سید محمد بحرینیان
انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و از چند روز دیگر، زمان رسمی تبلیغات شروع میشود. ستاد انتخابات صداوسیما اعلام کرده ۴ مناظره ۵ ساعته برای نامزدها تدارک دیده و از این باب، چند نکته قابلارائه است:
یک. مناظره بهتنهایی، میتواند تراز انتخاب را چند پله بالا ببرد. یکی از اشکالات نظام انتخاباتی فعلی ما، آن است که نهتنها به احزاب و جریانهای اندیشهای ریشهدار رأی نمیدهیم، بلکه به افکار اشخاص نیز رأی نمیدهیم. آنچه درواقع مورد سنجش آرای ملت است، شخصیت نامزدها و خلقوخوی شخصی آنهاست. از باب نمونه، ما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، نمیدانستیم نامزدها برای مواجهه با مسائل کلان اقتصادی، چه راهحلهایی داشتند و مناظره هم کمکی نمیکرد.
دو. مناظره میان نامزدها از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ شروع شد. در آن سال ۴ نامزد بود که دوبهدو مناظره میکردند. پسازآن و به دلیل دوقطبی شدید آن دوره و تبعات بعدی، سازمان صداوسیما از سال ۹۲ به سمت مناظرات چند نفره و پرهیز از در برابر هم قرار دادن دو نفر رفت. این البته شاید مزایایی داشته باشد اما عملا از در برابر هم قرار گرفتن تفکرات نیز جلوگیری کرده است.
سه. شاید مناظرههای انتخاباتی آمریکا را دیده باشید. البته آن نظم انتخاباتی، شاید اشکالات فراوانی داشته باشد اما مزیتهای قابلتوجهی هم دارد. از باب نمونه، مجری سؤالی از یک نامزد در موضوعی تخصصی همچون بیمه همگانی یا نظام سلامت میپرسد و از نامزد مقابل هم میخواهد که عینا به همان پرسش پاسخ دهد. دولت آمریکا همچون وضعیت امروز ما با پدیده مهاجران و اتباع روبه روست و هر نامزد باید پاسخ روشنی به سؤالات مشترک داشته باشد. در پایان مناظره، بیننده متوجه میشود که کدام نامزد بهشرط پیروزی، در ارتباط با مسئله اتباع و سیاستهای مهاجرپذیری چه خواهد کرد. در مناظره تلویزیونی ما، تعدادی سؤال وجود دارد که با قرعهکشی از نامزدها پرسیده میشود.
بهاینترتیب که مثلا ممکن است در مناظره اقتصادی از یک نامزد در مورد نظام بانکی و از دیگری در مورد سیاستهای جذب سرمایه پرسیده شود. با این وضعیت سیاستهای کسی که رئیسجمهور میشود، اغلب هندوانه دربسته است و بخشی از این وضعیت به علت نوع مناظرات است.
چهار. وقتی مناظره، محملی برای تضارب آرا پیرامون یک مسئله ملی شود، دانش و تجربه عمومی در آن باب افزایش می یابد و عموم مردم با ابعاد ماجرا آشنا می شوند. به عنوان نمونه، پیش از این در همین جا نوشته ایم که هرچند مردم ما در لفظ با قیمت گذاری دولتی کالاها مخالفند، اما عملا چون آشنایی محدودی با این پدیده دارند، خودشان در جای دیگر عملا آن را مطالبه
می کنند. اینجا قصد داوری نیست و فقط به مثال اشاره می شود. اگر کسی با قیمت گذاری دولتی موافق نیست اما با عرضه خودرو یا سایر اجناس و کالاها در بورس کالا مخالفت می کند، مشخص است که چیز زیادی از این حوزه
نمی داند. مناظره دقیقا زمان مناسبی برای یک ملت است که اولا بدانند و بعد آن چه را بهتر یافتند بخواهند. مناظره اقتصادی می تواند و بلکه باید محل مواجهه افکار و راه حل ها از زوایای مختلف به یک موضوع باشد.
پنج. تجربه مردم سالاری در کشور ما، اگرچه بسیار بالاتر از سطح منطقه ماست، اما عمر آن چندان زیاد نیست و صرفا محدود به دوره جمهوری اسلامی است. هرچند پیش از آن نیز در عصر پهلوی انتخابات یا شبه انتخابات برگزار می شده، اما پدیده ای نبوده که بتواند جزئی از اندوخته مردم سالاری یک ملت تلقی شود. از همین روست که گاهی داغ شدن فضای انتخابات و دوقطبی ها، می توانست زمینه ساز برخی ناآرامی ها و فتنه ها همچون سال ۸۸ باشد. به نظر می رسد تجربه اجتماعی ما با سرعت بالایی در حال ارتقاست و می توان از مناظرات ۹۲، ۹۶ و ۱۴۰۰ گذر کرد و این بار، مناظرات جدی تری برگزار کرد. حتی اگر تعداد نامزدها کم باشد، برگزار کردن مناظره های دو به دو می تواند به مشارکت بیشتر و دقیق تر کمک کند. دقت شود که تنها خواسته این نوشته، بالا بردن مشارکت نیست بلکه اتفاقا کیفی کردن مشارکت است و می دانیم دانستن، مقدمه مشارکت است. مناظره باید در این راستا پیش برود که هر شهروندی ابتدا موضع خود را متوجه شود و سپس از میان نامزدها، نزدیک ترین به خود را انتخاب کند. مناظره خوب، یکی از پیش شرط های اساسی انتخابات خوب است.