چهل دزد بغداد در پاریس چه می‌کنند؟!

سفر قریب‌الوقوع رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون، به بغداد که در حاشیه نشست COP۳۰ در برزیل و در دیدار با هه لو العسکری، وزیر محیط‌زیست عراق، نهایی شد، ظاهری دیپلماتیک و بشردوستانه (همکاری‌های زیست‌محیطی) دارد. بااین‌حال، با توجه به سابقه مداخله‌جویانه پاریس در غرب آسیا، این تحول نیازمند تحلیل دقیق‌تری است تا از پسِ وعده‌های همکاری، اهداف ژئوپلیتیکی پنهان آشکار شود. ورود پاریس به معادلات عراق، نه در راستای ثبات، بلکه تلاشی برای نفوذ مجدد در فضایی آشفته است که می‌تواند تداوم سیاست‌های مخرب منطقه‌ای را به دنبال داشته باشد.صورت‌بندی ظاهری ماجرا در نوع خود قابل‌تأمل است :سفر ماکرون به عراق در چارچوب تعهدات بین‌المللی فرانسه در قبال تغییرات اقلیمی و مسائل زیست‌محیطی مطرح‌شده است. عراق، به دلیل بحران‌های متعدد آبی، فرسایش زمین و آلودگی‌های ناشی از درگیری‌های گذشته، نیازمند کمک‌های فنی و مالی بین‌المللی است. فرانسه، با توجه به جایگاه خود در اتحادیه اروپا و تجربه در مدیریت بحران‌های محیط زیستی، تلاش دارد تا نقش یک «شریک مسئول» را ایفا کند. این رویکرد، به‌خصوص در مجامع جهانی مانند COP، امتیازات دیپلماتیک برای پاریس به همراه دارد و تلاش می‌کند چهره‌ای مثبت از فرانسه در منطقه ارائه دهد.
اما در تحلیل روابط بین‌الملل، پوشش‌های بشردوستانه اغلب پوششی برای اهداف استراتژیک هستند. به گزارش آنا،  فرانسه، به‌عنوان یکی از قدرت‌های اروپایی، همواره تلاش کرده است تا میراث استعماری و نفوذ تاریخی خود را در مناطق غرب آسیا  و شمال آفریقا  حفظ کند. عراق، به دلیل اهمیت استراتژیک، منابع عظیم انرژی و موقعیت ژئوپلیتیکی حساس خود در مرزهای ایران، ترکیه و سوریه، همواره هدفی جذاب برای قدرت‌های بزرگ بوده است.بخش مهمی از تحلیل این سفر، بررسی سوابق تاریخی فرانسه در منطقه است. از دوران قیمومیت فرانسه بر لبنان و سوریه تا مواضع این کشور در قبال بحران‌های اخیر، ردپای مداخله‌جویی پاریس دیده می‌شود. این مداخله‌ها، در بسیاری موارد، منجر به تشدید شکاف‌های داخلی و تضعیف دولت‌های مرکزی شده است. بنابراین، زمانی که فرانسه پیشنهادی مبنی بر همکاری نزدیک با دولت بغداد می‌دهد، این پیشنهاد باید بااحتیاط موردبررسی قرار گیرد، زیرا سابقه نشان می‌دهد که این همکاری‌ها اغلب با اهداف بلندمدت و حتی کوتاه‌مدت پاریس  پیوند خورده‌اند.
تجربه تاریخی فرانسه در خاورمیانه، به‌ویژه در لبنان و سوریه، نشان می‌دهد که «کمک‌های» دیپلماتیک و نظامی پاریس اغلب به عاملی برای تداوم یا تعمیق بی‌ثباتی تبدیل شده است. هرگونه مداخله خارجی در معادلات پیچیده عراق، به‌ویژه در مقطع کنونی که ساختارهای قدرت داخلی در حال کشمکش هستند، زمینه‌ساز بحران‌های مزمن امنیتی و سیاسی است. سفر ماکرون را باید در راستای تکمیل پازلی دانست که آمریکا و رژیم صهیونیستی در سر دارند: تثبیت تز «تجزیه عراق»، تداوم «خلق بحران‌های مزمن امنیتی در منطقه» و تلاش برای «بازتعریف تروریسم تکفیری» با اهداف خاص خود.
در لبنان، فرانسه همواره نقشی محوری در شکل‌دهی به ساختارهای سیاسی ایفا کرده است. این نقش، اغلب در قالب حمایت از گروه‌هایی خاص یا اصرار بر راه‌حل‌های مبتنی بر توافقات سیاسی داخلی که منافع غرب را تأمین کند، نمود یافته است. در سوریه نیز، فرانسه از حامیان اصلی گروه‌هایی بود که در پی براندازی دولت مرکزی بودند. این رویکرد، که اغلب بر مبنای «دفاع از ارزش‌های دموکراتیک» یا «حقوق بشر» توجیه می‌شود، در عمل به تلاش برای اعمال نفوذ مستقیم بر تصمیم‌گیری‌های ملی سایر کشورها تعبیر می‌شود.
فرانسه اکنون به دنبال فرصتی است که بتواند مجددا موقعیت خود را در معادلات عراق تثبیت کند. این فرصت، در فضای سیاسی آشفته‌ای نهفته است که ممکن است در روند تعیین نخست‌وزیر عراق یا اختلافات جناحی به وجود آید. پاریس قصد دارد با استفاده از این «خلأمشروعیت موقت»، به‌عنوان بازیگری کلیدی وارد شود و وزن خود را در تصمیم‌گیری‌های کلان عراق، به‌خصوص در حوزه‌های انرژی و امنیتی، افزایش دهد. 
چهل دزد بغداد در پاریس چه می‌کنند؟!