معلولان، کمتوانها و جانبازان، عموما نمیتوانند از موانع موجود در معابر عمومی شهرها عبور کنند و حرکت آنها با مشکل مواجه است
نگاهی به سهم معلولان از خیابان
سپیده عجمیان- توان یاب
حتما شنیدهاید که میگویند «فضاهای فیزیکی و دسترسی این قابلیت را دارند که به ما امکاناتی ارائه دهند و یا امکاناتی را از ما سلب کنند. فضای فیزیکی بُعد اصلی و سادهترین قسمت شهر است که ما هرروز با آن سروکار داریم، مثل ساختمانها و مکانهای عمومی نظیر ادارات، پارکها، خیابانها و میادین و فضای دسترسی را میتوان ساختاری دانست که به ما امکان دسترسی به شهر و خدمات آن را میدهند. این تعریف شامل ساختار فیزیکی شهر مانند خیابانها، پلهای عابر پیاده، مترو، اتوبوسهای شهری، دسترسی تلفنی، اینترنتی، خدمات در محل و حتی افرادِ در خدمت میشود.» با این توضیح، وقتی به خیابان، سینما و رستوران میروید و سوار وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس و مترو میشوید، چقدر به این فکر میکنید آیا شهروندان دارای معلولیت، امکان استفاده از این فضاها را دارند یا خیر؟ واقعیت این است که طراحی مبلمان و فضای شهری برای افراد معلول، کمتوان و جانبازان، در شهرهای کشور پیشبینینشده و حق آنها بهعنوان یک شهروند برای تردد و دسترسی به خدمات رفاهی و اجتماعی نادیده گرفته شده است. نبود رمپ در بیشتر ساختمانها و ادارات و اماکن عمومی ازجمله غفلتهای شهرسازی و ساختمانسازی در کشور است. در طراحی مبلمان شهری از همان ابتدای شکلگیری به حق معلولان توجه نشده و برای طراحی و ساخت ساختمانها، محدودیتهای این گروه مدنظر قرار نگرفته است؛ حقی که معلولان برای رسیدن به آن سالها تکاپو کردهاند و تا تحقق کامل آن راه طولانی در پیش است. این موضوع برکسی پوشیده نیست اما سازمانهای متولی، هرگز بهصورت جدی در پی رفع آن برنیامدهاند.
سالانه بین ۴۰ تا ۶۰ هزار معلول که حدود ۲۵۰۰ نفر از آنها ضایعه نخاعی هستند به جمعیت معلولان کشور افزوده میشود. این آماری است که سازمان بهزیستی بهعنوان متولی اصلی امور معلولان اعلام کرده است. این میزان بدان معنا است که شهروندان باید حضور ملموس این افراد را در جامعه حس کنند ولی بهراستی چه تعداد افراد معلول در جامعه به چشم میآیند؟ معلولان، کمتوانها و جانبازان، عموما نمیتوانند از موانع موجود در معابر عمومی شهر عبور کنند و حرکت آنها با مشکل مواجه است. به همین دلیل است که با وجود آمار بالا، تعداد کمی از این افراد در سطح شهر دیده میشوند. برخی ساختمانها و ادارات حتی یک بالابر ساده هم ندارند!
معابر شهری غیرایمن است و به همین علت افراد دارای معلولیت دچار حادثه میشوند. معمولا سقوط در حفره چاهی در خیابان که به مصدومیت و ایجاد جراحتهای بسیار در آنها منجر میشود، هشداری چندباره را به مسئولان یادآوری میکند؛ اینکه: «معابر عمومی برای معلولان امن نیست.»
ویدئوهایی ازایندست که بارها در فضای مجازی بازنشر شده، نشان میدهد افراد دارای معلولیت بهویژه نابینایان که با عصای سفید خود در پیادهرو در حال پیدا کردن مسیر درست و شناسایی خطرات احتمالی سد راهشان هستند، به دلیل خطایی چند سانتی، موفق نمیشود حفره ایجادشده ( یک ورودی بدون دریچه به کانال فاضلاب بوده است) را در وسط پیادهرو رد کنند، بنابراین به داخل آن سقوط میکنند.
سالهاست که گفته میشود؛ خیابانها، ورودی ادارات دولتی، بانکها، مراکز خرید یا همان پاساژها و مراکز تفریحی و خدماتی برای عبور و مرور این افراد آنطور که باید مناسبسازی نشدهاند و نیازمندیهای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور در نظر گرفته نشده است. حفاظهای آهنی، چالهها و شیب خیابانهای شهر، حق شهروندی آنان را سلب کرده است.
شهری برای تمامی شهروندان
برای تبیین بهتر این موضوع، میتوان به مقاله «سیاوش توانا» استناد کرد که از فعالان این حوزه است و بهخوبی با مشکلات و ضعفهای ساختاری موجود برای معلولین آشناست. به نوشته او، این حق هر شهروندی است که به تمام فضاهای شهر دسترسی داشته باشد و بتواند بهصورت عادی و معمولی به امور روزمره و فعالیتهای خود در شهر بپردازد. یکی از بزرگترین گروههایی که چنین حقی برایشان نادیده گرفته شده است و یا بهحدی کم دیده شده که میل به صفر میکند،معلولین هستند. طبق آمار جهانی ۱۵درصد از افراد جامعه را معلولین تشکیل میدهند که این، معلولین را تبدیل به اقلیت قابلتوجهی میکند. اما این اقلیت بزرگ در بسیاری از حقوق ازجمله حق مشارکت در فضای شهری تا حد بسیار زیادی محروم هستند. براساس تعاریف ذکرشده، شهر دارای فضای ساختارمند و سازمانیافتهای است.
«سیاوش توانا» در ادامه این مقاله با عنوان «شهری برای تمامی شهروندان» مینویسد: باوجود دستورالعملهای قانونی، در بسیاری موارد دسترسی افراد معلول به فضای شهری با مخاطرههای بسیاری روبهرو است. فضای فیزیکی شهر برای دسترسی را میتوان به دو قسمت ساختمانهای عمومی و مکانهای عمومی شهر تقسیم کرد. هرکدام از اینها نیاز به مناسبسازیهای متناسب با خود و متناسب با انواع معلولیتهای مختلف دارند. ساختمانهای عمومی مانند ادارات، بانکها، دانشگاهها، موزهها، مکانهای تاریخی و... نیازمند سطح شیبدار استاندارد برای ورود، آسانسور، شیبهای مناسب برای معلولین حرکتی، علائم مشخص، سخنگو و مترجم برای نابینایان و ناشنوایان، تصاویر مفهومی برای معلولین ذهنی و این قبیل امکانات هستند. مکانهای عمومی شهر نیز به مناسبسازی پیادهروها و شیبگذاری، موزاییکهای مشخصکننده راه، چراغهای راهنمایی سخنگو، بالابرهای مخصوص پل عابر پیاده، روشنایی استاندارد معابر و... نیاز دارند. روایتها میتوانند برای فهم میزان رنج وارده از فضای نامتناسب شهر و کمککنندگی متناسبسازی شهر به ما کمک بزرگی کنند.
