نسبت گردشگری و صادرات فرهنگی

حسن خانلری
تحلیلگر مسائل فرهنگی 

 فرهنگ در جوامع مختلف برگرفته از بایدها و نباید های جامعه در طول دوران های مختلف شکل گرفته و بر اساس حوادث تاریخی دستخوش تغییر شده و چیزی که امروز ما آن را به فرهنگ می شناسیم ماحصل دوران های تاریخی و حوادث گذشته و جاریست.اما چیزی که امروز در جهان شاهد آن هستیم تاثیر گردشگران بر معرفی فرهنگ یک جامعه می باشد. چه در بعد  صادرات و چه واردات فرهنگی،  می توان به گردشگران به چشم سفرای فرهنگی نگریست. به عبارت بهتر، گردشگری را نمی توان صرفا یک صنعت نامید زیرا این ظرفیت می تواند خمیرمایه و شالوده ای جهت چینش قطعات پازل دیپلماسی عمومی کشور تلقی گردد. ارتباط میان این موارد را باید در سطحی کلان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. 
گردشگران هم از محیط تاثیر پذیر و هم بر محیط تاثیرگذار هستند. این رابطه متقابل، مسئولیت سازمان های فرهنگی و گردشگری را برای بهره مندی از این ظرفیت دوچندان می سازد.اگر متولیان حوزه فرهنگی،  نگاه  عملیاتی و کارآمدی نسبت به مقوله  گردشگری داشته باشند ، قادر به استفاده همزمان از مزایای اقتصادی و فرهنگی این حوزه خواهند بود. صادرات فرهنگ در چنین قالب و چارچوبی  معنا پیدا می کند.کافیست در گام نخست، نسبت«دیپلماسی فرهنگی»، «صادرات فرهنگی» و «صنعت گردشگری» را به صورتی گویا و صریح تعریف کرد. اتصال  این موارد، منجر به ارتقای خلاقیت جمعی در عرصه گردشگری و متعاقبا، فعال سازی این ظرفیت پویا و مستمر، به سودمنافع اقتصادی و فرهنگی کشور خواهد شد. 
در این خصوص  می توان به صدور فرهنگ غنی خود به دیگر نقاط جهان،  گردشگری بین المللی پرداخت و هم می توان انتقال فرهنگ در داخل کشور به مناطق کمتر برخوردار پرداخت و اگر چنین نگاه و ظرفیتی ایجاد گردد باعث توازن فرهنگی در کشور خواهد شد و این می طلبد که دست اندر کاران فرهنگ و گردشگری از هماهنگی و هم افزایی بیشتری برخوردار باشند. تعریف مشوق هایی جهت بسط گردشگری بین المللی و تبدیل آن به بستر و جایگاهی جهت تقویت صادرات فرهنگی کشور ، از جمله اقدامات و الزاماتی محسوب
 می شود که باید در این راستا مورد توجه و استناد قرار گیرد.
راهکارهای توسعه و بسط صنعت گردشگری ، باید به مثابه یک دستورالعمل جمعی و در قالب یک سیاستگذاری واحد مورد توجه دستگاه های مربوطه قرار گیرد. ایجاد سکوهای فرهنگی در قالب‌های دیجیتال و مجازی، در این زمینه کمک حال خواهد بود و قطعا در شناساندن ظرفیت های گردشگری جمهوری اسلامی ایران برای کشورهای منطقه و جهان موثر خواهد بود. همان گونه که مشاهده می کنیم در این خصوص هم استراتژی و هم تاکتیک موضوعیت داشته  و هیچ یک نباید فراموش شود. گردشگرانی که به ایران سفر می کنند، هر یک می توانند در خلق ظرفیتها و بسترهای مناسب در عرضه محصولات فرهنگی کشورمان در آن سوی مرزها ، به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایفای نقش کنند. 
نسبت گردشگری  و صادرات فرهنگی