کتابخوانی به مثابه محور قدرت نرم
گروه فرهنگی
با آغاز هفته کتاب، بار دیگر نگاهها به مهمترین زیرساخت نرمِ توسعه در کشور معطوف میشود؛ زیرساختی که شاید کمتر از صنایع سخت دیده میشود، اما اثرش در کیفیت زندگی، رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و تربیت نیروی انسانی بسیار عمیقتر و پایدارتر است. کتاب در ایران تنها یک کالا یا سرگرمی نیست؛ بخشی از حافظه تاریخی و عقلانیت جمعی ماست. از همین رو، هر دورهای که کتاب تضعیف شده، فرهنگ عمومی نیز آسیبپذیرتر شده است.
در سالهای اخیر، شبکه کتابخانهها و صنعت نشر با چالشهای واقعی روبهرو بودهاند: کاهش قدرت خرید، رقابت فضای مجازی با زمان مطالعه، افزایش هزینههای تولید کتاب، و فرسودگی بخشی از زیرساختهای کتابخانهای. اما در کنار این دشواریها، روندهای امیدبخشی نیز شکل گرفته است؛ روندهایی که نشان میدهد ایرانیان همچنان کتاب را مهمترین منبع یادگیری و رشد شخصی میدانند.
در استانهای مختلف، کتابخانههای عمومی ــ بهویژه در شهرهای کوچک و مناطق کمتر برخوردار ــ
به اصلیترین پایگاه فرهنگی مردم تبدیل شدهاند. بسیاری از نوجوانان نخستین تجربه ارتباط با جهانهای تازه را نه در فضای مجازی، بلکه در همین کتابخانههای مردمی به دست میآورند. افزایش عضویت در کتابخانههای دیجیتال، گسترش خدمات نابینایان و افراد کمتوان، و توسعه پلتفرمهای امانتگیری برخط، نشان میدهد که سیاستهای نوسازی این حوزه میتواند مخاطبان تازهای را جذب کند.
در کنار کتابخانهها، کتابفروشیهای مستقل در سالهای اخیر نقشی فراتر از یک محل فروش ایفا کردهاند. آنها به کانون گفتوگو، نشستهای فرهنگی، و فعالیتهای اجتماعی بدل شدهاند. بسیاری از کتابفروشیهای قدیمی کشور امروز با هدایت فرهنگی، برنامهریزی هوشمندانه و تبدیل فضای فروش به فضای تجربه، خود را از یک بنگاه اقتصادی ساده به یک نهاد تأثیرگذار شهری تبدیل کردهاند. تقویت این شبکه، بهویژه با سیاستهای حمایتی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداریها، میتواند سهم مهمی در رونق فرهنگی شهرها داشته باشد.
اما مهمتر از همه، الگوی مصرف فرهنگی خانوادهها است. خانواده ایرانی همیشه پشتوانه اصلی کتاب بوده است. هرچند امروز فشار هزینههای روزمره و رقابت زمان با فضای دیجیتال، سهم کتاب در سبد فرهنگی خانوادهها را کاهش داده، اما هر جا خانوادهها آگاهانه بخشی از زمان و هزینه خود را به مطالعه اختصاص دادهاند، نتیجه بهصورت مستقیم در یادگیری بهتر دانشآموزان، آرامش روانی خانه، افزایش خلاقیت کودکان و کیفیت گفتوگوهای خانوادگی نمایان شده است.
در چنین فضایی، هفته کتاب تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ فرصتی است برای بازاندیشی در سیاستهای فرهنگی. اگر کتاب قرار است جایگاه واقعی خود را در زندگی ایرانیان بازیابد، باید سه محور اصلی در دستور کار قرار گیرد:
تقویت زیرساختها: نوسازی کتابخانههای عمومی، تجهیز آنها به نسخههای دیجیتال، ایجاد فضاهای چندمنظوره فرهنگی، و حمایت هدفمند از کتابفروشیهای مستقل.
توانمندسازی اقتصادی سبد فرهنگی مردم: اختصاص یارانههای هوشمند، خرید حمایتی از ناشران، توزیع عادلانه کتاب در مناطق محروم و افزایش دسترسی مقرونبهصرفه برای گروههای مختلف.
پرورش فرهنگ مطالعه از کودکی: بازنگری در محتوای آموزشی مدارس، ایجاد باشگاههای کتابخوانی در مدارس و مساجد، تشویق خانوادهها به مطالعه مشترک، و تولید محتوای جذاب برای نسل نوجوان.
کتاب، اگرچه صدایی آرام دارد، اما آیندهسازترین ابزار فرهنگی هر ملت است. کشوری که کتابخانههایش فعال، کتابفروشیهایش پویا و خانوادههایش اهل مطالعه باشند، از بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی نیز با قدرت بیشتری عبور میکند.
هفته کتاب امسال، دعوتی دوباره است برای این پرسش ساده و مهم: سهم مطالعه در زندگی امروز ما چقدر است و برای افزایش آن چه کردهایم؟ این پرسش اگر جدی گرفته شود، میتواند آغاز فصل تازهای در سیاستگذاری فرهنگی کشور باشد؛ فصلی که در آن کتاب، نه یک کالای لوکس، بلکه سرمایهای ملی و نقطه آغاز توسعه انسانی تلقی شود.
کتابخوانی امروز فقط یک عادت فرهنگی فردی نیست؛ بخشی از قدرت نرم ایران است. کشوری که مردم آن اهل مطالعهاند، در عرصه منطقهای و جهانی تصویری معتبرتر، فرهنگی جذابتر و توان اثرگذاری بیشتری پیدا میکند. سرمایه دانشی که از دل کتابخوانی برمیآید، در قالب دیپلماسی فرهنگی، نوآوری علمی، اخلاق اجتماعی و گفتوگوی میانفرهنگی تجلی مییابد. از همین رو، ترویج کتابخوانی تنها حمایت از یک رفتار فرهنگی نیست، بلکه تقویت بنیانی استراتژیک برای آینده کشور است؛ آیندهای که در آن اعتبار ایران بیش از هر چیز از عمق فرهنگ و سطح دانایی مردمش سرچشمه میگیرد.
با آغاز هفته کتاب، بار دیگر نگاهها به مهمترین زیرساخت نرمِ توسعه در کشور معطوف میشود؛ زیرساختی که شاید کمتر از صنایع سخت دیده میشود، اما اثرش در کیفیت زندگی، رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و تربیت نیروی انسانی بسیار عمیقتر و پایدارتر است. کتاب در ایران تنها یک کالا یا سرگرمی نیست؛ بخشی از حافظه تاریخی و عقلانیت جمعی ماست. از همین رو، هر دورهای که کتاب تضعیف شده، فرهنگ عمومی نیز آسیبپذیرتر شده است.
در سالهای اخیر، شبکه کتابخانهها و صنعت نشر با چالشهای واقعی روبهرو بودهاند: کاهش قدرت خرید، رقابت فضای مجازی با زمان مطالعه، افزایش هزینههای تولید کتاب، و فرسودگی بخشی از زیرساختهای کتابخانهای. اما در کنار این دشواریها، روندهای امیدبخشی نیز شکل گرفته است؛ روندهایی که نشان میدهد ایرانیان همچنان کتاب را مهمترین منبع یادگیری و رشد شخصی میدانند.
در استانهای مختلف، کتابخانههای عمومی ــ بهویژه در شهرهای کوچک و مناطق کمتر برخوردار ــ
به اصلیترین پایگاه فرهنگی مردم تبدیل شدهاند. بسیاری از نوجوانان نخستین تجربه ارتباط با جهانهای تازه را نه در فضای مجازی، بلکه در همین کتابخانههای مردمی به دست میآورند. افزایش عضویت در کتابخانههای دیجیتال، گسترش خدمات نابینایان و افراد کمتوان، و توسعه پلتفرمهای امانتگیری برخط، نشان میدهد که سیاستهای نوسازی این حوزه میتواند مخاطبان تازهای را جذب کند.
در کنار کتابخانهها، کتابفروشیهای مستقل در سالهای اخیر نقشی فراتر از یک محل فروش ایفا کردهاند. آنها به کانون گفتوگو، نشستهای فرهنگی، و فعالیتهای اجتماعی بدل شدهاند. بسیاری از کتابفروشیهای قدیمی کشور امروز با هدایت فرهنگی، برنامهریزی هوشمندانه و تبدیل فضای فروش به فضای تجربه، خود را از یک بنگاه اقتصادی ساده به یک نهاد تأثیرگذار شهری تبدیل کردهاند. تقویت این شبکه، بهویژه با سیاستهای حمایتی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداریها، میتواند سهم مهمی در رونق فرهنگی شهرها داشته باشد.
