
بازگشت آگاهانه به فطرت الهی
افتخار السادات سجادی
فعال مسائل اجتماعی و امور زنان
در روزگاری که شتاب تحولات اجتماعی، فرهنگی و علمی، چارچوبهای ارزشی جوامع را دستخوش تغییر میسازد، بازگشت به فطرت انسانی و توجه به نظم حکیمانه الهی، ضرورتی حیاتی برای حفظ سلامت فرد و جامعه است. هرگونه اقدامی که این نظم را برهم زند، در زمره رفتارهایی قرار میگیرد که میتوان از آن با عنوان «مخل به خلقت الهی» یاد کرد؛ مفهومی که ریشه در باورهای دینی و خرد فطری دارد.
خلقت الهی بر پایه تعادل، عدالت و حکمت بنیان نهاده شده است. انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات، با فطرتی الهی پا به عرصه وجود گذاشته است؛ فطرتی که او را به سوی حقیقت، اخلاق، خانوادهمحوری، و پرستش خدای یکتا سوق میدهد. اما هنگامی که سبکهای زندگی برخاسته از امواج ناسازگار فرهنگی یا فناوریهای بیمهار، این فطرت را تحتالشعاع قرار میدهند، نهتنها هویت فردی، بلکه بنیانهای اجتماعی نیز متزلزل میگردند.
نمونههای عینی این اخلال را میتوان در نادیدهانگاشتن نقش طبیعی زن و مرد در ساختار خانواده، یا ترویج اَشکال نوظهور هویتی که نسبتی با نظام آفرینش ندارند، مشاهده کرد. چنین رفتارهایی، اگرچه در ظاهر مدرن و روشنفکرانه جلوه میکنند، در حقیقت نوعی تعارض با حکمت و تدبیر الهی هستند که پیامدهای فرهنگی، روانی و حتی جمعیتی آن بهوضوح در جوامع غربی نمایان شده است. باید از این موارد در مسیر ساختن آینده ای روشن درس گرفت.
در این میان، مسئولیت نخبگان، رسانهها، و متولیان فرهنگ آن است که با بازخوانی مفهوم «مخل بودن به خلقت الهی» و تبیین مصادیق آن، جامعه را به سمت بازگشت به اصول فطری و پایداری اخلاقی هدایت کنند. تنها از این رهگذر است که میتوان مسیر رشد را با ثبات طی کرد، بدون آنکه به قیمت گسست هویتی یا از خودبیگانگی نسلها تمام شود.بازگشت به فطرت، نه بازگشت به گذشته، بلکه حرکتی آگاهانه و رو به آیندهای متعالی است.