بیتوجهی به چاقی مفرط، هزینههای سنگینی به اقتصاد و بخش سلامت وارد میکند
مصائب چاقی
چاقی، اتفاقی است که حالا به موضوعی طبیعی در مشاهدات روزانه بهویژه در کلانشهرها بدل شده است. سبک زندگی جدید و البته مواد غذایی نامرغوب بهویژه در بخش پروتئینهای حیوانی، دو عامل اصلی چاقی به شمار میرود. کمتحرکی، نبود فرصت کافی برای پرداختن به فعالیتهای جسمانی و ورزشی و تولید مواد غذایی مستعد چاقکنندگی، موضوعی نیست که صرفااز جنبه سلامتی، موردتوجه قرار بگیرد. اگرچه آسیبپذیر شدن جامعه در قبال انواع بیماریهایی با محوریت اضافهوزن و افزایش بیرویه هزینههای درمانی ناشی از کمتحرکی، از منظر اقتصاد سلامت برای یک دولت هزینهبر خواهد بود اما از دست دادن سرمایه انسانی در اثر مرگومیر ناشی از چاقی یا ازکارافتادگی به دلیل سکتههای قلبی و مغزی، از بُعد داراییهای غیرمشهود هم میتواند شرایط هر کشوری را تهدید کند. بر اساس یک مطالعه جهانی که سال گذشته در نشریه معتبر «لنست» منتشرشده، «بیش از یک میلیارد نفر (۸۸۰ میلیون بزرگسال و ۱۵۹ میلیون کودک و نوجوان) در جهان مبتلا به چاقی هستند و نرخ چاقی طی سه دهه گذشته در جمعیت بزرگسال بیش از دو برابر و در کودکان و نوجوانان بیشاز چهار برابر شده است.»
تمامی استانهای کشور با معضل چاقی روبهرو هستند
رئیس مرکز تحقیقات چاقی ایران نیز از افزایش شیوع اضافه وزن ایرانیان خبر داده و میگوید: «تمامی گروههای سنی تحت تأثیر چاقی هستند؛ بهطوریکه حدود ۱۶ درصد کودکان و نوجوانان و حدود ۶۰ درصد افراد بالغ به چاقی و اضافهوزن دچار شدهاند.»
مجید ولیزاده آمار بالای این معضل را ناشی از تغییر سبک زندگی دانسته و عنوان میکند: «این تغییر سبب شده کالری اضافه به بدن واردشده و سوختوساز کمتری صورت بگیرد، درنتیجه تعادل میان دریافت و مصرف کالری به هم میخورد و تجمع چربی در بدن شکل میگیرد. تمامی استانهای کشور با معضل چاقی روبهرو هستند و استانی نیست که وضعیت مناسبی در این رابطه داشته باشد. شدت مسئله در استانهای شمالی و مرکزی کشور مانند آذربایجان، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، سمنان و یزد بیشتر است و الگوهای غذایی در این مناطق باعث شده که کالری بیشتری نسبت به دیگر استانها دریافت شود. تهران شهر مستعدتری برای ابتلا به دیابت بوده است. پرفشاری خون در تهران بهتر از متوسط کشوری بوده است. در شهر تهران همچون سایر شهرها کمبود فعالیت فیزیکی رایج است و مصرف غذاهای ناسالم همچون فستفودها در بروز چاقی و اضافهوزن در کنار کمتحرکی مؤثر بوده و بیماریزاست.»
تأثیرات شهرنشینی و گسترش فناوری بر چاقی
«با گسترش فناوری و فرهنگ شهرنشینی، جمعیت عمومی، به شکل فزایندهای دچار اضافهوزن و چاقی شدهاند و در همین حال تعداد افراد چاق و دچار اضافهوزن در کشور ما در حال افزایش است و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، روند رو به رشدی داشته است. دلیل این اتفاق را میتوان شهرنشینی، هجوم سبک زندگی غیر ایرانی، ورزش نکردن و داشتن مشاغل استرسزا برشمرد.
باید در نظر داشت مردم بیشتری در محیطهای بسته زندگی میکنند یعنی در شهرهایی که منابع سنتی غذا وجود ندارد و بیشتر منابع غذایی صنعتی هستند. همین موضوع، عادات غذایی مردم را تحتالشعاع قرار داده است و بسیاری از مردم قادر به مدیریت این وضع نیستند. کشور ما در این طبقهبندی ازنظر چاقی در رتبه بالایی قرار دارد.» ربابه شیخالاسلامی، کارشناس تغذیه بابیان این عبارت، عنوان میکند: «چاقی احتمال خطر ابتلا به بیماریهایی همچون دیابت، فشارخون بالا، قطعی تنفس در خواب، آرتروز، کمردرد و بیماری کیسه صفرا را افزایش میدهد. علاوه بر این، با بیماریهایی همچون سرطان و امراض قلبی عروقی در ارتباط است و امید به زندگی را کاهش میدهد و میتواند با افزایش انسولین، فشارخون و کلسترول بالا باعث بروز بیماریهای سبک زندگی شود که ابعاد گستردهای در یک جامعه به همراه خواهد داشت. چاقی هم خود یک بیماری و هم عامل خطر برای چند بیماری مهم غیر واگیر، ناشی از فعالیت فیزیکی کم و تغذیه نامناسب است. در افراد مبتلا به چاقی و اضافهوزن، پدیده گرفتگی شریانها سریعتر و زودتر به وقوع میپیوندد و عضله قلب اینگونه افراد ضعیف شده و خون را به شکل غیرمؤثری پمپاژ میکند.»
علاوه بر اضافهوزن یا چاقی، الگوی توزیع چربی در بدن نیز بسیار مهم است. تجمع چربی در ناحیه کمر و شکم، با خطر بیشتر ابتلا به بیماری فشارخون و کلسترول بالای خون، دیابت، سکته قلبی و مغزی همراه است. شیخالاسلامی بیان میکند: «یافتههای حاصل از برخی ارزیابیها نشان داده است که کودکان چاق بالای هشت سال، علائم بیماری قلبی داشته و توده عضلانی قلب کودکان چاق در مقایسه با کودکان با وزن طبیعی ضخیمتر شده، از طرفی این دسته از کودکان توانایی پمپاژ خون به میزان لازم و کافی را ندارند و این دو شاخص از عوامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبی است. همچنین پژوهشگران معتقدند اختلالات قلبی در دوران کودکی، ممکن است به آسیبهای گستردهتر سلامتی در بزرگسالی و در پی آن مرگ ناشی از نارسایی قلبی منجر شود و کودکانی که مادران آنها چاق یا دارای اضافهوزن هستند، در زمان بزرگسالی بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی قرار دارند. باید کودکان خود را به فعالیت ورزشی مناسب و انتخاب غذای سالم تشویق کنیم تا وزن آنها در حد طبیعی حفظ شود، زیرا اثرات ناشی از چاقی در کودکان میتواند برگشتپذیر باشد و گاهی هم به آسیبهای ماندگار منجر میشود.»
هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی بر اقتصاد جهان
شیخالاسلامی در پاسخ به این پرسش که چاقی ازنظر اقتصادی چه مشکلاتی را به جامعه تحمیل میکند؟ میگوید: «سرمایهگذاری در نیروی انسانی و ارتقای کیفیت آن بیشترین نقش را در افزایش رشد اقتصادی دارد. همچنین سلامت و بهداشت مناسب موجب بهبود و افزایش توان نیروی کار میشود که متعاقبامنجر به افزایش تولید و رشد اقتصادی میشود. چاقی به یک معضل برای اقتصاد کشورها تبدیلشده است. هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی بر اقتصاد جهان قطعا رقم بالایی است. مشکلات حاصل از چاقی به تبعیض مستقیم در بازار کار مربوط نمیشود. تحلیلهای روانشناسان از مسائل غیر شناختی مانند محبوبیت و انگیزه میتواند این ماجرا را تبیین کند. کودکان چاق، مهارتهای غیر شناختی کمتری کسب میکنند. آنها کمتر احتمال دارد در تیمهای ورزشی عضو شوند و حتی ممکن است با تبعیض معلمها روبهرو شوند. همین مسئله، زمینه درآمد کمتر آنها را در سالهای بزرگسالی فراهم میکند. به نوعی شاید بتوان گفت از دست دادن روزهای کاری، برای افراد چاق هزینه دارد. شاغلان چاق، روزهای بیشتری را به خاطر غیبت کوتاهمدت، ناتوانی بلندمدت و مرگ زودرس به نسبت کارکنان غیرچاق از دست میدهند. کارفرماها نیز هزینه بیشتری را برای بیمه زندگی و جبران خسارت این افراد میپردازند. بعضی مطالعات نشان میدهد چاقی همراه با حقوق کمتر و درآمد کمتر خانوار است. مطالعهای نیز در خصوص هزینههای پزشکی در آمریکا نشان میدهد در سال ۲۰۰۸، چاقی مسئول هزینههای 10 درصد از بیماریها بوده است، چیزی در حدود ۸۶ میلیارد دلار در یکسال. محققان برآورد میکنند تا سال ۲۰۳۰، هزینههای پزشکی مربوط به چاقی به ۶۶ میلیارد دلار طی یک سال برسد. کشورهایی که کمتر از آمریکا با چاقی روبهرو هستند، هزینههای کمتری برای این مسئله میپردازند. اما فشار و حجم باری که روی دوش آنها نیز وجود دارد، سنگین است. مطالعات دیگری نیز در آمریکا، هزینههای سرانه چاقی را برآورد کرده است. بر این اساس، در سال ۲۰۰۶، هر فرد چاق بهطور متوسط ۱۴۲۹ دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال برابر با ۴۲ درصد بیشتر، برای هزینههای سلامت پرداخته است.»
دانش تغذیهای مادر، نقش مهمی در چگونگی شکلگیری ذائقه افراد خانواده دارد
این کارشناس تغذیه با تأکید بر نقش مؤثر تغذیه در کنترل اضافهوزن و فشارخون افراد جامعه میگوید: «انتخاب مواد غذایی که هرروز وارد سبد غذایی خانواده میشود، به عواملی چون بودجه خانواده و سهمی از بودجه که برای خرید غذا اختصاص مییابد ارتباط دارد و از طرف دیگر به سلیقه و ذائقه فردی که از انواع مواد غذایی موجود در بازار انتخاب میکند، بستگی دارد. بنابراین دانش تغذیهای این فرد که بهطورمعمول زن خانواده است، نقش مهمی در سلامت افراد خانواده و مهمتر از آن، چگونگی شکلگیری ذائقه افراد خانواده دارد. آیا به این نکته فکر کردهاید که چرا بعضی از بیماریها در بعضی از خانوادهها بیشتر است یا زنوشوهری که قرابت فامیلی نیز ندارند، بیماریهای مشابه میگیرند؟ گاهی زمینههای ارثی در این مسئله نقش دارد ولی در برخی مواقع نوع تغذیه میتواند به فردی که زمینه ارثی یک بیماری را دارد، کمک کند که مبتلا نشود یا دیرتر به آن بیماری مبتلا شود و عکس آن، ممکن است کسی سابقه فامیلی و ارثی ابتلا به یک بیماری را نداشته باشد و در اسارت عادات و ذائقه تحمیلی خانواده کمکم شرایط ابتلا به آن بیماری برایش فراهم شود. زن خانواده باید توجه داشته باشد که این سبد هر روز با چه موادی به خانه میآید؟ چه روغنی را برای خانه خود میخریم؟ از چه نوع گوشتی بیشتر استفاده میکنیم؟ چه انواعی از سبزی و صیفیجات را با چه میزانی در سبد غذایی خود جا میدهیم؟ چه سهمی را به لبنیات اختصاص میدهیم. به چه میزان از غذاهای نیمهآماده، سوسیس و کالباس، نوشابههای گازدار، تنقلات شور، شیرینیهای تازه و کیکهای خامهدار استفاده میکنیم؟»
مسئولیت در زمینه تغذیه مناسب خانواده، بر عهده بخشهای گوناگون دولت است
شیخالاسلامی اضافه میکند: «در سبد هرروزه ما سهم نانهای سفید بیشتر است یا نان سبوسدار و غلات و حبوبات به چه میزان در سبد جایگاه دارند؟ ماهیها چه جایگاهی در سبد دارند؟ آیا سبد جایی برای تخممرغ روزانه برای همه بچهها دارد یا پفک و یخمک جای آن را گرفته است؟ آیا بچهها هر روز میوه و سبزی میخورند یا شکم خود را با شکلات و چیپس و نوشابه سیر میکنند؟ چاقی، دیابت، سکتههای قلبی، بیماریها و نارساییهای قلبی، افزایش فشارخون و عوارض زیاد آن، سکتههای مغزی و آسیبهای ناشی از آن، بیماریهای اسکلتی استخوانی، پوکی استخوان و سرطانهای گوناگون همه با بهبود تغذیه قابل پیشگیری هستند. ولی نباید فراموش کرد که مسئولیتها در زمینه تغذیه خانواده میان بخشهای گوناگون دولت یعنی وزارتخانههای متولی تولید و واردات غذا، سیاستگذاران غذایی، مسئولان تنظیم بازار و قیمتها، جامعه علمی و رسانهها که متولی فرهنگسازی هستند، مشترک است. اگرچه به نظر میرسد انتخاب سبد غذایی خانواده و تبدیل آن به سفره بهوسیله زن خانواده صورت میگیرد ولی نگرش و نگاه مسئولان و متولیان سیاستگذاری غذا و تغذیه در یک کشور به زندگی، به حیات انسان، به نیازهای سلولی، به رابطه توانمندیهای جسمی و ذهنی با تغذیه مناسب و اهمیت دوران پرنیاز رشد و آثار تغذیه مناسب بر سلامت خانوارها، جامعه و توسعه کشور است که راه را برای تغذیه بهتر خانواده هموار میکند. همانطور که میدانید شیوه سنتی در حال تغییر است و اغلب جوامع شهری و بهخصوص جوانان بهجای انتخاب سبد و سفره، خود را در غذاهای حاضری، رستورانها، غذاهای خیابانی و سلفسرویسها مییابند و در شیوه جدید زندگی شهرنشینی، روند انتخاب سبد و تولید غذاهای خانگی برای داشتن سفره کمرنگ شده است ولی آنچه قابلتوجه و تعمق است، این است که همین غذایی که میخوریم، در هرکجا که باشد باید انرژی، املاح و ویتامینهای موردنیاز میلیونها سلول متفاوت را تأمین کند یا شاید باید روش آموزش ما نیز تغییر کند.»
مواد غذایی غنیتر شده و کالری آن افزایش پیداکرده است
ناهید توکلی از دیگر کارشناسان تغذیه نیز در تشریح دلایل اصلی چاقی میگوید: «اصلیترین دلایل، کاهش تحرک و تغییر در برنامه غذایی است. مواد غذایی که مردم در جهان استفاده میکنند غنیتر شده و کالری آن افزایش پیداکرده است. قاعدتا با افزایش کالری در مواد غذایی نیاز به تحرک نیز افزایش پیدا میکند اما با رشد صنعتی شدن در جوامع شاهد این هستیم که تحرک هم کاهشیافته است. در این شرایط افراد چاق میشوند و توده بدنی آنها رشد مییابد. علت اصلی کاهش تحرک هم پیشرفت تکنولوژی است. از دیگر عوامل اصلی تأثیرگذار بر چاقی میتوان به استرس، انواع دارو، محیط زیست و رشد شهرنشینی اشاره کرد. به طور کلی میتوان گفت شیوههای زندگی ما زمینههای چاقی را فراهم کرده است و شرایط فعلی زندگی و پروتئین زیاد در نوع جدید غذاها و بهخصوص غذاهای فوری به چاقی دامن زده است. در گذشتههای دور مشکل تأمین غذا وجود داشته، اما با سپری شدن زمان و رشد تکنولوژی و پیشرفتهای اقتصادی دسترسی به غذا در بین مردم راحتتر شده است. در حال حاضر علاوه بر سهولت دسترسی به غذا، پذیرایی نیز عمدتابا انواع متنوع غذاهای پرچرب و شیرینیهای پرکالری انجام میشود که این موضوع بهخصوص در بین خانوادههای سنتی در ایران بیشتر است.»
چاقی، بهرهوری و چابکی را در محیط کار کاهش میدهد
این کارشناس معتقد است اگر به رشد چاقی مفرط پرداخته نشود، هزینههای سنگینی بهخصوص در زمینه بهداشت و درمان به دولتها و اقتصاد جوامع وارد میشود: «افراد چاق عموما دچار امراضی نظیر دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی، صفرا و غیره هستند که این بیماریها هزینههای زیادی را به بیمههای سلامت در جوامع تحمیل میکنند. بنابراین بر اساس آمار، چاقی انواع امراضی را موجب میشود که در نهایت هزینههای اجتماعی را افزایش میدهد. همچنین بین چاقی و تحرک رابطه معکوسی وجود دارد. هرچه فرد چاقتر شود تحرک کمتری دارد و مجموع این عوامل و امراض در نهایت باعث کاهش بهرهوری و رشد مرگومیر در کشورها میشود. مجموع عواملی که همگی بر اقتصاد آثار نامطلوبی دارند. افراد چاق بیشترین میزان هزینه را به بیمهها تحمیل میکنند به این مفهوم که در کشورهای توسعهیافته بیش از 40 درصد از مراجعان به مراکز بهداشت و درمان افراد چاق هستند. آنها یا بهطور مستقیم برای درمان چاقی به مراکز بهداشت و درمان مراجعه میکنند یا برای درمان امراض ناشی از چاقی خود. البته این موضوع، هزینههای دیگری بهغیراز بهداشت و درمان را در کشورها باعث میشود و با
در نظر گرفتن مفهوم بهرهوری متوجه میشویم که افراد چاق نمیتوانند اهداف یک جامعه را در راستای به حداکثر رساندن استفاده از منابع و نیروی انسانی بهمنظور کاهش هزینهها و رضایت افراد جامعه در حد مطلوب برآورده کنند. از سوی دیگر در تعریف بهرهوری نیروی انسانی حداکثر استفاده مناسب از نیروی انسانی بهمنظور حرکت در جهت اهداف سازمان با کمترین زمان و حداقل هزینه نیز مطرحشده است. در افراد چاق معمولاتحرک کاهش پیدا میکند و همین موضوع بهرهوری، پویایی و چابکی آنها را در محیط کار کاهش میدهد. بهطورقطع کاهش بهرهوری افراد میزان جابهجایی در سازمانها را کاهش میدهد؛ این موضوع درنهایت به چرخه کاری آسیب میزند.»
نمیتوان صرفا به دنبال ردپای چاقی در کشورهای توسعهیافته بود
آیا چاقی رابطه معنیداری با ثروت جوامع دارد؟
به عبارتی در کشورهای توسعهیافته که سرانه تولید ناخالص داخلی آنها بالاست آمار و نرخ چاقی نیز افزایش مییابد؟ ناهید توکلی بابیان این پرسش مطرح میکند: «بهطورکلی هرچه درآمدها افزایش پیدا کند مردم سهم بیشتری از بودجه خود را صرف غذا کرده و بنابراین غذاهای غنیتر با پروتئین بیشتری مصرف میکنند و همین موضوع زمینههای بیشتر چاقی را فراهم میکند. طبیعی است در خانوادههای ثروتمندتر مصرف غذاهایی با چربی بیشتر افزایش مییابد و منطقی است که چاقها بیشتر در خانوادههای پردرآمد باشند. اما در خانوادههای فقیر هم این معضل دیده میشود. بهطور مثال در کشورهای فقیر آفریقایی که افراد در آنجا عمدتا با کمبود مواد غذایی مواجه هستند هم چاقی افراطی دیده میشود. سیری در این جوامع از اهمیت بالایی برخوردار است و سیری عمدتا از طریق حجم بالای خوردن با یک نوع غذا میسر میشود. بنابراین نمیتوان صرفا به دنبال ردپای چاقی در کشورهای توسعهیافته بود. البته در جوامع توسعهیافته فاکتور زمان نیز مطرح است و به همین دلیل با رشد مصرف غذای فوری بر مبتلایان به چاقی افزوده میشود. برخی از کشورها هم هستند که شیوه زندگی آنها و خصوصیات فیزیولوژیک آنها باعث میشود که تعداد چاقها در بین آنها کمتر باشد. در مورد ایران نیز تغییر فرهنگ مصرف و الگوی مصرف غذا آمار چاقی را افزایش داده است.» توکلی در خاتمه با اشاره به راهکارهایی برای کاهش تعداد مبتلایان به چاقی و مقابله با آن خاطرنشان میکند: «با توجه به اینکه میتوان از چاقی بهعنوان یک مشکل اقتصادی نیز نام برد اولین راهکار، آگاهسازی مردم از هزینههایی است که چاقی به آنها تحمیل میکند. مواجهه چاقها با انواع بیماریها هزینههای زندگی آنها را بالا میبرد. امروزه موضوع مهمی که در جوامع مطرح است بحث چاقی کودکان به دلیل نوع تحرک و تغذیه آنان است. حتی نوع بازیهای کودکان نیز تغییر کرده است. درواقع توسعه استفاده از وسایل ارتباطجمعی بر رشد چاقی جوامع تأثیرگذار است. دراینبین باید به نقش ورزش هم اشاره کرد. هرچند رفتهرفته شاهد رشد فرهنگ ورزش دوستی در جامعه هستیم اما همچنان این موضوع در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. غلبه بر چاقی ارتباط تنگاتنگی با میزان تحصیلات دارد به این معنا که افراد تحصیلکرده نگاه و جایگاه ویژهتری برای ورزش در زندگی خود قائل هستند و سعی در کاهش مصرف غذا دارند. از طرف دیگر افراد با تحصیلات کمتر معمولا به نحو مطلوبی به نتیجه اصلاح الگوی مصرف غذا، اصلاح شیوه زندگی و افزایش زمان ورزش نرسیدهاند.»
تمامی استانهای کشور با معضل چاقی روبهرو هستند
رئیس مرکز تحقیقات چاقی ایران نیز از افزایش شیوع اضافه وزن ایرانیان خبر داده و میگوید: «تمامی گروههای سنی تحت تأثیر چاقی هستند؛ بهطوریکه حدود ۱۶ درصد کودکان و نوجوانان و حدود ۶۰ درصد افراد بالغ به چاقی و اضافهوزن دچار شدهاند.»
مجید ولیزاده آمار بالای این معضل را ناشی از تغییر سبک زندگی دانسته و عنوان میکند: «این تغییر سبب شده کالری اضافه به بدن واردشده و سوختوساز کمتری صورت بگیرد، درنتیجه تعادل میان دریافت و مصرف کالری به هم میخورد و تجمع چربی در بدن شکل میگیرد. تمامی استانهای کشور با معضل چاقی روبهرو هستند و استانی نیست که وضعیت مناسبی در این رابطه داشته باشد. شدت مسئله در استانهای شمالی و مرکزی کشور مانند آذربایجان، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، سمنان و یزد بیشتر است و الگوهای غذایی در این مناطق باعث شده که کالری بیشتری نسبت به دیگر استانها دریافت شود. تهران شهر مستعدتری برای ابتلا به دیابت بوده است. پرفشاری خون در تهران بهتر از متوسط کشوری بوده است. در شهر تهران همچون سایر شهرها کمبود فعالیت فیزیکی رایج است و مصرف غذاهای ناسالم همچون فستفودها در بروز چاقی و اضافهوزن در کنار کمتحرکی مؤثر بوده و بیماریزاست.»
تأثیرات شهرنشینی و گسترش فناوری بر چاقی
«با گسترش فناوری و فرهنگ شهرنشینی، جمعیت عمومی، به شکل فزایندهای دچار اضافهوزن و چاقی شدهاند و در همین حال تعداد افراد چاق و دچار اضافهوزن در کشور ما در حال افزایش است و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، روند رو به رشدی داشته است. دلیل این اتفاق را میتوان شهرنشینی، هجوم سبک زندگی غیر ایرانی، ورزش نکردن و داشتن مشاغل استرسزا برشمرد.
باید در نظر داشت مردم بیشتری در محیطهای بسته زندگی میکنند یعنی در شهرهایی که منابع سنتی غذا وجود ندارد و بیشتر منابع غذایی صنعتی هستند. همین موضوع، عادات غذایی مردم را تحتالشعاع قرار داده است و بسیاری از مردم قادر به مدیریت این وضع نیستند. کشور ما در این طبقهبندی ازنظر چاقی در رتبه بالایی قرار دارد.» ربابه شیخالاسلامی، کارشناس تغذیه بابیان این عبارت، عنوان میکند: «چاقی احتمال خطر ابتلا به بیماریهایی همچون دیابت، فشارخون بالا، قطعی تنفس در خواب، آرتروز، کمردرد و بیماری کیسه صفرا را افزایش میدهد. علاوه بر این، با بیماریهایی همچون سرطان و امراض قلبی عروقی در ارتباط است و امید به زندگی را کاهش میدهد و میتواند با افزایش انسولین، فشارخون و کلسترول بالا باعث بروز بیماریهای سبک زندگی شود که ابعاد گستردهای در یک جامعه به همراه خواهد داشت. چاقی هم خود یک بیماری و هم عامل خطر برای چند بیماری مهم غیر واگیر، ناشی از فعالیت فیزیکی کم و تغذیه نامناسب است. در افراد مبتلا به چاقی و اضافهوزن، پدیده گرفتگی شریانها سریعتر و زودتر به وقوع میپیوندد و عضله قلب اینگونه افراد ضعیف شده و خون را به شکل غیرمؤثری پمپاژ میکند.»
علاوه بر اضافهوزن یا چاقی، الگوی توزیع چربی در بدن نیز بسیار مهم است. تجمع چربی در ناحیه کمر و شکم، با خطر بیشتر ابتلا به بیماری فشارخون و کلسترول بالای خون، دیابت، سکته قلبی و مغزی همراه است. شیخالاسلامی بیان میکند: «یافتههای حاصل از برخی ارزیابیها نشان داده است که کودکان چاق بالای هشت سال، علائم بیماری قلبی داشته و توده عضلانی قلب کودکان چاق در مقایسه با کودکان با وزن طبیعی ضخیمتر شده، از طرفی این دسته از کودکان توانایی پمپاژ خون به میزان لازم و کافی را ندارند و این دو شاخص از عوامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبی است. همچنین پژوهشگران معتقدند اختلالات قلبی در دوران کودکی، ممکن است به آسیبهای گستردهتر سلامتی در بزرگسالی و در پی آن مرگ ناشی از نارسایی قلبی منجر شود و کودکانی که مادران آنها چاق یا دارای اضافهوزن هستند، در زمان بزرگسالی بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی قرار دارند. باید کودکان خود را به فعالیت ورزشی مناسب و انتخاب غذای سالم تشویق کنیم تا وزن آنها در حد طبیعی حفظ شود، زیرا اثرات ناشی از چاقی در کودکان میتواند برگشتپذیر باشد و گاهی هم به آسیبهای ماندگار منجر میشود.»
هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی بر اقتصاد جهان
شیخالاسلامی در پاسخ به این پرسش که چاقی ازنظر اقتصادی چه مشکلاتی را به جامعه تحمیل میکند؟ میگوید: «سرمایهگذاری در نیروی انسانی و ارتقای کیفیت آن بیشترین نقش را در افزایش رشد اقتصادی دارد. همچنین سلامت و بهداشت مناسب موجب بهبود و افزایش توان نیروی کار میشود که متعاقبامنجر به افزایش تولید و رشد اقتصادی میشود. چاقی به یک معضل برای اقتصاد کشورها تبدیلشده است. هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی بر اقتصاد جهان قطعا رقم بالایی است. مشکلات حاصل از چاقی به تبعیض مستقیم در بازار کار مربوط نمیشود. تحلیلهای روانشناسان از مسائل غیر شناختی مانند محبوبیت و انگیزه میتواند این ماجرا را تبیین کند. کودکان چاق، مهارتهای غیر شناختی کمتری کسب میکنند. آنها کمتر احتمال دارد در تیمهای ورزشی عضو شوند و حتی ممکن است با تبعیض معلمها روبهرو شوند. همین مسئله، زمینه درآمد کمتر آنها را در سالهای بزرگسالی فراهم میکند. به نوعی شاید بتوان گفت از دست دادن روزهای کاری، برای افراد چاق هزینه دارد. شاغلان چاق، روزهای بیشتری را به خاطر غیبت کوتاهمدت، ناتوانی بلندمدت و مرگ زودرس به نسبت کارکنان غیرچاق از دست میدهند. کارفرماها نیز هزینه بیشتری را برای بیمه زندگی و جبران خسارت این افراد میپردازند. بعضی مطالعات نشان میدهد چاقی همراه با حقوق کمتر و درآمد کمتر خانوار است. مطالعهای نیز در خصوص هزینههای پزشکی در آمریکا نشان میدهد در سال ۲۰۰۸، چاقی مسئول هزینههای 10 درصد از بیماریها بوده است، چیزی در حدود ۸۶ میلیارد دلار در یکسال. محققان برآورد میکنند تا سال ۲۰۳۰، هزینههای پزشکی مربوط به چاقی به ۶۶ میلیارد دلار طی یک سال برسد. کشورهایی که کمتر از آمریکا با چاقی روبهرو هستند، هزینههای کمتری برای این مسئله میپردازند. اما فشار و حجم باری که روی دوش آنها نیز وجود دارد، سنگین است. مطالعات دیگری نیز در آمریکا، هزینههای سرانه چاقی را برآورد کرده است. بر این اساس، در سال ۲۰۰۶، هر فرد چاق بهطور متوسط ۱۴۲۹ دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال برابر با ۴۲ درصد بیشتر، برای هزینههای سلامت پرداخته است.»
دانش تغذیهای مادر، نقش مهمی در چگونگی شکلگیری ذائقه افراد خانواده دارد
این کارشناس تغذیه با تأکید بر نقش مؤثر تغذیه در کنترل اضافهوزن و فشارخون افراد جامعه میگوید: «انتخاب مواد غذایی که هرروز وارد سبد غذایی خانواده میشود، به عواملی چون بودجه خانواده و سهمی از بودجه که برای خرید غذا اختصاص مییابد ارتباط دارد و از طرف دیگر به سلیقه و ذائقه فردی که از انواع مواد غذایی موجود در بازار انتخاب میکند، بستگی دارد. بنابراین دانش تغذیهای این فرد که بهطورمعمول زن خانواده است، نقش مهمی در سلامت افراد خانواده و مهمتر از آن، چگونگی شکلگیری ذائقه افراد خانواده دارد. آیا به این نکته فکر کردهاید که چرا بعضی از بیماریها در بعضی از خانوادهها بیشتر است یا زنوشوهری که قرابت فامیلی نیز ندارند، بیماریهای مشابه میگیرند؟ گاهی زمینههای ارثی در این مسئله نقش دارد ولی در برخی مواقع نوع تغذیه میتواند به فردی که زمینه ارثی یک بیماری را دارد، کمک کند که مبتلا نشود یا دیرتر به آن بیماری مبتلا شود و عکس آن، ممکن است کسی سابقه فامیلی و ارثی ابتلا به یک بیماری را نداشته باشد و در اسارت عادات و ذائقه تحمیلی خانواده کمکم شرایط ابتلا به آن بیماری برایش فراهم شود. زن خانواده باید توجه داشته باشد که این سبد هر روز با چه موادی به خانه میآید؟ چه روغنی را برای خانه خود میخریم؟ از چه نوع گوشتی بیشتر استفاده میکنیم؟ چه انواعی از سبزی و صیفیجات را با چه میزانی در سبد غذایی خود جا میدهیم؟ چه سهمی را به لبنیات اختصاص میدهیم. به چه میزان از غذاهای نیمهآماده، سوسیس و کالباس، نوشابههای گازدار، تنقلات شور، شیرینیهای تازه و کیکهای خامهدار استفاده میکنیم؟»
مسئولیت در زمینه تغذیه مناسب خانواده، بر عهده بخشهای گوناگون دولت است
شیخالاسلامی اضافه میکند: «در سبد هرروزه ما سهم نانهای سفید بیشتر است یا نان سبوسدار و غلات و حبوبات به چه میزان در سبد جایگاه دارند؟ ماهیها چه جایگاهی در سبد دارند؟ آیا سبد جایی برای تخممرغ روزانه برای همه بچهها دارد یا پفک و یخمک جای آن را گرفته است؟ آیا بچهها هر روز میوه و سبزی میخورند یا شکم خود را با شکلات و چیپس و نوشابه سیر میکنند؟ چاقی، دیابت، سکتههای قلبی، بیماریها و نارساییهای قلبی، افزایش فشارخون و عوارض زیاد آن، سکتههای مغزی و آسیبهای ناشی از آن، بیماریهای اسکلتی استخوانی، پوکی استخوان و سرطانهای گوناگون همه با بهبود تغذیه قابل پیشگیری هستند. ولی نباید فراموش کرد که مسئولیتها در زمینه تغذیه خانواده میان بخشهای گوناگون دولت یعنی وزارتخانههای متولی تولید و واردات غذا، سیاستگذاران غذایی، مسئولان تنظیم بازار و قیمتها، جامعه علمی و رسانهها که متولی فرهنگسازی هستند، مشترک است. اگرچه به نظر میرسد انتخاب سبد غذایی خانواده و تبدیل آن به سفره بهوسیله زن خانواده صورت میگیرد ولی نگرش و نگاه مسئولان و متولیان سیاستگذاری غذا و تغذیه در یک کشور به زندگی، به حیات انسان، به نیازهای سلولی، به رابطه توانمندیهای جسمی و ذهنی با تغذیه مناسب و اهمیت دوران پرنیاز رشد و آثار تغذیه مناسب بر سلامت خانوارها، جامعه و توسعه کشور است که راه را برای تغذیه بهتر خانواده هموار میکند. همانطور که میدانید شیوه سنتی در حال تغییر است و اغلب جوامع شهری و بهخصوص جوانان بهجای انتخاب سبد و سفره، خود را در غذاهای حاضری، رستورانها، غذاهای خیابانی و سلفسرویسها مییابند و در شیوه جدید زندگی شهرنشینی، روند انتخاب سبد و تولید غذاهای خانگی برای داشتن سفره کمرنگ شده است ولی آنچه قابلتوجه و تعمق است، این است که همین غذایی که میخوریم، در هرکجا که باشد باید انرژی، املاح و ویتامینهای موردنیاز میلیونها سلول متفاوت را تأمین کند یا شاید باید روش آموزش ما نیز تغییر کند.»
مواد غذایی غنیتر شده و کالری آن افزایش پیداکرده است
ناهید توکلی از دیگر کارشناسان تغذیه نیز در تشریح دلایل اصلی چاقی میگوید: «اصلیترین دلایل، کاهش تحرک و تغییر در برنامه غذایی است. مواد غذایی که مردم در جهان استفاده میکنند غنیتر شده و کالری آن افزایش پیداکرده است. قاعدتا با افزایش کالری در مواد غذایی نیاز به تحرک نیز افزایش پیدا میکند اما با رشد صنعتی شدن در جوامع شاهد این هستیم که تحرک هم کاهشیافته است. در این شرایط افراد چاق میشوند و توده بدنی آنها رشد مییابد. علت اصلی کاهش تحرک هم پیشرفت تکنولوژی است. از دیگر عوامل اصلی تأثیرگذار بر چاقی میتوان به استرس، انواع دارو، محیط زیست و رشد شهرنشینی اشاره کرد. به طور کلی میتوان گفت شیوههای زندگی ما زمینههای چاقی را فراهم کرده است و شرایط فعلی زندگی و پروتئین زیاد در نوع جدید غذاها و بهخصوص غذاهای فوری به چاقی دامن زده است. در گذشتههای دور مشکل تأمین غذا وجود داشته، اما با سپری شدن زمان و رشد تکنولوژی و پیشرفتهای اقتصادی دسترسی به غذا در بین مردم راحتتر شده است. در حال حاضر علاوه بر سهولت دسترسی به غذا، پذیرایی نیز عمدتابا انواع متنوع غذاهای پرچرب و شیرینیهای پرکالری انجام میشود که این موضوع بهخصوص در بین خانوادههای سنتی در ایران بیشتر است.»
