خالق کتاب ستایش‌شده «یادت باشد» در «هواتو دارم» به سراغ مرتضی عبدالهی، یکی دیگر از شهدای جوان مدافع حرم رفته است
یادت باشد؛ هوایت را دارم

کتاب «هواتو دارم» نوشته محمدرسول ملاحسنی که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و بناست به‌زودی به تقریظ رهبر انقلاب مزین شود، روایتگر زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی است؛ جوانی که زندگی‌اش با عشق به اهل‌بیت (ع) و ارادت به دین و میهن عجین شده بود و در نهایت نیز این عشق او را به میدان‌های دفاع از حرم اهل‌بیت در سوریه کشاند.
کتاب مورد اشاره به‌تازگی با ۳۰۴ صفحه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان به چاپ دهم رسیده است.
شهید مرتضی عبداللهی، متولد نهم اسفند ۱۳۶۶، دانش‌آموخته رشته مهندسی عمران بود و ۲۳ آبان ۱۳۹۶ در منطقه بوکمال سوریه به شهادت رسید. «هواتو دارم» روایت‌هایی از زندگی روزمره، لحظات جدایی و عشق به خانواده، همراه با ایمان عمیق به آرمان‌های دینی و ملی، این شهید را شامل می‌شود. مرتضی عبداللهی، همان‌طور که در کتاب آمده، فردی ساده، اما با قلبی بزرگ و دلی پر از عشق به اهل‌بیت (ع) بود. تصمیمش برای رفتن به سوریه و دفاع از حرم اهل‌بیت هم نشان‌دهنده عمق این ایمان و عشق است.
 وصیتنامه‌ای از جنس تواضع
یکی از موضوعات مهم زندگی شهید مرتضی عبداللهی، وصیتنامه‌ای است که از او به جا مانده است. این وصیتنامه با بیان احساسات عمیق شهید نسبت به شهادت و بازگشت پیکرش به وطن، در دل‌ها نفوذ می‌کند. او در وصیتنامه می‌گوید به‌دلیل بازگشت پیکرش شرمنده امام حسین (ع) است و نمی‌خواهد سنگ مزار داشته باشد چون در مقایسه با شهدای کربلا، هنوز شرمنده حضرت زهرا (س) است. این نگاه متواضعانه و از خودگذشتگی در طول کتاب به خوبی به تصویر کشیده شده و خواننده را با عمق ایمان و تواضع شهید آشنا می‌کند.
شهید عبداللهی، حتی پیش از شهادت، محل مزار خود را نیز مشخص کرده بود و اکنون در قطعه ۲۶، ردیف ۷۹ بهشت زهرا آرمیده است؛ جایی که هر ساله عاشقان و دوستانش برای ادای احترام به او و سایر شهدای مدافع حرم به آنجا می‌روند.
 روایتی از عشق و زندگی در دل سختی‌های جنگ
یکی از ویژگی‌های کتاب پیش‌رو، پرداختن به جنبه‌های انسانی و عاطفی زندگی شهید عبداللهی است. محمدرسول ملاحسنی، در این اثر، تنها به بیان وقایع جنگ و شهادت نمی‌پردازد، بلکه از عشق، خانواده و زندگی روزمره شهید نیز سخن می‌گوید. از صحنه‌هایی که مرتضی با همسرش زهرا سادات درباره شهادت صحبت می‌کند تا لحظاتی که خانواده او نگران و مضطرب از سفرهای مکرر او به سوریه هستند.
در بخشی از کتاب، لحظه‌ای به تصویر کشیده می‌شود که مرتضی به همسرش می‌گوید: «تو دوست نداری همسر شهید بشی؟» و همسرش نیز بی‌درنگ پاسخ می‌دهد: «چرا که نه؟ چی بهتر از این؟!» این گفت وگو، نشان از عمق ایمان و باور خانواده‌های شهدا به ارزش شهادت و آرمان‌های والای آن دارد. این مکالمه ساده، در دل خود معنایی عمیق از عشق به اهل‌بیت (ع) و دفاع از ارزش‌های دینی و ملی را به نمایش می‌گذارد.
 نقش خانواده در شکل‌گیری شخصیت شهید
نقش خانواده و تربیت اسلامی و انقلابی در شکل‌گیری شخصیت شهید مرتضی عبداللهی به خوبی در این کتاب بیان شده است. خانواده‌ای که با عشق و ایمان او را بزرگ، و او را در مسیر حق و دفاع از دین و وطن تربیت کرده‌اند در لحظه‌های سرنوشت‌سازی چون انتخاب شهادت توسط او سهیم هستند. مادر شهید، سیمین خانم، که در بخشی از کتاب حضورش با شوخ‌طبعی و نگرانی مادرانه به تصویر کشیده شده، نمادی از مادران ایثارگر ایرانی است که با وجود تمام نگرانی‌ها و دل‌شکستگی‌ها، فرزندانشان را در مسیر شهادت و ایثار بدرقه می‌کنند.
لحظه‌ای که مادر شهید با پرتاب پرتقال به سمت مرتضی، مخالفت خود را با صحبت از شهادت ابراز می‌کند، صحنه طنزی لطیف خلق شده که با مفهومی همراه است؛ این‌که همان مادر با ایمان به آرمان‌های فرزندش، او را با قلبی پر از عشق به خداوند و اهل‌بیت راهی میدان نبرد می‌کند.