وضعیت وخیم نوار غزه به‌واسطه بمباران‌ و پاکسازی شهر و روستا و آسیب‌ به منابع طبیعی
بوم‌کشی اسرائیل در غزه

زخم و دردی که جنگ‌ها بر پیکره جغرافیای زمین وارد می‌کنند هیچ‌گاه به‌واقع التیام نمی‌یابد و نسل‌های متعددی با عواقب محیط زیستی آن روبه‌رو خواهند بود. حملات نظامی اسرائیل به غزه در چند سال گذشته، نه‌تنها جان هزاران نفر را گرفته و هزاران نفر دیگر را آواره کرده است، بلکه استفاده از سلاح‌های انفجاری منجر به آلودگی هوا و منابع آبی، تخریب خاک، تولید گسترده دی‌اکسید کربن و دیگر گازهای گلخانه‌ای و درنتیجه تشدید بحران اقلیمی در ابعاد بزرگ‌تر شده است. برخلاف جنگ‌های پیش از قرن بیستم که صرفا سربازان را هدف می‌گرفتند، جنگ‌‌افزارهای قرن بیستم و یکم، به‌منظور تخریب و مسموم‌سازی محیط‌زیست «دشمن» طراحی می‌شوند!
اما تأثیرات زیست‌محیطی جنگ‌ها حتی بسیار قبل‌تر از آغاز یک درگیری یا حمله نظامی شروع می‌شود. ساخت تسلیحات جنگی، آزمایش‌های شیمیایی، آموزش‌ نیروهای نظامی و زیرساخت‌های مربوطه، منابع بسیار زیادی می‌طلبد، منابعی که اغلب نیازمند استخراج مواد معدنی، چوب، فلزات و سوخت‌های فسیلی به میزان بسیار بالایی هستند. 
در بیش از دوازده هزار پایگاه نظامی ایالات‌متحده که در آن‌ها آزمایش تسلیحات انجام می‌شود، مشخص‌شده که یک ماده شیمیایی سمی به اسم پرکلرات که بر عملکرد تیروئید و دستگاه تنفسی تأثیر می‌گذارد، در آب‌های زیرزمینی رها می‌شود و خاک، آب آشامیدنی و محیط‌زیست را آلوده می‌کند. بنابراین هزینه‌های زیست‌محیطی ناشی از فعالیت‌های نظامی و حفظ مجتمع‌های نظامی-صنعتی به‌طرز چشمگیری مشابه هزینه‌های زیست‌محیطی متحمل شده در زمان جنگ‌های فعال است.
مجتمع نظامی-صنعتی ایالات‌متحده آمریکا که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت و گاز و یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان آلاینده‌ها و گازهای گلخانه‌ای در جهان است، تنها طی دو دهه‌  گذشته ۲۸۵ میلیون دلار در کمپین‌سازی و 2.5 میلیارد دلار در لابی‌گری برای فروش تسلیحات هزینه کرده است. این تسلیحات امروز در نقاط مختلف دنیا بحران‌های انسانی و محیط زیستی فجیعی را به وجود آورده‌اند، اما افکار عمومی در بی‌اطلاعی نگه داشته می‌شود تا نقش پررنگ نظامی‌گری در تخریب طبیعت به چالش کشیده نشود!
 وقتی رژیم صهیونیستی خود را حامی محیط‌زیست می‌داند!
بدون تردید مسئله جنگ و تأثیر آن بر اقلیم را نمی‌توان در خلأ و بدون در نظر گرفتن ساختارها و بسترهای تولیدکننده این ذهنیت بررسی کرد، در روزگاری که قدرت داده و شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی می‌تواند اذهان عمومی را به‌راحتی تحت تأثیر قرار دهد، دولت‌ها و قدرت‌های سرکوبگر از همین فرمول سوءاستفاده می‌کنند تا عملکرد و ماهیت نظامی خود را مشروع و موجه نشان دهند. برای مثال، یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های جوسازی و پروپاگاندای رژیم صهیونیستی در یک دهه‌  گذشته در این راستا بوده که اسرائیل را یک دولت دموکراتیک، مترقی و حامی زنان، محیط‌زیست و حتی حیوانات نشان دهد؛ تا جایی که حتی نیروهای دفاعی اسرائیل به‌عنوان وگان‌ترین ارتش جهان، و تل‌آویو به‌عنوان «پایتخت گیاهخواری جهان» معرفی می‌شود! تناقض معنایی در این اخلاقی‌شویی، زمانی پررنگ‌تر می‌شود که رژیم آپارتاید از مردم فلسطین انسانیت‌زدایی می‌کند و آن‌ها را حیوان می‌نامد!
به روایت کارشناسان حقوقی بین‌المللی، اسرائیل در جنگ غزه مرتکب قتل‌عام شده است. این کشور با تخریب دسته‌جمعی خانه‌ها و نابودی شرایط زندگی برای غیرقابل سکونت‌کردن یک سرزمین به «بوم‌کشی» دست‌زده است. تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که تقریبا نیمی از پوشش درختی و زمین‌های کشاورزی نوار غزه نیز از بین رفته است، درحالی‌که مواد خطرناک به‌جامانده از مهمات اسرائیل تهدیدی طولانی‌مدت برای کل اکوسیستم آن منطقه محسوب می‌شود. 
 انتشار گازهای گلخانه‌ای در دو ماه اول جنگ غزه، بیشتر از ردپای کربن بیست کشور جهان 
رژیم صهیونیستی علیرغم عضویت رسمی در پیمان پاریس و به تصویب رساندن آن و علیرغم اینکه ادعا می‌کند گرمایش زمین را به‌عنوان یک وضعیت اضطراری می‌شناسد، اما اقداماتش خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. آلودگی‌های متعدد به‌واسطه بمباران‌ و پاکسازی شهر و روستا از تمدن بشری، در کنار خشکاندن زمین‌های کشاورزی، باغ‌ها و دیگر آسیب‌ها به منابع طبیعی، وضعیت اقلیمی نوار غزه را به مرز بحران رسانده است. از سوی دیگر با توجه به ناکامی‌های چند دهه اخیر، بخش بزرگی از جهان به‌جای مقابله عملی با گرمایش زمین، کاهش گسترده تولید گازهای گلخانه‌ای و سپس معکوس و کُند کردن روند گرمایش زمین و همچنین تغییر اقلیم، انرژی و توان خود را بر سر جنگیدن گذاشته‌اند و این درحالی است که بر اساس مطالعه منتشر شده در روزنامه انگلیسی گاردین، «میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در دو ماه اول جنگ غزه به‌تنهایی از ردپای کربن سالانه بیست کشور آسیب‌پذیر جهان به لحاظ تغییرات آب و هوایی بیشتر بوده است. این رقم به‌احتمال‌زیاد برآورد پایینی است. چون در آن انتشار گاز متان در تجزیه‌وتحلیل لحاظ نشده است و کل زنجیره تأمین جنگ از ابزار و جابه‌جایی افراد تا ساخت همه آن تسلیحات نیز در نظر گرفته نشده است. درواقع، تنها خودروهایی که در حملات اسرائیل فعالیت می‌کردند و خودروهایی که برای تأمین مستقیم جنگاوران مفید بودند، در محاسبه در نظر گرفته شدند. طبق مطالعات انجام‌شده درگذشته، آلاینده تولیدشده می‌تواند پنج تا هشت برابر بیشتر از آمار رسمی باشد. بنابراین این عدد می‌تواند به بیش از  دومیلیون تن «س او دو» هم برسد.»
به گزارش گاردین، «جنگ‌ها بر هوا، آب‌وخاک، و همچنین بر تنوع زیست جانوران و پوشش گیاهی تأثیر می‌گذارد. تمام وسایل نقلیه زمینی و هوایی، تجهیزات نظامی و کشتی‌های حمل‌ونقل نیاز به مصرف مقادیر زیادی سوخت دارند که منجر به انتشار گسترده «س او دو» در جو می‌شود. هر انفجار مقدار زیادی غبار و گاز تولید می‌کند که هوا را آلوده می‌کند و توسط باد به‌راحتی منتقل می‌شود. حتی فعالیت‌های نظامی به‌تنهایی در زمان صلح اثرات قابل‌توجهی بر آلودگی آب‌وخاک و هوا دارد. از طرفی عملیات نظامی مستقیم یا غیرمستقیم، به قطع آب و سیستم‌های تصفیه، آلودگی آب با مهمات نظامی، آسیب به سدها، آلودگی باکتریولوژیک و نیروگاه‌های برق‌آبی منفجر شده است. در مناطقی که بیشتر تحت تأثیر درگیری قرار گرفته‌اند این آثار مخرب بیشتر است.» 
 تأثیرات جنگ بر اقلیم و منابع طبیعی، از هر عامل دیگری زیانبار‌تر است
عباس محمدی، فعال محیط‌زیست در‌این‌باره عنوان می‌کند: «محیط‌زیست مقوله‌ای جهانی و غیرمحدود به مرز‌های جغرافیایی است و تأثیرات جنگ بر اقلیم و منابع طبیعی، از هر عامل دیگری زیانبار‌تر و نابود کننده‌تر است زیرا زیان‌های آلودگی در اثر به‌کارگیری ابزار‌های جنگی به‌خصوص استفاده از بمب‌های ویرانگر و احتراق‌زا، استفاده از بمب‌ها و گاز‌های شیمیایی در جنگ‌ها، محیط زندگی انسان و موجودات زنده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به‌کارگیری جنگ‌افزارهای کشتار جمعی و پیشرفته که قدرت تخریبی گسترده دارد یا به‌کارگیری سلاح‌‌هایی که دارای مواد آلاینده و خطرناک است، نظیر سلاح‌ها و گاز‌های شیمیایی خطری جدی برای همه نسل‌ها است. مهمات منفجر نشده در زیرخاک باگذشت زمان تجزیه‌شده و در اثر فعل‌وانفعالات شیمیایی مواد سمی حاصل از آن آثار نا‌مطلوبی بر خاک به‌جای می‌گذارد، همچنین اراضی وسیع سوخته، خاصیت زراعتی خویش را از دست می‌دهند. آلوده و سمی شدن خاک، آلودگی آب‌های سطحی و زیر‌زمینی، زیان دیدن گیاهان و تأثیر آن بر سیستم غذایی و زندگی انسان‌ها، انتقال مواد آلوده و سمی براثر ریزش برف و باران به آب‌های زیرزمینی و کاهش کیفیت و خاصیت آن‌ها، خطر برای زندگی حیوانات و گیاهانی که در آب زندگی می‌کنند و ایجاد مسمومیت و بیماری در انسان از دیگر موارد تأثیر‌پذیری محیط‌زیست از جنگ است. در یک‌کلام، جنگ‌ ذاتا نابود کننده‌ توسعه‌ پایدار است. یکی از دغدغه‌های مهم در جنگ‌ها انتشار آلاینده‌های شیمیایی خطرناک و سمی است که می‌توانند در هوا، آب‌و‌خاک تجمیع یابند، به‌عنوان‌مثال انتشار فلزات سنگین که قابلیت تجمعی و سرطان‌زایی دارند می‌توانند تا سال‌ها محیط‌زیست منطقه را تحت‌الشعاع قرار دهند که پالایش و پاکسازی اراضی آلوده شده به آن‌ها نیز بسیار دشوار و در برخی موارد عملا غیرممکن است.» 
این فعال محیط‌زیست خاطرنشان می‌کند: «مروری بر وضعیت محیط‌زیست در مناطق جنگی نشان می‌دهد که گرچه در دهه‌های اخیر تلاش‌هایی برای جلوگیری از بروز فجایع زیست‌محیطی در جنگ‌ها از سوی نهاد‌های بین‌المللی صورت گرفته اما شواهد حاکی از آن است که هرجا منافع قدرت‌های جهانی مطرح است، متأسفانه این اقدامات اغلب با اغماض سازمان‌‌های بین‌المللی روبه‌رو است. جنگ‌ها همچون شمشیر دولبه عمل می‌کنند، از یک‌سو منازعات و نا‌امنی‌های حاصل از آن موجب ایجاد صدمات جدی به محیط‌زیست می‌شود و از سوی دیگر تغییرات آب‌و‌هوایی، افزایش دما و بروز خشکسالی‌ها خود عاملی برای بروز و تشدید جنگ‌های داخلی و منطقه‌ای است. بنابراین خرابی خانه‌ها، روستا‌های خالی از سکنه، شهر‌های دودآلود و سلاح‌های جنگی، انفجار‌های پی‌درپی و در‌نهایت خانه‌به‌دوشی و مرگ روی آشکار جنگ است و آن بخشی که سال‌های سال از چشم‌ها و ذهن‌ها دورمانده، میزان آسیبی است که به طبیعت، محیط‌زیست و هر آنچه در آن است از حیوان تا گیاه وارد می‌شود، شاید عمق فاجعه انسانی جنگ به حدی زیاد است که دیگر مجال پرداختن به بخش‌های دیگر پیدا نمی‌شود، این در حالی است که اثرات تخریب محیط‌زیست در بلند‌مدت بر کیفیت زندگی انسان‌ها مشخص می‌شود و به‌مرور خود را نشان می‌دهد.»