ترور هنیه بلافاصله پس از بازگشت نتانیاهو از آمریکا نمایانگر نقش آمریکا در بیثباتسازی منطقه غرب آسیاست
یک ترور آمریکایی-صهیونیستی
شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی در نخستین ساعات روز چهارشنبه در شرایطی اتفاق افتاد که بعد از تشدید تنش در مرزهای جنوبی لبنان با اراضی اشغالی، پناهگاهها برای ساکنان قلمرو صهیونیستی گشوده شده بود و حال با پیوستن خون هنیه به دیگر قربانیان جنایات اسرائیل، دیگر کمتر کسی در تلآویو یا دیگر شهرها و شهرکهای اسرائیل میتواند امیدی به امنیت داشته باشد.
ترور هنیه آن هم در تهران و ساعاتی پس از حضور در مراسم تحلیف رئیس دولت چهاردهم که بهارستان را به صحنهای تمامعیار از حمایت جمهوری اسلامی از حقوق مردم فلسطین و همراهی با آلام مردم غزه تبدیل کرده بود، نشان داد افراطیون صهیونیست به سرکردگی «بنیامین نتانیاهو» هیچ خط قرمزی پیش روی خود نمیبینند؛ چه برای جنایت و چه جنگطلبی.
نقطه شروع دور تازه تنشها در منطقه، اصابت راکت ضدهوایی رژیم صهیونیستی به منطقهای به نام «مجدل شمس» در جولان اشغالی سوریه در روز شنبه ششم مرداد بود که ۱۲ کشته و دهها زخمی از جامعه دروزی این منطقه بر جای گذاشت.
پس از این رویداد، اسرائیلیها به سرعت انگشت اتهام را به سمت «حزب الله» لبنان گرفته و مدعی شدند این حمله با موشک صورت گرفته است. مقاومت اسلامی لبنان اما در بیانیهای انجام چنین حملهای را قاطعانه تکذیب و تاکید کرد که این گروه هیچ ارتباطی با این حمله نداشته و انجام آن را رد میکند.پس از آن، «ولید جنبلاط» رهبر دروزیهای لبنان هم وارد عمل شد تا با رد ادعای صهیونیستها، چهره جنگطلبانه و فتنهجوی آنان را پس از حادثه مجدل شمس عیان کند.با این حال، مرحله اول عملیات صهیونیستها در حمله دیروز به ساختمانی در ضاحیه بیروت که «فواد شکر» از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله در آن حضور داشت به اجرا در آمد. هر چند برخی منابع صهیونیستی مدعی شدند این چهره برجسته مقاومت در لبنان به شهادت رسیده و انتقام اسرائیل به فرجام منتهی شده اما منابع صهیونیستی از راه افتادن ناوهای آمریکایی و انگلیسی به سمت مدیترانه و آبهای پیرامونی لبنان و اسرائیل خبر دادند.
در گیر و دار این تحولات، مقر «حشد الشعبی» دیگر گروه محور مقاومت در استان بابل عراق هدف موشکهای پهپادی قرار گرفت.
سومین ضربه صهیونیستی ترور هنیه بود تا اسرائیلیها نشان دهند تردیدی برای به آتش کشیدن منطقه ندارند.
در خصوص برنامه صهیونیستها برای ورود به ماجراجوییهای چند مرحلهایِ شبانهروز اخیر یعنی ترورهای تهران و بیروت که در عراق همراهی آمریکاییها در حمله به حلقههای زنجیره مقاومت را در پی داشت، نکاتی وجود دارد که انگیزههای نتانیاهو برای آتشافروزیهای اخیرش را آشکار میسازد.
از دید بسیاری از ناظران، دست زدن به ترورهای چنین بیپروا در خاک ایران و لبنان، بلافاصله پس از بازگشت نتانیاهو از آمریکا به معنای نمایش بهرهمندی از حمایت همهجانبه واشنگتن برای خروج از مخمصه غزه است؛ همچنان که وزیر دفاع دولت آمریکا نیز اعلام داشته «از اسرائیل در برابر تهدیداتی چون حمله حزب الله دفاع خواهیم کرد.»
آنچه در ارتباط با سفر نتانیاهو به آمریکا اهمیت دارد، تلاش وی برای گرهزدن سرنوشت انتخابات و دولت کنونی و آتی ایالات متحده با فرجام جنگ در غزه است.
تشدید تنش در خاورمیانه و بروز درگیری حتی به صورت مقطعی به معنای شکست فاحش سیاست خاورمیانهای دموکراتها خواهد بود و راه را برای ورود «دونالد ترامپ» به عنوان پشتیبان اصلی نتانیاهو به کاخ سفید هموار خواهد کرد.
از سوی دیگر و با وجود اینکه «کامالا هریس» نامزد دموکراتها در دیدار اخیرش با نتانیاهو اعلام داشته «در برابر فجایع غزه ساکت نخواهم نشست»، جنگ در منطقه شکافها میان دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر نحوه حمایت از رژیم صهیونیستی را پرخواهد کرد؛ رویدادی که در وهله نخست امکان سوار شدن نامزد دموکراتها روی امواج ضداسرائیلی و جلب حمایت مسلمانان را کاهش خواهد داد و مانع از شکلگیری دوقطبی به سود دموکراتها در ارتباط با مسئله فلسطین خواهد شد و در وهله دوم مسابقهای ناگزیر برای حمایت از
تل آویو در شرایط جنگی منطقه بین دو حزب به راه خواهد انداخت؛ مسابقهای که از دید نتانیاهو برندهاش جمهوریخواهان خواهند بود و فشار دموکراتها بر جریانات افراطی در تل آویو از میان خواهد رفت.
به این ترتیب شاهدیم که هر نوع جنگافروزی در منطقه در شرایط کنونی، سیاست خارجی و سرنوشت تحولات داخلی آمریکا را گروگانِ بقای نتانیاهوی در قدرت خواهد گرفت؛ چهرهای که با توجه به شرایط درونی رژیم صهیونیستی برای بقا با بحرانهایی جدی دست به گریبان است.
بُعد دوم نقشه ماجراجویانه صهیونیستها مربوط به فشارهایی است که از سوی کشورهای غربی و نیز منطقه برای پایان جنگ در غزه متوجه کابینه صهیونیستی است؛ حال آن که این جنگ هیچ دستاوردی برای اسرائیل نداشته و هرگونه توافق در این زمینه در شرایط پابرجایی حکمرانی حماس بر نوار غزه، معنایی جز شکست فاحش اسرائیل بعد از عملیات «طوفان الاقصی» نخواهد داشت.
به این ترتیب، ترور هنیه در جایگاه رهبر سیاسی حماس از دو زاویه قابل بررسی است؛ نخست این که صهیونیستها حذف وی را به عنوان ضربهای کاری بر حماس جلوه خواهند داد و با تبلیغات فراوان خواهند کوشید بخشی از ناکامیهای خود را طی ۱۰ ماه گذشته پوشش دهند و دوم اینکه موضع خود را در مذاکرات پایان درگیریها تقویت کنند.
هر چند نخست وزیر قطر درباره پیچیده شدن سرنوشت مذاکرات جنگ غزه اظهار داشته «چگونه میتوان مذاکراتی را پیش برد که یک طرف مذاکره آن دیگری را میکشد» اما واقعیت این است که رهبران تلآویو تا ابد نخواهند توانست فشار درگیری در غزه را تحمل کنند و خروج از این بحران با کمترین میزان سرشکستگی، مطالبهای است که اغلب شهروندان صهیونیستی از کابینه این رژیم دارند. ضمن اینکه حتی حامیان غربی اسرائیل نیز همچنان که اشاره شد بر فشارهای خود برای بستن پرونده جنایات غزه افزودهاند.
بُعد سوم اما به چالش کشیدن جمهوری اسلامی ایران است؛ آن هم در شرایطی که دولت چهاردهم با شعار و وعده حل و فصل اختلافات با غرب و رفع تحریمها از طریق مذاکره کار خود را شروع کرده و طی روزهای گذشته برخی تحلیلگران از امکان احیای توافقات هستهای پیشین سخن به میان آورده بودند.
اهمیت بر هم ریختن نوع بازی و کنشگری ایران در عرصه تحولات منطقه و جهان برای صهیونیستها چنان است که با وجود چشیدن طعم ضربات عملیات وعده صادق» که فروردین ماه امسال حیثیت و هیمنه نظامی اسرائیلیها را فروریخت و پس از چند دهه آسمان قلمرو صهیونیستی را به تسخیر موشکها و پهپادهای ایرانی درآورد، خطر عملیات انتقامی بسیار شدیدتر و کوبندهتر را به جان خریدهاند.
آنچه مسلم است پس از ترورهای دیروز و امروز صهیونیستها، کمتر سایهای از امنیت بر سر ساکنان نواحی اشغالی خواهد افتاد اما نتانیاهو بر اساس آنچه بیان شد نشان داد به هر قیمتی نقشه سهبُعدی خود برای رهایی از مخمصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی را به اجرا گذاشته است؛ هر چند نمیتواند به هیچ وجه اطمینانی به برآوردهای خود درباره نتیجه این ماجراجوییها داشته باشد و معلوم نیست در روز بعد از انتقام چه سرنوشتی خواهد یافت.
