کودک خود را با درددل کردن به «نوجوان پیر» تبدیل نکنید
در زندگی خانوادگی گاهی شرایط و مشکلاتی به وجود می آید که والدین فرزندان خود را مخاطب صحبت ها و مشکلاتشان قرار می دهند و با آن ها درددل می کنند، غافل از آنکه با این کار ضربه بزرگی به روحیه و آینده فرزند خود وارد می کنند. به عقیده کارشناسان درد دل کردن با کودکان و مخاطب قرار دادن فرزندان توسط والدین رفتاری سمی است که حریم بین والد و فرزند را برمی دارد و به نوعی سوء استفاده از فرزندان و کودک آزاری هیجانی به حساب می آید.روان بچهها آمادگی درک مشکلات را ندارد و می تواند آسیبهایی را برای کودک به همراه داشته باشد.
دکتر شبنم طلوعی درمانگر خانواده در گفتوگو با ایسنا، درباره والدینی که کودکان خود را به منبع درددل تبدیل کرده اند می گوید: چنین والدینی تمام گله و شکایت از گذشته و همسر را به بچه انتقال میدهند؛ مرتباً جملاتی مانند اینکه «اگر تو نبودی زندگی را تحمل نمیکردم، ببین چقدر دوستت دارم که به خاطر تو زندگی را تحمل می کنم» تکرار میکنند که عواقب عاطفی بسیاری برای کودک به همراه دارد.
وی درباره مواجه شدن بچهها با این صحبتها افزود: چیزی که بچه میشنود این است که «مقصر این زندگی تو هستی، اگر به دنیا نمیآمدی این زندگی قابل نگه داشتن نبود» در نتیجه کودک احساس گناه بسیار زیادی میکند و خود را مقصر اتفاقات میداند؛ فکر می کند موجودی اضافی است که پدر و مادر به خاطر این موجود اضافه تمام مشکلات را تحمل میکنند و اکنون باری را باید از روی دوش پدر یا مادر بردارد بنابراین به دنبال راه حلی میگردد که مسئله به وجود آمده را بشکافد. این درمانگر خانواده درباره آسیبهایی که در نتیجه این رفتار به وجود میآید افزود: در این شرایط فرزندان به «نوجوان پیر» تبدیل شده و فقط به دنبال راهکاری هستند که پدر و مادر را کنار هم نگه دارند و مسائل زندگی و مشکلات مالی و کاری والدین را حل کنند. اینگونه بچهها خود را سربار همه دانسته و به آدمی تبدیل میشوند که همواره در زندگی بر سر هر موضوعی عذرخواهی میکند، در دوران بزرگسالی نیز وقتی وارد روابط شغلی و زندگی میشوند عزت نفس شان زیر سوال میرود که پدر و مادر مسبب از بین رفتن این عزت نفس هستند و از تمام روابط طرد می شوند. طلوعی ادامه داد: در زندگی که پدر و مادر بچه را مخزن اسرار و درددل خود میدانند، بچهها فقط سن بچگی و عدد بچگی را با خود به همراه دارند و از لحاظ روانی به بچههایی تبدیل شدهاند که سن روانی شان بالاتر از سن عددیشان است که این مطلوب نیست. بچههایی که کودکی نمیکنند و زود بزرگ میشوند در واقع به «کودکان بزرگسالی» تبدیل میشوند که پدر و مادرها ناآگاهانه این شرایط را برای کودک به وجود آوردهاند. وی درباره عنوان کودک بزرگسال توضیح داد: این لفظ شامل فرزندانی است که از لحاظ «جسمی» صرفا سن تقویمی دارند اما از لحاظ «روانی» کاملاً سرخورده بوده و پدر و مادر باعث این سرخودگی هستند؛ این بچهها گوشهگیر، مضطرب، افسرده و گاهی دچار شب ادراری میشوند که مشکلات جبران ناپذیری به همراه دارد. طلوعی در پایان درباره راهکار این موضوع ادامه داد: پدر و مادرها در پروسه فرزندپروری باید آگاهی لازم را به دست آورند که در این زمینه میتوان از طریق رسانهها، کتابها، مشاوره، اخبار و فضای مجازی آموزشهای لازم را در اختیار والدین قرار داد.
دکتر شبنم طلوعی درمانگر خانواده در گفتوگو با ایسنا، درباره والدینی که کودکان خود را به منبع درددل تبدیل کرده اند می گوید: چنین والدینی تمام گله و شکایت از گذشته و همسر را به بچه انتقال میدهند؛ مرتباً جملاتی مانند اینکه «اگر تو نبودی زندگی را تحمل نمیکردم، ببین چقدر دوستت دارم که به خاطر تو زندگی را تحمل می کنم» تکرار میکنند که عواقب عاطفی بسیاری برای کودک به همراه دارد.
وی درباره مواجه شدن بچهها با این صحبتها افزود: چیزی که بچه میشنود این است که «مقصر این زندگی تو هستی، اگر به دنیا نمیآمدی این زندگی قابل نگه داشتن نبود» در نتیجه کودک احساس گناه بسیار زیادی میکند و خود را مقصر اتفاقات میداند؛ فکر می کند موجودی اضافی است که پدر و مادر به خاطر این موجود اضافه تمام مشکلات را تحمل میکنند و اکنون باری را باید از روی دوش پدر یا مادر بردارد بنابراین به دنبال راه حلی میگردد که مسئله به وجود آمده را بشکافد. این درمانگر خانواده درباره آسیبهایی که در نتیجه این رفتار به وجود میآید افزود: در این شرایط فرزندان به «نوجوان پیر» تبدیل شده و فقط به دنبال راهکاری هستند که پدر و مادر را کنار هم نگه دارند و مسائل زندگی و مشکلات مالی و کاری والدین را حل کنند. اینگونه بچهها خود را سربار همه دانسته و به آدمی تبدیل میشوند که همواره در زندگی بر سر هر موضوعی عذرخواهی میکند، در دوران بزرگسالی نیز وقتی وارد روابط شغلی و زندگی میشوند عزت نفس شان زیر سوال میرود که پدر و مادر مسبب از بین رفتن این عزت نفس هستند و از تمام روابط طرد می شوند. طلوعی ادامه داد: در زندگی که پدر و مادر بچه را مخزن اسرار و درددل خود میدانند، بچهها فقط سن بچگی و عدد بچگی را با خود به همراه دارند و از لحاظ روانی به بچههایی تبدیل شدهاند که سن روانی شان بالاتر از سن عددیشان است که این مطلوب نیست. بچههایی که کودکی نمیکنند و زود بزرگ میشوند در واقع به «کودکان بزرگسالی» تبدیل میشوند که پدر و مادرها ناآگاهانه این شرایط را برای کودک به وجود آوردهاند. وی درباره عنوان کودک بزرگسال توضیح داد: این لفظ شامل فرزندانی است که از لحاظ «جسمی» صرفا سن تقویمی دارند اما از لحاظ «روانی» کاملاً سرخورده بوده و پدر و مادر باعث این سرخودگی هستند؛ این بچهها گوشهگیر، مضطرب، افسرده و گاهی دچار شب ادراری میشوند که مشکلات جبران ناپذیری به همراه دارد. طلوعی در پایان درباره راهکار این موضوع ادامه داد: پدر و مادرها در پروسه فرزندپروری باید آگاهی لازم را به دست آورند که در این زمینه میتوان از طریق رسانهها، کتابها، مشاوره، اخبار و فضای مجازی آموزشهای لازم را در اختیار والدین قرار داد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه