ضرورت فعال شدن دیپلماسی آب برای احیای هورالعظیم

هور دیگر عظیم نیست!

گروه اجتماعی
نتایج مطالعات رسمی گویای این واقعیت تلخ است که یکی از دلایل کاهش آب در هورالعظیم، کمبود حق‌آبه و خشکسالی‌های متوالی در حوضه آبریز کرخه است. به‌ویژه در سال‌های اخیر، کاهش ورودی آب از رودخانه کرخه و افت بارش در کل منطقه، سبب کاهش تراز آبی در بخش ایرانی و عراقی تالاب شده و در سالیان اخیر رسانه‌های اجتماعی، پیوسته تصاویری از مرگ هزاران ماهی در این منطقه به‌دلیل آلودگی و کاهش آب منتشر کرده‌اند. کارشناسان محیط‌زیست بارها بر کارکرد اکوسیستم تالاب هورالعظیم تأکید کرده‌اند و هشدار داده‌اند در صورت خشک شدن این تالاب، آلودگی‌های ناشی از گرد‌و‌غبار سلامت مردم استان‌های هم‌جوار را نیز به خطر می‌اندازد. از سوی دیگر، باید اهمیت تالاب هورالعظیم را در اقتصاد و معیشت مردم منطقه یادآور شد. چراکه در ایام صید مجاز، سالانه حدود ۵۰۰۰ تن ماهی از تالاب صید می‌شود. جذابیت گردشگری این منطقه نیز به‌دلیل مهاجرت پرندگان و زیستگاه آبزیان «بی‌نظیر» است. بااین‌حال، مدیریت‌ اشتباه و تأمین نشدن آب موردنیاز در سال‌های اخیر و سدسازی‌های گسترده عراق بر دجله و شاخه‌های فرعی آن تالاب هورالعظیم را با خطر نابودی مواجه کرده است. 
اگرچه وضعیت همه تالاب‌های کشور به‌شدت نگران‌کننده است. چرا که تالاب‌ها مقدم بر کشاورزی و صنعت و بعد از نیاز آب شرب قرار داده نشده و به همین دلیل امروز می‌توان گفت90 درصد تالاب‌های کشور کاملا خشک هستند و حتی آن‌ها که در کنوانسیون جهانی رامسر هم ثبت شده‌اند در فهرست مونترو یعنی فهرست تالاب‌های در خطر نابودی قرارگرفته‌اند اما در این میان هورالعظیم نه‌تنها از شرایط آب‌وهوایی و مشکلات ناشی از کم‌بارشی و فقدان حکمرانی درست آب لطمه دیده بلکه با سوءمدیریت مسئولان نیز دست‌به‌گریبان بوده است. 
هورالعظیم از سوی ایران و عراق مورد تهاجم و تخریب است
این تالاب بزرگ که در میانه دو کشور ایران و عراق است طی سال‌های اخیر از هر دو سو موردتهاجم و تخریب بوده است. از یک‌سو، سدسازی‌های گسترده عراق موجب کاهش محسوس آورد طبیعی آب به تالاب شده و از سوی دیگر در ایران به دلیل غلبه تفکر بهره‌برداری ناپایدار و البته سد شدن آب رودخانه‌ها در بالادست، هورالعظیم با آسیب‌های متعددی مواجه و مردم ساکن پیرامون آن با چالش‌های اساسی روبه‌رو شده‌اند.
همواره پس از انتشار تصاویر خشکی هورالعظیم، مسئولان سازمان محیط‌زیست اعلام می‌کنند مسئول این شرایط وزارت نیرو است. آن‌ها می‌گویند بر اساس قوانین موجود، وزارت نیرو حتی در شرایط خشکسالی هم باید حق‌آبه این تالاب را از رودخانه کرخه پرداخت کند. ماده 2 قانون حفاظت و احیای تالاب‌ها به این موضوع اشاره می‌کند که سازمان محیط‌زیست باید نیاز آبی تالاب‌ها را در شرایط مختلف برآورد کند و وزارت نیرو هم این حق‌آبه را پرداخت کند.
همه کارشناسان حوزه‌های محیط‌زیست ازجمله کارشناسان تالاب‌ها معتقدند؛ هیچ نگرش پایداری در ساخت مدیریت منابع آب و استقرار صنایع در ایران وجود ندارد. به همین خاطر به ارزش و کارکردهای تالاب‌ها باوری وجود ندارد و در عمل قانون مرتبط با حق‌آبه تالاب‌ها اجرا نمی‌شود و رهاسازی آب به شکل لازم و ضروری صورت نمی‌گیرد. حق‌آبه و نیاز آبی تالاب‌ها بر اساس شاخص اکولوژیک تالاب‌ها محاسبه می‌شود و باید پرداخت شود، اما متأسفانه می‌بینیم که در شرایط کم‌بارشی، خشکسالی بر تالاب‌ها تحمیل می‌شود و اولین بخشی که حق‌آبه آن حذف می‌شود تالاب‌ها هستند. 
