زبالههای گردشگران بناها و محوطههای میراث را تبدیل به تلی از خرابه میکند
زخم سفرهای تابستانی بر اماکن تاریخی
گروه اجتماعی
معمولا تابستانها و تعطیلات که فرا میرسد، علاقهمندان به میراث فرهنگی، از مکانهایی که در روزهای پرمشغله سال امکان دیدنِ آن را ندارند، بازدید میکنند، بازدیدی که به ریختن انواع و اقسام زباله در گوشهوکنار بناهای تاریخی منجر میشود، از بطریهای پلاستیکی آبمعدنی گرفته تا انبوهی از زبالههای غذا، قوطیهای کنسرو، میوه و سایر تنقلات!
سیوسهپل مکانی برای ریختن زباله!
سال گذشته خبرگزاری ایرنا در گزارشی با پرداختن به این موضوع، به بنای تاریخی سیوسهپل اشاره کرده و نوشته بود: «سیوسهپل بهعنوان عظیمترین پل تاریخی اصفهان و یک معبر مهم شهری شناخته میشود اما چندی است که اتاقکهای آن در سایه بیتوجهی و نبود همیاری و هماهنگی مناسب به مکانی برای ریختن زباله تبدیل شده است.» مسئول پایش پلهای تاریخی اصفهان در این مطلب عنوان کرده بود: «هفتهای یک یا ۲ مرتبه اتاقکهای عرشه سیوسهپل نظافت میشوند اما با ریختن زباله توسط عدهای از افراد ناآگاه، دوباره این اتاقکها به وضع آشفتهای دچار میشوند. البته به دلیل تعبیه نشدن تعداد کافی سطل زباله در اطراف پل نیز ممکن است عدهای از شهروندان یا گردشگران زبالههای خود را داخل این اتاقکها بریزند.»
مخدوش شدن جلوه تمدنی و تاریخی آبانبارها با تلنبار زباله و خاکروبه
همه ما میدانیم«آبانبارها نبض حیات در بافت تاریخی چند هزارساله یزد بودهاند که در کنار تأمین آب شرب، جایگاهی برای ارتباط اجتماعی و کنشهای محلهای نیز بودهاند، اما این روزها با تلنبار زباله و خاکروبه در اغلب آبانبارها، چهره و هویت این جلوههای تمدنی و تاریخی مخدوش شده است.»
بهتازگی حسین مسرت، پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ یزد در گفت وگو با رسانه «بشارت یزد» از این بابت ابراز نگرانی کرده است. به روایت این پژوهشگر، اغلب آبانبارها در یزد محل انباشت زباله، خاکروبههای محلی و پاتوق معتادان است و متأسفانه اینگونه محلها، منبع پیدایش انواع بیماریهای مسری بهویژه مالاریاست.
محسن عباسی هرفته، استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد نیز با ارائه این توضیح ضروری که آبانبارها ازجمله عناصر زیرساختی آبادیهای تاریخی حاشیه کویر ایران بودند که حیات شهر و روستاها بدانها گرهخورده بود و بهواسطه پیوند قوی بین این عناصر و شهرها و روستاها، امروزه، آبانبارها، نمایشگرهای خوبی از وضعیت واقعی حیات بافتهای تاریخی هستند، عنوان کرده، اینکه آبانبارها در مدار زندگی شهر فعال هستند یا برعکس به مزبلهای و متروکهای فراموش شده تبدیل شدهاند، نشان از این دارد که وضعیت واقعی حفاظت از بافتهای تاریخی چگونه است!
وقتی بناهای بافت تاریخی یزد یکییکی تبدیل به زبالهدانی میشوند
سه سال قبل هم خبرگزاری ایلنا در گزارشی از وضعیت نابسامان بافت تاریخی یزد انتقاد کرده بود. به روایت این رسانه، سالهاست که دنیا وارد عصر تکنولوژی شده است اما در بافت تاریخی شهر یزد هنوز کارگران با گاریهایشان زباله جمع میکنند. این گاریها از سرعت تولید زباله عقبمانده و اکنون خانهها، آبانبارها و بناهای بافت تاریخی یزد یکییکی تبدیل به زبالهدانی میشوند. در چند سال گذشته بافت تاریخی یزد دچار مشکل بزرگی شده است: انباشت زبالهها در بناهای تاریخی؛ از خانه اربابی، عرب مازار و بسیاری خانههای ثبت ملی شده گرفته تا آبانبارها و حتی بقعههای مقدس. به نظر میرسد که مردم به هیچ مخروبهای رحم نمیکنند، بنا هرچقدر بیسر و سامانتر باشد، برای ریختن آشغال مناسبتر است!
بیشک همه ما نام شهر سوخته به گوشمان خورده است، یکی از مهمترین محوطههای باستانی ایران، با قدمتی بیش از ۵۰۰۰ سال که هرساله میزبان گردشگران و مسافران بسیاری از اقصی نقاط کشور است. این شهر که در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل ـ زاهدان قرار دارد، در سال ۲۰۱۴ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و به یکی از مقاصد مهم گردشگری تاریخی کشور تبدیل شد.
گردشگران حتماً یک کیسهزباله همراه داشته باشند
محوطه تاریخی شهر سوخته به دلیل یافتههای منحصربهفرد خود همواره موردتوجه باستانشناسان بوده است. ازجمله مهمترین کشفیات این منطقه میتوان به قدیمیترین جراحی مغز در جهان، نخستین چشم مصنوعی جهان، قدیمیترین تختهنرد و سیستم فاضلاب پیشرفته در دوران باستان اشاره کرد. این یافتهها نشان میدهد که شهر سوخته در زمان خود یکی از متمدنترین سکونتگاههای بشری بوده است. اما اخیرا خبرگزاری ایسنا در گزارشی هشدار داده که با افزایش بازدیدهای گردشگران، چالشهایی درباره حفظ پاکیزگی و جلوگیری از آسیب به این محوطه ارزشمند مطرح شده است. در همین راستا، حسین سرحدی دادیان ـ مدیر پایگاه میراثجهانی شهر سوخته گفته است: مهمترین خواسته ما از گردشگران این است که هنگام بازدید از محوطههای تاریخی، زبالههای خود را رها نکنند. بیشتر گردشگران برای تفریح به این اماکن میآیند و همراه خود خوراکیهایی ازجمله تنقلات، آبمعدنی یا غذا دارند. تنها درخواست ما این است که اگر از این مواد استفاده میکنند، حتماً یک کیسهزباله همراه داشته باشند و زبالههایشان را در آن جمعآوری کنند. یا در سطلهای زبالهای که در محوطه در نظر گرفته شده قرار دهند یا در صورت نبود امکانات مناسب، آن را با خود از محوطه خارج کنند.
سرحدی بیان کرده است: حجم زبالهها در روزهای پررفتوآمد، بسیار زیاد میشود، اگر گردشگران تخمه بخورند، بطریهای نوشیدنی را رها کنند یا بستهبندیهای خوراکی را در محوطه بیندازند، چهره این اماکن تاریخی بهشدت آسیب میبیند. علاوهبر این، تمیز کردن و بازگرداندن این سایت باستانی به وضعیت اولیه کار سختی است و فشار زیادی بر افرادی که مسئولیت این اماکن را دارند، وارد میکند.
سرحدی با معرفی شهر سوخته بهعنوان یکی از مهمترین و اسرارآمیزترین محوطههای باستانی ایران، عنوان کرده: همه ما وظیفه داریم از میراث فرهنگی خود محافظت کنیم. اگر هر فرد زبالههای خود را جمعآوری کند و قوانین بازدید را رعایت کند، میتوانیم این محوطههای تاریخی را برای نسلهای آینده حفظ کنیم. شهر سوخته میراثی گرانبهاست و حفظ آن نیاز به همکاری همه ما دارد.
زمینهای اطراف تخت جمشید مملو از زباله و نخالههای ساختمانی
دیماه گذشته، یک خبرگزاری در گزارشی به تصاویر ویدئویی منتشر شده از زمینهای اطراف تخت جمشید و نقش رستم پرداخت که در فضای مجازی منتشر شده بود: پیرامون این میراث جهانی مملو از زباله و پسماند و نیز نخالههای ساختمانی بود. مسیرهای منتهی به محوطه تا جایی که چشم کار میکرد، آلوده به زبالههای رها شده گردشگران بود.
زبالههای گردشگران به کنار، جلوگیری از تخلیهی پسماندها و نخالههای ساختمانی وظیفهی یگان حفاظت این دو میراث جهانی است همچنان که آگاهسازی گردشگران در نریختن زباله، نصب سطلهای زباله و در صورت لزوم افزایش تعداد کارکنان محوطه، نصب دوربینهای نظارتی و در صورت امکان جریمه کردن خاطیان در روزهای اوج بازدید از وظایف آنان است.
تختجمشید و نقش رستم از مکانهای پرترددی است که چشم ناظران مدام در حال رصد آنجاست و خبری مثل پخش زباله در اطراف آن خیلی زود در همهجا منتشر میشود و طبیعتاً رسیدگی به دنبال دارد اما مکانهای دورافتاده و مهجوری مثل روستای سعیدآباد جاجرود، «پل شاهعباسی» یا بنا به گفتهی محلیها، پل جاجرود، تبدیل به محلی شده است که روی آن، مکان پرتاب زباله به پایین است و کنار ستونهای آنهم، جایی برای برپایی بساط کباب که دود آن نمای پل را بهکلی سیاه کرده است.
پل تاریخی «قشلاق» در سنندج نیز، باوجود ثبت در فهرست آثار ملی، به زبالهدانی و محل پسماندهای شهری تبدیل شده و گندابی شکل گرفته که اولین مواجهه گردشگران را با شهر رقم میزند. اما آسیبهای زباله منحصر به گردشگران نیست و اهالی بومی و سوءمدیریت منطقهای هم به آن اضافه میشود ولی اگر قرار باشد حضور گردشگران در یک بنای میراث فرهنگی به توسعه اقتصاد محلی و رونق بنا و صنعت گردشگری کمک کند، قبل از هر چیز باید فکری به حال زبالهها کرد.
مقصران اصلی رهاسازی زباله در مکانهای تفریحی و تاریخی گردشگران نیستند
همواره در موضوع رهاسازی زبالهها در سایتهای گردشگری و تاریخی و ایجاد چهره زننده و ناخوشایند در آن مکانها، انگشت اتهام صرفاً به سمت گردشگران نشانه میرود. اما مطابق دیدگاه فرخ میرشاهزاده، فعال حوزه گردشگری، معضل اساسی ما در زمینه گردشگری مسئولانه این است که تمامی زوایای تحقق و مسئولیت آن را برعهده گردشگر میگذاریم؛ درحالیکه تمای افراد دخیل در امر گردشگری اعم از سیاستگذار، گردشگر و غیره در تحقق آن به یک اندازه مسئول هستند و بدون تردید تحقق گردشگری مسئولانه منوط به همکاری تمامی اجزای گردشگری و فرهنگسازی لازم بهمنظور نهادینه شدن این مقوله است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از کشورهای پیشرو در راستای تحقق این امر بهصورت هدفمند و دغدغهمندانه اقدامات لازم را انجام میدهند، میگوید: «اما متأسفانه در کشور ما و بهصورت مشخص در صنعت گردشگری این مقوله تنها به شکل یک واژه ترجمه شده که هیچگونه فرم اجرایی و تحقق ملموسی نداشته؛ معرفی و شناسانده شده است، درصورتیکه همین ترجمههای تحت لفظی، تاکنون باعث بروز مشکلات عدیدهای برای صنعت گردشگری شده است. این موضوع در حالی است که اقدام سازندهای ولو ابتدایی و کوچک مانند نصب یک سطل جهت جمعآوری زبالهها در مکانهای مختلف گردشگری و تاریخی توسط مسئولان محلی انجام نگرفته است. طبیعتاً در این صورت هنگامیکه گردشگر وارد سایت تاریخی و تفریحی میشود و با صحنهای مملو از زباله مواجه میشود، ناخودآگاه فعلی را که محیط به وی القا میکند را انجام خواهد داد و مسئولیتی در قبال رعایت نظافت و تمیزی آن مکان برای خود حس نخواهد کرد.»
لزوم آموزش گردشگری مسئولانه
وی مبحث آموزش را در مقوله گردشگری مسئولانه یک حلقه مفقوده مهم دانسته و عنوان میکند: «متأسفانه در سنوات گذشته تنها تلاشی که برای آموزش در حوزه گردشگری انجام شده، صرفاً ایجاد چند رشته دانشگاهی مرتبط با حوزه گردشگری مانند مدیریت هتلداری و یا مدیریت گردشگری بوده که معمولاً فارغالتحصیلان رشتههای مذکور اساساً هیچگونه فعالیتی در حوزه مرتبط با تحصیلات خود ندارند. از طرفی آموزش نباید صرفاً بهصورت آکادمیک باشد بلکه فعالین حوزه گردشگری همواره میتوانند بهصورت تجربی در انتقال و نشر این دانش نقش مهمی را ایفا کنند، زمانی آموزش در فرهنگسازی و جلوگیری از آسیب رساندن به مقاصد گردشگری مثمر ثمر واقع میشود که بتوان از طریق ایجاد سازوکارهای لازم به نحوی عمل کرد که تمامی اجزای فعال در صنعت گردشگری خود را جز و بخشی از جوامع محلی قلمداد کرده و درواقع بهنوعی این موضوع بهمانند یک فرهنگ دائمی نهادینه شود.»
وی در ادامه پیشنهاد میدهد:«هنگام ورود به بناهای تاریخی، یک کیسه بهمنظور جمعآوری زباله به گردشگران بدهند که در صورت عودت کیسه مربوطه به همراه زبالههای تولید شده، نیمی از بهای ورودی به گردشگران مسترد شود. بدون تردید این دست اقدامات در صورت گسترش و توسعه در تمام مناطق تفریحی و یا بناهای تاریخی میتواند تأثیر خوبی در فرهنگسازی و تحقق گردشگری مسئولانه ایفا کند.»
در همین راستا رباب مرادی، در مقالهای به بحران کلی زباله و راهکارهای دیگر کشورها برای مقابله با آن در حفاظت از میراث فرهنگی و چند نمونه از محوطههای میراث فرهنگی کشور پرداخته است. به روایت او، قرار دادن سطلهای تفکیک شده زبالههای خشک و تر در فاصلههای کوتاه برای امکان دسترسی سریع به سطل زباله، رسیدگی به وضعیت سرویسهای بهداشتی تا فاضلاب به آبهای جاری اطراف سرریز نشود و نیز کمک از سازمانهای مردمنهاد دوستدار میراث تا در ایام اوج بازدید به کمک متولیان میراث فرهنگی منطقه بیابند از کارهای کوچکی است که متولیان میراث میتوانند زبالههای پراکنده در محوطههای تاریخی را کم کنند.
بخش بزرگی از زبالههای گردشگران را ظروف یکبارمصرفی همچون بطریهای آبمعدنی و نوشابه، بستههای پفک و چیپس و بیسکویت و تنقلات و... تشکیل میدهند. این لفافهای پلاستیکی در بهترین حالت ۴۰۰ تا ۸۰۰ سال طول میکشد تا تجزیه شده و به طبیعت برگردند. طبیعی است که تا آن موقع به شکلی سرگردان یا حیات آبزیان را تهدید میکند و یا عوارض خود را در خشکی بهجا میگذارد. گرچه چند سالی است که به مدد صفحات اجتماعی اینترنتی، آموزشهای حفظ محیطزیست افزایش پیدا کرده است اما هنوز بخش زیادی از مردم زبالههای خود را در مکانی که از آن گذشته و یا از آن بازدید کردهاند رها میکنند.
نگاهی به تجارب موفق دیگر کشورها
مرادی با اشاره به انباشت زباله در بافتهای تاریخی مینویسد: «برای حل معضل زبالههای بافت تاریخی میتوان از تجربههای موفق دیگر کشورها بهره گرفت. در شهر آمستردام، خدمات جمعآوری زباله تصمیم گرفته است در پروژهای آزمایشی زبالههای بافت تاریخی شهر با معابر کمعرض را از طریق دوچرخههای هوشمند باری تا سال ۲۰۲۵ اجرا کند. بدین ترتیب که ساکنان با نصب اپلیکیشنی مخصوص، زمان جمعآوری زباله را به شهرداری اعلام و مسئولان خدماتی با دوچرخههای باری به محل میروند. اینکار مانع انباشت زباله در یک محل میشود؛ چه آن محل بافت تاریخی شهری با معابر کمعرض باشد که امکان گذاشتن کانتینر زباله در آن نیست و چه محوطهای تاریخی مثل حافظیه، گنج نامه و پلها و مکانهای دور از دسترس که با همکاری مردم، خدمات شهری و میراث بتوانند سریعتر از محل زبالهها اطلاع یابند و نسبت به جمعآوری آن اقدام کنند.»
آگاهسازی گردشگران وظیفه میراث فرهنگی
مرادی در ادامه به گنج نامه همدان اشاره کرده، یکی از مکانهایی که سال گذشته در شب چهارشنبهسوری هدف نارنجک دستی گردشگران قرار گرفت و آسیب دید. کاری که به باور نگارنده این مقاله نشان از عدم آگاهی گردشگران از اهمیت میراث و احترام به حفظ آن دارد. پرسش این است که وقتی پرتاب نارنجک دستی در برنامههای گردشگران یک سایت تاریخی وجود دارد چه انتظاری هست که زباله، فیلتر سیگار و دود قلیانهای خود را در محوطههای میراث رها نکنند؟ برای جلوگیری از اینکار، میراث فرهنگی وظیفه آگاهسازی گردشگران را دارد وگرنه هربار پس از چنین اتفاقاتی، فقط حسرت و افسوس بهجا میماند.
به باور مرادی، زبالههای گردشگری ما دارد بناها و محوطههای میراث را تبدیل به تلی از خرابه میکند. گردشگری در چنین وضعیتی بهجای بردن رونق و آبادانی به یک منطقه تیشه به ریشه بناها، کتیبهها، کوهها و حتی دارودرختی میزند که سالیان سال دور از دسترس انسانها در باد و باران تاب آورده و ماندهاند. میراث فرهنگی بدون پشتوانهای برای مدیریت گردشگران و زبالههای آنها بهجای اینکه حامی میراث باشد، به خرابی آن دامن میزند و در این میان بسیاری از مردم نیز با اندک پساندازشان راهی نزدیکترین مکانهای دیدنی و تاریخی میشوند بدون اینکه شناخت کاملی ازآنچه هست داشته باشند و یا آگاهی خود را افزایش دهند تا بتوانند در پاسداشت آن بکوشند...
