جدال بازیگران جدید و سازمان تجارت جهانی
محمد حسین چشم براه
تحلیلگر حوزه تجارت و صنعت
اگرچه بازگشت ترامپ به کاخ سفید به طور طبیعی، مولد بحران هایی در روابط دولت جدید آمریکا و سازمان تجارت جهانی خواهد بود، اما در این خصوص لازم است به دغدغه مهم تری پاسخ دهیم:اینکه قدرت تنظیم گری معادلات تجاری و صنعتی در نظام بین الملل، تا چه اندازه ای تحت تاثیر حضور بازیگران جدید و دولت های مستقر در کشورها قرار دارد؟ به عبارت بهتر، چگونه بازیگران می توانند منجر به از بین رفتن ساختارها یا سست نمودن آنها شوند؟
صورت مسئله گویاست:قوانین تجارت بینالملل مجموعهای از مقررات و توافقات بینالمللی است که به منظور تسهیل و نظارت بر تجارت کالاها و خدمات بین کشورها وضع شدهاند. چنین قوانین جمعی توسط سازمانهای بینالمللی مانند سازمان تجارت جهانی (WTO)، سازمان ملل متحد، و دیگر نهادهای تخصصی در این حوزه تعریف، مدون و اجرایی می شود. بدیهی است که خصلت اصلی این قوانین، لازم الاجرا بودن آنهاست، به این معنا که تا زمان وضع قوانینی جدید از سوی سازمان های مذکور، چنین قوانینی حکم یک مبنای مبادلاتی در نظام بین الملل را داشته و عدول از آنها، به لحاظ حقوقی و تجاری عواقبی برای کشورهای دنیا خواهد داشت. در این میان بازیگرانی هستند که به صورت مداوم، ساختارهای جاری در حقوق تجارت و مبادلات صنعتی در سرتاسر دنیا را به چالش کشیده و در صدد تحمیل اراده خود بر سازمانها( با هدف تحت تاثیر قرار دادن مناسبات بین المللی بر اساس منافع خود) هستند.
در اینجا قاعدتا ساختار بر بازیگر غلبه پیدا می کند، مگر آنکه اصل "چندجانبه گرایی"در مناسبات جهانی تضعیف شده وجای خود را به تکروی بازیگران خاص دهد. بنابراین، اصلی ترین دغدغه سازمان تجارت جهانی در برهه حساس کنونی ( که شاهد بازگشت ترامپ به کاخ سفید هستیم) تقویت چندجانبه گرایی و صیانت از قوانین مبنایی در حوزه تجارت بین المللی است. در این میان،خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی، در صورت عدم موفقیت آن در خصوص تغییر چارچوبها و قوانین جمعی کاملا قابل پیش بینی است. در دور نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز بارها رئیس جمهور آمریکا مواضع سرسختانه ای در خصوص ماهیت و کارکرد سازمان تجارت جهانی اتخاذ نموده و حتی برخی قوانین ساختاری و اجرایی آن را مستقیما به چالش کشید اما قدرت تغییر در قوانین را پیدا نکرد.
تعهدات جهانی، متناظر با قوانین خلق و احیا می شوند. از این رو زمانی که قوانین هدف قرار گیرند، تعهدات و تضمین های متعارفی که در این عرصه گسترده وضع می شود ( و قراردادها بر مبنای آنها تنظیم و تثبیت می شوند) نیز به چالش کشیده می شوند. بنابراین، جدال بازیگران جدید و ساختار جاری در تجارت جهانی، لزوما منجر به از بین رفتن قوانین ، قواعد و ثوابت تعریف شده در این عرصه نخواهد شد.سوال اصلی اینجاست که هم افزایی کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی و سازمان ملل متحد در صیانت از این قوانین و بایسته ها، تا چه اندازه ای منجر به مهار تکروی و یکجانبه گرایی دولت ترامپ در این عرصه خواهد شد؟! پاسخ این سوال در آینده ای
نزدیک مشخص خواهد شد.
تحلیلگر حوزه تجارت و صنعت
اگرچه بازگشت ترامپ به کاخ سفید به طور طبیعی، مولد بحران هایی در روابط دولت جدید آمریکا و سازمان تجارت جهانی خواهد بود، اما در این خصوص لازم است به دغدغه مهم تری پاسخ دهیم:اینکه قدرت تنظیم گری معادلات تجاری و صنعتی در نظام بین الملل، تا چه اندازه ای تحت تاثیر حضور بازیگران جدید و دولت های مستقر در کشورها قرار دارد؟ به عبارت بهتر، چگونه بازیگران می توانند منجر به از بین رفتن ساختارها یا سست نمودن آنها شوند؟
صورت مسئله گویاست:قوانین تجارت بینالملل مجموعهای از مقررات و توافقات بینالمللی است که به منظور تسهیل و نظارت بر تجارت کالاها و خدمات بین کشورها وضع شدهاند. چنین قوانین جمعی توسط سازمانهای بینالمللی مانند سازمان تجارت جهانی (WTO)، سازمان ملل متحد، و دیگر نهادهای تخصصی در این حوزه تعریف، مدون و اجرایی می شود. بدیهی است که خصلت اصلی این قوانین، لازم الاجرا بودن آنهاست، به این معنا که تا زمان وضع قوانینی جدید از سوی سازمان های مذکور، چنین قوانینی حکم یک مبنای مبادلاتی در نظام بین الملل را داشته و عدول از آنها، به لحاظ حقوقی و تجاری عواقبی برای کشورهای دنیا خواهد داشت. در این میان بازیگرانی هستند که به صورت مداوم، ساختارهای جاری در حقوق تجارت و مبادلات صنعتی در سرتاسر دنیا را به چالش کشیده و در صدد تحمیل اراده خود بر سازمانها( با هدف تحت تاثیر قرار دادن مناسبات بین المللی بر اساس منافع خود) هستند.
در اینجا قاعدتا ساختار بر بازیگر غلبه پیدا می کند، مگر آنکه اصل "چندجانبه گرایی"در مناسبات جهانی تضعیف شده وجای خود را به تکروی بازیگران خاص دهد. بنابراین، اصلی ترین دغدغه سازمان تجارت جهانی در برهه حساس کنونی ( که شاهد بازگشت ترامپ به کاخ سفید هستیم) تقویت چندجانبه گرایی و صیانت از قوانین مبنایی در حوزه تجارت بین المللی است. در این میان،خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی، در صورت عدم موفقیت آن در خصوص تغییر چارچوبها و قوانین جمعی کاملا قابل پیش بینی است. در دور نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز بارها رئیس جمهور آمریکا مواضع سرسختانه ای در خصوص ماهیت و کارکرد سازمان تجارت جهانی اتخاذ نموده و حتی برخی قوانین ساختاری و اجرایی آن را مستقیما به چالش کشید اما قدرت تغییر در قوانین را پیدا نکرد.
تعهدات جهانی، متناظر با قوانین خلق و احیا می شوند. از این رو زمانی که قوانین هدف قرار گیرند، تعهدات و تضمین های متعارفی که در این عرصه گسترده وضع می شود ( و قراردادها بر مبنای آنها تنظیم و تثبیت می شوند) نیز به چالش کشیده می شوند. بنابراین، جدال بازیگران جدید و ساختار جاری در تجارت جهانی، لزوما منجر به از بین رفتن قوانین ، قواعد و ثوابت تعریف شده در این عرصه نخواهد شد.سوال اصلی اینجاست که هم افزایی کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی و سازمان ملل متحد در صیانت از این قوانین و بایسته ها، تا چه اندازه ای منجر به مهار تکروی و یکجانبه گرایی دولت ترامپ در این عرصه خواهد شد؟! پاسخ این سوال در آینده ای
نزدیک مشخص خواهد شد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه