نقدها و حساسیتها در عرصه دین ضامن روح مناسک دینی است
معلی، همچنان پیشرو و ستودنی
جواد شاملو
سالها بود محتوای برنامههای مذهبی تلویزیون از چند مدیوم و شاکله تکراری فراتر نمیرفت. مثل پخش بدون دخالت سخنرانیهای مذهبی و هیئات و مداحیها، انواع برنامههای گفتوگومحور، ارتباطهای مستقیم با اعتاب مقدسه و از این دست برنامهها. در سالهای اخیر اما چند تحرک جدی در این مسیر دیده شد. برنامههایی مثل محفل و حسینیه معلی زیربنای فنی و شکلی متفاوتی نسبت به برنامههای مذهبی مرسوم داشتند. حتی برنامه گفتوگومحوری همچون زندگی پس از زندگی، از نظر جنس محتوا، هیچ شباهتی به برنامههای مرسوم نداشت.
در این میان حسینیه معلی تلاش کرد شکل تلویزیونی شدهای از هیئت را به نمایش گذارد. در مورد این برنامه افراد و رسانههای مختلف نوشتهاند و ما نیز پیشتر به آن پرداختهایم. موفقیت چنین برنامهای تا زمانی که پیرنگ سوگواری داشت، تقریبا تضمینشده بود. اما زمانی که به وادی شادی کشیده شد، چالشها، پرسشها و نقدهایی هم از گوشه و کنار مطرح شد. هرچند که برنامه هنوز یک الگوی موفق به شمار میرود.
باید دانست که نسبت بین شادی و اسلام اساسا مبهم است و نیاز به تبیین معرفتی و فقهی دارد. بسیار از رفتارهای حاصل از شادی همچون رقص، غنا و مستی در اسلام مطلقا حرام است و حتی رفتارهایی چون قهقهههای بلند و شوخیهای بیحد، در دین ما مکروه و مذموم شمارده میشود. پس اسلام و شادی رابطه قابل بحثی دارند و طبیعی است که حساسیتها در موسم فصلهای شادیآمیز برنامهای چون معلی بیشتر باشد.
هنر معلی هم این است که در فصلهای مربوط به اعیاد یک نمایش تقریبا همهپسند ارائه دهد. چراکه در حوزه سوگواری، راه تقریبا مشخص است. در مورد این نقدها و حساسیتها نکاتی قابل توجه است:
یک اینکه باید از نقدها استقبال کرد تا به یک الگوی کامل رسید. این نقدها برآمده از دغدغههایی کاملا درست هستند. این دغدغه حفظ اصالت، سنت، ماهیت و روح مناسک دینی از آسیبهاست. بدون آسیبشناسی مناسک لطمه میبینند. یکدهه پیش، برهنه شدن در هیئتها تقریبا یک هنجار بود! اما با آسیبشناسی بهموقع و اصلاح رویه هیئات، امروز هرچند هنوز این پدیده وجود دارد اما دیگر بخشی نسبتا ضروری و ثابت از مناسک سوگواری نیست. در عرصه دین، باید حساسیت داشت، در غیر این صورت روح دین از کالبد مناسک بیرون میرود. حساسیت با جزماندیشی متفاوت است. جامعه دینی با معلی جزماندیشانه برخورد نکرد، بلکه آن را با آغوش باز پذیرفت. این نکته، متوجه سازندگان برنامه است.
نکته دوم اما متوجه نقدکنندگان است. باید دانست بین نقد و محکومیت فاصله است. در نقد، برای حراست و حفاظت از یک پدیده نیکو، آن را آسیبشناسی میکنیم تا از آفات مصون بماند. اما در محکومیت، میگوییم فلان پدیده نباید وجود داشته باشد. معلی قطعا قابل نقد است اما قطعا محکوم نیست و برای یک حرکت رو به جلو و جذاب مذهبی و شیعی، باید دمت گرم جانانهای خطاب به تمام دستاندر کارانش گفت. خصوصا مادحین بزرگواری که شاید برای آنها هم ماندن در یک دیسیپلین مجلسی دلپذیرتر باشد. مداحی که استاد دانشگاه است و مجالسش به رعایت سختگیرانه آداب شهره، از سر اخلاص دور استودیوی برنامه میچرخد و با مردم سرود میخواند و کف میزند. او وظیفه ابلاغ و تعظیم شعائر را به احسن وجه انجام میدهد. در این میان شاید عزیزی تشخیص دهد بهتر است مردم او را در شکل مرسوم هیئتی ببینند، کاملا قابل درک است. اما حضور رسانهای این مادحین نیز لازم است.در نهایت به نقد درست باید عمل کرد و به نقد غلط، باید پاسخ منطقی داد. این نمایش اخلاق اهل بیتی است که باز هم از سوی برنامه معلی و داوران آن رعایت شد. بیش باد!
سالها بود محتوای برنامههای مذهبی تلویزیون از چند مدیوم و شاکله تکراری فراتر نمیرفت. مثل پخش بدون دخالت سخنرانیهای مذهبی و هیئات و مداحیها، انواع برنامههای گفتوگومحور، ارتباطهای مستقیم با اعتاب مقدسه و از این دست برنامهها. در سالهای اخیر اما چند تحرک جدی در این مسیر دیده شد. برنامههایی مثل محفل و حسینیه معلی زیربنای فنی و شکلی متفاوتی نسبت به برنامههای مذهبی مرسوم داشتند. حتی برنامه گفتوگومحوری همچون زندگی پس از زندگی، از نظر جنس محتوا، هیچ شباهتی به برنامههای مرسوم نداشت.
در این میان حسینیه معلی تلاش کرد شکل تلویزیونی شدهای از هیئت را به نمایش گذارد. در مورد این برنامه افراد و رسانههای مختلف نوشتهاند و ما نیز پیشتر به آن پرداختهایم. موفقیت چنین برنامهای تا زمانی که پیرنگ سوگواری داشت، تقریبا تضمینشده بود. اما زمانی که به وادی شادی کشیده شد، چالشها، پرسشها و نقدهایی هم از گوشه و کنار مطرح شد. هرچند که برنامه هنوز یک الگوی موفق به شمار میرود.
باید دانست که نسبت بین شادی و اسلام اساسا مبهم است و نیاز به تبیین معرفتی و فقهی دارد. بسیار از رفتارهای حاصل از شادی همچون رقص، غنا و مستی در اسلام مطلقا حرام است و حتی رفتارهایی چون قهقهههای بلند و شوخیهای بیحد، در دین ما مکروه و مذموم شمارده میشود. پس اسلام و شادی رابطه قابل بحثی دارند و طبیعی است که حساسیتها در موسم فصلهای شادیآمیز برنامهای چون معلی بیشتر باشد.
هنر معلی هم این است که در فصلهای مربوط به اعیاد یک نمایش تقریبا همهپسند ارائه دهد. چراکه در حوزه سوگواری، راه تقریبا مشخص است. در مورد این نقدها و حساسیتها نکاتی قابل توجه است:
یک اینکه باید از نقدها استقبال کرد تا به یک الگوی کامل رسید. این نقدها برآمده از دغدغههایی کاملا درست هستند. این دغدغه حفظ اصالت، سنت، ماهیت و روح مناسک دینی از آسیبهاست. بدون آسیبشناسی مناسک لطمه میبینند. یکدهه پیش، برهنه شدن در هیئتها تقریبا یک هنجار بود! اما با آسیبشناسی بهموقع و اصلاح رویه هیئات، امروز هرچند هنوز این پدیده وجود دارد اما دیگر بخشی نسبتا ضروری و ثابت از مناسک سوگواری نیست. در عرصه دین، باید حساسیت داشت، در غیر این صورت روح دین از کالبد مناسک بیرون میرود. حساسیت با جزماندیشی متفاوت است. جامعه دینی با معلی جزماندیشانه برخورد نکرد، بلکه آن را با آغوش باز پذیرفت. این نکته، متوجه سازندگان برنامه است.
نکته دوم اما متوجه نقدکنندگان است. باید دانست بین نقد و محکومیت فاصله است. در نقد، برای حراست و حفاظت از یک پدیده نیکو، آن را آسیبشناسی میکنیم تا از آفات مصون بماند. اما در محکومیت، میگوییم فلان پدیده نباید وجود داشته باشد. معلی قطعا قابل نقد است اما قطعا محکوم نیست و برای یک حرکت رو به جلو و جذاب مذهبی و شیعی، باید دمت گرم جانانهای خطاب به تمام دستاندر کارانش گفت. خصوصا مادحین بزرگواری که شاید برای آنها هم ماندن در یک دیسیپلین مجلسی دلپذیرتر باشد. مداحی که استاد دانشگاه است و مجالسش به رعایت سختگیرانه آداب شهره، از سر اخلاص دور استودیوی برنامه میچرخد و با مردم سرود میخواند و کف میزند. او وظیفه ابلاغ و تعظیم شعائر را به احسن وجه انجام میدهد. در این میان شاید عزیزی تشخیص دهد بهتر است مردم او را در شکل مرسوم هیئتی ببینند، کاملا قابل درک است. اما حضور رسانهای این مادحین نیز لازم است.در نهایت به نقد درست باید عمل کرد و به نقد غلط، باید پاسخ منطقی داد. این نمایش اخلاق اهل بیتی است که باز هم از سوی برنامه معلی و داوران آن رعایت شد. بیش باد!