انتقام همان خروج از ظلم‌پذیری و عین ظلم‌ستیزی است
انتقام؛ رمز قیام

جواد شاملو 
ماجرای امروز و دیروز نیست. قضیه، قضیه هنیه و فخری‌زاده و سلیمانی نیست. ریشه داستان، غزه و نابودی اسرائیل نیست. سودای انتقام از بعد کربلا در نهاد شیعه ریشه دواند. از بعد کربلا هیچ حرکتی از سوی شیعه ابتدایی نیست، نامش انتقام است. امام خمینی به سودای انتقام خون خدا شاه را از ایران بیرون انداخت. رزمندگان به عشق انتقام‌ کوچه و گودال از ایران در برابر حزب بعث دفاع کردند. مدافعان حرم به نیت انتقام نگذاشتند کسی سمت حرم عقیله عرب چپ نگاه کند. بسیجی‌های کف میدان، از فکر انتقام انرژی می‌گرفتند که نگذاشتند خیابان‌های تهران عرصه جولان آشوب‌گران شود. احمدی‌روشن‌ها دل‌شان به گرمای عشق مکنون اباعبدالله روشن بود و با گرمای انتقام دانشمند شدند. انتقام برای ما واژه مقدسی است. انتقام همان نیرویی است که تاریخ را به پیش می‌برد. انتقام نامی از نام‌های خداست. «إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ». جبهه حق چون همیشه مظلوم است، همیشه منتقم است‌. ما نمی‌توانیم از انتقام بگذریم، چون در آن صورت دیگر مظلوم نیستیم، انظلام داریم و ظلم‌پذیریم. انتقام همان مرز بین ظلم‌پذیری و ظلم‌ستیزی است. انتقام خون اسماعیل هنیه برای ما یک انتخاب نیست، یک راهبرد نظامی و استراتژی جنگی هم نیست، انتقام هویت ماست. انتقام اعلام این است که به ما ظلمی شده. اگر عزاداری ما برای سیدالشهدا این‌همه گرم و پرشور و باصفا و مانا و تازه است، چون رنگ و بوی انتقام دارد. شیعه، که مترادف کلمه حق است، با انتقام گرفتن از ظالمان عجین است. طوفان‌الاقصی هم یک انتقام بود. انتقام از ده‌ها سال اشغال و جنایت. اگر حماس دست به این قیام انتقام‌آمیز نمی‌زد دیگر شایسته عنوان مقاومت اسلامی نبود. گروه‌های مقاومت هستند تا مقاومت کنند، نه اینکه صرفا باشند و بمانند. در این صورت آن‌ها چه فرقی با محمود عباس دارند؟ یادمان باشد اگر به طوفان‌الاقصی گفتیم انتحار، دیگر نباید از سخن نادانانی که قیام معلای سالار شهیدان را نیز انتحار می‌نامند خون‌مان به جوش بیاید. اصلا فرق مقاومت با سازش همین جاست؛ یعنی آن زمان که می‌توانی به دشمن ضربه بزنی، فرصت را از دست ندهی. ما انتقام خون اسماعیل هنیه را می‌گیریم و این انتقام است که راه حق را جلو می‌برد. ترور برای صهیونیست‌ها درجا زدن است، انتقام برای ما پیش رفتن.