معمولا تابستانها و تعطیلات که فرا میرسد، علاقهمندان به میراث فرهنگی، از مکانهایی که در روزهای پرمشغله سال امکان دیدنِ آن را ندارند، بازدید میکنند، بازدیدی که به ریختن انواع و اقسام زباله در گوشهوکنار بناهای تاریخی منجر میشود، از بطریهای پلاستیکی آبمعدنی گرفته تا انبوهی از زبالههای غذا، قوطیهای کنسرو، میوه و سایر تنقلات!
سیوسهپل مکانی برای ریختن زباله!
سال گذشته خبرگزاری ایرنا در گزارشی با پرداختن به این موضوع، به بنای تاریخی سیوسهپل اشاره کرده و نوشته بود: «سیوسهپل بهعنوان عظیمترین پل تاریخی اصفهان و یک معبر مهم شهری شناخته میشود اما چندی است که اتاقکهای آن در سایه بیتوجهی و نبود همیاری و هماهنگی مناسب به مکانی برای ریختن زباله تبدیل شده است.» مسئول پایش پلهای تاریخی اصفهان در این مطلب عنوان کرده بود: «هفتهای یک یا ۲ مرتبه اتاقکهای عرشه سیوسهپل نظافت میشوند اما با ریختن زباله توسط عدهای از افراد ناآگاه، دوباره این اتاقکها به وضع آشفتهای دچار میشوند. البته به دلیل تعبیه نشدن تعداد کافی سطل زباله در اطراف پل نیز ممکن است عدهای از شهروندان یا گردشگران زبالههای خود را داخل این اتاقکها بریزند.»
مخدوش شدن جلوه تمدنی و تاریخی آبانبارها با تلنبار زباله و خاکروبه
همه ما میدانیم«آبانبارها نبض حیات در بافت تاریخی چند هزارساله یزد بودهاند که در کنار تأمین آب شرب، جایگاهی برای ارتباط اجتماعی و کنشهای محلهای نیز بودهاند، اما این روزها با تلنبار زباله و خاکروبه در اغلب آبانبارها، چهره و هویت این جلوههای تمدنی و تاریخی مخدوش شده است.»
بهتازگی حسین مسرت، پژوهشگر برجسته تاریخ و فرهنگ یزد در گفت وگو با رسانه «بشارت یزد» از این بابت ابراز نگرانی کرده است. به روایت این پژوهشگر، اغلب آبانبارها در یزد محل انباشت زباله، خاکروبههای محلی و پاتوق معتادان است و متأسفانه اینگونه محلها، منبع پیدایش انواع بیماریهای مسری بهویژه مالاریاست.
محسن عباسی هرفته، استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد نیز با ارائه این توضیح ضروری که آبانبارها ازجمله عناصر زیرساختی آبادیهای تاریخی حاشیه کویر ایران بودند که حیات شهر و روستاها بدانها گرهخورده بود و بهواسطه پیوند قوی بین این عناصر و شهرها و روستاها، امروزه، آبانبارها، نمایشگرهای خوبی از وضعیت واقعی حیات بافتهای تاریخی هستند، عنوان کرده، اینکه آبانبارها در مدار زندگی شهر فعال هستند یا برعکس به مزبلهای و متروکهای فراموش شده تبدیل شدهاند، نشان از این دارد که وضعیت واقعی حفاظت از بافتهای تاریخی چگونه است!
وقتی بناهای بافت تاریخی یزد یکییکی تبدیل به زبالهدانی میشوند
سه سال قبل هم خبرگزاری ایلنا در گزارشی از وضعیت نابسامان بافت تاریخی یزد انتقاد کرده بود. به روایت این رسانه، سالهاست که دنیا وارد عصر تکنولوژی شده است اما در بافت تاریخی شهر یزد هنوز کارگران با گاریهایشان زباله جمع میکنند. این گاریها از سرعت تولید زباله عقبمانده و اکنون خانهها، آبانبارها و بناهای بافت تاریخی یزد یکییکی تبدیل به زبالهدانی میشوند. در چند سال گذشته بافت تاریخی یزد دچار مشکل بزرگی شده است: انباشت زبالهها در بناهای تاریخی؛ از خانه اربابی، عرب مازار و بسیاری خانههای ثبت ملی شده گرفته تا آبانبارها و حتی بقعههای مقدس. به نظر میرسد که مردم به هیچ مخروبهای رحم نمیکنند، بنا هرچقدر بیسر و سامانتر باشد، برای ریختن آشغال مناسبتر است!
بیشک همه ما نام شهر سوخته به گوشمان خورده است، یکی از مهمترین محوطههای باستانی ایران، با قدمتی بیش از ۵۰۰۰ سال که هرساله میزبان گردشگران و مسافران بسیاری از اقصی نقاط کشور است. این شهر که در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل ـ زاهدان قرار دارد، در سال ۲۰۱۴ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و به یکی از مقاصد مهم گردشگری تاریخی کشور تبدیل شد.
گردشگران حتماً یک کیسهزباله همراه داشته باشند
محوطه تاریخی شهر سوخته به دلیل یافتههای منحصربهفرد خود همواره موردتوجه باستانشناسان بوده است. ازجمله مهمترین کشفیات این منطقه میتوان به قدیمیترین جراحی مغز در جهان، نخستین چشم مصنوعی جهان، قدیمیترین تختهنرد و سیستم فاضلاب پیشرفته در دوران باستان اشاره کرد. این یافتهها نشان میدهد که شهر سوخته در زمان خود یکی از متمدنترین سکونتگاههای بشری بوده است. اما اخیرا خبرگزاری ایسنا در گزارشی هشدار داده که با افزایش بازدیدهای گردشگران، چالشهایی درباره حفظ پاکیزگی و جلوگیری از آسیب به این محوطه ارزشمند مطرح شده است. در همین راستا، حسین سرحدی دادیان ـ مدیر پایگاه میراثجهانی شهر سوخته گفته است: مهمترین خواسته ما از گردشگران این است که هنگام بازدید از محوطههای تاریخی، زبالههای خود را رها نکنند. بیشتر گردشگران برای تفریح به این اماکن میآیند و همراه خود خوراکیهایی ازجمله تنقلات، آبمعدنی یا غذا دارند. تنها درخواست ما این است که اگر از این مواد استفاده میکنند، حتماً یک کیسهزباله همراه داشته باشند و زبالههایشان را در آن جمعآوری کنند. یا در سطلهای زبالهای که در محوطه در نظر گرفته شده قرار دهند یا در صورت نبود امکانات مناسب، آن را با خود از محوطه خارج کنند.
سرحدی بیان کرده است: حجم زبالهها در روزهای پررفتوآمد، بسیار زیاد میشود، اگر گردشگران تخمه بخورند، بطریهای نوشیدنی را رها کنند یا بستهبندیهای خوراکی را در محوطه بیندازند، چهره این اماکن تاریخی بهشدت آسیب میبیند. علاوهبر این، تمیز کردن و بازگرداندن این سایت باستانی به وضعیت اولیه کار سختی است و فشار زیادی بر افرادی که مسئولیت این اماکن را دارند، وارد میکند.
سرحدی با معرفی شهر سوخته بهعنوان یکی از مهمترین و اسرارآمیزترین محوطههای باستانی ایران، عنوان کرده: همه ما وظیفه داریم از میراث فرهنگی خود محافظت کنیم. اگر هر فرد زبالههای خود را جمعآوری کند و قوانین بازدید را رعایت کند، میتوانیم این محوطههای تاریخی را برای نسلهای آینده حفظ کنیم. شهر سوخته میراثی گرانبهاست و حفظ آن نیاز به همکاری همه ما دارد.
زمینهای اطراف تخت جمشید مملو از زباله و نخالههای ساختمانی
دیماه گذشته، یک خبرگزاری در گزارشی به تصاویر ویدئویی منتشر شده از زمینهای اطراف تخت جمشید و نقش رستم پرداخت که در فضای مجازی منتشر شده بود: پیرامون این میراث جهانی مملو از زباله و پسماند و نیز نخالههای ساختمانی بود. مسیرهای منتهی به محوطه تا جایی که چشم کار میکرد، آلوده به زبالههای رها شده گردشگران بود.
زبالههای گردشگران به کنار، جلوگیری از تخلیهی پسماندها و نخالههای ساختمانی وظیفهی یگان حفاظت این دو میراث جهانی است همچنان که آگاهسازی گردشگران در نریختن زباله، نصب سطلهای زباله و در صورت لزوم افزایش تعداد کارکنان محوطه، نصب دوربینهای نظارتی و در صورت امکان جریمه کردن خاطیان در روزهای اوج بازدید از وظایف آنان است.
تختجمشید و نقش رستم از مکانهای پرترددی است که چشم ناظران مدام در حال رصد آنجاست و خبری مثل پخش زباله در اطراف آن خیلی زود در همهجا منتشر میشود و طبیعتاً رسیدگی به دنبال دارد اما مکانهای دورافتاده و مهجوری مثل روستای سعیدآباد جاجرود، «پل شاهعباسی» یا بنا به گفتهی محلیها، پل جاجرود، تبدیل به محلی شده است که روی آن، مکان پرتاب زباله به پایین است و کنار ستونهای آنهم، جایی برای برپایی بساط کباب که دود آن نمای پل را بهکلی سیاه کرده است.
پل تاریخی «قشلاق» در سنندج نیز، باوجود ثبت در فهرست آثار ملی، به زبالهدانی و محل پسماندهای شهری تبدیل شده و گندابی شکل گرفته که اولین مواجهه گردشگران را با شهر رقم میزند. اما آسیبهای زباله منحصر به گردشگران نیست و اهالی بومی و سوءمدیریت منطقهای هم به آن اضافه میشود ولی اگر قرار باشد حضور گردشگران در یک بنای میراث فرهنگی به توسعه اقتصاد محلی و رونق بنا و صنعت گردشگری کمک کند، قبل از هر چیز باید فکری به حال زبالهها کرد.
مقصران اصلی رهاسازی زباله در مکانهای تفریحی و تاریخی گردشگران نیستند
همواره در موضوع رهاسازی زبالهها در سایتهای گردشگری و تاریخی و ایجاد چهره زننده و ناخوشایند در آن مکانها، انگشت اتهام صرفاً به سمت گردشگران نشانه میرود. اما مطابق دیدگاه فرخ میرشاهزاده، فعال حوزه گردشگری، معضل اساسی ما در زمینه گردشگری مسئولانه این است که تمامی زوایای تحقق و مسئولیت آن را برعهده گردشگر میگذاریم؛ درحالیکه تمای افراد دخیل در امر گردشگری اعم از سیاستگذار، گردشگر و غیره در تحقق آن به یک اندازه مسئول هستند و بدون تردید تحقق گردشگری مسئولانه منوط به همکاری تمامی اجزای گردشگری و فرهنگسازی لازم بهمنظور نهادینه شدن این مقوله است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از کشورهای پیشرو در راستای تحقق این امر بهصورت هدفمند و دغدغهمندانه اقدامات لازم را انجام میدهند، میگوید: «اما متأسفانه در کشور ما و بهصورت مشخص در صنعت گردشگری این مقوله تنها به شکل یک واژه ترجمه شده که هیچگونه فرم اجرایی و تحقق ملموسی نداشته؛ معرفی و شناسانده شده است، درصورتیکه همین ترجمههای تحت لفظی، تاکنون باعث بروز مشکلات عدیدهای برای صنعت گردشگری شده است. این موضوع در حالی است که اقدام سازندهای ولو ابتدایی و کوچک مانند نصب یک سطل جهت جمعآوری زبالهها در مکانهای مختلف گردشگری و تاریخی توسط مسئولان محلی انجام نگرفته است. طبیعتاً در این صورت هنگامیکه گردشگر وارد سایت تاریخی و تفریحی میشود و با صحنهای مملو از زباله مواجه میشود، ناخودآگاه فعلی را که محیط به وی القا میکند را انجام خواهد داد و مسئولیتی در قبال رعایت نظافت و تمیزی آن مکان برای خود حس نخواهد کرد.»
لزوم آموزش گردشگری مسئولانه
وی مبحث آموزش را در مقوله گردشگری مسئولانه یک حلقه مفقوده مهم دانسته و عنوان میکند: «متأسفانه در سنوات گذشته تنها تلاشی که برای آموزش در حوزه گردشگری انجام شده، صرفاً ایجاد چند رشته دانشگاهی مرتبط با حوزه گردشگری مانند مدیریت هتلداری و یا مدیریت گردشگری بوده که معمولاً فارغالتحصیلان رشتههای مذکور اساساً هیچگونه فعالیتی در حوزه مرتبط با تحصیلات خود ندارند. از طرفی آموزش نباید صرفاً بهصورت آکادمیک باشد بلکه فعالین حوزه گردشگری همواره میتوانند بهصورت تجربی در انتقال و نشر این دانش نقش مهمی را ایفا کنند، زمانی آموزش در فرهنگسازی و جلوگیری از آسیب رساندن به مقاصد گردشگری مثمر ثمر واقع میشود که بتوان از طریق ایجاد سازوکارهای لازم به نحوی عمل کرد که تمامی اجزای فعال در صنعت گردشگری خود را جز و بخشی از جوامع محلی قلمداد کرده و درواقع بهنوعی این موضوع بهمانند یک فرهنگ دائمی نهادینه شود.»
وی در ادامه پیشنهاد میدهد:«هنگام ورود به بناهای تاریخی، یک کیسه بهمنظور جمعآوری زباله به گردشگران بدهند که در صورت عودت کیسه مربوطه به همراه زبالههای تولید شده، نیمی از بهای ورودی به گردشگران مسترد شود. بدون تردید این دست اقدامات در صورت گسترش و توسعه در تمام مناطق تفریحی و یا بناهای تاریخی میتواند تأثیر خوبی در فرهنگسازی و تحقق گردشگری مسئولانه ایفا کند.»
در همین راستا رباب مرادی، در مقالهای به بحران کلی زباله و راهکارهای دیگر کشورها برای مقابله با آن در حفاظت از میراث فرهنگی و چند نمونه از محوطههای میراث فرهنگی کشور پرداخته است. به روایت او، قرار دادن سطلهای تفکیک شده زبالههای خشک و تر در فاصلههای کوتاه برای امکان دسترسی سریع به سطل زباله، رسیدگی به وضعیت سرویسهای بهداشتی تا فاضلاب به آبهای جاری اطراف سرریز نشود و نیز کمک از سازمانهای مردمنهاد دوستدار میراث تا در ایام اوج بازدید به کمک متولیان میراث فرهنگی منطقه بیابند از کارهای کوچکی است که متولیان میراث میتوانند زبالههای پراکنده در محوطههای تاریخی را کم کنند.
بخش بزرگی از زبالههای گردشگران را ظروف یکبارمصرفی همچون بطریهای آبمعدنی و نوشابه، بستههای پفک و چیپس و بیسکویت و تنقلات و... تشکیل میدهند. این لفافهای پلاستیکی در بهترین حالت ۴۰۰ تا ۸۰۰ سال طول میکشد تا تجزیه شده و به طبیعت برگردند. طبیعی است که تا آن موقع به شکلی سرگردان یا حیات آبزیان را تهدید میکند و یا عوارض خود را در خشکی بهجا میگذارد. گرچه چند سالی است که به مدد صفحات اجتماعی اینترنتی، آموزشهای حفظ محیطزیست افزایش پیدا کرده است اما هنوز بخش زیادی از مردم زبالههای خود را در مکانی که از آن گذشته و یا از آن بازدید کردهاند رها میکنند.
نگاهی به تجارب موفق دیگر کشورها
مرادی با اشاره به انباشت زباله در بافتهای تاریخی مینویسد: «برای حل معضل زبالههای بافت تاریخی میتوان از تجربههای موفق دیگر کشورها بهره گرفت. در شهر آمستردام، خدمات جمعآوری زباله تصمیم گرفته است در پروژهای آزمایشی زبالههای بافت تاریخی شهر با معابر کمعرض را از طریق دوچرخههای هوشمند باری تا سال ۲۰۲۵ اجرا کند. بدین ترتیب که ساکنان با نصب اپلیکیشنی مخصوص، زمان جمعآوری زباله را به شهرداری اعلام و مسئولان خدماتی با دوچرخههای باری به محل میروند. اینکار مانع انباشت زباله در یک محل میشود؛ چه آن محل بافت تاریخی شهری با معابر کمعرض باشد که امکان گذاشتن کانتینر زباله در آن نیست و چه محوطهای تاریخی مثل حافظیه، گنج نامه و پلها و مکانهای دور از دسترس که با همکاری مردم، خدمات شهری و میراث بتوانند سریعتر از محل زبالهها اطلاع یابند و نسبت به جمعآوری آن اقدام کنند.»
آگاهسازی گردشگران وظیفه میراث فرهنگی
مرادی در ادامه به گنج نامه همدان اشاره کرده، یکی از مکانهایی که سال گذشته در شب چهارشنبهسوری هدف نارنجک دستی گردشگران قرار گرفت و آسیب دید. کاری که به باور نگارنده این مقاله نشان از عدم آگاهی گردشگران از اهمیت میراث و احترام به حفظ آن دارد. پرسش این است که وقتی پرتاب نارنجک دستی در برنامههای گردشگران یک سایت تاریخی وجود دارد چه انتظاری هست که زباله، فیلتر سیگار و دود قلیانهای خود را در محوطههای میراث رها نکنند؟ برای جلوگیری از اینکار، میراث فرهنگی وظیفه آگاهسازی گردشگران را دارد وگرنه هربار پس از چنین اتفاقاتی، فقط حسرت و افسوس بهجا میماند.
به باور مرادی، زبالههای گردشگری ما دارد بناها و محوطههای میراث را تبدیل به تلی از خرابه میکند. گردشگری در چنین وضعیتی بهجای بردن رونق و آبادانی به یک منطقه تیشه به ریشه بناها، کتیبهها، کوهها و حتی دارودرختی میزند که سالیان سال دور از دسترس انسانها در باد و باران تاب آورده و ماندهاند. میراث فرهنگی بدون پشتوانهای برای مدیریت گردشگران و زبالههای آنها بهجای اینکه حامی میراث باشد، به خرابی آن دامن میزند و در این میان بسیاری از مردم نیز با اندک پساندازشان راهی نزدیکترین مکانهای دیدنی و تاریخی میشوند بدون اینکه شناخت کاملی ازآنچه هست داشته باشند و یا آگاهی خود را افزایش دهند تا بتوانند در پاسداشت آن بکوشند...