«توانا»، یک فرد معلول حرکتی را در نظر میگیرد که تصمیم دارد خود بهتنهایی برای کاری اداری و پسازآن برای تفریح در شهر زمان بگذراند: «بهدلیل دارا بودن بیشترین محدودیتِ حرکتی، فردی را که از ویلچر استفاده میکند پیشفرض میگیریم. او پس از خروج از خانه باید تصمیم بگیرد که از بیآرتی، اتوبوس واحد و یا مترو − درصورتیکه شهر مدنظر این امکانات را داشته باشد − استفاده کند. دسترسی بیآرتی با پل عابر پیاده است. اولین مشکل در همین اولین قدم پیش میآید. پل عابر یا دارای پلههای عادی و یا پلهبرقی است که هیچکدام برای استفاده ویلچر مناسب نیست. اگر پل عابر را درنظر نگیریم و فرد به گیت ورودی بیآرتی برسد، گیتها و میلههایشان امکان عبور ویلچر را به او نمیدهند و او به فردی نیاز پیدا میکند که درب کنار گیت را برای او باز کند. پس از گذر از گیت، اتوبوس میرسد. اتوبوسها معمولا با فاصلهای از سکو میایستند که چرخ کوچک ویلچر از آن عبور نمیکند. اتوبوس نیز اگر شلوغ باشد باز مشکل بعدی سروکله خود را نمایان میسازد. مسئله برای استفاده از اتوبوس نیز همینگونه است که ورودی اتوبوسهای بینشهری بسیار بالاتر از سطح زمین هستند و عملا امکان استفاده معلولی از آن وجود ندارد. وضعیت مترو نیز بههمینصورت است. مترو در اکثر موارد فقط دارای پلهبرقی است و فقط معدودی از ایستگاهها و یا شهرهای دارای مترو به آسانسور مجهز هستند. این ابتداییترین تصمیم برای جابهجایی و تردد در شهر است و این مشکلات، سبب آن میشود که فرد تصمیم به استفاده از تاکسیتلفنی و یا تاکسیهای اینترنتی بگیرد که این خود جدای از مشکل جادِهی به ویلچر و جابهجایی فرد معلول، سبب افزایش هزینه تردد در شهر میشود. فرد به هر طریق خود را به مکان موردنظر میرساند. ورودی ادارات، بانکها و مکانهای شهری آیا سطح شیبدار مناسب و استاندارد با قوانین شیبگذاری را دارند؟ پس از ورود نیز اگر نیاز به جابهجایی در طبقات باشد، ساختمانهای اداری فرسوده ایران مجهز به آسانسور سالم هستند؟ اینها مشکلات بزرگی است که معمولا در اماکن عمومی شهری از آخرین اولویتها برخوردار هستند. اماکن عمومی که مناسبسازی شدهاند نیز در موارد متعددی صرفا به این خاطر است که معلول یا جانبازهایی در آن مکان مشغول به کار هستند و این دلیلی میشود که نیاز به مناسبسازی، خود را نشان میدهد.»
پس از انجام کار، فرد مدنظر ما تصمیم به انجام تفریحی میگیرد. اگر قصد گذران وقت در پارک را داشته باشد، همچنان آیا ورودی پارک و مکانهای مختلف درون پارک دارای سطح شیبدار استاندارد هستند؟ «سیاوش توانا» معتقد است: از بزرگترین مشکلات در محلهای پیادهروی نظیر پارک و یا پیادهروها، موانعی است که برای جلوگیری از عبور موتورسیکلت تعبیهشدهاند که هرچند در اکثر موارد موتورسیکلت از آن عبور میکند، ولی مانع عبور ویلچر میشود. در هنگام عبور از سطح شیبدار نیز اگر جلوی آن اتومبیلی پارک شده باشد، آیا راهنمایی و رانندگی میپذیرد که به راننده آن برای جابهجایی اطلاع دهد و یا خود این نهاد در خدمت معلولین برای جابهجایی آن اتومبیل خواهد بود، یا آن را مشکل خود فرد میبیند؟ فرد معلول اگر هر تصمیم دیگری برای تفریح بگیرد باز با چنین مشکلاتی باید دستوپنجه نرم کند.»
سینماهای ما نیز «دارای پله و در اکثر موارد بدون سطح شیبدار هستند، اگر طبقاتی باشند، آسانسوری وجود ندارد و در میان صندلیها و ردیفهای سینما جایی برای معلولین تعبیه نشده است. اماکن تاریخی نیز از تمام مکانها وضعیت اسفبارتری دارند. تجهیزات این اماکن در اکثر موارد در قدیمیترین و فرسودهترین حالت خود هستند و به دلیل نبود تخصص و بیم از آسیب رسیدن به مکان تاریخی، از هرگونه مرمت و بازسازی و مناسبسازی جلوگیری میشود. این درصورتی است که اساسا چنین موضوعی در مدیریت این اماکن مطرح شود. اینها تنها مشکلات یکی از انواع معلولیتها است. دیگر معلولین نیز معضلات بزرگی برای برقراری ارتباط با بیرون از خانه خودشان −جدای از مشکلات در خانه− و فضای شهری دارند. فرد نابینا در خیابانهای ایران چگونه میتواند از چهارراهِ بدون چراغراهنمایی سخنگو عبور کند؟ و یا چگونه خود بهتنهایی از خط اتوبوس درونشهری که سخنگویی ندارد اطلاع یابد؟ این درصورتی است که این فرد نابینا دسترسی به تلفنهمراه مناسب و دارای حالت مخصوص نابینایان داشته باشد که بتواند مسیریابی کند وگرنه انجام چنین کاری خارج از خانه غیرممکن میشود. حال اگر با این وضعیت امکانی برای خروج از خانه بهتنهایی نداشته باشد، چه مقدار از کارهای خود را با دسترسی تلفنی و یا حتی اینترنتی میتواند انجام دهد؟ در بسیاری از موارد امکان هیچ کار اداری کاملی بدون حضور در محل امکانپذیر نیست و این مشکلی بزرگ برای فرد نابینا بهوجود میآورد. سازمان بهزیستی که متولی رسیدگی به امور معلولین است میتواند افرادی را به کار گیرد که با هماهنگی قبلی، همراه فرد معلول باشد و در انجام فعالیتی که در شهر به آن نیاز دارد به او خدمترسانی کند. افراد کمبینا و یا دارای مشکل بینایی نیز مشکلی اساسی در زمانِ تاریک شدن هوا دارند چراکه تابلوهای شبرنگ و مناسب دید فراگیر نیستند و جدای از تابلوهای معمول در شهر، علائمی مخصوص برای این افراد نیز وجود ندارد. روشنایی معابر و شهر در زمان تاریکی نیز از دیگر مشکلات است. روشنایی شهر بهصورت عادی خود دچار نقصان است، حال اگر مسائلی نیز پیش بیاید و روشنایی شهر کم شود، آیا فکری برای این معضلات هم شده است؟ فرد ناشنوا درصورت نیاز به اطلاع از اطلاعیههای داخل مترو چگونه باید از آن آگاه شود؟ یا چهمیزان از رنج را باید متحمل شود تا یک کار اداری او بهصورت کاملی انجام شود، البته اگر انجام شود. یک معلول ناشنوا برای سینما رفتن و فیلم دیدن چه باید بکند؟ فیلمهای سینمایی نه در سینماها و نه در زمان پخش در شبکه خانگی، امکانی برای ناشنوایان ندارند و آنها از این فرصت محروم هستند.»
حتما شنیدهاید که میگویند «فضاهای فیزیکی و دسترسی این قابلیت را دارند که به ما امکاناتی ارائه دهند و یا امکاناتی را از ما سلب کنند. فضای فیزیکی بُعد اصلی و سادهترین قسمت شهر است که ما هرروز با آن سروکار داریم، مثل ساختمانها و مکانهای عمومی نظیر ادارات، پارکها، خیابانها و میادین و فضای دسترسی را میتوان ساختاری دانست که به ما امکان دسترسی به شهر و خدمات آن را میدهند. این تعریف شامل ساختار فیزیکی شهر مانند خیابانها، پلهای عابر پیاده، مترو، اتوبوسهای شهری، دسترسی تلفنی، اینترنتی، خدمات در محل و حتی افرادِ در خدمت میشود.» با این توضیح، وقتی به خیابان، سینما و رستوران میروید و سوار وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس و مترو میشوید، چقدر به این فکر میکنید آیا شهروندان دارای معلولیت، امکان استفاده از این فضاها را دارند یا خیر؟ واقعیت این است که طراحی مبلمان و فضای شهری برای افراد معلول، کمتوان و جانبازان، در شهرهای کشور پیشبینینشده و حق آنها بهعنوان یک شهروند برای تردد و دسترسی به خدمات رفاهی و اجتماعی نادیده گرفته شده است. نبود رمپ در بیشتر ساختمانها و ادارات و اماکن عمومی ازجمله غفلتهای شهرسازی و ساختمانسازی در کشور است. در طراحی مبلمان شهری از همان ابتدای شکلگیری به حق معلولان توجه نشده و برای طراحی و ساخت ساختمانها، محدودیتهای این گروه مدنظر قرار نگرفته است؛ حقی که معلولان برای رسیدن به آن سالها تکاپو کردهاند و تا تحقق کامل آن راه طولانی در پیش است. این موضوع برکسی پوشیده نیست اما سازمانهای متولی، هرگز بهصورت جدی در پی رفع آن برنیامدهاند.
