وقتی همراهان بیمار در خیابان سرگردان هستند
بایسته‌های رفاه همراهان بیمار

گروه اجتماعی
توزیع نابرابر امکانات درمانی و کمبود پزشکان متخصص در شهرستان‌ها باعث شده است، بسیاری از مردم برای پیگیری روند درمان عزیزانشان، مسافت‌های دور‌و‌درازی را به تهران بیایند و برای بهره‌مندی از خدمات بیمارستان‌های تخصصی، شب را در پیاده‌راه‌های حاشیه خیابان سپری کنند! 
معمولا به همراه هر بیمار دو یا سه تن از اعضای خانواده‌ او هم به پایتخت سفر می‌کنند که یکی از آن‌ها داخل بیمارستان و کنار بیمار است و باقی اعضای خانواده‌ بیرون بیمارستان می‌مانند. پرداخت هزینه برای اسکان در هتل‌ها و مهمان‌پذیرها نیز از توان مالی آن‌ها خارج است و اغلب  چاره‌ای ندارند جز استراحت در پیاده‌راه و یا برپایی چادر مسافرتی کنار خیابان و بوستان‌ها. اما در فصول سرد سال بیشتر از یکی دو ساعت نمی‌شود در خیابان ماند. بعضی از همراهان بیماران هم در اتومبیل‌هایشان می‌خوابند و خورد و خوراکشان همان‌جاست.  «حداقل۲۰ درصد مراجعان بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهرستان‌ها به این بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند.» دکتر حسین قناعتی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران با ارائه این آمار می‌گوید: «بسیاری از بیماران در اطراف بیمارستان امام خمینی چادر می‌زنند که امیدواریم با همکاری سازمان‌های مربوطه، بتوانیم مجوز تأسیس همراه‌سراها در اطراف بیمارستان‌های بزرگ شهر را دریافت کنیم تا خیرینی که آماده‌ همکاری در این زمینه هستند بتوانند این کار را آغاز کنند.» 
قناعتی در گفت وگو با تسنیم عنوان می‌کند: «هر بیمار که به تهران مراجعه می‌کند، به طور میانگین ۲/۴ نفر نیز همراه دارد که باید برای اسکان آن‌ها تدابیری اندیشیده شود.»  سیدمحمدحسین جوادی، رئیس اداره مددکاری اجتماعی وزارت بهداشت نیز بیان می‌کند که «ماهانه حدود ۱۰ هزار نفر برای استفاده از خدمات درمانی به تهران می‌آیند و به‌طور میانگین هشت شب در بیمارستان بستری می‌شوند که هر بیمار هم دست‌کم دو همراه دارد. به عبارت دیگر، ماهانه دست‌کم ۱۰ هزار همراه بیمار در تهران به اسکان مناسب در مکانی به قیمت مقرون‌به‌صرفه نیاز دارند.» شهرداری تهران همواره ساخت همراه‌سراها با ظرفیت اسکان دست‌کم هزار نفر را وعده می‌دهد و اگرچه خیرین تعدادی همراه‌سرا ساخته‌اند اما باز هم تا رسیدن به حد مطلوب فاصله بسیار است. در حال حاضر، هشت همراه‌سرا در تهران فعال‌اند و ظرفیت این مراکز فقط ۲۶۰ تختخواب است. مطابق اظهارات سید محمد نقیب، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، هدف‌گذاری شده تا تعداد همراه سرا‌های پایتخت تا پایان ۱۴۰۴ به عدد ۳۰ برسد. اما همراهان بیماران برای اقامت در این مراکز باید مبالغی را پرداخت کنند و به همین علت همچنان در فضای بیرونی بیمارستان‌های پایتخت، تراکم حضور همراهان در چادر‌های رنگی مسافرتی و اتومبیل‌هایی با پلاک‌های متفرقه ازشهر‌های مختلف به چشم می‌خورد.  یک کارشناس درمان و مدیریت بیمارستانی که در بیمارستان طالقانی مشغول کار است، با اذعان بر مشکلات همراهان بیماران می‌گوید: «طبیعتا بیمار به همراه نیاز دارد و در صورتی که از شهر یا استانی دوردست آمده باشد، این مشکل برجسته‌تر می‌شود؛ به‌ویژه اینکه برخی از افراد باید در جست‌وجوی دارو باشند و برای تهیه اقلامی دیگر که خارج از بیمارستان است، به همراهی که در داخل بیمارستان است کمک برسانند؛ ولی نبود محلی برای اقامت کوتاه‌مدت، کار را برای آن‌ها سخت می‌کند. گاهی وقت‌ها به همکارانم می‌گویم اگر دیدید در اتاق بیمار دو همراه حضور دارند، چشم‌پوشی کنید چون این‌ها پول هتل آن هم در شمال شهر را ندارند. البته در نزدیکی برخی از بیمارستان‌ها همراه سرا
 برپا شده، اما بسیاری از همراهان تمایلی به فاصله‌گرفتن از بیماران‌شان به‌اندازه یک کوچه هم ندارند و باید به آن‌ها حق داد.» 

 ریشه مشکل، عدم عدالت در توزیع نیروی انسانی 
این کارشناس که تمایلی به درج نامش ندارد، در ادامه شرح می‌دهد که «بسیاری از مراجعانی که از شهر‌ها و استان‌های دوردست برای دریافت خدمات تخصصی به پایتخت مراجعه می‌کنند، به طور معمول جایی برای سکونت ندارند و بسیاری از همراهان حتی با وجود تمکن مالی، به دلیل هزینه‌های بالای مراکز اقامتی و همچنین لزوم دسترسی سریع و تامین نیاز‌های ضروری بیمارانشان ترجیح می‌دهند در مجاورت بیمارستان حضور داشته باشند. حتی بسیاری از ساکنین شهرستان‌ها به‌خاطر اینکه در پایتخت سرگردان و آواره نشوند، روند درمان خود را متوقف می‌کنند. درحالی که عدم دسترسی به درمان‌ و مراقبت‌های منظم ممکن است در برخی بیماری‌ها به بروز سرطان منجر شود. ازجمله بیماری‌های التهابی روده که تحت استرس ایجاد می‌شوند، در صورت عدم درمان و مدیریت مناسب، می‌توانند منجر به سرطان کولون شوند.» 
این کارشناس در ادامه، ریشه اصلی مشکل را عدم عدالت در توزیع نیروی انسانی و دسترسی مردم به پزشک متخصص در مناطق محروم دانسته و عنوان می‌کند: «نابرابری در توزیع نیروی انسانی یک گره دارد و گره آن تعرفه است، تعرفه دریافت خدمات در مناطق محروم باید بیشتر شود اما نه از جیب مردم، بلکه از جیب بیمه‌ها باید پرداخت شود، به‌نظرم بیمه‌ها منابع کافی برای انجام این کار را دارند. وقتی قیمت خدمت در مناطق محروم افزایش پیدا کند خود پزشکان تمایل پیدا می‌کنند آن‌جا خدمت کنند، در این صورت نیازی نیست که مردم مناطق محروم برای ساده‌ترین درمان‌ها راهی پایتخت شده و نگران هزینه اقامت خود و همراهانشان باشند، بنابراین احداث همراه‌سراها اصولی نیست و همانند مصرف مُسکن است و ریشه مشکل را باید در جای دیگری جست.»
 لزوم تاسیس و تجهیز مراکز درمانی در شهر‌های کوچک
دکتر محمدمهدی گلمکانی در قامت پزشک متخصص، علاوه بر دشواری دسترسی به پزشکان متخصص در مناطق دور از مرکز، به کمبود امکانات و تجهیزات درمانی در برخی شهر‌های کوچک هم اشاره دارد. این پزشک در گفت‌و‌گو  بیان می‌کند: «عده‌ای از بیماران مجبور می‌شوند به شهر‌های بزرگ بیایند و در این بین، برخی از همراهان بیمار، به اجبار در کنار بیمارستان‌ها می‌خوابند. تاسیس و تجهیز مراکز درمانی در شهر‌های کوچک می‌تواند تا حد زیادی، مشکل همراهان بیماران را حل کند و آن‌ها را از آمدن به شهر‌های بزرگ معاف کند، اما همیشه هم این راهکار، منطقی نیست. خیلی اوقات با‌توجه‌به جمعیت پایین یک منطقه، نمی‌توان امکانات درمانی فوق‌تخصصی را در یک منطقه کم‌جمعیت ایجاد کرد و این کار اقتصادی و به صرفه نیست. مشکل این است که گاهی برخی بیماران اصرار دارند حتما به تهران بیایند و در پایتخت تحت مداوا قرار بگیرند؛ در‌حالی‌که باید فرهنگ‌سازی کنیم و به بیمار بیاموزیم پزشک مقیم پایتخت، الزاما بهترین پزشک نیست. اجرای نظام ارجاع، به شکلی که بیمار ابتدا به پزشک عمومی سپس پزشک متخصص در منطقه محل زندگی اش مراجعه کند، خیلی از این مشکلات را حل می‌کند. این فرهنگ‌سازی موجب می‌شود بیمار به متخصصان شهر محل سکونتش اعتماد داشته باشد و گمان نکند فقط در پایتخت، امکان مداوا دارد.»
این پزشک خاطرنشان می‌کند: «جدا از فرهنگ‌سازی، باید همه نهاد‌های مسئول اعم از وزارت بهداشت و شهرداری‌ها دست به‌دست هم دهند و با تاسیس همراه سرا مشروط بر پذیرش رایگان همراهان بیمار، معضل اسکان را هرچه سریع‌تر رفع کنند تا بیمارانی که واقعا به درمان در پایتخت نیاز دارند، حداقل دغدغه جای خواب همراهانشان را نداشته باشند.»  
نازنین مادر یکی از کودکان بستری شده در بیمارستان امام خمینی است که از بیرجند همراه همسرش به تهران آمده‌اند. او می‌گوید: «اکثرا کسانی که برای درمان به تهران می آیند، ناچارند و از قشر ضعیف جامعه هستند. حتی اگر با قرض گرفتن از این و آن، پول هتل هم داشته باشند، لازم است کنار بیمارشان حضور داشته باشند و به دلیل کارهای اداری‌ و رفت وآمد در ترافیک، ترجیح می‌دهند در جوار بیمارستان چادر بزنند.» 
نازنین از شلوغی و ازدحام دو ضلع مختلف این بیمارستان می‌گوید: «خیلی تاسف‌بار و در‌عین‌حال غیرقابل تحمل است. ردیف به ردیف آدم روی زیرانداز‌های حصیری نشسته‌اند و منتظرند بیمارشان مرخص شود و زودتر به خانه‌ برگردند. خود ما برای انجام کار اداری آمدیم تهران که انگشت شست پسرم در حین بازی شکست. اول بردیمش درمانگاه لولاگر بعد آن‌ها ما را فرستادند بیمارستان امام خمینی. این‌جا گفتند باید جراحی بشود. بعد از جراحی تمام بد‌نش پر از زخم‌های عفونی شد. الان دو هفته‌است که بی‌خود وبی‌جهت پسرم در بیمارستان است و فقط به خودم اجازه داده‌اند بر بالین پسرم حاضر باشم، پدرش به دلیل سرمای هوا شب‌ها در اتومبیل خودمان می‌خوابد. در همین یکی دو هفته دیده‌ام که برخی افراد اتومبیل‌شان را برای خوابیدن در کنار بیمارستان به همراهان اجاره می‌دهند که بیش‌تر شامل اتومبیل‌های درب‌و‌داغانی می‌شود که صندلی راحت ندارند و فقط به درد یک شب می‌خورند نه بیش‌تر اما چاره‌ای ندارند. سال قبل که برای بیماری خواهر ١٠‌ساله‌ام آمدیم تهران، با چشم‌های خودم دیدم که نگهبانان بیمارستان مفید وقتی باران شدیدی می‌بارید، به خیلی از خانواده‌ها که ماشین نداشتند و می‌خواستند زیر سقف ورودی بیمارستان پناه بگیرند، اجازه ورود نمی‌دادند. بیماران و همراهان شهرستانی واقعا در تهران غریب‌اند.» 
فاطمه مادر علی، چندماهیست که در تهران حضور دارد. پزشکان بیماری علی را سرطان حاد خون تشخیص داده‌اند، آن‌ها ساکن شهرستان گناباد هستند و هشت ماه است که به این شهر دراندشت آمده‌اند. هنوز معلوم نیست که چقدر دیگر باید در اینجا بمانند، هیچ‌کس جواب درستی به آن ها نمی‌دهد. 
 فاطمه می‌گوید: «هشت ماه است که تهرانیم و همسر و مادرم کنار بیمارستان در پیاده‌راه خیابان می‌خوابند، چون هتل‌های اطراف بیمارستان فوق‌العاده گران و هزینه‌های درمان هم بالاست. در این مدت به چشم دیده‌ام که خیلی از همراهان در خیابان‌ها و بوستان‌های اطراف بیمارستان شب را به صبح می‌رسانند. من کنار علی هستم و همسر و مادرم هم توی خیابان ویلان و سرگردان‌اند. چون بیش‌تر از یک نفر نمی‌تواند کنار بیمار باشد. من و همسرم شاید بتوانیم تحمل کنیم، اما مادرم وضعیت خوبی ندارد. خوابیدن توی ماشین یا روی زمین باعث شده درد پا‌ها و کمرش بیشتر شود. هنوز معلوم نیست که چقدر دیگر باید در اینجا بمانیم، هیچ‌کس جواب درستی نمی‌دهد و با این وضعیت، به لحاظ جسمانی و روانی تحت‌فشاریم.»  
پدر علی هم می‌گوید: «برای پیدا کردن جای خواب مکافات داریم، متاسفانه چادر زدن فایده‌یی ندارد. در گرمای هوا زیرِ چادر دم می‌کنیم. در سرما هم از سوز هوا نمی‌توان زیر چادر طاقت آورد و باید به یک جای گرم پناه برد. کنار همین بیمارستان امام خمینی اگر یک خوابگاه، یک مسجد، یک سرپناه، یک سوله بسازند و فقط با امکانات اولیه تجهیزش کنند، همراهان بیماران حاضرند در آنجا بخوابند. واقعیت این است که همراه سرا‌ها به درد نمی‌خورد، در بسیاری موارد ظرفیت این مکان‌ها آنقدر محدود است که پاسخگوی تعداد زیاد مراجعان نیست و باید اسم بنویسید و در انتظار خالی شدن ظرفیت بمانید، از سوی دیگر در اغلب موارد رایگان نیست و شبی ٦٠٠ هزار تومان دریافت می‌کنند. فقط اگر از طرف مددکاری بیمارستان نامه داشته باشید، یک یا دو نفر همراه می‌توانند به‌صورت رایگان در این مکان‌ها اقامت داشته باشند.» 
جواد که برای درمان همسرش به تهران آمده، چهار ماه است که داخل خودرو سمندش می‌خوابد. مرد دیگری هم که از کرمان آمده، بیش از ۴۰ روز است که به حالت نشسته روی صندلی‌های بیمارستان شریعتی، شب‌ را صبح می‌کند. به او آدرس یک همراه‌سرا را داده‌اند اما هزینه‌ آنجا شبی 300 هزار تومان است و او نمی‌تواند آن را پرداخت کند؛ به همین دلیل روی صندلی‌های بیمارسستان می‌خوابد و به‌جای غذا، از دکه‌ها خوراکی می‌خرد تا خرجش بیش از این بالا نرود. خیلی از افرادی که هر روز از کنار بیمارستان مفید واقع در خیابان شریعتی می‌گذرند با صحنه‌های این چنینی مواجه شده‌اند...
 ظرفیت همراه‌سراها کم‌است و چندین روز باید در نوبت بمانید
صحرا مادر یکی از کودکانی است که در این بیمارستان بستری شده و از اندیمشک همراه همسر و مادرش به تهران آمده‌اند. او می‌گوید: «وضعیت ما واقعا بغرنج است. الان سه هفته است که به تهران آمده‌ایم. فرزند سه‌ساله‌ام ناراحتی قلبی دارد. هنوز معلوم نیست دخترم چقدر دیگر باید بستری باشد. پدرش خسته و کلافه است، فاصله همراه‌سرا از بیمارستان مفید زیاد است و به‌خاطر دوندگی برای تهیه دارو، مجبور است در نزدیکی بیمارستان، داخل اتومبیلی که برای خوابیدن اجاره کرده بماند. ظرفیت همراه‌سرا بسیار کم‌است و چندین روز باید در نوبت بمانید. حتی شنیده‌ام شرایط بهداشتی خوبی هم ندارد و اغلب همراهان راضی نیستند. گویا وضعیت به‌قدری بد‌است که خیلی‌ها ترجیح می‌دهند کنار خیابان بخوابند. البته به ما گفتند که می‌توانید در زمین بازی حیاط بیمارستان حضور داشته باشد. اما اینجا هم از نظر بهداشتی مناسب نیست و پر از پسماند است. از طرف دیگر نگهبانان هر وقت تمایل داشته باشند، همراهان را به خارج بیمارستان هدایت می‌کنند.» 
سعیده که برای انجام جراحی چشم مادرش به بیمارستان فارابی تهران آمده، می‌گوید: «مادرم باید یک شب پس از جراحی در بیمارستان بستری می‌شد. من و خواهرم چاره‌ای نداشتیم جز اینکه شب را در ماشین بخوابیم. اقامت در مسافرخانه و هتل در این اوضاع اقتصادی برایمان مقدور نیست، آن هم در تهران که همه چیز گران است. ابتدا تصمیم گرفتیم در یکی از دو بوستانک همجوار بیمارستان مستقر شویم اما همین که در محل حاضر شدیم و با حلقه‌های متعدد معتادان روبه‌رو شدیم، گفتیم در اتومبیل بخوابیم امن‌تر است.»
احد هم که از زاهدان به تهران آمده، همین حرف‌ها را تکرار می‌کند: «همسرم یک جراحی سرپایی در بیمارستان داشت، اما برای ویزیت، ‌باید فردای روز عمل به بیمارستان مراجعه می‌کرد. هزینه اقامت در مسافرخانه و هتل‌ها بسیار سنگین است و ما که از قضا خودرو شخصی نداریم چاره‌ای جز خوابیدن در پیاده‌راه خیابان نداشتیم، بماند که در این یک شب به ما چه گذشت!» او از نبود امکانات خدماتی و رفاهی برای بیماران و همراهان در راه مانده اظهار گلایه می‌کند و می‌گوید: «بیماران و همراهانی که مجبورند شب را در خیابان سپری کنند برای رفتن به دستشویی و استفاده از سرویس بهداشتی مشکل دارند و نگهبانان بیمارستان اجازه نمی‌دهند از امکانات بیمارستان استفاده کنیم. مساجد هم تا اذان صبح بسته است و همراهان بیمار واقعاً از این شرایط عذاب می‌کشند.» 
 از کمبود سرانه تخت‌های بیمارستانی تا نبود پزشک متخصص در شهرستان‌ها
احد خاطرنشان می‌کند: «هزینه‌های درمان آنقدر بالاست که دیگر نمی‌توانیم برای اقامت در تهران نیز هزینه مجزایی بپردازیم. طی روز‌های گذشته با همراهان بیمارانی آشنا شدم که باتوجه به کمبود برخی دارو‌ها از‌جمله داروی شیمی درمانی، ناچار بودند هزینه‌های زیادی برای تامین آن از بازار سیاه بپردازند. حتی ممکن است بیمار در طی دوران اقامت خود در تهران به دلیل کارساز نبودن درمان فوت کند و در اینجا خانواده چندین وچند زیان را به طور همزمان متحمل می‌شوند؛ از یک سو روز‌ها و هفته‌ها در خیابان‌های پایتخت آواره بوده‌اند و از سوی دیگر علیرغم پرداخت هزینه گزاف، عزیز خود را از دست داده‌اند.‌ای کاش به‌جای تحمیل این هزینه‌ها، بیمارستان‌ها و مراکز درمانی را در شهرستان‌ها تجهیز و زمینه ماندگاری پزشکان متخصص را در این مناطق فراهم کنند. چرا نباید شهر‌های کوچک‌تر هم بیمارستان مجهز داشته باشند تا بیماران بدون دغدغه بتوانند عزیزانشان را در آن بستری کنند؟ خیلی از همراهان شب‌و‌روزشان را در خیابان می‌گذرانند و بعد از گذشت یک ماه هنوز بیماری عزیزشان را به‌درستی تشخیص نمی‌دهند.» بنابراین باید هرچه زودتر به ماجرای سرگردانی بیمارانی که برای دریافت خدمات درمانی مجبورند از شهر‌های دیگر به تهران بیایند خاتمه داد. در همین رابطه روزنامه اینترنتی فراز پیشتر در گزارشی انتقادی نوشته بود: «آنچه موجب می‌شود خانواده‌ها از مناطق مختلف ایران برای درمان بیمارانشان راهی تهران شوند، کمبود سرانه تخت‌های بیمارستانی و نبود پزشک متخصص در شهرستان‌هاست. بر مبنای آخرین گزارش وزارت بهداشت، در حال حاضر ۱۵۵ هزار تخت بیمارستانی در کشور وجود دارد که همین آمار هم فاصله ایران با استانداردهای جهانی را نشان می‌دهد؛ سرانه تخت بیمارستانی را به ازای هر هزار نفر از کل جمعیت محاسبه می‌کنند. با این حساب، سرانه تخت بیمارستانی در ایران به ازای هر هزار نفر، حدود ۱/۵ خواهد بود؛ در حالی بر اساس استانداردهای بین‌المللی این عدد باید حداقل ۳ باشد. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که ایران دست‌کم در یک دهه اخیر، به لحاظ سرانه تخت بیمارستانی هیچ پیشرفتی نداشته است و این موضوع آینده نظام سلامت عمومی کشور را با چالش روبه رو خواهد کرد. مسئله دیگر در سرانه تخت بیمارستانی تمرکز آن در پایتخت است. طبق آمار، از ۱۵۵ هزار تخت بیمارستانی حدود ۱۷ درصد آن‌ها در تهران است و پس از تهران، فارس با ۷/۴ درصد و اصفهان با هفت درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. پایین‌ترین آمار در بیمارستان‌های ایران نیز مربوط به استان‌های خراسان شمالی، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است. این آمارها به‌خوبی نشان می‌دهند که چرا بیماران ناچارند از سراسر ایران به تهران بیایند و همراهان آن‌ها در طول دوران بستری شدن آنان در خیابان‌های شهر بمانند.»