
رئیس سازمان امور عشایر ایران:
تولید در جامعه عشایری مصداق اقتصاد مقاومتی است
موضوع اصلاح ساختار سازمان امور عشایر ایران که پیش آمد، بهانه ای شد تا با رئیس سازمان متولی این جامعه سلحشور، حافظان مرزهای خاکی و مصداق اقتصاد مقاومتی گفتگویی داشته باشیم.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت جهاد کشاورزی، رئیس سازمان امور عشایر در این گفتگو با بیان تاریخچه ای از زندگی جامعه عشایری در دوره پیش و پس از انقلاب اسلامی، به تشریح نقش ایلات عشایر ایران در مبارزه با استبداد داخلی و خارجی پرداخته و اثرگذاری آنان در تامین امنیت غذایی کشور را روایت می کند. بخش هایی از گفتگوی خبرگزاری ایانا با جهانبخش میرزاوند رئیس سازمان امور عشایر ایران را در زیر می خوانید: سازمان امور عشایری قبل از این که مسایل اصلاح ساختار در موردش مطرح شود انگار اصلاً نبوده؛ مردم خیلی متوجهش نبودند، شاید یک دلیلش این است که چون کارهایش را درست انجام میداده است. من خیلی دوست دارم برای ما از سازمان بگویید تا ما اول سازمان رو بشناسیم.
*من تعظیم می کنم به ساحت جامعه عشایر و جامعه سلحشور به غایت بهره ور به غایت تولیدکننده و مرزداران بی مزد و منت و تقدیم کننده ۱۱ هزار شهید در انقلاب و جنگ هشت سال دفاع مقدس. به نسبت جمعیت اگر بسنجیم بالاترین درصد شهدا را جامعه عشایری تقدیم کرده است. این نشان از روحیه سلحشوری، شجاعت و علاقمندی آنها به حفظ تمامیت ارضی ایران عزیز است. جامعه عشایری در طول تاریخ و عرض جغرافیا دو خط قرمز داشت؛ صیانت از دین مبین اسلام و به غایت پایبندی به آن و از طرف دیگر حفاظت از مرزهای ایران عزیز. تولیدکننده گوشت قرمز هستند؛ حافظ و نگهدارنده نژادهای اصیل دام سبک در کشور هستند؛ بیش از ۲۷ نژاد گوسفندی و ۱۴ نژاد بز و چندین نژاد اسب و شتر و غیره توسط جامعه عشایری پرورش داده می شود که متاسفانه بخش مغفول مانده این مسئله این است که ارزش اقتصادی این سرمایه ژنتیکی که مختص ایران زمین است و سه هزار سال در جغرافیای ما سازگار شده تا حالا نه تبیین شده و نه تعیین شده و نه در حساب های ملی لحاظ شده است. به عنوان مثال گوسفند سنگ سری گوسفندی که ۵۵ تا 60 درجه درجه حرارت کویر را تحمل می کند یا گوسفند تالشی عشایر تالش استان گیلان، تنها گوسفندی است که دمای منفی ۱۵ تا منفی ۲۰ درجه سانتیگراد را تحمل می کند. متاسفانه ارزش ژنتیکی این تنوع زیستی هیچ وقت لحاظ نشده است. از طرف دیگر، صنایع دستی جامعه عشایری فقط یک محصول تولید شده به وسیله دست نیست؛ عملاً تاریخ زیست عشایر و کشور عزیزمان در تار و پود این صنایع دستی نهفته است. در صنایع دستی عشایر ایران تمام المان ها و نقش و نگارهایی که هست هر کدام از اینها فلسفه وجودی دارد اما متاسفانه تفسیر این المان ها و نشانه ها هیچ وقت تبیین و شناسایی نشده است. بر روی میتولوژی یا اسطوره شناسی عشایر کار نشده است. راستش نمی دانم به چه دلیلی تصمیم گرفته شد این سازمان را منحل کنند. حس می کنم که بعد از حدود ۱۰۰ سال دوباره در این کشور می خواستند عشایر را تخته قاپو کنند. شاید برداشت هم سطحی باشد ولی یک دوره یک اراده از مرکز رفت عشایر را زمین گیر و نابود کرد. دوره ای که بخش اعظم امنیت غذایی ما توسط عشایر تامین می شد؛ آن دوره -دوره رضا شاه- رسما عشایر را تخته قاپو کردند. زندگی عشایری وقتی که بخواهیم تحلیل کنیم از دوران دولت مدرن به این طرف که از زمان رضاخان شروع می شود تا پهلوی دوم ادامه دارد تا سال 1357 و بعد از انقلاب. نگاه دولت مرکزی در پهلوی اول و پهلوی دوم به زندگی عشایری نگاه سلبی است علتش این است که عشایر در طول تاریخ پرچم دار و خط شکن مبارزه با استعمار بوده اند. شاهد مدعای ما هم شکست استعمار در جنوب به رهبری سردار عشایر ایران شهید قشقایی با همراهی سران و طوایف و ایلات دیگر ایران از جمله ایل بختیاری، ایل کلهر، ایل کمانج، ایل شاهسوند و همه ایلات ایران که 14 ایل هستند همه پای کار بودند. قبلش هم فتح تهران به دست عشایر اتفاق می افتد. بنابراین چون عشایر هم نیروی نظامی داشتند هم استقلال و خودکفایی نیازهای خودشان را داشتند، نگاه دولت وقت، نگاه سلبی بود. عشایر یکی از موانع تحقق دیکتاتوری در ایران بودند. در آن دوره می خواستند این مانع را برطرف کنند تا دیکتاتوری کامل شود. من می خواستم تکمیل کنم عرضم را و این که عشایر نه تنها پرچم دار مبارزه با استعمار خارجی بودند، مخالف صددرصد استبداد داخلی نیز بودند. بارها و بارها عشایر سرکوب شدند، تخته قاپو شدند، خواستند حذف شان کنند اما مثل ققنوس از خاکستر دوباره افرادی بلند شدند. در دوره پهلوی دوم، استاد محمد بهمن بیگی با راه اندازی تعلیمات عشایری که به سراسر کشور خدمات می داد با سوادآموزی و با آگاهی بخشی عملا پرچم مبارزه با استبداد داخلی را هم علم می کند و تمام افرادی که توسط آن مکتب آموزش می بینند چه در انقلاب در چه در بعد از انقلاب در مدیریت ها، در جنگ تحمیلی در قامت افسر و سرباز و فرمانده، در قامت معلم و در قامت پزشک و پرستار ظاهر می شوند. عشایر میانه ای با استبداد و استعمار خارجی نداشتند و همیشه هم مخالف استبداد داخلی بودند و لوله تفنگ عشایر (به نام برنو که با فرهنگ این جامعه عجین شده بود) همیشه به سمت عوامل استبداد و عوامل استعمار بوده است. وقتی که انقلاب می شود جامعه عشایری جزو اولین جوامعی هستند که به تظاهرات می پیوندند و اولین تظاهرات مسلحانه در فیروزآباد فارس توسط جامعه قشقایی اتفاق می افتد. امام خمینی (ره)، عشایر را ذخایر انقلاب می نامند.
شما بیشتر از نقش فرهنگی عشایر به ما گفتید ولی حس کردم دارید به نقش اقتصادی عشایر وارد می شوید.
*در پهلوی اول فکر می کردند که با کشف حجاب و با یک دستی لباس مدرن غربی بتوانند عشایر را هویت زدایی کنند و با تخته قاپو و یک جانشینی هم از شر آنها خلاص بشوند در صورتی که در شهریور 1320 عشایر مجددا اسکان را می شکنند و به زندگی خودشان ادامه می دهند. بعد از این که عشایر در دوره رضاخانی خلع سلاح می شوند در شهریور 1320 عشایر دوباره مسلح می شوند. در زمان پهلوی دوم چون نگاه سلبی بوده مجددا و با زور عشایر را خلع سلاح می کنند در صورتی که اسلحه و تفنگ جزو فرهنگ عشایر شده بود. در ادبیات اینها در حماسه هایی که در مجالس شان می سرودند و می خواندند هم آمده است. استاد محمد بهمن بیگی در یکی از نوشته هایش می گوید که جوانان قشقایی یا عشایر جنوب عشق دوگانه داشتند عشق به برنو و عشق به معشوق. اما نگاه ایجابی که در انقلاب وجود دارد باز حضرت امام (ره) دستور می دهند که عشایر را مسلح کنید و تا به امروز که از فرمایش امام (ره) بیش از 45 سال می گذرد، عشایر مسلح لوله تفنگ شان به سمت دشمن و خودشان امنیت آفرین بوده اند و در قالب بسیج عشایری تمام اسلحه های عشایری ساماندهی شده است و امروزه در بیش از 50 هزار کیلومتر مرز خاکی کشور عشایر وجود دارند و اینها در واقع حافظان بی مزد و منت و مرزداران مرزهای خاکی ما هستند. از بعد اقتصادی، تولید در جامعه عشایری مصداق اقتصاد مقاومتی است. یعنی با کمترین هزینه بیشترین تولید را داریم. جامعه عشایری دامپروری اش در بیش از 60 میلیون هکتار در سراسر کشور گسترده است. قریب به ۳۰ میلیون راس دام سبک در حول و حوش ۸۰ درصد مراتع ایران وجود دارد. در دور افتاده ترین و صعب العبور ترین مکان ها، عشایر گوشت تولید می کنند. اگر روزی بحرانی اتفاق بیفتد، جامعه عشایری به خاطر پراکندگی گسترده جغرافیایی نقش موثری دارد. از همه مهم تر نژادهای دامی که دارد عرض کردم ۲۷ نژاد گوسفندی دارد هر کدام مختص یک اقلیم. هزار سال گوسفند زندی در زاگرس سازگار شده است. گوسفند سنگسری در کویر سازگار شده؛ گوسفند تالشی در شمال البرز در مناطق سردسیر و صعب العبور و برف گیر سازگار شده و مانده است و از نظر پدافند غیرعاملی دام عشایری ما سازگار است و در انواع اقلیم کشور ما تاب می آورند. جامعه عشایری حداقل ۲۵ درصد گوشت قرمز سبک کشور را تولید می کند. این ظرفیت وجود دارد که تولید گوشت قرمز از ۲۵ درصد توسط عشایر به ۳۵ درصد ارتقا پیدا کند. اما اگر در اثر کم توجهی دام عشایر از بین برود و از مدار تولید و از مدار نگهداری آن ذخیره گاه ژنتیکی خارج شود، خسارت جبران ناپذیری به کشور وارد می شود. ما در سازمان امور عشایر پای کار هستیم و برنامه داریم که با کمک مراکز تحقیقاتی و دانشگاه تا ارزش تنوع زیستی دام عشایری را تعیین کنیم و این ارزش اقتصادی را مرکز آمار و سازمان برنامه در حساب های ملی منظور کند. یعنی اگر ما این مقدار کیلومتر ساحل آب های آزاد داریم، اگر این قدر ظرفیت معادن طلا و نفت و نشانه های تمدنی داریم که ارزش سرزمینی ما را تشکیل می دهد، ارزش تنوع ژنتیکی دام عشایر را هم باید تعیین کنیم و ارزش تنوع ژنتیکی در حساب های ملی ما منظور شود.
آقای دکتر سازمان امور عشایر، سازمانی از خود عشایر است یا سازمانی بر عشایر؟
*چون تخصصی از خودشان است محرومیت ها را هم دقیق می شناسد. در دولت چهاردهم در وزارت آقای دکتر نوری به بنده دستور دادند که به عنوان یک عشایرزاده در سازمان امور عشایر خدمت کنم. جامعه شهری و جامعه روستایی دارای کد پستی بودند اما جامعه عشایر دارای هویت مکانی نبودند ما این نیاز را احساس کردیم از دستگاه متولیش خواستیم و دستگاه متولی هم با آغوش باز پذیرفت به چادرهای عشایری به یُرد های عشایری به وارگه های عشایری به اوباهای عشایری در ییلاق و در قشلاق، کد پستی اختصاص داد در حالی که اگر نگاه تخصصی نباشد، ضرورت این موضوع را متوجه نمی شود. الان عشایر برای دریافت نفت سفید بر حسب آیین نامه ابلاغی وزارت نفت نیاز به کد پستی دارند. اگر کد پستی شما را که شهری و روستایی و از اقوامش هستید، بدهند از آمار خارج می شوند و سوخت نمی گیرند. بنابراین این یک نیازی بوده که ما به عنوان دستگاه متولی که مستقیما با جامعه عشایری سر و کار داریم شناسایی کردیم؛ از دستگاه متولی تقاضا کردیم، وزارت ارتباطات و سازمان پست پای کار آمدند و این اتفاق افتاد. یک خواهر ارجمند زن از عشایر ایل کماج در خراسان شمالی به من فرمود برادر شما که رئیس ما هستی برای بچه های ما چه فکری کردی؟ بچه های ما به خاطر رقابت سنگین کنکور نمی توانند در کنکور قبول بشوند. ما این نیاز را احصاء کردیم به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مراجعه کردیم. وقتی که موضوع را برای آقای دکتر خسرو پناه تشریح کردیم، فرمودند که من فکر می کردم تا حالا اینها سهمیه دارند. در جمع بندی عرض کنم جامعه عشایر ایران یک جامعه مولد است و بیش از نیاز خود تولید می کند در حالی که عمده جامعه شهری ایران مصرف گراست. در بعضی مسائل به خاطر کوتاهی دستگاه های خدمتگزار محروم مانده اند ولی در بسیاری از مواقع اینها مولدند و تولید ثروت می کنند در حالی که جوامع فقیر ما اینطوری نیستند، مولد نیستند و مصرف کننده هستند. عشایر نه تنها بخشی از نیاز غذایی ما را تولید می کنند بلکه بخش اعظمی از سرمایه ژنتیکی و سرمایه فرهنگی و اسطوره ای ما را هم حفظ کرده اند و بخش مهمی از امنیت ما را هم تامین می کنند. از همه مهم تر عشایر پناهگاه ما در روزهای سختی اند.