انفعال ایران در احیای هورالعظیم
همانطور که اشاره شد نه فقط ایران، که عراق هم طی سال‌های اخیر این تالاب را موردتهاجم و تخریب قرار داده است. آنطور که عباس کشاورز، از چهره‌های مؤثر در تدوین اسناد ملی آب در گفت‌وگو با «قدس آنلاین» مطرح کرده است، در زمان هشت سال دفاع مقدس، عراق به دلایل سیاسی درصدد این بود این تالاب را خشک کند که این اقدام وی عملا چراغ سبزی به ترکیه نشان داد که در بالادست رودخانه‌های دجله و فرات به سدسازی بپردازد. 
این استاد دانشگاه با اشاره به‌ضرورت فعال شدن دیپلماسی آب برای احیای این تالاب تشریح کرده: متأسفانه ایران دراین‌باره منفعلانه عمل کرد و ترکیه از این فرصت استفاده و پروژه بزرگ «گپ» که مجموعه سدهایی برای مهار آب‌های دجله و فرات در بالادست بود و از مجموع سدهای ایران در چند دهه گذشته بزرگ‌تر هستند را اجرایی کرد. ترکیه همچنین با زیرکی و استفاده از ظرفیت‌های کشورهای مختلف همه را شریک این اقدام خود کرد که بعدا در افکار بین‌المللی نیز برگ برنده داشته باشد به‌طوری‌که مطالعات زیست‌محیطی پروژه را به ژاپن و بخشی از اجرای عملیاتی را نیز به آلمان واگذار کرد درصورتی‌که همه آگاه هستند ترکیه یک کشور پیمانکاری بزرگ است. ترکیه با این اقدام خود بخش عظیمی از تالاب هورالعظیم در کشور عراق را خشک کرد و عراق نیز از این فرصت استفاده کرده و به جاده‌سازی و برداشت نفت در این منطقه پرداخت. 
 گره‌گاهی از سوءمدیریت منابع و بی‌توجهی به جوامع محلی
در همین راستا روز گذشته نشستی میان‌رشته‌ای  با تمرکز بر وضعیت هورالعظیم با عنوان «سیاست‌های آبی هورالعظیم: مذاکره، فرهنگ و حقوق بین‌الملل در دیپلماسی مشترک ایران و عراق» به همت کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان با حضور جمعی از کارشناسان حوزه آب، محیط‌زیست و سیاست‌گذاری عمومی برگزار شد. 
به گزارش «رسالت»، در این نشست، مهمانان ویژه جلسه با تأکید بر ضرورت بازخوانی تاریخی، سیاسی و اجتماعی بحران هورالعظیم، این تالاب را نه‌فقط یک مسئله محیط‌زیستی، بلکه گره‌گاهی از سوءمدیریت منابع، ضعف دیپلماسی آبی و بی‌توجهی به جوامع محلی توصیف کردند.
در بخش نخست نشست، گزارشی از وضعیت ورودی‌های آبی ارائه شد که نشان می‌داد روند کاهش جریان آب به هورالعظیم، پیش از احداث سد کرخه آغاز شده است. سدسازی‌های گسترده عراق بر دجله و شاخه‌های فرعی آن در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، موجب کاهش محسوس آورد طبیعی آب به تالاب شده بود. بر این اساس، اتهامات عراق مبنی بر اینکه ایران با ساخت سد کرخه موجب خشک شدن تالاب‌ها شده است، فاقد پشتوانه فنی و تاریخی است. بااین‌حال، واقعیت میدانی نشان می‌دهد که سیاست‌های کنونی ایران نیز به تداوم بحران دامن زده است. احداث دایک‌ها در بخش ایرانی و همچنین در عراق، سبب شده است که ارتباط طبیعی دو سوی تالاب از میان برود. این اقدام، در عمل به نماد «تقسیم آب» میان دو کشور تبدیل شده است.
 مدیریت آب در مرز ایران و عراق گرفتار نوعی منطق امنیتی و بخشی‌نگر
مهمانان ویژه نشست با اشاره به این موضوع تأکید کردند که مدیریت آب در مرز ایران و عراق گرفتار نوعی منطق امنیتی و بخشی‌نگر شده است. در این چارچوب، هر دو کشور منافع کوتاه‌مدت خود را بر الزامات محیط زیستی و معاهدات بین‌المللی ترجیح داده‌اند. درحالی‌که ایران از عراق می‌خواهد با بهره‌گیری از منابعی مانند دریاچه ثرثار نیاز خود را جبران کند، عراق نیز ایران را به خشکی هورهای جنوبی متهم می‌کند. در این جدال، آنچه مغفول مانده، سرنوشت اکوسیستمی است که زیست‌بوم جنوب غرب ایران و جنوب عراق را به‌هم پیوند می‌دهد و تضعیف آن می‌تواند پیامدهای فراملی در حوزه گردوغبار، مهاجرت و ناامنی به همراه داشته باشد. 
یکی از محورهای انتقادی مهم جلسه، ضعف ساختاری در دیپلماسی آبی ایران بود. حاضران بر این باور بودند که ایران هنوز نتوانسته است سازوکار مؤثری برای گفت‌وگو، اقناع و اطلاع‌رسانی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی طراحی کند. درنتیجه، عراق با بهره‌گیری از روایت‌سازی رسانه‌ای و تکیه بر ادبیات مظلومیت، توانسته است افکار عمومی منطقه و حتی نهادهای بین‌المللی را با خود همراه کند. ایران در مقابل، فاقد روایت واحد و مستند درباره واقعیت‌های میدانی است و نهادهای مسئول نیز دچار پراکندگی و ناهماهنگی‌اند. به تعبیر مهمانان ویژه، «ما در حوزه دیپلماسی آب، نه سخنگوی مؤثر داریم، نه داده‌های شفاف، و نه سیاست ارتباطی منسجم.»
 مردمان بومی هورالعظیم قربانیان خاموش
بخش دیگر نشست به مسائل اجتماعی و انسانی بحران اختصاص داشت. از نگاه کارشناسان، مردمان بومی هورالعظیم قربانیان خاموش این سیاست‌ها هستند. نابودی معیشت سنتی آنان درنتیجه خشکیدن تالاب، موجی از بیکاری، فقر، و مهاجرت را رقم‌زده است. بسیاری از خانواده‌ها از روستاهای اطراف به حاشیه شهر اهواز کوچ کرده‌اند و برخی از جوانان نیز به دلیل ناامیدی از بهبود وضعیت، جذب گروه‌های افراطی یا قاچاق شده‌اند. در این میان، به نظر می‌رسد برنامه‌ ملی مشخصی برای احیای معیشت پایدار یا جبران خسارات وجود ندارد.
مهمانان ویژه در جمع‌بندی پایانی خود تصریح کردند از یک‌سو، سیاست‌های سدسازی و انتقال آب بدون ارزیابی محیط زیستی ادامه یافته و از سوی دیگر، ساختارهای تصمیم‌گیری فاقد شفافیت و پاسخ‌گویی هستند. حتی در سطح اطلاع‌رسانی عمومی، دولت نتوانسته است روایت علمی و قانع‌کننده‌ای از وضعیت هور ارائه دهد. در این معنا، هورالعظیم قربانی فقدان گفت‌وگو است؛ گفت‌وگو میان دولت‌ها، میان نهادهاو میان دولت و مردم.
 جمع‌بندی نشست بر این نکته تأکید داشت که آینده هورالعظیم در گرو تغییر نگرش از «مدیریت ملی» به «مدیریت مشترک» است. تنها از رهگذر شفاف‌سازی داده‌ها، تقویت دیپلماسی آبی  و بازگرداندن مردم محلی به جایگاه کنشگر، می‌توان امید داشت که این تالاب حیاتی دوباره زنده شود. بحران هورالعظیم نه صرفا مسئله‌ای محیط زیستی، بلکه نمادی از بحران سیاست‌ورزی در جهان خشکسالی‌زده خاورمیانه است.
در آخر باید متذکر شد که هورالعظیم، به‌جای آنکه عرصه‌ای برای منازعه میان ایران و عراق باشد، می‌تواند به نمادی از همکاری منطقه‌ای و همزیستی جوامع دو سوی مرز تبدیل شود. بحران‌های محیط‌زیستی ازجمله خشکیدن تالاب‌ها، برخلاف ظاهر تقابلی‌شان، ظرفیت بالایی برای ایجاد گفت‌وگو، هم‌افزایی و همدلی میان ملت‌ها دارند؛ زیرا محیط‌زیست مرز نمی‌شناسد و سرنوشت زیستی دو کشور را در زنجیره‌ای مشترک به‌هم پیوند می‌دهد. تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد که آب و تالاب‌ها می‌توانند ابزار قدرت نرم و زمینه‌ای برای صلح پایدار باشند. از این منظر، هورالعظیم نه یک مسئله امنیتی، بلکه فرصتی برای بازسازی اعتماد متقابل است؛ محوری که می‌تواند با شکل‌گیری نهادهای مشترک مدیریت آب، پروژه‌های تحقیقاتی و احیای مشارکتی، به پلی میان دولت‌ها و مردمان منطقه بدل شود. تأکید بر ارزش‌های مشترک محیط زیستی و منافع انسانی دو کشور، راه را برای گذار از منطق تقابل به منطق همکاری هموار می‌سازد و نشان می‌دهد که مسائل محیط‌زیستی اگر با درایت و شفافیت مدیریت شوند، قادرند جوامع را به‌جای جدایی، در مسیر همبستگی و مسئولیت مشترک زیستی قرار دهند.
 هور دیگر عظیم نیست!
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو
تیترهای روزنامه