حبابی که در آمریکا میترکد
افزایش نارضایتی عمومی در ایالاتمتحده، که اکنون بیش از شصت درصد از شهروندان را در بر گرفته، در پی هشداری جدید از سوی غول مالی، جیپی مورگان، اهمیت مضاعفی یافته است. تحلیل اخیر این نهاد بانکی، بهویژه اظهارات کلیدی جیمی دیمون، مدیرعامل آن، یک چشمانداز تیرهفام از آینده بازارهای بورس آمریکا ترسیم میکند که بهطور ضمنی، جهتگیریهای اقتصادی دونالد ترامپ را زیر تیغ نقد میبرد.
به عقیده تحلیلگران مورگان، زیرساختهای اقتصادی ایالاتمتحده به دلیل اتخاذ رویکردهای ریسکپذیر در دوره ریاستجمهوری ترامپ، بهویژه در جنگهای تجاری و تحریک هیجانات سرمایهگذاری در زمینههایی چون رمزارزها و هوش مصنوعی، گرفتار یک توهم رونق ساختگی شده است. دیمون نسبت به این شور بیشازحد بازار ابراز نگرانی کرده و پیشبینی میکند که بازارها در معرض یک “بازآرایی بنیادی” قرار دارند؛ تعدیلی که میتواند ریزشی بالغبر 10 تا 20 درصد در شاخصها به دنبال داشته باشد. این سناریو، هرچند به معنای سقوط آزاد نیست، اما بهمنزله لرزشی بنیادین است که سایهای از بحران مالی ۲۰۰۸ را یادآور میشود.
کانون تمرکز گزارش مورگان بر تضاد شکافنده میان جذابیت ظاهری نوآوریهای فناورانه و حقایق اقتصادی پنهان استوار است. درحالیکه بازارها مسحور وعدههای افزایش بهرهوری ناشی از هوش مصنوعی شدهاند، مؤلفههای اصلی نظیر حجم سرسامآور بدهیهای فدرال، فرسایش ساختاری قدرت خرید (تورم مزمن) و ناپایداری ترازنامههای شرکتهای بزرگ در حال نزدیک شدن به آستانه بحرانی هستند. دیمون معتقد است این خوشبینی سطحی، ریسکهای عمیقتری را در خود پنهان ساخته است؛ عواملی که طی نیم تا دو سال آینده آشکار شده و منجر به ارزشگذاری مجدد داراییها در قلب والاستریت خواهند شد.
سوابق نشان میدهد مؤسسه مورگان پیشازاین نیز نسبت به استراتژیهای اقتصادی ترامپ موضع انتقادی داشته است؛ بهویژه هنگامیکه اقداماتی نظیر اعمال تعرفههای سنگین برچین و اروپا آغاز شد، نتیجهای جز تشدید فشار تورمی، کندی تجارت جهانی و کاهش نفوذ اقتصادی واشنگتن در عرصه بینالملل در پی نداشت. این الگوی تاریخی اکنون در حال تکرار است: تداوم تنشهای تعرفهای، عدم تضعیف مورد انتظار چین و استقلال اقتصادی رو به رشد قدرتهایی چون هند، همگی نشانههای این تکرار هستند.
دیمون بهدقت از واژه “اصلاح بازار” استفاده میکند تا نشان دهد تعدیل قیمتها مدنظر است، نه انهدام کامل ساختار. بااینحال، هشدارهای او فراتر از محاسبات صرفا تکنیکال بوده و به متغیرهای ژئوپلیتیکی گره خورده است. ناآرامیهای جهانی، تشدید درگیریها در قارههای مختلف و افزایش سرسامآور هزینههای دفاعی، منابع حیاتی اقتصاد جهان را از مسیر تولید مولد منحرف کرده است. این وضعیت میتواند نرخ تورم را در سطحی بالاتر از هدف فدرال رزرو تثبیت کند؛ تورمی که با ابزارهای سنتی نرخ بهره، بهآسانی قابلکنترل نخواهد بود.
بر اساس برآورد مورگان، تداوم این مسیر و تحقق “تعدیل اقتصادی” پیشبینیشده، بدون شک اتهام اصلی را متوجه رویکردهای ترامپ خواهد کرد. سیاستهای حمایتی و تعرفهمحور او نه تنها در تقویت بنیه صنعتی داخلی موفق نبودهاند، بلکه با برهم زدن نظم زنجیرههای تأمین، هزینههای کالاها را برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان افزایش دادهاند. ازاینرو، در صورت وقوع هرگونه افت یا بحران در بازار، پرچمداران حزب جمهوریخواه با یک معادله سنگین روبهرو خواهند شد؛ معادلات اقتصادی که میتواند تعیینکننده سرنوشت سیاسی ترامپ و مسیر آتی اقتصاد آمریکا در انتخاباتهای آتی باشد.
به عقیده تحلیلگران مورگان، زیرساختهای اقتصادی ایالاتمتحده به دلیل اتخاذ رویکردهای ریسکپذیر در دوره ریاستجمهوری ترامپ، بهویژه در جنگهای تجاری و تحریک هیجانات سرمایهگذاری در زمینههایی چون رمزارزها و هوش مصنوعی، گرفتار یک توهم رونق ساختگی شده است. دیمون نسبت به این شور بیشازحد بازار ابراز نگرانی کرده و پیشبینی میکند که بازارها در معرض یک “بازآرایی بنیادی” قرار دارند؛ تعدیلی که میتواند ریزشی بالغبر 10 تا 20 درصد در شاخصها به دنبال داشته باشد. این سناریو، هرچند به معنای سقوط آزاد نیست، اما بهمنزله لرزشی بنیادین است که سایهای از بحران مالی ۲۰۰۸ را یادآور میشود.
کانون تمرکز گزارش مورگان بر تضاد شکافنده میان جذابیت ظاهری نوآوریهای فناورانه و حقایق اقتصادی پنهان استوار است. درحالیکه بازارها مسحور وعدههای افزایش بهرهوری ناشی از هوش مصنوعی شدهاند، مؤلفههای اصلی نظیر حجم سرسامآور بدهیهای فدرال، فرسایش ساختاری قدرت خرید (تورم مزمن) و ناپایداری ترازنامههای شرکتهای بزرگ در حال نزدیک شدن به آستانه بحرانی هستند. دیمون معتقد است این خوشبینی سطحی، ریسکهای عمیقتری را در خود پنهان ساخته است؛ عواملی که طی نیم تا دو سال آینده آشکار شده و منجر به ارزشگذاری مجدد داراییها در قلب والاستریت خواهند شد.
سوابق نشان میدهد مؤسسه مورگان پیشازاین نیز نسبت به استراتژیهای اقتصادی ترامپ موضع انتقادی داشته است؛ بهویژه هنگامیکه اقداماتی نظیر اعمال تعرفههای سنگین برچین و اروپا آغاز شد، نتیجهای جز تشدید فشار تورمی، کندی تجارت جهانی و کاهش نفوذ اقتصادی واشنگتن در عرصه بینالملل در پی نداشت. این الگوی تاریخی اکنون در حال تکرار است: تداوم تنشهای تعرفهای، عدم تضعیف مورد انتظار چین و استقلال اقتصادی رو به رشد قدرتهایی چون هند، همگی نشانههای این تکرار هستند.
دیمون بهدقت از واژه “اصلاح بازار” استفاده میکند تا نشان دهد تعدیل قیمتها مدنظر است، نه انهدام کامل ساختار. بااینحال، هشدارهای او فراتر از محاسبات صرفا تکنیکال بوده و به متغیرهای ژئوپلیتیکی گره خورده است. ناآرامیهای جهانی، تشدید درگیریها در قارههای مختلف و افزایش سرسامآور هزینههای دفاعی، منابع حیاتی اقتصاد جهان را از مسیر تولید مولد منحرف کرده است. این وضعیت میتواند نرخ تورم را در سطحی بالاتر از هدف فدرال رزرو تثبیت کند؛ تورمی که با ابزارهای سنتی نرخ بهره، بهآسانی قابلکنترل نخواهد بود.
بر اساس برآورد مورگان، تداوم این مسیر و تحقق “تعدیل اقتصادی” پیشبینیشده، بدون شک اتهام اصلی را متوجه رویکردهای ترامپ خواهد کرد. سیاستهای حمایتی و تعرفهمحور او نه تنها در تقویت بنیه صنعتی داخلی موفق نبودهاند، بلکه با برهم زدن نظم زنجیرههای تأمین، هزینههای کالاها را برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان افزایش دادهاند. ازاینرو، در صورت وقوع هرگونه افت یا بحران در بازار، پرچمداران حزب جمهوریخواه با یک معادله سنگین روبهرو خواهند شد؛ معادلات اقتصادی که میتواند تعیینکننده سرنوشت سیاسی ترامپ و مسیر آتی اقتصاد آمریکا در انتخاباتهای آتی باشد.