ترور هنیه آن هم در تهران و ساعاتی پس از حضور در مراسم تحلیف رئیس دولت چهاردهم که بهارستان را به صحنهای تمامعیار از حمایت جمهوری اسلامی از حقوق مردم فلسطین و همراهی با آلام مردم غزه تبدیل کرده بود، نشان داد افراطیون صهیونیست به سرکردگی «بنیامین نتانیاهو» هیچ خط قرمزی پیش روی خود نمیبینند؛ چه برای جنایت و چه جنگطلبی.
نقطه شروع دور تازه تنشها در منطقه، اصابت راکت ضدهوایی رژیم صهیونیستی به منطقهای به نام «مجدل شمس» در جولان اشغالی سوریه در روز شنبه ششم مرداد بود که ۱۲ کشته و دهها زخمی از جامعه دروزی این منطقه بر جای گذاشت.
پس از این رویداد، اسرائیلیها به سرعت انگشت اتهام را به سمت «حزب الله» لبنان گرفته و مدعی شدند این حمله با موشک صورت گرفته است. مقاومت اسلامی لبنان اما در بیانیهای انجام چنین حملهای را قاطعانه تکذیب و تاکید کرد که این گروه هیچ ارتباطی با این حمله نداشته و انجام آن را رد میکند.پس از آن، «ولید جنبلاط» رهبر دروزیهای لبنان هم وارد عمل شد تا با رد ادعای صهیونیستها، چهره جنگطلبانه و فتنهجوی آنان را پس از حادثه مجدل شمس عیان کند.با این حال، مرحله اول عملیات صهیونیستها در حمله دیروز به ساختمانی در ضاحیه بیروت که «فواد شکر» از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله در آن حضور داشت به اجرا در آمد. هر چند برخی منابع صهیونیستی مدعی شدند این چهره برجسته مقاومت در لبنان به شهادت رسیده و انتقام اسرائیل به فرجام منتهی شده اما منابع صهیونیستی از راه افتادن ناوهای آمریکایی و انگلیسی به سمت مدیترانه و آبهای پیرامونی لبنان و اسرائیل خبر دادند.
در گیر و دار این تحولات، مقر «حشد الشعبی» دیگر گروه محور مقاومت در استان بابل عراق هدف موشکهای پهپادی قرار گرفت.
سومین ضربه صهیونیستی ترور هنیه بود تا اسرائیلیها نشان دهند تردیدی برای به آتش کشیدن منطقه ندارند.
در خصوص برنامه صهیونیستها برای ورود به ماجراجوییهای چند مرحلهایِ شبانهروز اخیر یعنی ترورهای تهران و بیروت که در عراق همراهی آمریکاییها در حمله به حلقههای زنجیره مقاومت را در پی داشت، نکاتی وجود دارد که انگیزههای نتانیاهو برای آتشافروزیهای اخیرش را آشکار میسازد.
از دید بسیاری از ناظران، دست زدن به ترورهای چنین بیپروا در خاک ایران و لبنان، بلافاصله پس از بازگشت نتانیاهو از آمریکا به معنای نمایش بهرهمندی از حمایت همهجانبه واشنگتن برای خروج از مخمصه غزه است؛ همچنان که وزیر دفاع دولت آمریکا نیز اعلام داشته «از اسرائیل در برابر تهدیداتی چون حمله حزب الله دفاع خواهیم کرد.»
آنچه در ارتباط با سفر نتانیاهو به آمریکا اهمیت دارد، تلاش وی برای گرهزدن سرنوشت انتخابات و دولت کنونی و آتی ایالات متحده با فرجام جنگ در غزه است.
تشدید تنش در خاورمیانه و بروز درگیری حتی به صورت مقطعی به معنای شکست فاحش سیاست خاورمیانهای دموکراتها خواهد بود و راه را برای ورود «دونالد ترامپ» به عنوان پشتیبان اصلی نتانیاهو به کاخ سفید هموار خواهد کرد.
از سوی دیگر و با وجود اینکه «کامالا هریس» نامزد دموکراتها در دیدار اخیرش با نتانیاهو اعلام داشته «در برابر فجایع غزه ساکت نخواهم نشست»، جنگ در منطقه شکافها میان دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر نحوه حمایت از رژیم صهیونیستی را پرخواهد کرد؛ رویدادی که در وهله نخست امکان سوار شدن نامزد دموکراتها روی امواج ضداسرائیلی و جلب حمایت مسلمانان را کاهش خواهد داد و مانع از شکلگیری دوقطبی به سود دموکراتها در ارتباط با مسئله فلسطین خواهد شد و در وهله دوم مسابقهای ناگزیر برای حمایت از
تل آویو در شرایط جنگی منطقه بین دو حزب به راه خواهد انداخت؛ مسابقهای که از دید نتانیاهو برندهاش جمهوریخواهان خواهند بود و فشار دموکراتها بر جریانات افراطی در تل آویو از میان خواهد رفت.
به این ترتیب شاهدیم که هر نوع جنگافروزی در منطقه در شرایط کنونی، سیاست خارجی و سرنوشت تحولات داخلی آمریکا را گروگانِ بقای نتانیاهوی در قدرت خواهد گرفت؛ چهرهای که با توجه به شرایط درونی رژیم صهیونیستی برای بقا با بحرانهایی جدی دست به گریبان است.
بُعد دوم نقشه ماجراجویانه صهیونیستها مربوط به فشارهایی است که از سوی کشورهای غربی و نیز منطقه برای پایان جنگ در غزه متوجه کابینه صهیونیستی است؛ حال آن که این جنگ هیچ دستاوردی برای اسرائیل نداشته و هرگونه توافق در این زمینه در شرایط پابرجایی حکمرانی حماس بر نوار غزه، معنایی جز شکست فاحش اسرائیل بعد از عملیات «طوفان الاقصی» نخواهد داشت.
به این ترتیب، ترور هنیه در جایگاه رهبر سیاسی حماس از دو زاویه قابل بررسی است؛ نخست این که صهیونیستها حذف وی را به عنوان ضربهای کاری بر حماس جلوه خواهند داد و با تبلیغات فراوان خواهند کوشید بخشی از ناکامیهای خود را طی ۱۰ ماه گذشته پوشش دهند و دوم اینکه موضع خود را در مذاکرات پایان درگیریها تقویت کنند.
هر چند نخست وزیر قطر درباره پیچیده شدن سرنوشت مذاکرات جنگ غزه اظهار داشته «چگونه میتوان مذاکراتی را پیش برد که یک طرف مذاکره آن دیگری را میکشد» اما واقعیت این است که رهبران تلآویو تا ابد نخواهند توانست فشار درگیری در غزه را تحمل کنند و خروج از این بحران با کمترین میزان سرشکستگی، مطالبهای است که اغلب شهروندان صهیونیستی از کابینه این رژیم دارند. ضمن اینکه حتی حامیان غربی اسرائیل نیز همچنان که اشاره شد بر فشارهای خود برای بستن پرونده جنایات غزه افزودهاند.
بُعد سوم اما به چالش کشیدن جمهوری اسلامی ایران است؛ آن هم در شرایطی که دولت چهاردهم با شعار و وعده حل و فصل اختلافات با غرب و رفع تحریمها از طریق مذاکره کار خود را شروع کرده و طی روزهای گذشته برخی تحلیلگران از امکان احیای توافقات هستهای پیشین سخن به میان آورده بودند.
اهمیت بر هم ریختن نوع بازی و کنشگری ایران در عرصه تحولات منطقه و جهان برای صهیونیستها چنان است که با وجود چشیدن طعم ضربات عملیات وعده صادق» که فروردین ماه امسال حیثیت و هیمنه نظامی اسرائیلیها را فروریخت و پس از چند دهه آسمان قلمرو صهیونیستی را به تسخیر موشکها و پهپادهای ایرانی درآورد، خطر عملیات انتقامی بسیار شدیدتر و کوبندهتر را به جان خریدهاند.
آنچه مسلم است پس از ترورهای دیروز و امروز صهیونیستها، کمتر سایهای از امنیت بر سر ساکنان نواحی اشغالی خواهد افتاد اما نتانیاهو بر اساس آنچه بیان شد نشان داد به هر قیمتی نقشه سهبُعدی خود برای رهایی از مخمصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی را به اجرا گذاشته است؛ هر چند نمیتواند به هیچ وجه اطمینانی به برآوردهای خود درباره نتیجه این ماجراجوییها داشته باشد و معلوم نیست در روز بعد از انتقام چه سرنوشتی خواهد یافت.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
یک ترور آمریکایی-صهیونیستی
-
مجلس شورای حماس جانشین آقای هنیه را تعیین میکند
-
خون شهید اسماعیل هنیه این قوم طغیانگر را غرق میسازد
-
ترور هنیه اراده مقاومت و ایستادگی را در برابر تروریسم دولتی اسرائیل بیشتر خواهد کرد
-
خون اسماعیل هنیه مهر پایانی بر عمر رژیم جنایتکار خواهد بود
-
دیدار پزشکیان با تعدادی از مقامات خارجی حاضر در مراسم تحلیف