وحشت روزافزون غرب از بریکس

این روزها شاهد تشدید وحشت و هراس غرب از ماهیت پیمان جمعی بریکس و بسط و گسترش آن در ابعاد بین المللی هستیم. آمریکا در حال تلاش برای جلوگیری از پیوستن ترکیه به بریکس است. همان گونه که مشخص است، اقبال کشورهای گوناگون غیر غربی درخصوص پیوستن به بریکس، سبب شده تا گارد واشنگتن و متعاقبا اتحادیه اروپا در قبال این تشکل جدید جهانی بسته تر شود. 
هاکان توپکورولو، معاون حزب وطن ترکیه گفت که عضویت ترکیه در بریکس اجتناب‌ناپذیر است، اما آنکارا با فشار بی‌سابقه‌ای از سوی غرب مواجه خواهد شد، آمریکا در حال حاضر فشار وارد می‌کند، اما مشارکت این کشور در این سازمان غافلگیر کننده نخواهد بود.
پیشتر، هاکان فیدان ،وزیر امور خارجه ترکیه از قصد این کشور برای عضویت در بریکس خبر داده بود. وزیر امور خارجه ترکیه در نشست بریکس پلاس در نووگورود شرکت کرد.هاکان توپکورولو ،معاون حزب وطن ترکیه به اسپوتنیک گفت: «من فکر می کنم ترکیه باید به بریکس بپیوندد، عضویتی که در نهایت برای ترکیه اجتناب ناپذیر است. اما ترکیه از سال 1952 عضو ناتو است. در نتیجه این عضویت، ترکیه دارای یک گروه بسیار جدی است که با غرب مرتبط است. این گروه ها در تمام احزاب سیاسی حضور دارند. بر دولت تسلط دارند. آنها بر دولت تأثیر می گذارند. در درون حزب حاکم، مبارزه بین نیروهای آتلانتیک و اوراسیا ادامه دارد.»
بعد از جنگ‌جهانی دوم شاهد بودیم که هم ساختار امنیتی در نظام بین‌الملل، هم ساختار اقتصادی را قدرت‌های پیروز در جنگ‌جهانی و در رأس آنها آمریکا تعریف کردند و بر همان مبنا دلار با عنوان واحد پول آمریکا، یک ارزش و اعتبار بین‌المللی پیدا کرد و تبدیل شد به مبنایی برای محاسبات سایر کشورها و متعاقبا، سازمان‌هایی مثل (wto) سازمان تجارت جهانی و حتی ساختارها و نهادهایی مثل صندوق بین‌المللی پول، بعدها آمدند و براساس محوریت دلار و براساس چینش قواعد بین‌المللی با هدایت غرب، مناسبات جهانی را تعریف و تنظیم کردند. از آن زمان، دغدغه‌های زیادی به وجود آمد که آیا این ساختار قابل تغییر است یا خیر؟ یعنی آیا اساسا ساختاری که آمریکا در محوریت آن قرار دارد و اتحادیه اروپا، به‌عنوان نقش مکمل دارد این بازی را تکمیل می‌کند، می‌تواند شکسته بشود یا نه؟ کشورها در بهترین حالت باید تاب‌آوری خود را در مقابل این ساختار افزایش بدهند و کلیت این ساختار را بپذیرند. برخی از اتحادیه‌ها و مجموعه‌هایی مثل سازمان همکاری شانگهای یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بیشتر به‌وجود آمدند تا تاب‌آوری بازیگران غیرغربی را در مقابل غرب در همین سیستم افزایش بدهند، یعنی کاری کنند که عملا سلطه‌ای که آمریکا یا بازیگران غربی برای اقتصاد دارند تا حدی مهار شود. اما بریکس یک ساختار دیگر است؛ بریکس ناظر بر تاب‌آوری اقتصادی کشورها، ضمن پذیرش واقعیات اقتصادی جهان یا همان قواعدی نیست که آمریکا بعد از جنگ‌جهانی دوم چیده، بلکه به‌وجود آمده که ساختارها و قواعد بنیادین را تغییر بدهد، یعنی اساسا بریکس به وجود نیامده که صرفا قدرت بازیگران را به‌لحاظ اقتصادی در مقابل سلطه دلار افزایش دهد،  بلکه به وجود آمده که اساسا سلطه دلار را متوقف و روندجدیدی را جایگزین آن سازد.