دشتیاری و پیشین در منطقه سرباز به ذخیره آب و مهار سیلاب کمکی نکردهاند. نبود سازه در پاییندست سدها برای ذخیره آبی که از سد سرریز شده، موجب شده این سدها در مهار سیلاب توفیقی نداشته باشند. در جریان سیلاب سال ٩٨ نیز عنوان شد که یکی از مهمترین سدهای ساختهشده در این استان سد زیردان است و علیرغم آنکه تا نیمهظرفیتش پر آب شده بود، به علت نبودِ لولهکشی و امکان انتقال و تصفیه آب، حتی برای آبرسانی پایدار به روستاهای با فاصله پنج کیلومتر هم کارایی لازم را نداشت.»
این فعال محیطزیست در ادامه، یکی دیگر از علتهای رخداد سیل را برداشت بیرویه آب از چاههای عمیق در این مناطق عنوان و تاکید میکند: «این مسئله باعث شده که سفرههای زیرزمینی آب تخریب شود و بارانهای سیلآسا جایی برای ذخیره در زمین پیدا نکنند و روی زمین جاری شوند. جدای از این، لایروبی نشدن رودخانهها هم از دیگر دلایلی است که باعث میشود بستر پر از گِلولای رودخانهها قادر به انتقال جریان آب نباشد و سیل را به محیطهای مسکونی بکشاند.»
در این میان از طرح های آبخیزداری و آبخوان داری هم نباید غافل ماند، موضوعی که باعث شده حجم بسیاری از آب شیرین به هدر برود. این درحالی است که به گفته عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب، بارندگی در بالادست سبب شد تا جریان آب رودخانههای منطقه از دو میلیون لیتر در هر ثانیه عبور کند، برای مثال، جریان رودخانه کاجو در بالادست به دو میلیون و ۲۰۰ هزار لیتر در ثانیه رسیده است. برای درک میزان این سیلاب در رودخانه کاجو کافی است بدانید این آب در هر ثانیه معادل ۱۴ هزار بشکه نفت حجم دارد و میتواند در کمتر از سه دقیقه گنجایش غولپیکرترین کشتی نفتکش دنیا را پر از آب کند.
مرادی در این زمینه میگوید: «سالهاست آب سیلاب و بارش و روانآبها همچنان بدون مدیریت و سرمایهگذاری در حوزه آبهای جاری و آبخوانداری به هدر میرود. ساکنان بومی این منطقه با تکیه به دانش بومی با توجه به لایروبی قناتها و ساخت سدهای خاکی پراکنده، چاهنیمهها، هوتگها و چشمههای گودالی واحه مانند، آبهای جاری در بارشهای سیلآسا ولی موقتی را مدیریت میکردند، اما بعد از بروز دورههای خشکسالی طولانی و خالی شدن بسیاری از مناطق روستایی و کم شدن جمعیت عشایر کپرنشین، این نگهداری و مراقبت از طبیعت کاهش یافت. سدهای ساختهشده در منطقه نیز نتوانست جایگزین مفید و مؤثری باشد.»
فقدان زیرساخت مناسب برای مهار آبهای حاصل از بارندگی
«سیستان و بلوچستان سالهاست با معضل خشکسالی دست به گریبان است، و به دلیل عدم مهار آب در این استان، آب ناشی از بارندگی و سیلابها بهراحتی در حال خروج از مرز و ورود به کشورهای همسایه است، در حالی که سهم مردم از بارندگیها تنها ویرانی خانهها و اختلال در ترددهایشان تا زمان فروکش کردن آب بارندگی است.» این عبارت، گوشه ای از روایت رسانه های محلی است که تاکید کرده اند،
«نسخههای فراوانی در طول سالهای اخیر از سوی مسئولان و کارشناسان امر برای حل مشکلات ناشی از خشکسالی در پهناورترین استان کشور یعنی سیستان و بلوچستان پیچیده شده، با این حال با گذشت بیش از ۲۰ سال از خشکسالی در این دیار هنوز زیرساخت مناسب برای مهار آبهای حاصل از بارندگی در استان پیش بینی نشده است. هدررفت آب بارندگی آن هم در شرایطی که سیستان و بلوچستان دچار تنش آبی است، میطلبد که متولیان امر تدابیری اتخاذ کرده تا این آب به راحتی هدر نرود و به کام دیگر کشورها نباشد.» (1)
حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان و نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی در این باره به خبرنگار ایرنا می گوید: «با وجود خشکسالیهای مداوم چندین ساله، جلوگیری از خروج میلیونها مترمکعب آب ناشی از بارندگیها از سیستان و بلوچستان به سمت کشورهای همسایه ضروری است. در حالی که مردم کشور بویژه استان سیستان و بلوچستان سال هاست با خشکسالی روبه رو هستند و نیاز مبرم به آب دارند، آب بارندگیها در حال خروج از مرز و ورود به کشورهای همسایه است یا به دریای عمان میریزد.»
وی با اشاره به اینکه، سیستان و بلوچستان استانی کویری و خشک است و باید برای مهار آبهای سطحی طرحهای دقیق و کارشناسانهای ارائه و اجرایی شود، خاطرنشان می کند: «بارندگیها به زیرساختهای شهری خسارات زیادی وارد کرده و علت آن هم متاسفانه عدم برنامه ریزی صحیح و فقدان طرحهای مناسب است.»
تغییرات اقلیمی به نحوی پیش رفته که خشکسالی و سیل به تناوب مناطق مسکونی و شهری را تهدید می کند و باید مدلها و طرح هایی برای هدایت سیلاب و جلوگیری از بروز خسارات آن اجرایی شود. سیل یکی از مهم ترین مخاطرات سیستان و بلوچستان در کنار خشکسالی و طوفان های 120 روزه است که به سبب موقعیت جفرافیایی آن، همواره این استان را تحت تأثیر قرار میدهد، اما به تجربه میتوان دریافت که اکثر استانهایی که دور از مرکز و در حاشیه کشور هستند، از حمایتهای مناسبی برخوردار نیستند و مسئولان نیز هیچ اراده جدی برای مواجه شدن با واقعیت و برنامه ریزی در برابر این موضوع ندارند.
پی نوشت:
1- منتشر در خبرگزاری ایرنا- زاهدان با عنوان «زیرساخت مناسب برای مهار آبهای حاصل از بارندگی».