آرشیو
انتخاب نشریه


طرح جایگزین مانع تغییر کاربری اراضی جنگلی

گروه اجتماعی
متن پیش رو یادداشتی از «مجید لطفعلیان» عضو هیئت‌علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری و از مخالفان قانون «تنفس» است و ارائه دیدگاه او به‌منظور انعکاس نظرات مختلف صورت پذیرفته است. 
«لطفعلیان» در این یادداشت نوشته است: موضوعی به نام «طرح تنفس» وجود ندارد، طرح از نگاه یک مهندس دارای شاخصه‌هایی است و نقطه شروع و پایان،  برنامه‌های اجرایی، بیلان کار و محاسبات را در برمی‌گیرد اما در مورد تنفس، مستندی در کار نیست تا بتوان بر آن نام «طرح» نهاد. درواقع یک ایده یا سیاست و رویکرد بود و  این رویکرد و سیاست می‌توانست به یک طرح تبدیل شود، اما کسانی که به دنبال تحقق آن بودند، توان اجرایی و علمی نداشتند، بنابراین باید «تنفس» را به یک طرح تبدیل می‌کردند، البته طرح هم ماجراهای خاص خودش را دارد، به‌عنوان نمونه، وقتی در ابتدا قرار است کاری را انجام دهید، هیچ‌گاه در سطح وسیع آن را اجرایی نمی‌کنید ولی طرفداران تنفس دیدند که پشتوانه علمی برای این بحث در دنیا وجود ندارد و توان ارائه طرح نداشتند و شاید آن‌قدر صبور نبودند که آن را به‌صورت پایلوت اجرایی کنند و اگر موفق بود، آن را به همه‌جا تسری بدهند، این بود که تلاش خود را روی محافل عمومی و اداری گذاشتند و در این محافل، متخصصان عرصه جنگل حضور نداشتند و با همین رویه تصمیم گرفتند که چنین سیاستی را محقق کنند، حالا ما انتظار داریم سیاستی که بدون پشتوانه علمی و اجرایی و بودجه‌ای بوده، حاصلی هم داشته باشد، یک موضوعی را همان‌طور بدون بررسی لازم تصویب کرده‌اند، ابتدا گفتند سالانه 400 میلیارد تومان بودجه می‌خواهیم و درنهایت، مجلس 80 میلیارد تومان تصویب کرد و بالاترین مقداری که آخرین بار تخصیص داده شد، 70-60 درصد بوده و با این پشتوانه‌های علمی و تجربی و مالی قرار بود به کجا برسیم؟ بنابراین، این سیاست از همان ابتدا مشخص بود که محکوم‌به شکست است. به این دلیل که طرح‌های جنگلداری ما، حافظان جنگل هستند درحالی‌که به این‌گونه طرح‌ها وارونه نگاه شد و وارونه هم معرفی شد. طرح‌های جنگلداری با عملکردی که دارند در ابتدا، حافظ عرصه هستند، به این معنا که کسی نمی‌تواند به آن عرصه‌ها، دست‌اندازی کند و در مرتبه بعد، حافظ اعیانی هستند، یعنی توده‌های جنگلی‌ای که با اعمال جنگل‌شناسی انجام می‌شود، اما وقتی در قالب سیاست تنفس، توقف بهره‌برداری را پیش آوردند، تمام نیرومحرکه طرح‌ها را متوقف و نابود کردند و وقتی عملا، طرح‌هایی از این دست وجود ندارد، دیگر هیچ فعالیتی نخواهد بود و نمی‌توانیم توقع داشته باشیم جنگل از دستبرد قاچاقچیان و دست‌اندازی اداری‌ها در امان بماند. می‌گویم دست‌اندازی اداری‌ها، چون موارد بسیاری بوده که دستگاه‌های دولتی و ارگان‌ها و نهادها
 علاقمند به تصاحب عرصه‌ای از جنگل بودند، اما وقتی دارای طرح بود، بالاترین مقام اجرایی هم نمی‌توانست آن عرصه را از حالت جنگلی خودش خارج و یا به کسی واگذار کند و بزرگ‌ترین مانع برای تبدیل جنگل‌ها و تغییر کاربری‌ها بود، اما وقتی طرحی نباشد، دستشان برای بسیاری از امور باز است.
 نکته بعد هم این است که برخی سازمان جنگل‌ها را مقصر می‌دانند اما مسئله از اساس ایراد دارد، اصلا کاری صورت نگرفته که بگوییم متولی‌اش سازمان جنگل‌ها بوده و چون این سازمان مخالف بوده، پس این طرح توفیقی نداشته است، به‌عبارت‌دیگر، آنچه در حال اجرا بود، قرار بر تعطیلی‌اش گرفتند و طبیعی است که با توقف اقدامات در حال انجام، شاهد تبعاتی خواهیم بود و این‌که بگوییم مجری سازمان جنگل‌ها بوده نشان می‌دهد صورت‌مسئله غلط است. ولی در مورد طرح جایگزین هم باید تأکید کرد هیچ مشابهتی به تنفس ندارد. به این خاطر که تنفس، صرفا ایده‌ای بود تا بهره‌برداری از منابع جنگل صورت نگیرد، کشورهای آسیای جنوب شرقی در سال‌های 1995 تا 2005 چند تجربه در این زمینه داشتند که سرانجام هم فائو اعلام کرد این ایده موفق نبوده است و با اجرای آن، در برخی کشورها وضعیت، بدتر شد و البته در بخش‌هایی نیز موفقیت‌هایی داشته که قابل‌انکار نیست اما درمجموع نتایجی که حاصل‌شده، رضایت‌بخش نبوده است. طرح‌های جایگزین درواقع همان طرح‌های جایگزین جنگلداری هستند، منتها به‌روز شده‌اند. این ماهیت علم است که به‌طور مرتب در حال تکامل است، در مورد طرح‌های جنگلداری هم مسئله به همین شکل است، تمامی دنیا طرح‌هایی داشته‌اند و ما نیز با اقتباس از دنیا، طرح‌هایی را در دستور کار قرار داده‌ایم و به‌مرور شرایط دنیا تغییر کرده است. مثلا فرض کنید بحث تغییرات اقلیمی و جمعیتی دو عامل اصلی بود که وضعیت محیط‌زیست کره زمین را دستخوش تغییر و تحولاتی کرد. به دنبال این موضوع، علم جنگلداری خودش را به‌روز کرد و امروزه در اروپا طرح‌هایی اجرایی می‌شود که شکل به‌روز شده طرح‌های 30 سال قبل است. طبیعتا ماهم از این قاعده مستثنا نیستیم و طرح جایگزینی که از آن صحبت می‌شود، 40 نسخه به‌روز شده طرح جنگلداری است که سابق بر این هم موجود بوده درواقع چارچوب همان است و ما می‌خواهیم در قالب یک طرح، از جنگل‌هایمان حفاظت کرده و سپس احیاء و از آن‌ها بهره‌برداری کنیم تا بتوانیم پاسخگوی نیازهای جامعه باشیم. 
مسلما در طرح جایگزین می‌توان مانع تغییر کاربری اراضی جنگلی شد و دیگر خوش‌نشین‌ها نمی‌توانند به ویلا سازی در داخل جنگل روی بیاورند و انگیزه تجاوز به عرصه‌های طبیعی در جوامع محلی جهت فروش اراضی کاهش می‌یابد. به این مفهوم که اگر ازنظر عرصه طرحی داشته باشیم، حفاظت خواهد شد. طی سنوات گذشته ما هیچ تجاوزی به عرصه‌هایی که طرح جنگلداری داشته، مشاهده نکرده‌ایم. به‌این‌علت که طرح کاملا مشخص‌شده است، حدومرز و نگهبان و کنترل‌های دائمی و برنامه دارد و دیگران هم می‌دانند به این مجموعه نمی‌توان دست‌اندازی کرد. اصطلاحا به بخش‌هایی می‌توان ورود کرد و منابع جنگل را به تاراج برد که بی‌صاحب بوده و فاقد طرح است. بر همین اساس اگر طرح‌های جایگزین هرچه زودتر تهیه و اجرا شوندحفاظت عرصه صد درصد اتفاق می‌افتد، ممکن است در بحث حفاظت اعیانی که همان توده‌های جنگلی است، با این توفیق در حفاظت عرصه، همراه نباشد، به خاطر این‌که ممکن است روستایی‌ها و یا افراد سودجو درختی را قطع کنند و از چشم قرقبانان دور بماند ولی به‌طور مطلق جلوی تجاوز به عرصه و تغییر کاربری گرفته می‌شود. حتی جلوی تله‌کابین‌سازی را هم می‌تواند بگیرد اگر جایی طرح داشته باشد، آن برنامه هیچ تغییری نمی‌کند مگر این‌که تمام سلسله‌مراتب اداری و تصویب شورای‌عالی جنگل‌ها را هم بتواند بگیرد. بنابراین اگر در جنگلی که دارای طرح است، بنا باشد، تله کابین مستقر باشد لازمه‌اش این است تمام مراحلی که اشاره کردم طی شده و موافقت شورای عالی سازمان جنگل‌ها را هم بگیرد. چنانچه در مراجع عالی تصویب شود لابد توجیه داشته و درست بوده و در این صورت می‌توان انتظار داشت که هر شکلی از دست‌اندازی اتفاق نیفتد. در این بین، یکی از بهترین راهکارها برای کمک به جنگل‌ها زراعت چوب است اما نه در عرصه‌های جنگلی. به این سبب که ماجرای زراعت چوب با جنگلداری متفاوت است. 
در جنگلداری برای ما، اکوسیستم مطرح است ولی در زراعت چوب، اکوسیستم مطرح نیست اما این‌که می‌گویند زراعت چوب در سال 1400 به 30 هزار هکتار می‌رسد، اگر از سریع الرشدترین گونه‌های موجود هم استفاده کنیم، 30 هزار هکتار، 300 هزار مترمکعب می‌شود، بنابراین ما انتظار نداریم، این میزان کافی یا نجات‌دهنده باشد. در مورد مصرف چوب کشورمان آمار و ارقام متفاوتی مطرح می‌شود اما در حدود   10 تا 14 میلیون مترمکعب در سال مصرف می‌شود و کشت 30 هزار هکتاری مسلما جوابگو نیست اما کمک‌کننده است. راهکار کاهش وابستگی به برداشت از جنگل‌ها، با تغییر فرهنگ مصرفی شهروندان ممکن است، ما اگر بتوانیم در سطح جامعه، توسعه خود را به‌گونه‌ای معرفی کنیم که مخرب نباشد و همه مردم ما بپذیرند که از دستمال‌کاغذی و کاغذ کمتر استفاده کنند و از هر محصولی که مصرف‌کننده منابع طبیعی است، اجتناب کرده یا آن را محدود کنند، آنگاه می‌توان وابستگی به بهره‌برداری از جنگل‌ها را کم و کمتر کرد اما هیچ‌کدام از این رفتارها به این معنا نیست که ما به‌طورکلی از جنگل‌ها بهره‌برداری نکنیم، جنگل‌ها پتانسیل رویشی دارند و ما با این پتانسیل هم می‌توانیم نیازهایمان را پاسخ بدهیم و هم سرووضع جنگل‌ها را بهتر کنیم لذا این تصور که ما باید به نقطه‌ای برسیم که از جنگل‌هایمان بهره‌برداری نکنیم، از اساس تفکر درستی نیست و بایستی، جامعه را به‌گونه‌ای هدایت کنیم که فشار کمتری به منابع طبیعی وارد شود. جنگل همیشه رویش و تولید دارد و می‌توانیم از این رویش به شکل معقول و برنامه‌ریزی‌شده استفاده کنیم همان‌طور که دنیا این کار را می‌کند.  کشور آلمان سالانه 100 میلیون مترمکعب برداشت چوب دارد و با آنچه ما در جنگل‌های کشورمان داریم، قابل‌مقایسه نیست ولی همچنان جنگل‌هایشان توسعه پیدا می‌کند و بهتر می‌شود. نه‌فقط آلمان بلکه تمام کشورهای توسعه‌یافته از جنگل‌هایشان در حد معقول بهره‌برداری می‌کنند و این موتور محرکه اقتصاد آنان است و با همین طرح‌های جنگلداری اوضاع جنگل‌هایشان بهتر می‌شود. 

آدرس مطلب http://paper.resalat-news.com/newspaper/page/10019/12/92973/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha