چگونه هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد بر تولید و اقتصاد تأثیر میگذارد؟
لزوم ایجاد مشوقها و اصلاح سیاستهای اقتصادی
گروه اقتصادی
اقتصاد هر کشور بهطور مستقیم وابسته به نحوه مدیریت منابع مالی و هدایت آنها به سمت فعالیتهای مولد است. در این راستا، بانکها به عنوان یکی از نهادهای مالی اصلی در کشورها نقش کلیدی در تخصیص منابع و تأمین مالی پروژهها ایفا میکنند. در کشورمان، یکی از چالشهای اساسی که بهویژه در سالهای اخیر مطرح شده، هدایت نادرست سرمایهها و منابع مالی به سمت فعالیتهای غیرمولد است. به عبارت دیگر، به جای آنکه منابع بانکی به سمت تولید کالاها و خدمات ضروری برای جامعه هدایت شوند، به سمت بازارهای غیرمولدی همچون طلا، ارز، مسکن و بازارهای دلالی حرکت کردهاند. این روند نهتنها موجب کاهش تولید و ایجاد اشتغال نمیشود، بلکه در بلندمدت آسیبهای جدی به اقتصاد کشور وارد میکند. فعالیتهای غیرمولد به طورمعمول بازدهی کوتاهمدت دارند و بیشتر بر پایه نوسانات بازار و دلالی استوار هستند. به همین دلیل، منابع مالی که باید برای تقویت زیرساختهای تولیدی، توسعه صنایع و ایجاد اشتغال در بخشهای مولد استفاده شوند، در بازارهایی سرمایهگذاری میشوند که هیچ تأثیری بر رشد پایدار و توسعه اقتصاد ملی ندارند. این مسئله باعث شده که اقتصاد کشور با مشکلاتی نظیر افزایش تورم، کاهش قدرت خرید مردم، رکود در صنایع مختلف مواجه شود. به بیان دیگرمیتوان عنوان داشت که هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد نه تنها مانع از رشد بخش تولید و اشتغالزایی میشود، بلکه ریسکهای اقتصادی فراوانی را به همراه دارد. علاوه بر این، این روند باعث افزایش نوسانات اقتصادی و آسیب به بازارهای مالی میشود. بنابراین، در این گزارش، قصد داریم به بررسی معایب هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد پرداخته و راهکارهایی برای تعدیل این روند و تقویت بخش تولید کشور ارائه دهیم. این راهکارها بهویژه در شرایط کنونی که اقتصاد نیاز به رشد پایدار دارد، میتوانند نقشی حیاتی در بهبود وضعیت موجود ایفا کنند.
معایب هدایت سرمایههای بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد چیست؟
کاهش بهرهوری و کارایی سرمایهگذاریها: یکی از مهمترین معایب هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد، کاهش بهرهوری و کارایی این سرمایهگذاریها است. در بازارهای غیرمولدی چون ارز، طلا و زمین، بازدهی سرمایهگذاریها به شدت وابسته به نوسانات بازار است و برخلاف فعالیتهای تولیدی، هیچ گونه افزایشی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال ایجاد نمیکند. این در حالی است که سرمایهگذاری در پروژههای تولیدی، علاوه بر ایجاد اشتغال، میتواند در بلندمدت به رشد اقتصادی پایدار و تقویت زیرساختها منجر شود.
افزایش ریسکهای اقتصادی و نوسانات بازار: یکی از دلایلی که منابع مالی باید به سمت تولید هدایت شوند، کاهش ریسکهای اقتصادی است. سرمایهگذاری در بازارهای غیرمولد نظیر ارز، طلا و یا زمین که به شدت تحت تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی هستند، باعث افزایش نوسانات بازار و چالشهای اقتصادی میشود. این نوسانات همچنین میتوانند منجر به بیثباتی اقتصادی وتورم شوند که اثرات منفی بر تمام بخشهای اقتصادی کشور خواهد داشت.
کاهش توان رقابتی کشور: هنگامی که منابع مالی به جای حمایت از تولید و صنعت، به فعالیتهای غیرمولد سوق داده میشود، این امر باعث کاهش توان رقابتی کشور در بازارهای جهانی میشود. کشورهایی که از منابع بانکی خود برای توسعه صنایع، ارتقای کیفیت تولیدات و بهبود فرآیندهای فناوری استفاده میکنند، قادرند در بازارهای بینالمللی رقابت کنند و در عرصههای مختلف اقتصادی پیشرفت نمایند. اما در صورتی که سرمایهها به سمت بخشهای غیرمولد هدایت شود، کشور از توسعه صنعتی و تجاری باز میماند.
افزایش دلالی و سوداگری: هدایت منابع به سمت بخشهای غیرمولد باعث تشویق به دلالی و سوداگری میشود. بسیاری از افراد به جای فعالیتهای تولیدی، به سرمایهگذاری در بازارهای نوسانی و غیرمولد میپردازند که نتیجه آن افزایش قیمتها و نابرابریهای اقتصادی است. همچنین مطلوباست تابگوییم که این روند نه تنها به ایجاد اشتغال و تولید کمک نمیکند، بلکه باعث افزایش شکاف طبقاتی و کاهش کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه میشود.
راهکارهای تعدیل روند و تقویت تولید کدامند؟
اصلاح سیاستهای بانکی و تخصیص منابع به بخش تولید: یکی از راهکارهای اصلی برای هدایت منابع بانکی به سمت بخش تولید، اصلاح سیاستهای بانکی و وضع قوانینی است که بانکها را ملزم به تخصیص منابع مالی به پروژههای تولیدی کنند. دولت باید با وضع قوانین جدید، بانکها را به تخصیص تسهیلات به صنایع مولد و کارآفرینان فعال در بخشهای تولیدی تشویق نماید. این تسهیلات باید با نرخ سود پایین و مدت بازپرداخت بلندمدت ارائه شود تا برای سرمایهگذاران جذابیت داشته باشد.
تسهیل فرآیند اعطای تسهیلات به واحدهای تولیدی: برای تشویق سرمایهگذاری در بخش تولید، تسهیلات بانکی باید با شرایط آسانتری به واحدهای تولیدی اختصاص یابد. کاهش بوروکراسی اداری و تسهیل فرآیند دریافت تسهیلات، میتواند موجب جذب سرمایهگذاران و تقویت بخش تولید شود. همچنین، دولت باید طرحهای تشویقی مانند معافیتهای مالیاتی یا کمکهای فنی و مشاورهای برای صاحبان صنایع مولد ارائه دهد.
ایجاد مشوقهای مالی برای سرمایهگذاری در تولیدات بلندمدت: دولت باید مشوقهای مالی و سرمایهگذاری بلندمدت را برای بخش تولید فراهم آورد. به عنوان مثال، میتوان معافیتهای مالیاتی یا حمایتهای ویژه از پروژههای تحقیق و توسعه در نظر گرفت که این امر باعث ارتقای کیفیت و فناوری تولیدات داخلی میشود.
حمایت از نوآوری و بهبود زیرساختها: برای تقویت تولید، بهبود زیرساختها و حمایت از نوآوری ضروری است. دولت باید به ارتقای زیرساختهای صنعتی، فناوری و حملونقل توجه ویژهای داشته باشد. همچنین، بهبود کیفیت و استانداردهای تولید با حمایت از پژوهشهای علمی و کاربردی میتواند به افزایش توان رقابتی کشور در بازارهای بینالمللی کمک کند.
افزایش نظارت و جلوگیری از هدایت منابع به سمت بازارهای غیرمولد: نظارت مستمر بر فرآیند تخصیص منابع بانکی و جلوگیری از هدایت آنها به سمت بازارهای غیرمولد یکی دیگر از راهکارهای مهم است. دولت باید با وضع قوانین و مقررات سختگیرانه، از تخصیص منابع بانکی به بازارهای پرریسک جلوگیری کند و بانکها را موظف به سرمایهگذاری در بخشهای مولد و کارآفرینی نماید.
سخن پایانی
در نهایت، هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد
نه تنها به رشد و توسعه پایدار اقتصاد کشور کمکی نمیکند، بلکه باعث افزایش ریسکهای اقتصادی و نوسانات شدید در بازارهای مالی میشود. سرمایهگذاری در بخشهایی همچون طلا، ارز یا مسکن به طورعمده بر اساس دلالی و نوسانات کوتاهمدت بازار استوار است و هیچ تأثیری در ایجاد اشتغال، تقویت تولید یا ارتقای زیرساختهای کشور ندارد. این روند به تضعیف بخش تولید، کاهش رقابتپذیری صنایع داخلی و افزایش وابستگی کشور به بازارهای غیرمولد منجر میشود که در نهایت به رکود بیشتر در بخشهای مولد خواهد انجامید. برای برونرفت از این وضعیت و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار، ضروری است که منابع بانکی به سمت پروژههای تولیدی و زیرساختهای صنعتی هدایت شوند. دولت و بانکها باید با ایجاد مشوقها و اصلاح سیاستها، سرمایهگذاری در بخشهای مولد را تسهیل کنند. همچنین، حمایت از نوآوری، کاهش بوروکراسیهای اداری، و فراهم کردن شرایط مناسب برای تولیدکنندگان میتواند نقش مهمی در جذب منابع به سمت تولید ایفا کند. در این صورت، بخش تولید به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور عمل خواهد کرد و با رشد تولید و افزایش اشتغال، اقتصاد ملی به ثبات و پیشرفت هرچه بیشتر خواهد رسید. در نهایت نیز باید عنوان بداریم که هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای مولد نه تنها به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک خواهد کرد، بلکه میتواند باعث ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، افزایش توان رقابتی در بازارهای جهانی و تقویت زیرساختهای اقتصادی شود. بنابراین، اصلاح روند فعلی و جهتدهی صحیح سرمایهها، میتواند مسیر رسیدن به یک اقتصاد مقاوم، پایدار و پررونق را هموار کند.
اقتصاد هر کشور بهطور مستقیم وابسته به نحوه مدیریت منابع مالی و هدایت آنها به سمت فعالیتهای مولد است. در این راستا، بانکها به عنوان یکی از نهادهای مالی اصلی در کشورها نقش کلیدی در تخصیص منابع و تأمین مالی پروژهها ایفا میکنند. در کشورمان، یکی از چالشهای اساسی که بهویژه در سالهای اخیر مطرح شده، هدایت نادرست سرمایهها و منابع مالی به سمت فعالیتهای غیرمولد است. به عبارت دیگر، به جای آنکه منابع بانکی به سمت تولید کالاها و خدمات ضروری برای جامعه هدایت شوند، به سمت بازارهای غیرمولدی همچون طلا، ارز، مسکن و بازارهای دلالی حرکت کردهاند. این روند نهتنها موجب کاهش تولید و ایجاد اشتغال نمیشود، بلکه در بلندمدت آسیبهای جدی به اقتصاد کشور وارد میکند. فعالیتهای غیرمولد به طورمعمول بازدهی کوتاهمدت دارند و بیشتر بر پایه نوسانات بازار و دلالی استوار هستند. به همین دلیل، منابع مالی که باید برای تقویت زیرساختهای تولیدی، توسعه صنایع و ایجاد اشتغال در بخشهای مولد استفاده شوند، در بازارهایی سرمایهگذاری میشوند که هیچ تأثیری بر رشد پایدار و توسعه اقتصاد ملی ندارند. این مسئله باعث شده که اقتصاد کشور با مشکلاتی نظیر افزایش تورم، کاهش قدرت خرید مردم، رکود در صنایع مختلف مواجه شود. به بیان دیگرمیتوان عنوان داشت که هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد نه تنها مانع از رشد بخش تولید و اشتغالزایی میشود، بلکه ریسکهای اقتصادی فراوانی را به همراه دارد. علاوه بر این، این روند باعث افزایش نوسانات اقتصادی و آسیب به بازارهای مالی میشود. بنابراین، در این گزارش، قصد داریم به بررسی معایب هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد پرداخته و راهکارهایی برای تعدیل این روند و تقویت بخش تولید کشور ارائه دهیم. این راهکارها بهویژه در شرایط کنونی که اقتصاد نیاز به رشد پایدار دارد، میتوانند نقشی حیاتی در بهبود وضعیت موجود ایفا کنند.
معایب هدایت سرمایههای بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد چیست؟
کاهش بهرهوری و کارایی سرمایهگذاریها: یکی از مهمترین معایب هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد، کاهش بهرهوری و کارایی این سرمایهگذاریها است. در بازارهای غیرمولدی چون ارز، طلا و زمین، بازدهی سرمایهگذاریها به شدت وابسته به نوسانات بازار است و برخلاف فعالیتهای تولیدی، هیچ گونه افزایشی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال ایجاد نمیکند. این در حالی است که سرمایهگذاری در پروژههای تولیدی، علاوه بر ایجاد اشتغال، میتواند در بلندمدت به رشد اقتصادی پایدار و تقویت زیرساختها منجر شود.
افزایش ریسکهای اقتصادی و نوسانات بازار: یکی از دلایلی که منابع مالی باید به سمت تولید هدایت شوند، کاهش ریسکهای اقتصادی است. سرمایهگذاری در بازارهای غیرمولد نظیر ارز، طلا و یا زمین که به شدت تحت تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی هستند، باعث افزایش نوسانات بازار و چالشهای اقتصادی میشود. این نوسانات همچنین میتوانند منجر به بیثباتی اقتصادی وتورم شوند که اثرات منفی بر تمام بخشهای اقتصادی کشور خواهد داشت.
کاهش توان رقابتی کشور: هنگامی که منابع مالی به جای حمایت از تولید و صنعت، به فعالیتهای غیرمولد سوق داده میشود، این امر باعث کاهش توان رقابتی کشور در بازارهای جهانی میشود. کشورهایی که از منابع بانکی خود برای توسعه صنایع، ارتقای کیفیت تولیدات و بهبود فرآیندهای فناوری استفاده میکنند، قادرند در بازارهای بینالمللی رقابت کنند و در عرصههای مختلف اقتصادی پیشرفت نمایند. اما در صورتی که سرمایهها به سمت بخشهای غیرمولد هدایت شود، کشور از توسعه صنعتی و تجاری باز میماند.
افزایش دلالی و سوداگری: هدایت منابع به سمت بخشهای غیرمولد باعث تشویق به دلالی و سوداگری میشود. بسیاری از افراد به جای فعالیتهای تولیدی، به سرمایهگذاری در بازارهای نوسانی و غیرمولد میپردازند که نتیجه آن افزایش قیمتها و نابرابریهای اقتصادی است. همچنین مطلوباست تابگوییم که این روند نه تنها به ایجاد اشتغال و تولید کمک نمیکند، بلکه باعث افزایش شکاف طبقاتی و کاهش کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه میشود.
راهکارهای تعدیل روند و تقویت تولید کدامند؟
اصلاح سیاستهای بانکی و تخصیص منابع به بخش تولید: یکی از راهکارهای اصلی برای هدایت منابع بانکی به سمت بخش تولید، اصلاح سیاستهای بانکی و وضع قوانینی است که بانکها را ملزم به تخصیص منابع مالی به پروژههای تولیدی کنند. دولت باید با وضع قوانین جدید، بانکها را به تخصیص تسهیلات به صنایع مولد و کارآفرینان فعال در بخشهای تولیدی تشویق نماید. این تسهیلات باید با نرخ سود پایین و مدت بازپرداخت بلندمدت ارائه شود تا برای سرمایهگذاران جذابیت داشته باشد.
تسهیل فرآیند اعطای تسهیلات به واحدهای تولیدی: برای تشویق سرمایهگذاری در بخش تولید، تسهیلات بانکی باید با شرایط آسانتری به واحدهای تولیدی اختصاص یابد. کاهش بوروکراسی اداری و تسهیل فرآیند دریافت تسهیلات، میتواند موجب جذب سرمایهگذاران و تقویت بخش تولید شود. همچنین، دولت باید طرحهای تشویقی مانند معافیتهای مالیاتی یا کمکهای فنی و مشاورهای برای صاحبان صنایع مولد ارائه دهد.
ایجاد مشوقهای مالی برای سرمایهگذاری در تولیدات بلندمدت: دولت باید مشوقهای مالی و سرمایهگذاری بلندمدت را برای بخش تولید فراهم آورد. به عنوان مثال، میتوان معافیتهای مالیاتی یا حمایتهای ویژه از پروژههای تحقیق و توسعه در نظر گرفت که این امر باعث ارتقای کیفیت و فناوری تولیدات داخلی میشود.
حمایت از نوآوری و بهبود زیرساختها: برای تقویت تولید، بهبود زیرساختها و حمایت از نوآوری ضروری است. دولت باید به ارتقای زیرساختهای صنعتی، فناوری و حملونقل توجه ویژهای داشته باشد. همچنین، بهبود کیفیت و استانداردهای تولید با حمایت از پژوهشهای علمی و کاربردی میتواند به افزایش توان رقابتی کشور در بازارهای بینالمللی کمک کند.
افزایش نظارت و جلوگیری از هدایت منابع به سمت بازارهای غیرمولد: نظارت مستمر بر فرآیند تخصیص منابع بانکی و جلوگیری از هدایت آنها به سمت بازارهای غیرمولد یکی دیگر از راهکارهای مهم است. دولت باید با وضع قوانین و مقررات سختگیرانه، از تخصیص منابع بانکی به بازارهای پرریسک جلوگیری کند و بانکها را موظف به سرمایهگذاری در بخشهای مولد و کارآفرینی نماید.
سخن پایانی
در نهایت، هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای غیرمولد
نه تنها به رشد و توسعه پایدار اقتصاد کشور کمکی نمیکند، بلکه باعث افزایش ریسکهای اقتصادی و نوسانات شدید در بازارهای مالی میشود. سرمایهگذاری در بخشهایی همچون طلا، ارز یا مسکن به طورعمده بر اساس دلالی و نوسانات کوتاهمدت بازار استوار است و هیچ تأثیری در ایجاد اشتغال، تقویت تولید یا ارتقای زیرساختهای کشور ندارد. این روند به تضعیف بخش تولید، کاهش رقابتپذیری صنایع داخلی و افزایش وابستگی کشور به بازارهای غیرمولد منجر میشود که در نهایت به رکود بیشتر در بخشهای مولد خواهد انجامید. برای برونرفت از این وضعیت و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار، ضروری است که منابع بانکی به سمت پروژههای تولیدی و زیرساختهای صنعتی هدایت شوند. دولت و بانکها باید با ایجاد مشوقها و اصلاح سیاستها، سرمایهگذاری در بخشهای مولد را تسهیل کنند. همچنین، حمایت از نوآوری، کاهش بوروکراسیهای اداری، و فراهم کردن شرایط مناسب برای تولیدکنندگان میتواند نقش مهمی در جذب منابع به سمت تولید ایفا کند. در این صورت، بخش تولید به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشور عمل خواهد کرد و با رشد تولید و افزایش اشتغال، اقتصاد ملی به ثبات و پیشرفت هرچه بیشتر خواهد رسید. در نهایت نیز باید عنوان بداریم که هدایت منابع بانکی به سمت فعالیتهای مولد نه تنها به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک خواهد کرد، بلکه میتواند باعث ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، افزایش توان رقابتی در بازارهای جهانی و تقویت زیرساختهای اقتصادی شود. بنابراین، اصلاح روند فعلی و جهتدهی صحیح سرمایهها، میتواند مسیر رسیدن به یک اقتصاد مقاوم، پایدار و پررونق را هموار کند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
موفقیت سامانه املاک و اسکان در گرو اجرای دقیق است
-
لزوم تسریع فرآیند شناسایی خانههای خالی و ایجاد شفافیت دربازار
-
گامی برای کاهش احتکار مسکن
-
تیر ترامپ به سنگ میخورد
-
تأکید حماس بر آتشبس دائمی
-
بخشنده قوم بخشندگان
-
ضرورت حفظ تالابهای کشور
-
سربازی اجباری در ناتو!
-
هشدار عطوان به جولانی
-
لزوم ایجاد مشوقها و اصلاح سیاستهای اقتصادی