چگونه میتوان کسبوکارهای کوچک و خانوادگی را در برابر بحرانهای اقتصادی مقاومتر کرد؟
تقویت بنیه اقتصادی از درون خانوادهها
گروه اقتصادی
کسبوکارهای کوچک و اقتصاد خانوادگی یکی از بخشهای حیاتی و بنیادی هر جامعه است که بهطور مستقیم بر رفاه اقتصادی و اجتماعی خانوادهها تأثیر میگذارد. این نوع اقتصاد به فعالیتهای اقتصادی اطلاق میشود که توسط اعضای یک خانواده بهطور جمعی و بهطور معمول در مقیاس کوچک یا متوسط مدیریت میشود. کسبوکارهای خانوادگی به دلیل ساختار ساده و ارتباط نزدیک با نیازهای بازارهای محلی، نقشی اساسی در تقویت توسعه اقتصادی جوامع ایفا میکنند. در بسیاری از کشورها، بهویژه در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته، این نوع فعالیتها بهعنوان یکی از اصلیترین منابع درآمد و اشتغال برای خانوادهها شناخته میشود. کسبوکارهای خانوادگی به طورمعمول در زمینههای مختلفی چون کشاورزی، صنایع دستی، تولیدات خانگی، تجارت خردهفروشی، و خدمات مختلف فعالیت میکنند. این کسبوکارها بهصورت کوچک و غیررسمی شروع به کار میکنند و به دلیل نداشتن وابستگی زیاد به سرمایههای کلان و منابع مالی گسترده، از انعطافپذیری بالایی برخوردارند. بهعلاوه، این نوع مشاغل به دلیل وابستگی به اعضای خانواده، در مواقع بحرانی یا چالشهای اقتصادی میتوانند بهسرعت تغییرات لازم را اعمال کنند و به بقای خود ادامه دهند. در کشورهایی نظیر ایران، اقتصاد خانوادگی بهویژه در مناطق روستایی و کوچکتر، بخش قابلتوجهی از اقتصاد کل کشور را تشکیل میدهد. کسبوکارهای خانوادگی نهتنها منبع درآمدی برای اعضای خانواده فراهم میکنند، بلکه به اشتغالزایی محلی کمک کرده و موجب تقویت اجتماع و فرهنگهای بومی میشوند. این بخش از اقتصاد، علاوه بر ایجاد ثروت، به حفظ هویت فرهنگی، اجتماعی و حتی سنتهای قدیمی کمک میکند و موجب افزایش کیفیت زندگی و بهبود سطح رفاه اقتصادی در جوامع میشود. با این حال، کسبوکارهای خانوادگی با چالشهای مختلفی روبه رو هستند. رکود اقتصادی، تورم، تغییرات ناگهانی در تقاضا و مشکلات مربوط به تأمین منابع مالی از جمله مشکلاتی هستند که این مشاغل را تهدید میکنند. در این راستا، توجه به روشها و راهکارهای تقویت این کسبوکارها و حمایتهای دولتی و خصوصی میتواند نقشی مؤثر در پایداری و رشد آنها ایفا کند. بهطور کلی، توسعه و تقویت اقتصاد خانوادگی و کسبوکارهای کوچک، بهویژه در دوران بحرانهای اقتصادی، نهتنها بهعنوان عاملی برای ایجاد اشتغال و تأمین معیشت خانوادهها، بلکه بهعنوان نیروی محرکهای برای رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه شناخته میشود. در این گزارش، قصد داریم به اهمیت و تأثیرات مثبت اقتصاد خانوادگی پرداخته و راهکارهایی برای تقویت آن در شرایط اقتصادی کنونی مطرح کنیم. براین اساس در گام نخست به تعریف اقتصاد خانوادگی به صورت دقیقتر از مقدمهای که خواندید، خواهیم پرداخت.
ویژگیهای اصلی اقتصاد خانوادگی چیست؟
همانطور که در مقدمه گزارش مطرح گشت، اقتصاد خانوادگی به فعالیتهای اقتصادی اطلاق میشود که به طورعمده از سوی اعضای یک خانواده و در چارچوب کوچک یا متوسط مدیریت و اجرا میشود. در این نوع فعالیتها، خانوادهها نهتنها مالک کسبوکار هستند، بلکه نیروی کار اصلی آن را نیز تشکیل میدهند. این نوع اقتصاد در بخشهای مختلفی از جمله کشاورزی، صنایع دستی، فروشگاههای کوچک، تولیدات خانگی و چهبسا خدمات تخصصی دیده میشود. یکی از ویژگیهای اصلی اقتصاد خانوادگی، مالکیت خانوادگی است. درحقیقت کسبوکارها بهصورت خانوادگی مدیریت میشوند و مالکیت آن به اعضای خانواده تعلق دارد. از دیگر ویژگیهای این نوع کسبوکار کوچک، مشارکت اعضای خانواده است. بدین معنا که اعضای خانواده در بخشهای مختلف کسبوکار، از تولید تا مدیریت و بازاریابی فعالیت میکنند. مقیاس کوچک یا متوسط از دیگر ویژگیهای مطرح اقتصاد خانوادگی است. این نوع فعالیتها به طورمعمول در مقیاسی محدودتر از شرکتهای بزرگ و صنعتی فعالیت میکنند و نیاز به سرمایهگذاری کلان ندارند. از طرفی دیگر بسیاری از کسبوکارهای خانوادگی محصولات یا خدمات خود را در بازارهای محلی عرضه میکنند و نقش مهمی در تأمین نیازهای منطقهای دارند. گفتنی است که کسبوکارهای خانوادگی به دلیل ساختار سادهتر، میتوانند سریعتر از شرکتهای بزرگ خود را با تغییرات بازار و شرایط اقتصادی تطبیق دهند.
*اقتصاد خانوادگی به دلیل انعطافپذیری نقشی اساسی در پایداری اقتصاد جوامع دارد
یکی از اثرات حائز اهمیت رونق و توسعه اقتصاد خانوادگی ایجاد اشتغال است. درحقیقت میتوان عنوان داشت که این نوع کسبوکارها بهویژه در مناطق روستایی و محروم، منبع اصلی اشتغالزایی هستند. از دیگر اثرات این نوع از اقتصاد، تقویت بنیه محلی، حفظ فرهنگ و افزایش رفاه خانوار است. درحقیقت با ایجاد درآمد و کاهش وابستگی به بازارهای خارجی، این مشاغل به تقویت زیرساختهای اقتصادی در سطح محلی کمک میکنند. افزون براین صنایع دستی و تولیدات بومی که به طورکلی در قالب اقتصاد خانوادگی صورت میگیرند، به حفظ فرهنگها و هنرهای محلی کمک میکنند. شایان ذکر است تا بگوییم که درآمدزایی از طریق این نوع فعالیتها میتواند معیشت خانوارها را بهبود بخشد و استقلال اقتصادی آنها را تقویت کند. بنابراین در مفهوم کلی میتوان عنوان کرد که اقتصاد خانوادگی، به دلیل انعطافپذیری، مقیاس کوچک و ارتباط مستقیم با نیازهای محلی، نقشی اساسی در پایداری اقتصاد جوامع دارد.
سبوکارهای کوچک و اقتصاد خانوادگی ستون فقرات اقتصاد ملی میباشند
کسبوکارهای کوچک و متوسط (SMEs) بین ۴۰ تا ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها را تشکیل میدهند. در ایران نیز این مشاغل، بهویژه در قالب اقتصاد خانوادگی، سهم بسزایی در تأمین نیازهای بازار، اشتغالزایی، و تولید کالاها و خدمات دارند. کسبوکارهای کوچک از جمله معدود فرصتهای شغلی هستند که میتوانند با سرمایهگذاریهای کم در مناطق محروم و روستایی ایجاد شوند. این مشاغل به کاهش مهاجرت به شهرها کمک کرده و در توسعه اقتصادی مناطق دورافتاده نقش دارند. از طرفی دیگر کسبوکارهای کوچک به دلیل ساختار ساده و مقیاس کوچک خود، توانایی بالایی در تطبیق با تغییرات بازار و مدیریت بحرانهای اقتصادی دارند و این ویژگی آنها را به گزینهای مناسب برای فعالیت در محیطهای اقتصادی بیثبات تبدیل کرده است. لازم به ذکر است تا عنوان بداریم که کسبوکارهای کوچک بستر مناسبی برای نوآوری و خلاقیت هستند و کارآفرینان کوچک با ارائه ایدههای جدید و استفاده از روشهای نوین تولید و فروش میتوانند بازارهای جدیدی ایجاد کنند.
تأثیرات رکود و تورم بر کسبوکارهای کوچک
تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم میشود و به دنبال آن، تقاضا برای محصولات و خدمات کسبوکارهای کوچک کاهش مییابد. این امر در نهایت به کاهش درآمد و سودآوری این مشاغل منجر میشود. تورم همچنین هزینههای تولید، از جمله مواد اولیه، انرژی، و حملونقل را افزایش میدهد. این مسئله فشار مالی زیادی بر کسبوکارهای کوچک وارد میکند، زیرا این مشاغل به طورمعمول توانایی افزایش قیمت محصولات خود به نسبت تورم را ندارند. از طرفی در شرایط رکود، گردش مالی در بازار کاهش مییابد و بسیاری از مشتریان توان پرداخت بهموقع بدهیهای خود را ندارند. این وضعیت باعث کاهش نقدینگی در دسترس کسبوکارهای کوچک میشود.
دشواری در دریافت وام و کاهش انگیزه کارآفرینی
بانکها و مؤسسات مالی در شرایط رکود، به دلیل افزایش ریسک، تمایل کمتری به اعطای تسهیلات به کسبوکارهای کوچک دارند. این موضوع، روند رشد و توسعه این مشاغل را با چالش جدی مواجه میکند. در شرایط تورمی و رکودی، ریسکپذیری افراد کاهش مییابد و بسیاری از کارآفرینان تمایلی به راهاندازی یا گسترش کسبوکارهای جدید ندارند.
برای تقویت کسبوکارهای کوچک و اقتصاد خانوادگی چه باید کرد؟
در گام نخست سیاستهای حمایتی دولت اهمیت فراوانی دارد. به عنوان مثال کاهش مالیات یا معافیت مالیاتی برای کسبوکارهای کوچک میتواند فشارهای مالی بر آنها را کاهش دهد. همچنین اعطای وامهای کمبهره و کمکهای بلاعوض به کسبوکارهای کوچک میتواند به آنها کمک کند تا از بحرانهای اقتصادی عبور کنند. ایجاد صندوقهای حمایتی نیز از دیگر راهکارهای مطرح است چراکه تشکیل صندوقهای حمایت از مشاغل کوچک با مشارکت دولت و بخش خصوصی میتواند امنیت مالی این کسبوکارها را افزایش دهد. همچنین آموزش مهارتهای مدیریتی، بازاریابی و استفاده از فناوریهای دیجیتال میتواند به صاحبان کسبوکارهای کوچک کمک کند تا بهرهوری خود را افزایش دهند. از طرفی دیگر ارائه مشوقها و امکانات به جوانان برای ورود به دنیای کسبوکارهای کوچک میتواند به رشد این بخش کمک کند و گامی مثمرثمر واقع شود.
لزوم استفاده از فناوریهای نوین و ایجاد
کسبوکارهای کوچک میتوانند با استفاده از ابزارهای دیجیتال، هزینههای خود را کاهش داده و به بازارهای جدید دست یابند. از طرفی دیگر توسعه تجارت الکترونیک به کسبوکارهای کوچک امکان میدهد محصولات خود را به طیف وسیعتری از مشتریان عرضه کنند. توامان با این روند ایجاد تعاونیها و شبکههای حمایتی از دیگر موضوعات قابل تاکید است. تعاونیها و شبکههای کسبوکارهای کوچک میتوانند با تبادل دانش، کاهش هزینهها و تقویت قدرت چانهزنی، بقای این مشاغل را تضمین کنند. در چنین فضایی دولت باید با کنترل نرخ تورم، تثبیت نرخ ارز و اجرای سیاستهای پولی مناسب، شرایط اقتصادی پایدار را برای فعالیت کسبوکارهای کوچک فراهم کند و با ارائه مشوقهای مالی و فنی برای نوآوری در محصولات و خدمات میتواند به رقابتیتر شدن کسبوکارهای کوچک کمک کند.
سخن پایانی
کسبوکارهای کوچک و اقتصاد خانوادگی، نهتنها نقشی اساسی در تقویت اقتصاد ملی دارند، بلکه ابزار قدرتمندی برای کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی به شمار میآیند. با این حال، در شرایط رکود و تورم، این مشاغل با چالشهای جدی روبه رو میشوند. برای تقویت و حمایت از این بخش، همکاری میان دولت، بخش خصوصی، و جامعه مدنی ضروری است. سیاستهای حمایتی، دسترسی به منابع مالی، آموزش و توانمندسازی و بهرهگیری از فناوریهای نوین از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به بقای کسبوکارهای کوچک در شرایط دشوار اقتصادی کمک کنند. توسعه این مشاغل، نهتنها به نفع صاحبان آنها، بلکه به نفع کل جامعه است و میتواند به تحقق رشد اقتصادی پایدار و فراگیر منجر شود.