اما مهمتر از همه، الگوی مصرف فرهنگی خانوادهها است. خانواده ایرانی همیشه پشتوانه اصلی کتاب بوده است. هرچند امروز فشار هزینههای روزمره و رقابت زمان با فضای دیجیتال، سهم کتاب در سبد فرهنگی خانوادهها را کاهش داده، اما هر جا خانوادهها آگاهانه بخشی از زمان و هزینه خود را به مطالعه اختصاص دادهاند، نتیجه بهصورت مستقیم در یادگیری بهتر دانشآموزان، آرامش روانی خانه، افزایش خلاقیت کودکان و کیفیت گفتوگوهای خانوادگی نمایان شده است.
در چنین فضایی، هفته کتاب تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ فرصتی است برای بازاندیشی در سیاستهای فرهنگی. اگر کتاب قرار است جایگاه واقعی خود را در زندگی ایرانیان بازیابد، باید سه محور اصلی در دستور کار قرار گیرد:
تقویت زیرساختها: نوسازی کتابخانههای عمومی، تجهیز آنها به نسخههای دیجیتال، ایجاد فضاهای چندمنظوره فرهنگی، و حمایت هدفمند از کتابفروشیهای مستقل.
توانمندسازی اقتصادی سبد فرهنگی مردم: اختصاص یارانههای هوشمند، خرید حمایتی از ناشران، توزیع عادلانه کتاب در مناطق محروم و افزایش دسترسی مقرونبهصرفه برای گروههای مختلف.
پرورش فرهنگ مطالعه از کودکی: بازنگری در محتوای آموزشی مدارس، ایجاد باشگاههای کتابخوانی در مدارس و مساجد، تشویق خانوادهها به مطالعه مشترک، و تولید محتوای جذاب برای نسل نوجوان.
کتاب، اگرچه صدایی آرام دارد، اما آیندهسازترین ابزار فرهنگی هر ملت است. کشوری که کتابخانههایش فعال، کتابفروشیهایش پویا و خانوادههایش اهل مطالعه باشند، از بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی نیز با قدرت بیشتری عبور میکند.
هفته کتاب امسال، دعوتی دوباره است برای این پرسش ساده و مهم: سهم مطالعه در زندگی امروز ما چقدر است و برای افزایش آن چه کردهایم؟ این پرسش اگر جدی گرفته شود، میتواند آغاز فصل تازهای در سیاستگذاری فرهنگی کشور باشد؛ فصلی که در آن کتاب، نه یک کالای لوکس، بلکه سرمایهای ملی و نقطه آغاز توسعه انسانی تلقی شود.
کتابخوانی امروز فقط یک عادت فرهنگی فردی نیست؛ بخشی از قدرت نرم ایران است. کشوری که مردم آن اهل مطالعهاند، در عرصه منطقهای و جهانی تصویری معتبرتر، فرهنگی جذابتر و توان اثرگذاری بیشتری پیدا میکند. سرمایه دانشی که از دل کتابخوانی برمیآید، در قالب دیپلماسی فرهنگی، نوآوری علمی، اخلاق اجتماعی و گفتوگوی میانفرهنگی تجلی مییابد. از همین رو، ترویج کتابخوانی تنها حمایت از یک رفتار فرهنگی نیست، بلکه تقویت بنیانی استراتژیک برای آینده کشور است؛ آیندهای که در آن اعتبار ایران بیش از هر چیز از عمق فرهنگ و سطح دانایی مردمش سرچشمه میگیرد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
تداوم واردات میتواند بازار گوشت را سامان دهد
-
توسعه ترانزیت ارزش افزوده بالایی ایجاد میکند
-
ضرورت نگاه نو به حکمرانی آب
-
«غبن»، غنیمتِ تکرار گذشته
-
هدف تلآویو آوارگی گسترده و اجباری فلسطینیان است
-
دموکراتها و معمای ممدانی
-
پیشبینیپذیری رکن مهم ثبات اقتصادی
-
کتابخوانی به مثابه محور قدرت نرم
-
عملیات احیای تروریستهای کوکی
-
حمایت از تولید، رمز مهار تورم