سالانه بین ۴۰ تا ۶۰ هزار معلول که حدود ۲۵۰۰ نفر از آنها ضایعه نخاعی هستند به جمعیت معلولان کشور افزوده میشود. این آماری است که سازمان بهزیستی بهعنوان متولی اصلی امور معلولان اعلام کرده است. این میزان بدان معنا است که شهروندان باید حضور ملموس این افراد را در جامعه حس کنند ولی بهراستی چه تعداد افراد معلول در جامعه به چشم میآیند؟ معلولان، کمتوانها و جانبازان، عموما نمیتوانند از موانع موجود در معابر عمومی شهر عبور کنند و حرکت آنها با مشکل مواجه است. به همین دلیل است که با وجود آمار بالا، تعداد کمی از این افراد در سطح شهر دیده میشوند. برخی ساختمانها و ادارات حتی یک بالابر ساده هم ندارند!
معابر شهری غیرایمن است و به همین علت افراد دارای معلولیت دچار حادثه میشوند. معمولا سقوط در حفره چاهی در خیابان که به مصدومیت و ایجاد جراحتهای بسیار در آنها منجر میشود، هشداری چندباره را به مسئولان یادآوری میکند؛ اینکه: «معابر عمومی برای معلولان امن نیست.»
ویدئوهایی ازایندست که بارها در فضای مجازی بازنشر شده، نشان میدهد افراد دارای معلولیت بهویژه نابینایان که با عصای سفید خود در پیادهرو در حال پیدا کردن مسیر درست و شناسایی خطرات احتمالی سد راهشان هستند، به دلیل خطایی چند سانتی، موفق نمیشود حفره ایجادشده ( یک ورودی بدون دریچه به کانال فاضلاب بوده است) را در وسط پیادهرو رد کنند، بنابراین به داخل آن سقوط میکنند.
سالهاست که گفته میشود؛ خیابانها، ورودی ادارات دولتی، بانکها، مراکز خرید یا همان پاساژها و مراکز تفریحی و خدماتی برای عبور و مرور این افراد آنطور که باید مناسبسازی نشدهاند و نیازمندیهای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور در نظر گرفته نشده است. حفاظهای آهنی، چالهها و شیب خیابانهای شهر، حق شهروندی آنان را سلب کرده است.
شهری برای تمامی شهروندان
برای تبیین بهتر این موضوع، میتوان به مقاله «سیاوش توانا» استناد کرد که از فعالان این حوزه است و بهخوبی با مشکلات و ضعفهای ساختاری موجود برای معلولین آشناست. به نوشته او، این حق هر شهروندی است که به تمام فضاهای شهر دسترسی داشته باشد و بتواند بهصورت عادی و معمولی به امور روزمره و فعالیتهای خود در شهر بپردازد. یکی از بزرگترین گروههایی که چنین حقی برایشان نادیده گرفته شده است و یا بهحدی کم دیده شده که میل به صفر میکند،معلولین هستند. طبق آمار جهانی ۱۵درصد از افراد جامعه را معلولین تشکیل میدهند که این، معلولین را تبدیل به اقلیت قابلتوجهی میکند. اما این اقلیت بزرگ در بسیاری از حقوق ازجمله حق مشارکت در فضای شهری تا حد بسیار زیادی محروم هستند. براساس تعاریف ذکرشده، شهر دارای فضای ساختارمند و سازمانیافتهای است.
«سیاوش توانا» در ادامه این مقاله با عنوان «شهری برای تمامی شهروندان» مینویسد: باوجود دستورالعملهای قانونی، در بسیاری موارد دسترسی افراد معلول به فضای شهری با مخاطرههای بسیاری روبهرو است. فضای فیزیکی شهر برای دسترسی را میتوان به دو قسمت ساختمانهای عمومی و مکانهای عمومی شهر تقسیم کرد. هرکدام از اینها نیاز به مناسبسازیهای متناسب با خود و متناسب با انواع معلولیتهای مختلف دارند. ساختمانهای عمومی مانند ادارات، بانکها، دانشگاهها، موزهها، مکانهای تاریخی و... نیازمند سطح شیبدار استاندارد برای ورود، آسانسور، شیبهای مناسب برای معلولین حرکتی، علائم مشخص، سخنگو و مترجم برای نابینایان و ناشنوایان، تصاویر مفهومی برای معلولین ذهنی و این قبیل امکانات هستند. مکانهای عمومی شهر نیز به مناسبسازی پیادهروها و شیبگذاری، موزاییکهای مشخصکننده راه، چراغهای راهنمایی سخنگو، بالابرهای مخصوص پل عابر پیاده، روشنایی استاندارد معابر و... نیاز دارند. روایتها میتوانند برای فهم میزان رنج وارده از فضای نامتناسب شهر و کمککنندگی متناسبسازی شهر به ما کمک بزرگی کنند.
«توانا»، یک فرد معلول حرکتی را در نظر میگیرد که تصمیم دارد خود بهتنهایی برای کاری اداری و پسازآن برای تفریح در شهر زمان بگذراند: «بهدلیل دارا بودن بیشترین محدودیتِ حرکتی، فردی را که از ویلچر استفاده میکند پیشفرض میگیریم. او پس از خروج از خانه باید تصمیم بگیرد که از بیآرتی، اتوبوس واحد و یا مترو − درصورتیکه شهر مدنظر این امکانات را داشته باشد − استفاده کند. دسترسی بیآرتی با پل عابر پیاده است. اولین مشکل در همین اولین قدم پیش میآید. پل عابر یا دارای پلههای عادی و یا پلهبرقی است که هیچکدام برای استفاده ویلچر مناسب نیست. اگر پل عابر را درنظر نگیریم و فرد به گیت ورودی بیآرتی برسد، گیتها و میلههایشان امکان عبور ویلچر را به او نمیدهند و او به فردی نیاز پیدا میکند که درب کنار گیت را برای او باز کند. پس از گذر از گیت، اتوبوس میرسد. اتوبوسها معمولا با فاصلهای از سکو میایستند که چرخ کوچک ویلچر از آن عبور نمیکند. اتوبوس نیز اگر شلوغ باشد باز مشکل بعدی سروکله خود را نمایان میسازد. مسئله برای استفاده از اتوبوس نیز همینگونه است که ورودی اتوبوسهای بینشهری بسیار بالاتر از سطح زمین هستند و عملا امکان استفاده معلولی از آن وجود ندارد. وضعیت مترو نیز بههمینصورت است. مترو در اکثر موارد فقط دارای پلهبرقی است و فقط معدودی از ایستگاهها و یا شهرهای دارای مترو به آسانسور مجهز هستند. این ابتداییترین تصمیم برای جابهجایی و تردد در شهر است و این مشکلات، سبب آن میشود که فرد تصمیم به استفاده از تاکسیتلفنی و یا تاکسیهای اینترنتی بگیرد که این خود جدای از مشکل جادِهی به ویلچر و جابهجایی فرد معلول، سبب افزایش هزینه تردد در شهر میشود. فرد به هر طریق خود را به مکان موردنظر میرساند. ورودی ادارات، بانکها و مکانهای شهری آیا سطح شیبدار مناسب و استاندارد با قوانین شیبگذاری را دارند؟ پس از ورود نیز اگر نیاز به جابهجایی در طبقات باشد، ساختمانهای اداری فرسوده ایران مجهز به آسانسور سالم هستند؟ اینها مشکلات بزرگی است که معمولا در اماکن عمومی شهری از آخرین اولویتها برخوردار هستند. اماکن عمومی که مناسبسازی شدهاند نیز در موارد متعددی صرفا به این خاطر است که معلول یا جانبازهایی در آن مکان مشغول به کار هستند و این دلیلی میشود که نیاز به مناسبسازی، خود را نشان میدهد.»
