

انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
معراج السعادة
پس خوف ، یا از سکرات مرگ و شدت آن است ، یا از شدت نکیر و منکر و درشتی و خشونت ایشان ، یا از عذاب قبر و تنهايی و وحدت آن ، یا از هول عرصه قیامت و وحشت آن ، یا از تصور ایستادن در نزد پروردگار و هیبت آن و شمردن گناهان و حیا و خجالت آن ، یا از رسوایی و شرمساری در محشر و بروز کردن باطن در نزد ملک و بشر ، یا در ماندن در محاسبه «مستوفیان» بازار روز قیامت ، یا از الم حسرت و پشیمانی و ندامت ، یا از محرومی از دیدار شفعای روز رستاخیز
یا از گذشتن صراط باریک تیز ، یا از آتش سوزنده و مار و کژدم گزنده و یا از محرومی از نعیم بهشت و دوری از وصال حوران پاکسرشت و حرمان از پادشاهی جاودان و مملکت بیپایان. و بسا باشد که ترس از چیزی، باشد آدمی را به مکروهی برساند ، اگرچه خود آن چیز فی ذاته مکروه نباشد مانند مردن پیش از توبه یا شکستن توبه یا از تقصیر در وفا به حقوق پروردگار ، یا از غلبه نفس اماره و شیطان مکاره ، یا از فریب خوردن از دنیای دنیه و زخارف فانیه ، یا از اشتغال ذمه به حقوق مردمان و کشیدن بار حقوق ایشان ، یا از استدراج به تواتر نعمت و ثروت و عزت و صحت ، یا از ظهور عدم قبول طاعت و عبادت ، یا از سوء خاتمه و بدی عاقبت ، یا ازآنچه در ازل به جهت او مقدر شده است و نحو اینها .
خوف از سوء عاقبت
و بیشتر خوفی که بر دل نیکان و متقین غالب است خوف سوء خاتمه است که دلهای عارفین از آن پارهپاره است ، زیرا که - همچنان که مذکور خواهد شد - در آنوقت امر ، صعب و خطرناک است و بالاترین این اقسام خوف سابقه است که خوف از روز ازل باشد . ازاینجهت عبدالله انصاری گفته که : مردم از روز آخر میترسند و من از روز اول . روزی حضرت رسول صلیالله علیه و آله در منبر دست راستش را بلند کردند و کف مبارک را پیچیده فرمودند : «ای مردم آیا میدانید که در کف دست من چیست ؟ عرض کردند که خدا و رسولش داناترند . فرمودند که: نامهای اهل بهشت و نامهای پدران و قبیلههای ایشان تا روز قیامت . سپس دست چپش را برداشته و فرمودند که:آیامی دانید در کف دست من چیست ؟ باز عرض کردند که : خدا و رسولش داناترند . فرمودند که:نامهای دوزخیان و نامهای پدران و قبیلههای ایشان تا روز قیامت . پس فرمودند که حکم خداست و حکم خدا عدل است که:«فریق فی الجنه و فریق فی السعیر» یعنی : طایفهای در بهشتاند و طایفهای در دوزخ.» در حدیثی دیگر وارد است که فرمودند که:«باشد که سعید را در راه اشقیا ببرند تا مردم بگویند که مشابه با اهل شقاوت است، بلکه از خود ایشان است ، ناگاه سعادت او را دریابد و داخل زمره سعداشود و باشد که شقی را در راه اهل سعادت ببرند تا مردمان گویند که این چه مشابه سعد است بلکه از ایشان است ، ناگاه شقاوت او را بگیرد . بهدرستی که کسی را که خدا از اهل شقاوت نوشت اگر در دنیا بهقدر فواق شتری که دست کشیدن به پستان اوست باقی بماند که البته خاتمه او به سعادت ختم نشود.»
فصل چهارم : خوف از خدا، عالیترین درجه خوف است
بدان که مرتبه خوف از خدا از مراتب رفیعه و درجات «منیعه» است و صفت خوف افضل فضائل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه است ، زیرا که فضیلت هر صفتی بهقدر اعانت کردن آن است بر سعادت و هیچ سعادتی بالاتر از ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمیشود مگر به تحصیل محبت و انس باخدا و آن موقوف است به معرفت او و معرفت و محبت و انس هم نمیرسد مگر به فکر و ذکر او و مواظبت بر فکر و ذکر نیز متحقق نمیشود مگر به ترک دوستی دنیا و لذتها و شهوتهای آن و هیچ چیز مانند خوف قلع و قمع لذت و شهوت دنیا را نمی کند و از این جهت است که آیات و اخبار در فضیلت این صفت متواتر و متکاثرند و خدای تعالی از برای اهل
خوف ، علم و هدایت و رضوان و رحمت را که مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده:«انما یخشی الله من عباده العلماء» یعنی : «خوف و خشیت از خدا برای اهل علم است و بس.» و فرموده : «هدی و رحمه للذین هم لربهم یرهبون» یعنی:«هدایت و رحمت ازبرای کسانی است که ایشان از پروردگار خود خائف و ترسان اند.» و دیگر فرموده اند:«رضی الله عنهم و رضواعنه ذلک لمن خشی ربه» یعنی:«خدا از ایشان راضی و خشنود و ایشان از خدا راضی و خشنودند.» و این مرتبه از برای کسی است که از پروردگار خود بترسد .
