چرا کارن همایونفر شایستهترین گزینه برای دریافت جایزه چهره برتر هنر انقلاب بود؟
راوی سوگِ نغمهٔ ناتمام مقاومت
گروه فرهنگی
سیدالأمه. آلبومی که بناست آهنگ متن یک تشییع جنازه باشد. خود این هم مطلب غریبی است؛ کسی در خاطرش هست که تا پیش از این تشییع پیکر کسی دیگری هم آهنگ متن داشته باشد؟ اساسا تشییع پیکر چه کسی این قابلیت دارد؟ آیا جز کسی که وجود خودش هم همچون یک قطعه موسیقی بود؟ رومن رولان؛ ادیب بیهمتای فرانسوسی در یک سخنرانی میگوید: «اثر، هرچه میخواهد گو باش؛ موسیقی است». انسانها نیز برخیشان اثر هنریاند و بالتبع موسیقیاند. مرگ یا شهادت چنین افرادی مثل قطع شدن ناگهانی یک نوای شورانگیز است؛ سکوتی سنگین ایجاد میکند؛ انگار فقط یک آهنگ نیست که قطع شده؛ انگار پنجرهای از اتاقی تاریک به آسمانی روشن بسته که نه، محو شده. شهادت چنین این افرادی ناتمام ماندن قطعهای است که تازه به اوج خود رسیده و هنوز فرصت فرود نیافته.
سیدالأمه قرار بود آلبومی باشد در سوگ یک نغمه ناتمام. پایان غیرمنتظره نوایی که حماسه و احساس را به طور همزمان در قلب آدمها بر میانگیخت. کارن همایونفر پیش از این هم آهنگ متنهای متعددی نوشته بود. اما تا جایی که نگارنده اطلاع دارد؛ این اولین بار بود که او باید اتفاقی را روایت میکرد که اولا واقعی بود و ثانیا هنوز رخ نداده بود. همایونفر باید حال و هوای تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله تصور میکرد و سپس خالق اثری میشد که قرار بود توسط شرکتکنندگان در مراسم هم شنیده شود؛ گویی مراسم تشییع سید خودش یک واقعه هنری بود؛ واقعهای فراتر از واقعیت که در آن مرز بین خیال و جهان واقع از بین رفته بود. واقعهای که شاهدینش را ششدانگ در خود فرو میبرد؛ واقعهای که هنوز کسی باورش نمیکرد. همایونفر باید راوی آخرین فصل از حضور جسم سید در میان مردم غرب آسیا میشد؛ راوی یکی از مهمترین گردهماییهای طرفداران مقاومت در پهنه زمان و مکان.
نتیجه کار او چند قطعه محزون بود که نغمات حماسیاش هم چیزی از حزنش نمیکاست و بلکه بر آن میافزود. نوعی مویه که مرزهای زبان را در مینوردید و مرثیهای مشترک برای تمام عاشقان سید شد. گوش دادن به سیدالأمه حتی برای کسانی که موفق به حضور در مراسم تشییع نشدند هم مثل نوعی ابراز ارادت به آن شهید بود؛ نوعی شرکت در تشییع آن وجود گرامی. در سیدالأمه به درستی کفه سوگ سنگینتر از کفه شور و حماسه بود؛ چراکه این قطعات باید در تشییع پخش میشد و از سوی دیگر، از دست دادن سید آنقدر غمانگیز است که تا مدتی جایی برای احساس حماسه باقی نمیگذارد؛ غمی شخصی، همچون غم یک پدر.
خلق چنین اثری بدون برقراری رابطه قلبی و عاطفی با سیدحسن نصرالله غیرممکن بود. آهنگساز در این اثر باید سید را بشناسد؛ زندگی او را بداند و با عملکرد او آشنا باشد و از سوی دیگر او را دوست داشته باشد؛ بتواند احساسی به او بورزد شبیه احساسی که کودکان ضاحیه، رزمندگان حزبالله، مادران شهیدداده و همه طرفداران پرشور محور مقاومت نسبت به او دارند. شکلگیری چنین رابطهای بین یک هنرمند و یکی از مهمترین فرماندهان محور مقاومت معجزه جذابیت مکتب و شخص سید مقاومت است. کارن همایونفر با آلبوم سیدالأمه جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و حتی بالاتر، محور مقاومت تثبیت کرد. کار او در موسیقی متن تشییع سید، کاری است در عِداد هنرنمایی مجید انتظامی در سمفونی ماندگار «حماسه خرمشهر». با آلبوم «سیدالأمه» حال و هوای روز تاریخی بدرقه سید مقاومت در بیروت به منزل ابدی حتی برای نسلهایی که این روز را ندیدند جاودانه شد.
