ترینهای دومین جنگ تحمیلی
جواد شاملو
دفاع از دین و وطن مسابقه خلق زیبایی است. در این دفاع مقدس، زیباترین اثر هنری برای محسن چاوشی بود با قطعه «علاج». چه شعر ساده و دقیقی، چه آهنگسازی متناسبی، چه بیانیه تمیزی، چه روایت ماندگاری از این روزها. زیباترین واکنش رسانهای، بیبرو و برگرد متعلق بود به سحر امامی که حسرت لرزیدن خفیف صدایش را هم بر دل دشمن گذاشت و در سر جای خودش، ظرف چند ثانیه یک «روایت فتح» بینقص از آب درآورد و دل سیدمرتضی آوینی را شاد کرد. زیباترین موج عملیات وعده صادق3، بهنظرم آن موجی بود که در آن تنها یک موشک شلیک شد و همان هم به هدف خورد و ثابت کرد ایران برای شکست پدافند ششلایه نیازی به شلیک فلهای و پرتعداد موشک و پهپاد ندارد، بلکه فناوری را با فناوری جواب میدهد و برای دور زدن پدافند دشمن، به راهکار قطعی و فنی رسیده است. بهترین جمله و نگاه و راهبرد در مورد جنگ، بیشک از زبان پیر فرزانه و فرمانده بیمانند، آیت و نشانه بزرگ خدا، رهبر معظم انقلاب بیرون آمد؛ آنجا که فرمود: «اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد». همین چند کلمه تکلیف آدم را روشن میکند. همین چند کلمه دشمن را به آدم میشناساند و این را میفهماند که اگر بناست از چیزی بترسیم، آن چیز خود ترس است و خزانه قدرت دشمن، از ترس ما شارژ میشود. در جنگهای امروز، اراده و نترسیدن به مهمترین سلاح تبدیل شده است. یعنی اراده، پشتوانه جنگ نیست، خود جنگ است. با اراده، یمن هم که باشی و طرفت ایالات متحده هم که باشد، پیروز تویی. بهترین حمایت بینالمللی از ایران را هم بدهیم به همین برادران یمنی! وقتی بعد از حمله ترامپ به تأسیسات هستهای، گفتند توافق ما با ترامپ تمام شد و رسما وارد جنگ میشویم. دمتان گرم! شما همه قواعد این جهان مسخره را به سخره گرفتید. اسکار منفورترین چهره جنگ را به که بدهیم؟ نتانیاهو؟ ترامپ؟ نه. بهنظرم منفور برای این دو اهریمن زیادی واژه محترمی است. من گروسی را برای این مقام شایستهتر میدانم. در این جنگ که خیانت بخش عمدهای از آن را تشکیل میداد، از خیانت بزرگ او هم نمیتوان گذشت. اینکه حق را بدانی و برخلاف وظیفه کاری و انسانی خود، آن را معکوس جلوه بدهی و زمینه را برای جنایت فراهم کنی، یک پستفطرت بودن خاصی میطلبد. تلخترین صحنه این جنگ، برای من آن کودکی بود که شبیه یک عروسک، پرت شده بود روی آسفالت خیابان و آن موهایی که از لابه لای آوار به همراه خون و خاک بیرون ریخته شده بود. مظلومترین سردار شهید این جنگ، برای من امیرعلی حاجیزاده بود. کسی که با موشکهای او از سرزمینمان دفاع کردیم، اما همین مرد، پنج سال پیش، متهم شد به کشتن هموطنانش. چقدر سخت است عمرت را پای سپر ساختن برای مردمت بگذاری و در آخر، با چنین تهمتی مواجه شوی. برای مرد جنگی جهاد با جان چندان سخت نیست، جهاد با آبرو، امتحان و ابتلای حقیقی است. ضروریترین احساسات برای امروز ما، یکی احساس غرور است بابت ضرباتی که به دشمن زدیم و ضرباتی که از خودمان دفع کردیم (که در هر دو مورد فراتر از پیشبینی و انتظار دشمن بودیم)، یکی احساس افسوس و حسرت و پرسش است بابت ضرباتی که خوردیم و میتوانستیم نخوریم و یکی احساس نگرانی و دقت برای آینده است، بابت ضرباتی که از سوی دشمن در کمین ماست و بهترین زمان برای وارد آوردنشان، همین زمان آتشبس است.
باید دانست اگر شب متضاد روز است، اگر تاریکی متضاد روشنایی است، اگر سفیدی متضاد سیاهی است، اگر سیری متضاد گرسنگی است، اگر بودن متضاد نبودن است، اسرائیل متضاد صلح است و اگر به آسمان میگوییم آسمان، اگر به زمین میگوییم زمین، اگر به خورشید میگوییم خورشید، اگر به کوه میگوییم کوه، به اسرائیل هم میگوییم جنگ... صلح با اسرائیل محال است؛ در برابر این رژیم غاصب یا دفاع میکنی یا تسلیمی، صلحی وجود ندارد. همچنین آتشبسی هم وجود ندارد، رژیم سفاک از قانون پایستگی جنگ تبعیت میکند. از جنگی به جنگ دیگر میرود، از جنگ فیزیکی به جنگ روانی، از جنگ روانی به جنگ سایبری، از جنگ سایبری به جنگ منطقهای و ضربه به متحدین، از جنگ منطقهای به جنگ اقتصادی و از همه اینها به جنگ ترکیبی. وجود این رژیم بیوجود بسته به جنگ است. رژیم اگر نجنگد، از هویت خود تهی میشود.
باید دانست آنچه خدا پیروزی آن را وعده کرده حق است؛ ما تا آنجایی از گارانتی پیروزی حق برخورداریم که بر حق باشیم و بر حق بودن، صرفا در جهت درست حرکت کردن نیست، بلکه درست حرکت کردن است. هم راه باید مستقیم باشد و هم رونده باید درست گام بردارد. ما اگر جایی غفلت و بیدقتی کردیم، همانگونه از دایره حق خارج شدهایم که اگر مسیرمان را عوض کردیم. پیروزی حق تضمین شده و ما برای تضمین پیروزی خودمان باید همه مسئولیتهایی که بودن در مسیر حق ایجاب میکند را بر خود بپذیریم.
باید دانست انتهای این مسیر بودن یا نبودن ماست، جنگ برای دشمن وجودی است. دشمن میداند عاقبتش نیستی است و دارد برای به تأخیر انداختن این عاقبت میجنگد. عزم دشمن این است که ما را از ریشه بکند. این یعنی در این برهه از تاریخ باید خودمان را برای شدیدترین فراز و نشیبها مهیا کنیم. خرمشهرها پیش روست و ما نزدیک قلهایم. اما هیچ خرمشهری بدون جنگ پس گرفته نمیشود و سختترین قسمت کوهنوردی، نزدیک قله است. آنچه از سر گذراندیم، تنها یک پیشدرآمد بود. ما نیز باید همزمان با دشمن محکوم به زوال صهیونی، خود را برای روزهایی سختتر مهیا کنیم. این هشداری بود که رهبر انقلاب مدتها پیش، در زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین داده بودند. جهان در حال پوست انداختن است و از نظم آمریکایی، به سوی نظم چندقطبی و شبکهای و غیرآمریکایی حرکت میکند. این حرکت با مقاومت شدید فرعون فعلی مواجه خواهد شد و دشواریهای شدیدی خلق خواهد کرد. تمام اتفاقات دو سال اخیر، از طوفانالأقصی تا امروز را باید در پازل همین دوران گذار دید. طوفانالأقصی، واکنش به موقع و بینظیر مقاومت فلسطین به حرکتی بود که اسرائیل آغاز کرده بود و میتوانست به سرعت به مرگ آرمان فلسطین و تثبیت هرچه بیشتر اشغالگری ختم شود و باعث شد اسرائیل هدف پیشین خود که تضمین بقای خود و مرگ هرگونه مقاومت در منطقه بود را به شکل نظامی پی بگیرد. خدا را شاکریم که توانستیم امنیت را دوباره برقرار کنیم و آتشبس را به دشمن تحمیل کنیم؛ اما این وضعیت که دشمن مجبور به پذیرفتن آن شد، منجر به انفعال او نمیشود. همه ما باید این واقعیت را بپذیریم که در این دوران نمیتوان عادی زندگی کرد.
دفاع از دین و وطن مسابقه خلق زیبایی است. در این دفاع مقدس، زیباترین اثر هنری برای محسن چاوشی بود با قطعه «علاج». چه شعر ساده و دقیقی، چه آهنگسازی متناسبی، چه بیانیه تمیزی، چه روایت ماندگاری از این روزها. زیباترین واکنش رسانهای، بیبرو و برگرد متعلق بود به سحر امامی که حسرت لرزیدن خفیف صدایش را هم بر دل دشمن گذاشت و در سر جای خودش، ظرف چند ثانیه یک «روایت فتح» بینقص از آب درآورد و دل سیدمرتضی آوینی را شاد کرد. زیباترین موج عملیات وعده صادق3، بهنظرم آن موجی بود که در آن تنها یک موشک شلیک شد و همان هم به هدف خورد و ثابت کرد ایران برای شکست پدافند ششلایه نیازی به شلیک فلهای و پرتعداد موشک و پهپاد ندارد، بلکه فناوری را با فناوری جواب میدهد و برای دور زدن پدافند دشمن، به راهکار قطعی و فنی رسیده است. بهترین جمله و نگاه و راهبرد در مورد جنگ، بیشک از زبان پیر فرزانه و فرمانده بیمانند، آیت و نشانه بزرگ خدا، رهبر معظم انقلاب بیرون آمد؛ آنجا که فرمود: «اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد». همین چند کلمه تکلیف آدم را روشن میکند. همین چند کلمه دشمن را به آدم میشناساند و این را میفهماند که اگر بناست از چیزی بترسیم، آن چیز خود ترس است و خزانه قدرت دشمن، از ترس ما شارژ میشود. در جنگهای امروز، اراده و نترسیدن به مهمترین سلاح تبدیل شده است. یعنی اراده، پشتوانه جنگ نیست، خود جنگ است. با اراده، یمن هم که باشی و طرفت ایالات متحده هم که باشد، پیروز تویی. بهترین حمایت بینالمللی از ایران را هم بدهیم به همین برادران یمنی! وقتی بعد از حمله ترامپ به تأسیسات هستهای، گفتند توافق ما با ترامپ تمام شد و رسما وارد جنگ میشویم. دمتان گرم! شما همه قواعد این جهان مسخره را به سخره گرفتید. اسکار منفورترین چهره جنگ را به که بدهیم؟ نتانیاهو؟ ترامپ؟ نه. بهنظرم منفور برای این دو اهریمن زیادی واژه محترمی است. من گروسی را برای این مقام شایستهتر میدانم. در این جنگ که خیانت بخش عمدهای از آن را تشکیل میداد، از خیانت بزرگ او هم نمیتوان گذشت. اینکه حق را بدانی و برخلاف وظیفه کاری و انسانی خود، آن را معکوس جلوه بدهی و زمینه را برای جنایت فراهم کنی، یک پستفطرت بودن خاصی میطلبد. تلخترین صحنه این جنگ، برای من آن کودکی بود که شبیه یک عروسک، پرت شده بود روی آسفالت خیابان و آن موهایی که از لابه لای آوار به همراه خون و خاک بیرون ریخته شده بود. مظلومترین سردار شهید این جنگ، برای من امیرعلی حاجیزاده بود. کسی که با موشکهای او از سرزمینمان دفاع کردیم، اما همین مرد، پنج سال پیش، متهم شد به کشتن هموطنانش. چقدر سخت است عمرت را پای سپر ساختن برای مردمت بگذاری و در آخر، با چنین تهمتی مواجه شوی. برای مرد جنگی جهاد با جان چندان سخت نیست، جهاد با آبرو، امتحان و ابتلای حقیقی است. ضروریترین احساسات برای امروز ما، یکی احساس غرور است بابت ضرباتی که به دشمن زدیم و ضرباتی که از خودمان دفع کردیم (که در هر دو مورد فراتر از پیشبینی و انتظار دشمن بودیم)، یکی احساس افسوس و حسرت و پرسش است بابت ضرباتی که خوردیم و میتوانستیم نخوریم و یکی احساس نگرانی و دقت برای آینده است، بابت ضرباتی که از سوی دشمن در کمین ماست و بهترین زمان برای وارد آوردنشان، همین زمان آتشبس است.