چاقی، بهرهوری و چابکی را در محیط کار کاهش میدهد
این کارشناس معتقد است اگر به رشد چاقی مفرط پرداخته نشود، هزینههای سنگینی بهخصوص در زمینه بهداشت و درمان به دولتها و اقتصاد جوامع وارد میشود: «افراد چاق عموما دچار امراضی نظیر دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی، صفرا و غیره هستند که این بیماریها هزینههای زیادی را به بیمههای سلامت در جوامع تحمیل میکنند. بنابراین بر اساس آمار، چاقی انواع امراضی را موجب میشود که در نهایت هزینههای اجتماعی را افزایش میدهد. همچنین بین چاقی و تحرک رابطه معکوسی وجود دارد. هرچه فرد چاقتر شود تحرک کمتری دارد و مجموع این عوامل و امراض در نهایت باعث کاهش بهرهوری و رشد مرگومیر در کشورها میشود. مجموع عواملی که همگی بر اقتصاد آثار نامطلوبی دارند. افراد چاق بیشترین میزان هزینه را به بیمهها تحمیل میکنند به این مفهوم که در کشورهای توسعهیافته بیش از 40 درصد از مراجعان به مراکز بهداشت و درمان افراد چاق هستند. آنها یا بهطور مستقیم برای درمان چاقی به مراکز بهداشت و درمان مراجعه میکنند یا برای درمان امراض ناشی از چاقی خود. البته این موضوع، هزینههای دیگری بهغیراز بهداشت و درمان را در کشورها باعث میشود و با
در نظر گرفتن مفهوم بهرهوری متوجه میشویم که افراد چاق نمیتوانند اهداف یک جامعه را در راستای به حداکثر رساندن استفاده از منابع و نیروی انسانی بهمنظور کاهش هزینهها و رضایت افراد جامعه در حد مطلوب برآورده کنند. از سوی دیگر در تعریف بهرهوری نیروی انسانی حداکثر استفاده مناسب از نیروی انسانی بهمنظور حرکت در جهت اهداف سازمان با کمترین زمان و حداقل هزینه نیز مطرحشده است. در افراد چاق معمولاتحرک کاهش پیدا میکند و همین موضوع بهرهوری، پویایی و چابکی آنها را در محیط کار کاهش میدهد. بهطورقطع کاهش بهرهوری افراد میزان جابهجایی در سازمانها را کاهش میدهد؛ این موضوع درنهایت به چرخه کاری آسیب میزند.»
نمیتوان صرفا به دنبال ردپای چاقی در کشورهای توسعهیافته بود
آیا چاقی رابطه معنیداری با ثروت جوامع دارد؟
به عبارتی در کشورهای توسعهیافته که سرانه تولید ناخالص داخلی آنها بالاست آمار و نرخ چاقی نیز افزایش مییابد؟ ناهید توکلی بابیان این پرسش مطرح میکند: «بهطورکلی هرچه درآمدها افزایش پیدا کند مردم سهم بیشتری از بودجه خود را صرف غذا کرده و بنابراین غذاهای غنیتر با پروتئین بیشتری مصرف میکنند و همین موضوع زمینههای بیشتر چاقی را فراهم میکند. طبیعی است در خانوادههای ثروتمندتر مصرف غذاهایی با چربی بیشتر افزایش مییابد و منطقی است که چاقها بیشتر در خانوادههای پردرآمد باشند. اما در خانوادههای فقیر هم این معضل دیده میشود. بهطور مثال در کشورهای فقیر آفریقایی که افراد در آنجا عمدتا با کمبود مواد غذایی مواجه هستند هم چاقی افراطی دیده میشود. سیری در این جوامع از اهمیت بالایی برخوردار است و سیری عمدتا از طریق حجم بالای خوردن با یک نوع غذا میسر میشود. بنابراین نمیتوان صرفا به دنبال ردپای چاقی در کشورهای توسعهیافته بود. البته در جوامع توسعهیافته فاکتور زمان نیز مطرح است و به همین دلیل با رشد مصرف غذای فوری بر مبتلایان به چاقی افزوده میشود. برخی از کشورها هم هستند که شیوه زندگی آنها و خصوصیات فیزیولوژیک آنها باعث میشود که تعداد چاقها در بین آنها کمتر باشد. در مورد ایران نیز تغییر فرهنگ مصرف و الگوی مصرف غذا آمار چاقی را افزایش داده است.» توکلی در خاتمه با اشاره به راهکارهایی برای کاهش تعداد مبتلایان به چاقی و مقابله با آن خاطرنشان میکند: «با توجه به اینکه میتوان از چاقی بهعنوان یک مشکل اقتصادی نیز نام برد اولین راهکار، آگاهسازی مردم از هزینههایی است که چاقی به آنها تحمیل میکند. مواجهه چاقها با انواع بیماریها هزینههای زندگی آنها را بالا میبرد. امروزه موضوع مهمی که در جوامع مطرح است بحث چاقی کودکان به دلیل نوع تحرک و تغذیه آنان است. حتی نوع بازیهای کودکان نیز تغییر کرده است. درواقع توسعه استفاده از وسایل ارتباطجمعی بر رشد چاقی جوامع تأثیرگذار است. دراینبین باید به نقش ورزش هم اشاره کرد. هرچند رفتهرفته شاهد رشد فرهنگ ورزش دوستی در جامعه هستیم اما همچنان این موضوع در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. غلبه بر چاقی ارتباط تنگاتنگی با میزان تحصیلات دارد به این معنا که افراد تحصیلکرده نگاه و جایگاه ویژهتری برای ورزش در زندگی خود قائل هستند و سعی در کاهش مصرف غذا دارند. از طرف دیگر افراد با تحصیلات کمتر معمولا به نحو مطلوبی به نتیجه اصلاح الگوی مصرف غذا، اصلاح شیوه زندگی و افزایش زمان ورزش نرسیدهاند.»