سیدالأمه. آلبومی که بناست آهنگ متن یک تشییع جنازه باشد. خود این هم مطلب غریبی است؛ کسی در خاطرش هست که تا پیش از این تشییع پیکر کسی دیگری هم آهنگ متن داشته باشد؟ اساسا تشییع پیکر چه کسی این قابلیت دارد؟ آیا جز کسی که وجود خودش هم همچون یک قطعه موسیقی بود؟ رومن رولان؛ ادیب بیهمتای فرانسوسی در یک سخنرانی میگوید: «اثر، هرچه میخواهد گو باش؛ موسیقی است». انسانها نیز برخیشان اثر هنریاند و بالتبع موسیقیاند. مرگ یا شهادت چنین افرادی مثل قطع شدن ناگهانی یک نوای شورانگیز است؛ سکوتی سنگین ایجاد میکند؛ انگار فقط یک آهنگ نیست که قطع شده؛ انگار پنجرهای از اتاقی تاریک به آسمانی روشن بسته که نه، محو شده. شهادت چنین این افرادی ناتمام ماندن قطعهای است که تازه به اوج خود رسیده و هنوز فرصت فرود نیافته.
سیدالأمه قرار بود آلبومی باشد در سوگ یک نغمه ناتمام. پایان غیرمنتظره نوایی که حماسه و احساس را به طور همزمان در قلب آدمها بر میانگیخت. کارن همایونفر پیش از این هم آهنگ متنهای متعددی نوشته بود. اما تا جایی که نگارنده اطلاع دارد؛ این اولین بار بود که او باید اتفاقی را روایت میکرد که اولا واقعی بود و ثانیا هنوز رخ نداده بود. همایونفر باید حال و هوای تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله تصور میکرد و سپس خالق اثری میشد که قرار بود توسط شرکتکنندگان در مراسم هم شنیده شود؛ گویی مراسم تشییع سید خودش یک واقعه هنری بود؛ واقعهای فراتر از واقعیت که در آن مرز بین خیال و جهان واقع از بین رفته بود. واقعهای که شاهدینش را ششدانگ در خود فرو میبرد؛ واقعهای که هنوز کسی باورش نمیکرد. همایونفر باید راوی آخرین فصل از حضور جسم سید در میان مردم غرب آسیا میشد؛ راوی یکی از مهمترین گردهماییهای طرفداران مقاومت در پهنه زمان و مکان.
نتیجه کار او چند قطعه محزون بود که نغمات حماسیاش هم چیزی از حزنش نمیکاست و بلکه بر آن میافزود. نوعی مویه که مرزهای زبان را در مینوردید و مرثیهای مشترک برای تمام عاشقان سید شد. گوش دادن به سیدالأمه حتی برای کسانی که موفق به حضور در مراسم تشییع نشدند هم مثل نوعی ابراز ارادت به آن شهید بود؛ نوعی شرکت در تشییع آن وجود گرامی. در سیدالأمه به درستی کفه سوگ سنگینتر از کفه شور و حماسه بود؛ چراکه این قطعات باید در تشییع پخش میشد و از سوی دیگر، از دست دادن سید آنقدر غمانگیز است که تا مدتی جایی برای احساس حماسه باقی نمیگذارد؛ غمی شخصی، همچون غم یک پدر.
خلق چنین اثری بدون برقراری رابطه قلبی و عاطفی با سیدحسن نصرالله غیرممکن بود. آهنگساز در این اثر باید سید را بشناسد؛ زندگی او را بداند و با عملکرد او آشنا باشد و از سوی دیگر او را دوست داشته باشد؛ بتواند احساسی به او بورزد شبیه احساسی که کودکان ضاحیه، رزمندگان حزبالله، مادران شهیدداده و همه طرفداران پرشور محور مقاومت نسبت به او دارند. شکلگیری چنین رابطهای بین یک هنرمند و یکی از مهمترین فرماندهان محور مقاومت معجزه جذابیت مکتب و شخص سید مقاومت است. کارن همایونفر با آلبوم سیدالأمه جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و حتی بالاتر، محور مقاومت تثبیت کرد. کار او در موسیقی متن تشییع سید، کاری است در عِداد هنرنمایی مجید انتظامی در سمفونی ماندگار «حماسه خرمشهر». با آلبوم «سیدالأمه» حال و هوای روز تاریخی بدرقه سید مقاومت در بیروت به منزل ابدی حتی برای نسلهایی که این روز را ندیدند جاودانه شد.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
دلیل سبزپوشی بازار سرمایه جاماندگی از رشد سایر بازارهاست
-
آینده فناوری با برنامهریزی و تأمین منابع ساخته میشود
-
هوش مصنوعی؛ ابزار توسعه ملی
-
اندیشکدههای حکمرانی در دانشگاهها چه میکنند!
-
راوی سوگِ نغمهٔ ناتمام مقاومت
-
اقتصاد دیجیتال بر بستر روستا
-
رنج خانواده بیماران دیستروفی
-
روابط روسیه و گرجستان در بنبست
-
چرا به آژانس خوشبین نیستیم؟
-
زمزمه جنگ داخلی در تلآویو