اعتراضات در اراضی اشغالی رادیکال‌تر می‌شود
آتش‌بر خرمن نتانیاهو

علیرضا‌تدریسی
وقوع عملیات غرورآفرین و موفقیت‌آمیز وعده صادق ، بحران‌های مزمن و دامنه‌داری را در اراضی اشغالی ( در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی) خلق کرده است. در چنین شرایطی شاهد کاهش معنادار قدرت مانور صهیونیست‌ها در مدیریت بحران و متعاقبا، تسریع حرکت آن‌ها به‌سوی سقوط و تباهی هستیم. ناکامی نتانیاهو در آزادی اسرای صهیونیست از یک‌سو و ابهام در آینده مذاکرات آتش‌بس( که متعاقب اصرار تحسین‌برانگیز حماس بر خطوط قرمز خود در مذاکرات آتش‌بس رخ‌داده است)، آینده پیش روی تل‌آویو را در منطقه تیره‌تر ساخته و نتانیاهو را بیش‌ازپیش به یک بازنده تمام‌عیار در اراضی اشغالی و جهان تبدیل ساخته است. 
 ویژگی اعتراضات اخیر علیه کابینه جنگ 
در چنین شرایطی شاهد شکل‌گیری مجدد اعتراضات ساکنان اراضی اشغالی علیه کابینه جنگ رژیم صهیونیستی هستیم. ماهیت این اعتراضات، ناظر بر شکست مطلق تل‌آویو درجنگ غزه و افزایش هزینه ماجراجویی‌های نتانیاهو ( خصوصا پس از وقوع عملیات وعده صادق ) است. درتازه‌ترین اعتراضات، ساکنان اراضی اشغالی  با تظاهرات و برافروختن آتش مقابل منزل بنیامین نتانیاهو خواستار توافق با حماس برای مبادله اسرا شدند.ضمن آنکه در 55 منطقه از اراضی اشغالی طی روزهای اخیر تظاهرات‌های ضد کابینه جنگ برگزارشده است. واقعیت امر این است که نتانیاهو به بن‌بست کامل رسیده و هر اقدامی که در راستای خروج از وضعیت موجود صورت دهد،منجر به تصاعد بحران در اراضی اشغالی خواهد شد. ویژگی اعتراضات جدید در اراضی اشغالی این است که دامنه جمعیتی و مکانی آن‌ها گسترده‌تر و از آن‌هم تر، نوع آن‌ها نیز رادیکال‌تر شده است. بی‌دلیل نیست که برخی تحلیلگران حوزه امنیت داخلی در اراضی اشغالی نسبت به وقوع جنگ داخلی در این رژیم ابراز نگرانی کرده‌اند. آمریکا نیز به‌عنوان اصلی‌ترین حامی رژیم اشغالگر قدس، شرایط جاری دراین رژیم را با وحشت دنبال می‌کند. 
 نتانیاهو جایی برای دفاع ندارد 
نتانیاهو آزادی اسراص از غزه و نابودی حماس را به‌عنوان اهداف جنگی خود در غزه تعیین کرده است. باوجوداین، تحقق هردوی این هدف‌ها به بن‌بست برخورد کرده‌اند. ضمن آنکه اشغال غزه نیز به‌عنوان دیگر هدف اعلامی به نتیجه نرسیده است. تل‌آویو به‌جایی رسیده که در پشت پرده، از آمریکا و اتحادیه اروپا خواسته است تا به قطر و مصر جهت تغییر خطوط قرمز حماس در مذاکرات فشار وارد نمایند. اما مواضع مسئولین ارشد حماس نشان می‌دهد که تسلیم خواسته‌های تنش ساز  و پوچ واشنگتن و تل‌آویو در این میدان مهم و سرنوشت‌ساز نشده‌اند. به‌عنوان‌مثال، آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحمیل آتش‌بسی موقت ( در ازای آزادی همه اسرای صهیونیست) را باهدف خلع سلاح حماس در برابر تل‌آویو در دستور کار قرار داد اما این ایده از سوی مقاومت به‌صورت مطلق پس‌زده شد. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس در روز هفتم اکتبر (۱۵ مهرماه) در پاسخ به بیش از هفت دهه اشغال فلسطین و نزدیک به دو دهه محاصره غزه و زندان و شکنجه هزاران فلسطینی عملیات موسوم به «طوفان الاقصی» را آغاز کرد.این عملیات یکی از مرگبارترین حملات علیه این رژیم بود. مبارزان حماس در چند نقطه از حصارهای مرزی به داخل اراضی اشغالی نفوذ کردند، به روستاها یورش بردند و علاوه بر کشتن شمار زیادی از اسرائیلی‌ها، شماری از آن‌ها را به اسارت گرفتند. گزارش‌ها حاکی است که حماس در حال حاضر ۱۲۹ اسیر اسرائیلی را در غزه نگهداری می‌کند. هم‌اکنون موضوع اسرا تبدیل به پاشنه آشیل کابینه جنگ شده است .فراتر از آن، وقوع عملیات وعده صادق و پیروزی بزرگی که جمهوری اسلامی ایران در عرصه بازدارندگی در برابر صهیونیست‌ها به دست آورد، به‌وضوح نشان داد که آسیب‌پذیری تل‌آویو در برابر جبهه مقاومت، نمادها و مصادیق متعددی داشته و خواهد داشت. 
 شکست در دو میدان 
صورت‌مسئله این است که  رژیم اشغالگر قدس، هم‌نبرد میدانی و اطلاعاتی و هم‌نبرد شناختی را در این معادله باخته‌است. نتیجه این شکست تمام‌عیار، روی آوردن صهیونیست‌ها به کودک‌کشی و توحش در غزه است. اما چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید فرموده‌اند، صهیونیست‌ها نمی‌توانند شکست در عملیات طوفان‌الاقصی را با این اقدامات انکار کرده یا از عواقب و تبعات این شکست بگریزند. آمریکا اکنون از یک‌سو پشت پرده و هدایتگر جنگ غزه است و از سوی دیگر، نسبت به آینده نبرد با جبهه مقاومت هراس دارد. آمریکا و رژیم اشغالگر قدس نه‌تنها قدرت مدیریت و تحلیل نبرد، بلکه قدرت توصیف حداقلی میدان را نیز ازدست‌داده‌اند. سردرگمی‌ها و تناقض‌گویی‌های مکرر مقامات کاخ‌سفید و رژیم صهیونیستی معلول همین مسئله است. صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در هیچ‌یک از آینده‌پژوهی‌های خود از نبرد، با گزینه‌ای به نام پیروزی روبه‌رو نیستند وصرفا درصدد کاهش هزینه‌های شکست خود خواهند بود. اما این نیز امکان‌پذیر نیست. مهندسی پیچیده آمریکا، اتحادیه‌اروپا و رژیم‌صهیونیستی در عرصه جنگ شناختی علیه ملت‌های جهان هیچ‌یک به نتیجه مدنظر آن‌ها ختم نشده‌است. حضور بی‌همتا و بی‌سابقه شهروندان انگلیسی در خیابان‌های این کشور در دفاع از مردم غزه و همچنین حضور شجاعانه مخالفان رژیم اشغالگر قدس در خیابان‌های فرانسه، آلمان و آمریکا به‌رغم انواع فشارها و جرم‌انگاری‌های وقیحانه‌ای که دولت‌های غربی صورت داده‌اند، نقطه آشکارساز شکست دشمن در عرصه جنگ شناختی محسوب می‌شود. این شکست معطوف به جنگ غزه نیست و ناظر بر تحولات عمیقی است که در نظم جدید جهانی در حال رخ دادن است. قطعا در شرایط نوین جهانی، صهیونیسم و حامیان غربی آن و کسانی که دل به سازش با دشمنی خونخوار و اشغالگر دارند، بازندگانی مطلق خواهندبود. اکنون این حقیقت بیشتر از هر زمان دیگری آشکار شده‌است.در چنین موقعیتی اسرائیل دو راه بیشتر پیش رو ندارد:یکی پذیرش رسمی شکست در جنگ غزه و تن دادن به شروطی که حماس در مذاکرات آتش‌بس مطرح می‌کند و دیگری، اصرار بر سیاست کنونی و درنتیجه، گسترش دامنه و تبعات شکست در برابر جبهه مقاومت. انتخاب هر دوگزینه مترادف با تحقق شکستی دهشتناک و بی‌سابقه برای رژیم منحوس و کودک کش صهیونیستی و متعاقبا دو حامی اصلی آن یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا خواهد بود.