یا از گذشتن صراط باریک تیز ، یا از آتش سوزنده و مار و کژدم گزنده و یا از محرومی از نعیم بهشت و دوری از وصال حوران پاکسرشت و حرمان از پادشاهی جاودان و مملکت بیپایان. و بسا باشد که ترس از چیزی، باشد آدمی را به مکروهی برساند ، اگرچه خود آن چیز فی ذاته مکروه نباشد مانند مردن پیش از توبه یا شکستن توبه یا از تقصیر در وفا به حقوق پروردگار ، یا از غلبه نفس اماره و شیطان مکاره ، یا از فریب خوردن از دنیای دنیه و زخارف فانیه ، یا از اشتغال ذمه به حقوق مردمان و کشیدن بار حقوق ایشان ، یا از استدراج به تواتر نعمت و ثروت و عزت و صحت ، یا از ظهور عدم قبول طاعت و عبادت ، یا از سوء خاتمه و بدی عاقبت ، یا ازآنچه در ازل به جهت او مقدر شده است و نحو اینها .
خوف از سوء عاقبت
و بیشتر خوفی که بر دل نیکان و متقین غالب است خوف سوء خاتمه است که دلهای عارفین از آن پارهپاره است ، زیرا که - همچنان که مذکور خواهد شد - در آنوقت امر ، صعب و خطرناک است و بالاترین این اقسام خوف سابقه است که خوف از روز ازل باشد . ازاینجهت عبدالله انصاری گفته که : مردم از روز آخر میترسند و من از روز اول . روزی حضرت رسول صلیالله علیه و آله در منبر دست راستش را بلند کردند و کف مبارک را پیچیده فرمودند : «ای مردم آیا میدانید که در کف دست من چیست ؟ عرض کردند که خدا و رسولش داناترند . فرمودند که: نامهای اهل بهشت و نامهای پدران و قبیلههای ایشان تا روز قیامت . سپس دست چپش را برداشته و فرمودند که:آیامی دانید در کف دست من چیست ؟ باز عرض کردند که : خدا و رسولش داناترند . فرمودند که:نامهای دوزخیان و نامهای پدران و قبیلههای ایشان تا روز قیامت . پس فرمودند که حکم خداست و حکم خدا عدل است که:«فریق فی الجنه و فریق فی السعیر» یعنی : طایفهای در بهشتاند و طایفهای در دوزخ.» در حدیثی دیگر وارد است که فرمودند که:«باشد که سعید را در راه اشقیا ببرند تا مردم بگویند که مشابه با اهل شقاوت است، بلکه از خود ایشان است ، ناگاه سعادت او را دریابد و داخل زمره سعداشود و باشد که شقی را در راه اهل سعادت ببرند تا مردمان گویند که این چه مشابه سعد است بلکه از ایشان است ، ناگاه شقاوت او را بگیرد . بهدرستی که کسی را که خدا از اهل شقاوت نوشت اگر در دنیا بهقدر فواق شتری که دست کشیدن به پستان اوست باقی بماند که البته خاتمه او به سعادت ختم نشود.»
فصل چهارم : خوف از خدا، عالیترین درجه خوف است
بدان که مرتبه خوف از خدا از مراتب رفیعه و درجات «منیعه» است و صفت خوف افضل فضائل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه است ، زیرا که فضیلت هر صفتی بهقدر اعانت کردن آن است بر سعادت و هیچ سعادتی بالاتر از ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمیشود مگر به تحصیل محبت و انس باخدا و آن موقوف است به معرفت او و معرفت و محبت و انس هم نمیرسد مگر به فکر و ذکر او و مواظبت بر فکر و ذکر نیز متحقق نمیشود مگر به ترک دوستی دنیا و لذتها و شهوتهای آن و هیچ چیز مانند خوف قلع و قمع لذت و شهوت دنیا را نمی کند و از این جهت است که آیات و اخبار در فضیلت این صفت متواتر و متکاثرند و خدای تعالی از برای اهل
خوف ، علم و هدایت و رضوان و رحمت را که مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده:«انما یخشی الله من عباده العلماء» یعنی : «خوف و خشیت از خدا برای اهل علم است و بس.» و فرموده : «هدی و رحمه للذین هم لربهم یرهبون» یعنی:«هدایت و رحمت ازبرای کسانی است که ایشان از پروردگار خود خائف و ترسان اند.» و دیگر فرموده اند:«رضی الله عنهم و رضواعنه ذلک لمن خشی ربه» یعنی:«خدا از ایشان راضی و خشنود و ایشان از خدا راضی و خشنودند.» و این مرتبه از برای کسی است که از پروردگار خود بترسد .


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.