هوش مصنوعی را تا چه حد می‌توان جدی گرفت؟

مسئله هوش مصنوعی و نگرانی‌ها از سوءاستفاده‌های ناشی از آن امری واقعی و مهم در دنیای امروز است. مقوله‌ای که نشانه ظهور عصر جدیدی در زندگی انسان است، عصری که در آن کارشناسان برجسته هوش مصنوعی، زنگ خطر را در مورد سرعت و عظمت پیشرفت‌های اخیر به صدا درآورده و می‌گویند این پیشرفت‌ها چیزی کمتر از تهدید بشریت نیست... بنابراین برخی مخالف این پدید‌ه‌‌اند و اگرچه آن را عامل رشد و پیشرفت در زمینه‌های کاری، علمی و تحقیقی می‌دانند اما نسبت به خطرات احتمالی آن هشدار می‌دهند.  ‌
از محصولات گوگل تا مایکروسافت تا چت‌جی‌پی‌تی، این روزها بازار هوش مصنوعی حسابی گرم است و سرعت رشد آن خیره‌کننده. شاید حتی بشود گفت که پس از اینترنت و شبکه‌های مجازی، هوش مصنوعی که حالا از محدوده آزمایشگاه‌های پژوهشگران و انحصار شرکت‌های عمده فن‌آوری خارج شده و در دسترس عموم جامعه قرار گرفته است، مهم‌ترین رویداد تأثیرگذار بر تمدن بشر باشد. روزی حتی ممکن است توسعه و عرضه هوش مصنوعی را با کشف آتش در گستره تاریخ بشر مقایسه کنند.
همان‌طور که اینترنت زندگی ما را به‌ کل متفاوت ساخت، حالا هوش مصنوعی آمده تا این تغییرات را گسترده‌تر، متفاوت‌تر و هیجان‌انگیز‌تر کند. بر پایه تبلیغات شرکت‌های عمده فن‌آوری، آینده‌ای روشن در انتظار زندگی است، اما چرا برخی نگران آینده این فن‌آوری هستند؟
صاحب‌نظران بارها در مورد خطرات هوش مصنوعی هشدار داده‌اند. در کنار این هشدارها، رسانه‌های جهان ازجمله شبکه‌های اجتماعی گام‌به‌گام به استفاده از هوش مصنوعی عادت می‌کنند: از تصویرسازی و فیلم‌سازی گرفته تا نوشتن کتاب و ترجمه، از کدنویسی برای نرم‌افزار تا آواتارهای مجازی برای خواندن خبر، زندگی امروز همه ما در تغییراتی غوطه‌ور است که هوش مصنوعی در همین مدت اخیر برایمان به ارمغان آورده است اما عمده نگرانی‌ها چیست؟
 مشکل اخبار جعلی در کوتاه‌مدت
بشریت در یک نقطه حساس تاریخی قرار گرفته است. حوزه آزمایشی هوش مصنوعی از صاحب‌نظران پیش‌بینی‌ناپذیر است. از یک‌سو هوش مصنوعی می‌تواند اوج بگیرد و زندگی بشر را با تأثیرات مثبت خود به کل متفاوت کند، از سوی دیگر همین هوش مصنوعی می‌تواند ابتدا تمدن و سپس بشریت را نابود کند یا قدرت تصمیم‌گیری را از ما بگیرد.
نخستین تأثیر محسوس ارائه هوش مصنوعی به عموم جامعه، اوج‌گیری خبرهای جعلی و اطلاعات دروغین است که حالا از صرف متن خارج می‌شوند و با صدا و تصویر منتشر می‌شوند. نخستین نگرانی صاحب‌نظران همین است که در آینده‌ای نزدیک دیگر نتوانیم واقعیت را از دروغ تشخیص دهیم و واقعیت مشترک ما در کنار آن نابود شود. ازجمله در گوگل یا دیگر شرکت‌های عمده فن‌آوری تلاش‌هایی برای جذب کلیک بیشتر و حضور فعال‌تر افراد در شبکه‌های اجتماعی و یوتیوب یا دیگر امکانات موجود فضای مجازی صورت گرفته است. برای این منظور این شرکت‌ها سال‌هاست از الگوریتم‌هایی استفاده می‌کنند که با هوش مصنوعی مدیریت می‌شوند. از هوش‌ مصنوعی خواسته می‌شود تا حضور مخاطب را مثلا در یوتیوب تضمین کند. یعنی مخاطب تا یک ویدئو را تمام کرد یا از آن خسته شد، بلافاصله بر یک ویدئوی دیگر کلیک کند و آن را تماشا کند. نتیجه اما این شده که شبکه‌هایی مانند یوتیوب یا فیسبوک یا تیک‌تاک به افراط در مخاطبان منتهی شده‌اند. اما این موضوع، مربوط به نگرانی کوتاه‌مدت است. 
 معزل بیکاری در بلندمدت
هوش مصنوعی می‌تواند قطار، اتوبوس، تریلی و تاکسی را بدون نیاز به آدمی براند. می‌تواند بدون نیاز حضور یک انسان، بسته‌های پستی را به مقصد برساند. می‌تواند به‌جای یک منشی یا دستیار عمل کند. به‌جای کارگر می‌تواند مزرعه را آبیاری کند و کود بدهد. می‌تواند بدون حضور آدمی محصول را برداشت کند. می‌تواند... هیچ محدودیتی بر این نیست که هوش مصنوعی چه می‌تواند بکند. در رقابت جهانی متمرکز نظام سرمایه‌داری، آن‌هم در زمانی که حقوق پایه‌ای هنوز در جهان به نتیجه‌ای عملی و گسترده نرسیده است، این روند جایگزینی آدمی به ربات‌هایی که با هوش مصنوعی مدیریت می‌شوند به بیکاری گسترده منجر خواهد شد. بنابراین با افزایش استفاده از هوش مصنوعی نیاز به نیروی انسانی کاهش می‌یابد. 
درگذر سال‌های پیش رو میلیون‌ها نفر در تمامی کشورهای جهان کار خود را به‌واسطه گسترش هوش مصنوعی از دست خواهند داد. اگر در حال حاضر پیش‌بینی و برنامه‌ریزی نشود این منجر به انقلاب‌های خیابانی در تمامی کشورهای جهان خواهد شد، فقر را گسترش خواهد داد، نابرابری بیشتر خواهد شد و درنهایت ثبات و صلح جهانی را به خطر خواهد انداخت.
 باهوش‌تر از انسان در درازمدت
یک انسان باید رشد کند، بزرگ شود، حس‌های پنج‌گانه‌اش را بشناسد و سپس برابر امکانات موجودش بتواند از هوش مغزش برای آموزش و یادگیری استفاده کند. یعنی باید سر کلاس برود، بخواند، فکر کند و با دیگران صحبت کند تا بتواند به‌عنوان‌مثال یک قانون فیزیک را درک کند.
یک هوش مصنوعی، می‌تواند در لحظه کلیت یک کتاب، یا پژوهش تازه، یا یک زبان را بیاموزد. نه‌تنها یک موضوع، بلکه تمامی آن موضوع را می‌تواند بیاموزد. اگر یک انسان درگذر زندگی‌اش بین سه تا پنج هزار کتاب می‌تواند بخواند، هوش مصنوعی در لحظه می‌تواند کل مجموعه آثار یک ناشر را بخواند و آن‌ها را بفهمد و بیاموزد. نه‌تنها این هوش این کلیت علم را در لحظه می‌آموزد، بلکه می‌تواند آن را کپی‌ و منتقل کند. یعنی وقتی یک هوش مصنوعی موضوعی را بیاموزد در همان لحظه می‌تواند به بقیه هوش‌های مصنوعی هم این موضوع را بیاموزد. 
تفاوت زمانی بین آموزش یک انسان و یک هوش مصنوعی گسترده است و در آینده‌ای نزدیک - بین پنج تا ۲۰ سال آینده- اگر با همین شیوه جلو برویم، هوش مصنوعی جایگاه آدمی را درزمینه هوش خواهد گرفت. صاحب‌نظران می‌گویند در تاریخ طبیعی زمین، موجودی باهوش‌تر هیچ‌گاه تحت‌کنترل موجودی کم‌هوش‌تر باقی نمانده است و از این منظر ممکن است موجودیت انسان در معرض خطر قرار بگیرد. 
 چه باید کرد؟ 
باوجوداین، صاحب‌نظران معتقدند باید جهانی فکر کنیم و از هم‌اکنون از تنها شانس بشریت برای مدیریت هوش مصنوعی استفاده و اطمینان حاصل کنیم که این مقوله برای خدمت به آدمی باقی خواهد ماند. بدون تردید گام نخست، کُند کردن مسیر توسعه هوش‌های مصنوعی است تا به دولت‌ها وقت سیاست‌گذاری بدهد. 
    گام دوم، جهانی عمل کردن است و باید کلید خاموشی هوش مصنوعی وجود داشته باشد و این هوش نتواند به هیچ شیوه‌ای آن را در دست خود بگیرد. لازم است پژوهش‌های بیشتری در مورد تأثیر هوش مصنوعی بر زندگی امروز و آینده انجام شود. این فناوری همانند شیر یا خط انداختن است: سکه را به آسمان پرتاب می‌کنید، به زمین که برگردد، یا بشریت نابود شده است یا بشریت زندگی‌ای به ‌کل متفاوت دارد. اینکه زندگی به چه شکلی خواهد بود، هنوز در دست ماست، اگر از هم‌اکنون تلاش و برنامه‌ریزی کنیم. اما به‌هرروی دنیای نه‌چندان دور، دنیایی مدرن با نقش کمرنگ انسان در تمام سطوح و حضور پررنگ ماشین‌های هوشمند در تمام شئونات زندگی خواهد بود. جهان انسان‌محور، دیگر جایگاه سابق خود را نخواهد داشت و دراین‌بین کشورهای صاحب فناوری‌های فوق پیشرفته به علت پیشتاز بودن در سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری در این تکنولوژی‌های مدرن، می‌توانند جامعه خود را با شرایط ایجادی، وفق دهند. بنابراین کشورهای درحال‌توسعه می‌بایست در اسرع وقت نسبت به بازنگری برنامه‌های کلاسیک آموزشی، پژوهشی، سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری آینده‌نگر کنش‌محور، اقدام کنند تا نه‌تنها از طریق تغییر در برنامه‌ریزی آموزشی و مهارت‌های آموزشی نوین خود را با تغییرات ابر سرعت فناورانه سازگار کنند، بلکه بتوانند تا حدودی مشکلات ناشی از بحران‌ها را نیز تقلیل دهند.  با توجه به اینکه دولت‌ها قوانین روشن و مستحکمی برای رقابت بر سر دستیابی به هوش مصنوعی ندارند، احتمال اینکه این رقابت به سمت سقوط برود، زیاد است. از سوی دیگر، موانع جذب سرمایه‌گذاری آن‌قدر زیاد است که بیشتر کشورهای فقیر جا می‌مانند.