باید دانست اگر شب متضاد روز است، اگر تاریکی متضاد روشنایی است، اگر سفیدی متضاد سیاهی است، اگر سیری متضاد گرسنگی است، اگر بودن متضاد نبودن است، اسرائیل متضاد صلح است و اگر به آسمان میگوییم آسمان، اگر به زمین میگوییم زمین، اگر به خورشید میگوییم خورشید، اگر به کوه میگوییم کوه، به اسرائیل هم میگوییم جنگ... صلح با اسرائیل محال است؛ در برابر این رژیم غاصب یا دفاع میکنی یا تسلیمی، صلحی وجود ندارد. همچنین آتشبسی هم وجود ندارد، رژیم سفاک از قانون پایستگی جنگ تبعیت میکند. از جنگی به جنگ دیگر میرود، از جنگ فیزیکی به جنگ روانی، از جنگ روانی به جنگ سایبری، از جنگ سایبری به جنگ منطقهای و ضربه به متحدین، از جنگ منطقهای به جنگ اقتصادی و از همه اینها به جنگ ترکیبی. وجود این رژیم بیوجود بسته به جنگ است. رژیم اگر نجنگد، از هویت خود تهی میشود.
باید دانست آنچه خدا پیروزی آن را وعده کرده حق است؛ ما تا آنجایی از گارانتی پیروزی حق برخورداریم که بر حق باشیم و بر حق بودن، صرفا در جهت درست حرکت کردن نیست، بلکه درست حرکت کردن است. هم راه باید مستقیم باشد و هم رونده باید درست گام بردارد. ما اگر جایی غفلت و بیدقتی کردیم، همانگونه از دایره حق خارج شدهایم که اگر مسیرمان را عوض کردیم. پیروزی حق تضمین شده و ما برای تضمین پیروزی خودمان باید همه مسئولیتهایی که بودن در مسیر حق ایجاب میکند را بر خود بپذیریم.
باید دانست انتهای این مسیر بودن یا نبودن ماست، جنگ برای دشمن وجودی است. دشمن میداند عاقبتش نیستی است و دارد برای به تأخیر انداختن این عاقبت میجنگد. عزم دشمن این است که ما را از ریشه بکند. این یعنی در این برهه از تاریخ باید خودمان را برای شدیدترین فراز و نشیبها مهیا کنیم. خرمشهرها پیش روست و ما نزدیک قلهایم. اما هیچ خرمشهری بدون جنگ پس گرفته نمیشود و سختترین قسمت کوهنوردی، نزدیک قله است. آنچه از سر گذراندیم، تنها یک پیشدرآمد بود. ما نیز باید همزمان با دشمن محکوم به زوال صهیونی، خود را برای روزهایی سختتر مهیا کنیم. این هشداری بود که رهبر انقلاب مدتها پیش، در زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین داده بودند. جهان در حال پوست انداختن است و از نظم آمریکایی، به سوی نظم چندقطبی و شبکهای و غیرآمریکایی حرکت میکند. این حرکت با مقاومت شدید فرعون فعلی مواجه خواهد شد و دشواریهای شدیدی خلق خواهد کرد. تمام اتفاقات دو سال اخیر، از طوفانالأقصی تا امروز را باید در پازل همین دوران گذار دید. طوفانالأقصی، واکنش به موقع و بینظیر مقاومت فلسطین به حرکتی بود که اسرائیل آغاز کرده بود و میتوانست به سرعت به مرگ آرمان فلسطین و تثبیت هرچه بیشتر اشغالگری ختم شود و باعث شد اسرائیل هدف پیشین خود که تضمین بقای خود و مرگ هرگونه مقاومت در منطقه بود را به شکل نظامی پی بگیرد. خدا را شاکریم که توانستیم امنیت را دوباره برقرار کنیم و آتشبس را به دشمن تحمیل کنیم؛ اما این وضعیت که دشمن مجبور به پذیرفتن آن شد، منجر به انفعال او نمیشود. همه ما باید این واقعیت را بپذیریم که در این دوران نمیتوان عادی زندگی کرد.
