عقوبت ظلم، زوال و پاداش مظلومیت، مانایی است
سرّ سامرا
جواد شاملو
الآن که این کلمات را مینویسم روز ۲۳ محرمالحرام است. به تاریخ قمری، درست مصادف باروزی که اولین بمبگذاری در حرم عسکریین، امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام به وقوع پیوست. دو سال پیش از آن حمله بزرگتر، که حرم متحمل آسیبهای گستردهتری شد.
الآن که این کلمات را مینویسم در همان حرم نشستهام. حرمی که هنوز بگویینگویی نیمهساز است و پر از زائران عمدتا عرب. شبیه آن عکس معروف شهید چمران که بین تعداد زیادی از خفتگان نشسته و زانوها را بغل کرده و غرق تفکر است؛ بین زوار خفته نشستهام و مینویسم.الآن که این کلمات را مینویسم خبری از عامل آن بمبگذاری یعنی القاعده نیست. دیگر شاخههای شجره خبیثه وهابیت هم یکی پس از دیگری قطعشدهاند. امام حرم دو امام شیعه و زیارت آنان و اتباع راه آنان از گذشته پررونقتر شده است.
الآن که این کلمات را مینویسم زائران و خادمان در تکاپوی مهیا شدن برای یکی از بزرگترین اجتماعات بشری جهاناند. مراسمی مطلقا بینظیر، تماما حماسه و معنا، کاملا زیبایی و احساس و اساسا نماینده توحید و خداشناسی. اما همین حرم سیدالشهدا در برههای از تاریخ اوضاعی عجیب داشت. یکی آن را میساخت، بعدی ویران میکرد!
الآن که این کلمات را مینویسم آمار شهیدان غزه از چهل هزار نفر گذشته، گذرگاه رفح تخریبشده و در چهارگوشه آن باریکه تقریبا بنایی برای ویران شدن باقی نمانده است. مسئول این جنایت در کنگره آمریکا سخنرانی کرده و حاضران برایش کف زدهاند. الآن که این کلمات را مینویسم در سرتاسر جهان هستند خبرنگاران و نویسندگان و دانشجویانی که آنها هم از غزه و فلسطین مینویسند. از اینکه جنگ باید تمام شود، از اینکه غزه باید بازسازی شود، از اینکه فلسطین باید آزاد شود و از اینکه عمر نتانیاهو در سیاست اسرائیل تمامشده و از اینکه اسرائیل با خطر وجودی روبهروست. الآن که این کلمات را مینویسم دانستهام و به نظرم جهان هم دانسته است که ظلم ماندنی نیست. خورشید همیشه هست؛ اما عمر شهابسنگها کوتاه است. هیچکس از نابودی فلسطین سخن نمیگوید؛ چون صهیونیسم قادر به انجام آن نیست. زور هیچ قدرتی به سنتهای این جهان نمیرسد. حق میماند حتی اگر ظاهرا شکست بخورد و باطل میمیرد حتی اگر ظاهرا پیروز شود.الآن که این کلمات را مینویسم، نویسندهای را تصور میکنم که به آرزویش رسیده. نمازش را در مسجدالاقصی خوانده و به دیوارهای آن تکیه داده. نمازگزاران مسجد هم مثل زوار حاضر در همین رواق امام هادی صحن حرم سامرا، مختلفاند. گروهی گعده کردهاند و گرم اختلاطاند. بعضی نماز یا قرآن میخوانند و برخی فارغ ز غوغای جهان، خوابیدهاند. نویسنده اما هوای نوشتن دارد. تاریخ سرزمینش را مرور میکند و مینویسد: الآن که این کلمات را مینویسم...
الآن که این کلمات را مینویسم روز ۲۳ محرمالحرام است. به تاریخ قمری، درست مصادف باروزی که اولین بمبگذاری در حرم عسکریین، امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام به وقوع پیوست. دو سال پیش از آن حمله بزرگتر، که حرم متحمل آسیبهای گستردهتری شد.
الآن که این کلمات را مینویسم در همان حرم نشستهام. حرمی که هنوز بگویینگویی نیمهساز است و پر از زائران عمدتا عرب. شبیه آن عکس معروف شهید چمران که بین تعداد زیادی از خفتگان نشسته و زانوها را بغل کرده و غرق تفکر است؛ بین زوار خفته نشستهام و مینویسم.الآن که این کلمات را مینویسم خبری از عامل آن بمبگذاری یعنی القاعده نیست. دیگر شاخههای شجره خبیثه وهابیت هم یکی پس از دیگری قطعشدهاند. امام حرم دو امام شیعه و زیارت آنان و اتباع راه آنان از گذشته پررونقتر شده است.
الآن که این کلمات را مینویسم زائران و خادمان در تکاپوی مهیا شدن برای یکی از بزرگترین اجتماعات بشری جهاناند. مراسمی مطلقا بینظیر، تماما حماسه و معنا، کاملا زیبایی و احساس و اساسا نماینده توحید و خداشناسی. اما همین حرم سیدالشهدا در برههای از تاریخ اوضاعی عجیب داشت. یکی آن را میساخت، بعدی ویران میکرد!
الآن که این کلمات را مینویسم آمار شهیدان غزه از چهل هزار نفر گذشته، گذرگاه رفح تخریبشده و در چهارگوشه آن باریکه تقریبا بنایی برای ویران شدن باقی نمانده است. مسئول این جنایت در کنگره آمریکا سخنرانی کرده و حاضران برایش کف زدهاند. الآن که این کلمات را مینویسم در سرتاسر جهان هستند خبرنگاران و نویسندگان و دانشجویانی که آنها هم از غزه و فلسطین مینویسند. از اینکه جنگ باید تمام شود، از اینکه غزه باید بازسازی شود، از اینکه فلسطین باید آزاد شود و از اینکه عمر نتانیاهو در سیاست اسرائیل تمامشده و از اینکه اسرائیل با خطر وجودی روبهروست. الآن که این کلمات را مینویسم دانستهام و به نظرم جهان هم دانسته است که ظلم ماندنی نیست. خورشید همیشه هست؛ اما عمر شهابسنگها کوتاه است. هیچکس از نابودی فلسطین سخن نمیگوید؛ چون صهیونیسم قادر به انجام آن نیست. زور هیچ قدرتی به سنتهای این جهان نمیرسد. حق میماند حتی اگر ظاهرا شکست بخورد و باطل میمیرد حتی اگر ظاهرا پیروز شود.الآن که این کلمات را مینویسم، نویسندهای را تصور میکنم که به آرزویش رسیده. نمازش را در مسجدالاقصی خوانده و به دیوارهای آن تکیه داده. نمازگزاران مسجد هم مثل زوار حاضر در همین رواق امام هادی صحن حرم سامرا، مختلفاند. گروهی گعده کردهاند و گرم اختلاطاند. بعضی نماز یا قرآن میخوانند و برخی فارغ ز غوغای جهان، خوابیدهاند. نویسنده اما هوای نوشتن دارد. تاریخ سرزمینش را مرور میکند و مینویسد: الآن که این کلمات را مینویسم...
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه