زهرا مهرانراد، کارشناس سیاست خارجی
در دکترین رئیس جمهورتاجر مسلک ایالات متحده انتخاب کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس به عنوان مقصد سفر، گواهی بر این بود که پول حرف نخست را در ذهن و محاسبات او می زند. ترامپ نخستین سفر خود به منطقه در سال 2017 را فقط به ریاض اختصاص داد اما این بار و پس از گذشت هشت سال بهمنظور پیشبرد اهداف سیاستخارجی خود با محوریت موضوعات مالی در غربآسیا به قطر و امارات نیز سفر کرد تا علاوه بر برونسپاری دخالت در خاورمیانه، دستپری هم برای اقتصاد داخلی آمریکا داشته باشد.این در حالی است که در پی نارضایتیها از پیامدهای ناشی از تعرفه ها رئیسجمهور آمریکا قصد دارد، حمایت کسانی که سال گذشته به او رای دادند اما امسال در برابر تصمیمات اقتصادی او غافلگیر شدند را دوباره جلب کند.شاهد این مدعا گزارش اخیر cnnاست مبنی بر اینکه 55% آمریکاییها سیاستهای تعرفهای ترامپ را "سیاست بد" قلمداد کرده اند. با این حساب هدف اصلی ترامپ از این سفر گذشته از موضوعاتی سیاسی مانند مسئله ایران، سوریه، فلسطین و حتی فریز کردن جنگ در اوکراین؛ جذب سرمایهگذاریهای عظیم از عربستان سعودی، قطر و امارات در اقتصاد ایالات متحده بوده است. اما شاید دلیل آنکه عمان مقصد سفر ترامپ نیست این است که مسقط بهدنبال سرمایهگذاری در آمریکا نیست .محور دیگر سفر ترامپ به خلیجفارس مسئله انرژی بود. کاهش قیمت نفت یکی از موضوعات کلیدی سفر ترامپ به منطقه است، این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که نیمنگاهی به تاثیر تعرفهها بر تورم در آمریکا میاندازیم، با این حال کاهش قیمت نفت میتواند موضوعی چالش برانگیز میان واشنگتن-ریاض باشد چون منافع سعودی ها نیز در بالانگه داشتن قیمت نفت است و این در تضاد با سیاستهای کاخ سفید است.سفر اخیر دونالد ترامپ به غرب آسیا را میتوان نمادی از یک معاملهگری آشکار در سیاست خارجی ایالات متحده دانست؛ رویکردی که بار دیگر کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس را در کانون توجه واشنگتن قرار داده است. ترامپ که در دوره نخست خود نیز نخستین سفر خارجیاش را به ریاض اختصاص داده بود، اینبار با نگاه ابزارگرایانه گستردهتری راهی منطقه شد: با تمرکز بر عربستان، قطر و امارات، و البته با نگاهی معنادار به حذف عمان از فهرست مقاصد سفر.این تحرک دیپلماتیک، در ظاهر چیزی فراتر از یک سفر رسمی نبود ، اما در واقع، بازتابدهنده تلاش یک رئیسجمهور تاجرپیشه برای تسکین افکار عمومی در داخل و جلب سرمایهگذاری خارجی است. در شرایطی که نظرسنجیها از کاهش محبوبیت ترامپ بهدلیل سیاستهای اقتصادیاش حکایت دارد و بخش قابلتوجهی از آمریکاییها تعرفههای وضعشده را «نامطلوب» میدانند، او اکنون بهدنبال بازگرداندن اعتماد رایدهندگانی است که از پیامدهای تورمی و رکودی تصمیمات او متضرر شدهاند.در این میان، خلیج فارس برای ترامپ فقط یک منطقه راهبردی نیست؛ بلکه منبعی است برای تحقق وعدههای اقتصادی. کشورهای عربی ثروتمند منطقه که همزمان در پی تنوعبخشی به مناسبات خود با شرق و غرب هستند، اکنون در موقعیتی قرار گرفتهاند که میتوانند امتیاز بدهند یا بگیرند. اما اینبار، معاملهای که واشنگتن بهدنبال آن است صرفاً امنیتی یا نظامی نیست؛ مسئله بر سر سرمایهگذاری مستقیم در اقتصاد آمریکاست.