مردم، سالارند

مسعود پیرهادی
آیات و روایات ما مملو است از گردش ایام بین مردم و انذار نسبت به کم بودن فرصت‌ها؛ این گردش‌ها و فراز و فرودها عمدتا بر اساس استحقاق و شایستگی جوامع رقم می‌خورد. معمولا نمی‌شود جامعه‌ای شایسته، زمامداری ناشایست داشته باشد. بخشی از شایستگی به همین شایسته‌گزینی امرا و رؤساست. اما فارغ از این مسئله، دنیا بالا و پایینش زیاد است. هم فرازش امتحان است و هم فرودش. وَتِل‌کَ الأَيّامُ نُداوِلُها بَينَ النّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَيَتَّخِذَ مِن‌کُم شُهَداءَ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ؛ ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.
اما نباید دل به این چرخش بست که قرعه پیروزی خودش جلوی فرد یا جامعه قرار گیرد؛ در مقابل این گردونه‌ای که سریع می‌چرخد، باید جنبید و فرصت کار و انتخاب خوب را روی هوا زد وگرنه امکان دارد تا فرصت بعدی ما دیگر نباشیم یا آن انگیزه و توان موجود نباشد. الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ؛ امام علی عليه‌السلام می‌فرمایند: فرصت، چون ابر می‌گذرد؛ پس، فرصت‌های ‌کار خوب را غنيمت شمريد.
ولی باید دانست همیشه این اغتنام فرصت، منجر به فتح و ظفر نمی‌شود. گاهی روزگار با تو نیست بلکه بر توست و زور روزگار هم می‌چربد؛ اما نه آن روز که روز توست باید مغرور شوی و فرصت انجام کار را به‌واسطه سکر قدرت از دست بدهی نه آن روز که روز تو نیست باید ناامید و ملول شوی. الدهرُ يومانِ: يومٌ ل‌کَ و يومٌ علَي‌کَ، فإذا ‌کانَ لَ‌کَ فلا تَبطَرْ، و إذا ‌کانَ علَي‌کَ فاصبِر؛ روزگار، دو روز است؛ روزی به ‌کام تو و روزی به زيان تو. هرگاه به ‌کام تو گشت، سرمست مشو و چون به زيان تو شد، شکيبا باش.
خیلی نمی‌شود اخلاق و رفتار این دنیا را محاسبه کرد؛ مگر همین هزارچهره‌بودنش را. اصلا قرار است خیلی قابل پیش‌بینی نباشد که ما بفهمیم رئیس، کسی است که هم قادر است و هم مقدر. و اعلَم يا بُنَيَّ إنّ الدهرَ ذو صُروفٍ فلا تَ‌کُن مِمَّن يَشتَدُّ لائمَتُهُ و يَقِلُّ عند الناسِ عُذرُهُ؛ 
امام علی عليه‌السلام ـ در سفارش به فرزند خود حسن عليه‌السلام ـ فرمودند: فرزندم! بدان ‌که روزگار همواره چهره عوض می‌‌کند و ديگرگون می‌شود؛ پس چونان ‌کسی مباش ‌که [زمانه را] سخت سرزنش می‌‌کند و عذرش نزد مردمان اند‌ک است.
غرض از بیان آموزه‌های دینی پیش‌گفته، رسیدن به سیاست امروز است. اگر کسانی گرایش به اصول و حفظ آن دارند در چند صباحی که امضایشان، قدر و ارزش دارد باید درست استفاده کنند و پای خواسته‌های بحق مردم را امضا کنند وگرنه مردم علی‌رغم همه زحماتشان در میانه دوره، قلم را از دستشان می‌گیرند و به طالبان اصلاح می‌سپرند تا آنچه آنان می‌خواهند را بنویسند و امضا کنند. این داستانی تکراری در کشور است. مردم با محبوبان خود هم تعارف ندارند. جمهوری اسلامی، تا جایی که دین خدا اجازه می‌دهد، مردم را سالار کرده؛ پس هر که این سالاری را نپذیرد و خودش را قیم و عاقل‌تر از مردم بداند پس‌زده خواهد شد. امروز هر کسی از جنس مردم باشد و حرف آنان را به کرسی بنشاند رئیس است. امروز وظیفه هر شخص و نهادی که دلسوز اسلام و انقلاب است باید تبیین جایگاه و شأن مردم برای برخی دوستان باشد.
خدمت، لازم است اما کافی نیست؛ حرمت‌گذاشتن به رأی و نظر مردم و خواسته‌های آنان، این روزها امتیاز بیشتری پیدا کرده است. باید جامعه را از نو شناخت.