پوشش زن اروپایی قرن بیستم در آینه رمان

گروه فرهنگی 
رهبر انقلاب در دیدار با بانوان فرمودند: «توصیف زن اروپایی در آثار ادبی دو سه قرن پیش نشان می‌دهد در غرب نیز ملاحظات زیادی در مسئله زن وجود داشته است».
این نکته را اولین‌بار در رمان «خانواده تیبو»، اثر جاودان روژه مارتن دوگار، نویسنده فرانسوی دیدم. زمانی که نویسنده برای نمایش سراسیمگی، هیجان و رفتار نامعمول یکی از شخصیت‌های داستان، اشاره می‌کند به اینکه او بدون روپوشی بر سر، از خانه بیرون آمد. یعنی بیرون آمد از منزل با موهای برهنه، چنان نامعمول بوده که خبر از رخدادی مهم و اسفناک می‌داده است.
 این رمان در پاریس جریان دارد. پایتخت کشوری که در برداشتن قیود مربوط به عفاف و ایجاد بی‌بندوباری‌های جنسی، پیشرو است. رمان خانواده تیبو همچنین روایتگر وقایع سال‌های ابتدایی قرن بیستم، تا تقریبا پایان جنگ جهانی اول است.
 یعنی تنها یک قرن پیش. در این یک قرن پاریس به مهد همجنس‌بازی، ازدواج با محارم، اشکال مختلف انحراف‌های جنسی و LGBTQ شده است. پس آنچه در این صد سال گذشت، یعنی بیگانگی هرچه بیشتر با سنت‌ها، مختص شرق و جوامع اسلامی نیست بلکه در یک قرن پیش به گواه آثار ادبی پوشش زنان اروپایی به دور از آنچه که امروز می‌شناسیم بود. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، زنان اروپایی به پوششی محجوب و محافظه‌کارانه تمایل داشتند که نه تنها بازتابی از هنجارهای اجتماعی و مذهبی آن زمان بود، بلکه نشان‌دهنده موقعیت اجتماعی و طبقاتی آن‌ها نیز بود. رمان‌های این دوران، از جمله آثار مشهور نویسندگانی چون جین آستن، شارلوت برونته، و توماس هاردی، ردپایی واضح از این پوشش محجوب را به نمایش می‌گذارند.
در رمان‌های جین آستن مانند «غرور و تعصب»، پوشش زنان به شدت موضوعی مهم است؛ لباس‌هایی با دامن‌های بلند و یقه‌بندهای تنگ که نشان‌دهنده پاکدامنی و شرافت زنانه است. آستن از طریق توصیفات جزئی از لباس‌ها، نه تنها نشان می‌دهد که چگونه پوشش می‌تواند بازتاب‌دهنده شخصیت فرد باشد، بلکه همچنین به نقد ظریفی از جامعه و نقش‌های جنسیتی در آن می‌پردازد. در این رمان‌ها، لباس‌های زنان معمولا با پارچه‌های گران‌قیمت و تزئینات پیچیده‌ای مانند گلدوزی و روبان‌های زیبا توصیف می‌شوند که همگی حاکی از استانداردهای زمان هستند.
شارلوت برونته نیز در «جین ایر» و «ویلت» به پوشش زنان به عنوان یکی از ابزارهای نشان دادن موقعیت اجتماعی و همچنین یکی از عناصر محدود کننده آنان می‌پردازد. جین ایر، به عنوان یک حقوق‌بگیر، پوششی ساده و محافظه‌کارانه دارد که با جایگاه اجتماعی او همخوانی دارد، در حالی که زنان ثروتمند و از طبقه بالا با لباس‌های پر زرق و برق و لایه‌های متعدد لباس، موقعیت خود را به نمایش می‌گذارند.
 این تضاد نشان می‌دهد که پوشش نه تنها یک مسئله زیبایی‌شناختی، بلکه یک مسئله سیاسی و اجتماعی بوده است.
در رمان‌های توماس هاردی، مانند «تس دوربرویل»  پوشش زنان روستایی و شهری در تضاد با یکدیگر قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده تفاوت‌های عمیق در سبک زندگی و انتظارات اجتماعی است. تس، با پوشش ساده و کارگری خود، نمادی از بی‌گناهی و پاکی است، در حالی که زنان شهری با لباس‌های مد روز و پوشیده‌تر، نشانه‌ای از تغییرات اجتماعی در حال وقوع هستند.
این رمان‌ها نه تنها به ما نشان می‌دهند که پوشش چگونه بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت فردی و اجتماعی زنان بوده، بلکه همچنین بازتابی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی در آستانه یک دوره جدید از تاریخ اروپا هستند. این پوشش‌ها نمادی از محافظه‌کاری و انتظارات جامعه از 
زنان بودند، اما در عین حال، نشان‌دهنده یک جنبش زیرین به سوی آزادی و تغییرات بیشتر در آینده بود که با ورود به قرن بیستم شتاب بیشتری گرفت.