پس از انجام کار، فرد مدنظر ما تصمیم به انجام تفریحی میگیرد. اگر قصد گذران وقت در پارک را داشته باشد، همچنان آیا ورودی پارک و مکانهای مختلف درون پارک دارای سطح شیبدار استاندارد هستند؟ «سیاوش توانا» معتقد است: از بزرگترین مشکلات در محلهای پیادهروی نظیر پارک و یا پیادهروها، موانعی است که برای جلوگیری از عبور موتورسیکلت تعبیهشدهاند که هرچند در اکثر موارد موتورسیکلت از آن عبور میکند، ولی مانع عبور ویلچر میشود. در هنگام عبور از سطح شیبدار نیز اگر جلوی آن اتومبیلی پارک شده باشد، آیا راهنمایی و رانندگی میپذیرد که به راننده آن برای جابهجایی اطلاع دهد و یا خود این نهاد در خدمت معلولین برای جابهجایی آن اتومبیل خواهد بود، یا آن را مشکل خود فرد میبیند؟ فرد معلول اگر هر تصمیم دیگری برای تفریح بگیرد باز با چنین مشکلاتی باید دستوپنجه نرم کند.»
سینماهای ما نیز «دارای پله و در اکثر موارد بدون سطح شیبدار هستند، اگر طبقاتی باشند، آسانسوری وجود ندارد و در میان صندلیها و ردیفهای سینما جایی برای معلولین تعبیه نشده است. اماکن تاریخی نیز از تمام مکانها وضعیت اسفبارتری دارند. تجهیزات این اماکن در اکثر موارد در قدیمیترین و فرسودهترین حالت خود هستند و به دلیل نبود تخصص و بیم از آسیب رسیدن به مکان تاریخی، از هرگونه مرمت و بازسازی و مناسبسازی جلوگیری میشود. این درصورتی است که اساسا چنین موضوعی در مدیریت این اماکن مطرح شود. اینها تنها مشکلات یکی از انواع معلولیتها است. دیگر معلولین نیز معضلات بزرگی برای برقراری ارتباط با بیرون از خانه خودشان −جدای از مشکلات در خانه− و فضای شهری دارند. فرد نابینا در خیابانهای ایران چگونه میتواند از چهارراهِ بدون چراغراهنمایی سخنگو عبور کند؟ و یا چگونه خود بهتنهایی از خط اتوبوس درونشهری که سخنگویی ندارد اطلاع یابد؟ این درصورتی است که این فرد نابینا دسترسی به تلفنهمراه مناسب و دارای حالت مخصوص نابینایان داشته باشد که بتواند مسیریابی کند وگرنه انجام چنین کاری خارج از خانه غیرممکن میشود. حال اگر با این وضعیت امکانی برای خروج از خانه بهتنهایی نداشته باشد، چه مقدار از کارهای خود را با دسترسی تلفنی و یا حتی اینترنتی میتواند انجام دهد؟ در بسیاری از موارد امکان هیچ کار اداری کاملی بدون حضور در محل امکانپذیر نیست و این مشکلی بزرگ برای فرد نابینا بهوجود میآورد. سازمان بهزیستی که متولی رسیدگی به امور معلولین است میتواند افرادی را به کار گیرد که با هماهنگی قبلی، همراه فرد معلول باشد و در انجام فعالیتی که در شهر به آن نیاز دارد به او خدمترسانی کند. افراد کمبینا و یا دارای مشکل بینایی نیز مشکلی اساسی در زمانِ تاریک شدن هوا دارند چراکه تابلوهای شبرنگ و مناسب دید فراگیر نیستند و جدای از تابلوهای معمول در شهر، علائمی مخصوص برای این افراد نیز وجود ندارد. روشنایی معابر و شهر در زمان تاریکی نیز از دیگر مشکلات است. روشنایی شهر بهصورت عادی خود دچار نقصان است، حال اگر مسائلی نیز پیش بیاید و روشنایی شهر کم شود، آیا فکری برای این معضلات هم شده است؟ فرد ناشنوا درصورت نیاز به اطلاع از اطلاعیههای داخل مترو چگونه باید از آن آگاه شود؟ یا چهمیزان از رنج را باید متحمل شود تا یک کار اداری او بهصورت کاملی انجام شود، البته اگر انجام شود. یک معلول ناشنوا برای سینما رفتن و فیلم دیدن چه باید بکند؟ فیلمهای سینمایی نه در سینماها و نه در زمان پخش در شبکه خانگی، امکانی برای ناشنوایان ندارند و آنها از این فرصت محروم هستند.»
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه