ضرورت ساماندهی دندانپزشکان در مناطق محروم
دکتر وحید رواقی، دندانپزشک و پژوهشگر سلامت جامعه
دسترسی به درمان بهویژه درمان بیماریهای دندان در مناطق محروم، روستایی و دورافتاده مشکلی اساسی بهویژه برای کشورهای پهناور جهان است. تجربه دو قرن تربیت دندانپزشک نشان میدهد حتی کشورهای ثروتمند غربی نیز نمیتوانند مشکل دسترسی به دندانپزشک را در این مناطق به آسانی حل کنند. نمونه آشکار این وضعیت آمریکاست. در این کشور، علیرغم داشتن پیشرفتهترین نظام آموزشی دندانپزشکی و حضور بیمههای قدرتمند درمانی، نزدیک به شصت میلیون نفر در مناطقی زندگی میکنند که به اندازه کافی دندانپزشک ندارند. وضعیت در کشورهای محروم و با درآمد پایین طبعا وخیم است.
سرانه دندانپزشکان در برخی استانهای ایران 10 برابر استانهای دیگر است. سالهاست میدانیم بدون پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم دولت، دسترسی به درمان دندان در مناطق محروم و دورافتاده امکانپذیر نیست. یک سند جدید سازمان جهانی بهداشت گزارش کرده است که نزدیک به هفتاد کشور دنیا برای حل مشکل دسترسی به درمان، به شیوههای گوناگون درمانگران را ملزم به حضور در مناطق محروم و دورافتاده میکنند. سازمان جهانی بهداشت اما قویا توصیه کرده است که این درمانگران باید پاداش و مشوقهای منصفانهای دریافت کنند.
براین اساس برای دسترسی به درمان دندان در مناطق محروم و دورافتاده ایران، چندین شیوه مورد آزمایش قرارگرفته است. در دوران پهلوی، قانون اشتغال دندانپزشکان تجربی برای جبران کمبود دندانپزشک در مجلس شورای ملی مطرح شد. معضل نبود دندانپزشک در مناطق غیر مرکزی ایران اما تا زمان پیروزی انقلاب ادامه داشت.
یک سال پس از انقلاب ۵۷ گزارشی در روزنامه اطلاعات منتشرشده که میگوید از هر چهار دندانپزشک فعال در ایران سه تن در تهران کار میکردند. بهعبارتدیگر، بسیاری از نقاط ایران حتی یک دندانپزشک نداشتند. ازاینرو، در سالهای دهه شصت، قانونی برای تربیت و بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان برای انجام درمانهای ضروری نظیر کشیدن و پر کردن دندان در مناطق محروم، روستایی و دورافتاده تصویب و اجرا شد. این قانون به بهداشتکاران اجازه میداد به پاداش چند سال خدمت درمانی در مناطق محروم، با رعایت شرایطی امکان ادامه تحصیل برای کسب مدرک دندانپزشکی داشته باشند. قرار بود با پایان دوره ش6ساله فعالیت اولین دورههای بهداشتکار دهان در مناطق محروم، گروه جدید بهداشتکاران جایگزین گروه پیشین شوند. در صورت تداوم این برنامه، حضور چرخشی و پیوسته بهداشتکاران بومی دهان در مناطق محروم میتوانست مشکل حضور درمانگران را تا حد زیادی برطرف کند. اما این شیوه دوام چندانی نداشت.
حضور اجباری دندانپزشکان در مناطق محروم، نتیجه کنار گذاشتن بهداشتکاران دهان با افزایش تعداد دانشکدههای دندانپزشکی و دندانپزشکان در دهه هشتاد، گرایش برای بهکارگیری بهداشتکاران دهان در شبکه بهداشت ایران کاهش یافت. نارضایتی متصدیان حرفه دندانپزشکی از عوامل تعطیلی برنامه بهکارگیری بهداشتکاران دهان قلمداد میشود. به نظر میرسد قانونی که به بهداشتکاران بومی اجازه میداد وارد حرفه دندانپزشکی شوند اسباب دلخوری دندانپزشکان را فراهم کرده بود. از اینرو، مدیران نظام آموزش و درمان دندانپزشکی تلاش کردند دندانپزشکان جوان را جایگزین بهداشتکاران فعال در مناطق محروم کنند.
در گزارشی که با نظارت یکی از استادان پیشکسوت دندانپزشکی ایران برای فرهنگستان علوم پزشکی (نهادی وابسته به نهاد ریاست جمهوری) نوشته شده چنین میخوانیم: «با توجه به حجم خروجی دندان پزشكان دانشآموخته و امكان بهکارگیری آنها بر اساس تعهد خدمت آنان در مناطق محروم، توجيهی منطقی برای تربيت و استفاده از نيروهايی با توانمندی كمتر در اين مناطق وجود داشته باشد.»
این توصیهها از سوی مدیران آموزش و درمان دندانپزشکی ایران سبب شد تا باوجود پابرجا بودن قانون تربیت بهداشتکاران دهان، وزارت بهداشت از اجرای این قانون و بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان تا به امروز خودداری کند. تلاش دندانپزشکان برای حفظ انحصار درمانی و حذف دیگر درمانگران از قلمروی دهان البته محدود به ایران نیست. انجمنهای صنفی دندانپزشکان آمریکا نیز از مخالفان فعالیت درمانی مستقل بهداشتکاران هستند.
درنتیجه تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان در ایران، وزارت بهداشت سالهاست چارهای جز بهکارگیری اجباری دندانپزشکانی که بهتازگی مدرک خود را دریافت کردهاند نداشته است. در حال حاضر، این دندانپزشکان عموما جوان، اصلیترین نیروی درمانی شبکه بهداشت در مناطق محروم و روستایی و دورافتادهاند. گفتنی است به دلیل قوانین موجود در مورد زنان و همچنین اعزام پسران به سربازی، بیشتر دندانپزشکانی که به مناطق محروم و دورافتاده فرستاده میشوند دخترانی هستند که ازلحاظ قانونی مجرد محسوب میشوند.
دلایل ناکارآمدی طرح اجباری حضور دندانپزشکان در مناطق محروم
آیا فرستادن دندانپزشکان جوان به مناطق محروم، روستایی و دورافتاده طرح و ایده مناسبی است؟ بهطور خلاصه، باوجود اجرای گسترده این برنامه، تاکنون پژوهش جامعی برای پاسخگویی به سؤال بالا انجامنشده است. مدافعان وضع موجود اما همیشه اعداد و نمودارهایی در جیبدارند تا به درصد پوشش مناطق محروم از طریق حضور اجباری دندانپزشکان اشاره کنند. موفقیت و کارآمدی نظام درمانی اما با یک ماشینحساب ساده و چند نمودار قابل ارزیابی نیست. عوامل کیفی و اجرایی دیگری در ارزیابی موفقیت اجرای مداخلات نظام درمانی نقش دارند. برای مثال، تناسب مهارتهای درمانگر با نیازهای درمانی و درک متقابل درمانگران و بیماران برخی از شاخصهای کیفی هستند که در این ارزیابیهای عدد محور نادیده گرفته میشوند.
در این قسمت از یادداشت به چند دسته از مشکلات مرتبط با طرح فرستادن دندانپزشکان جوان به مناطق محروم اشاره میشود. مشکلاتی که میتواند نشانه ناکارآمدی جدی وضع موجود باشد.
عدم تناسب نیازهای بومی با مهارتهای درمانی دندانپزشکان
در بسیاری از مراکز درمانی شبکه بهداشت، امکان انجام درمانهای پیچیده دندانپزشکی وجود ندارد. در این مراکز به دلایلی همچون نداشتن دستیار یا تجهیزات، درمانهای پیشگیری یا نهایتا کشیدن و پر کردن ساده دندان امکانپذیر است. فرستادن نیرویی بامهارت زیاد مانند دندانپزشک به مناطق محروم نهتنها اتلاف منابع مالی و انسانی است بلکه موجب سرخوردگی دندانپزشکان نیز میشود.
آسیبپذیری دندانپزشکان جوان
در حال حاضر دندانپزشکان جوان پس از خروج از محیط امن دانشگاه، ناگهان در محیط دشوار مناطق محروم بدون هیچگونه حمایت و پشتیبانی رها میشوند تا مردمی را که بهخوبی نمیشناسند درمان کنند. این در حالی است که این دندانپزشکان کمتجربه و جوان عموما از داشتن شرایط اولیه محیط درمانی نظیر دستیار و تجهیزات مناسب محرومند. این وضعیت دشوار میتواند دندانپزشکان را در وضعیت آسیبپذیری قرار دهد. بیهوده نیست که دندانپزشکان جوان این دوران را از سختترین دوران زندگی توصیف میکنند.
بیتوجهی آموزش دندانپزشکی به نیازهای درمانی مناطق محروم
آموزش رسمی دندانپزشکی عموما بر اساس آموزش کتابهای درسی دانشگاههای آمریکا طراحیشده است. در آموزش دندانپزشکی توجهی به تجربه زیست مردم مناطق محروم نشده است. برای مثال، طبق آموزشهای رسمی دندانپزشکی، کشیدن دندانی که قابلدرمان است مطلوب نیست. درنتیجه به دندانپزشکان توصیه میشود از انجام چنین کاری پرهیز کنند. درحالیکه در مناطق محروم و روستایی، تمایل بیشتری به کشیدن دندان دردناک وجود دارد. روایتهای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد تصمیمگیری در مورد سرنوشت دندان منشأ اختلاف و حتی درگیری میان دندانپزشکان و مردم نواحی محروم شده است.
احساس عدم تعلق و بیگانگی
دندانپزشکانی که به طرح اجباری در مناطق محروم فرستاده میشوند، ناگهان خود را در محیطی بیگانه مییابند که تعلقخاطری به آن نداشته و ناچارند درازای درآمدی اندک به کار دشوار درمان مشغول شوند. نداشتن پیوندهای خانوادگی و فرهنگی با محیط کاری آنها را در موقعیت آسیبپذیری قرار میدهد. از سوی دیگر، ایران کشوری پهناور با زبان و لهجههای گوناگون است. در بسیاری از مناطق کشور، بیماران و درمانگران غیربومی حتی امکان گفتوگوی ساده به یکزبان مشترک ندارند. روایتهای متعددی از دندانپزشکان وجود دارد که نشان میدهد که به دلیل ناآشنایی و غربت و بیگانگی، قربانی رفتارهای ناعادلانه شدهاند.
تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی
دندانپزشکان جوان در سالهای اخیر عموما متولدین شهرهای بزرگ کشورند. گاهی ادعا میشود آشنایی با مشکلات زندگی در مناطق محروم و دورافتاده برای درمانگران آموزنده است. این ادعا زمانی شایسته توجه است که این آموزش داوطلبانه انجام گیرد. اطلاق عبارت «طرحدونی» به محل فعالیت درمانی از سوی دندانپزشکان جوان و اطلاق واژه «دندونکش» از سوی بیماران به این درمانگران نشانه انتظارات متفاوتی است که گیرندگان و ارائهدهندگان خدمات درمانی از یکدیگر دارند.
خطرات رفتوآمد جادهای، امنیت و اقامت
بالا بودن آمار تصادفات جادهای در ایران برکسی پوشیده نیست. متأسفانه سالانه تعداد قابلتوجهی از درمانگران در رفتوآمدهای جادهای جانشان را از دست میدهند. کاهش رفتوآمد درمانگران از طریق بهکارگیری درمانگران بومی میتواند تا حد زیادی خطر مرگ و معلولیت درمانگران در جادهها را کاهش دهد.
بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان، گامی بهسوی بازنگری در طرح اجباری دندانپزشکان
بهکارگیری اجباری دندانپزشکان جوان در مناطق محروم و دورافتاده ایران سیاستی ناکارآمد و ناعادلانه است. استفاده از دندانپزشکان برای درمانهای اولیه دندان نمونه اتلاف نیروی انسانی در نظام درمانی است. نیروی انسانی و مهارتهای بالای دندانپزشکان میتواند و باید به شیوههای بهتر و مؤثرتری استفاده شود. فرستادن اجباری دندانپزشکان ناآشنا با فرهنگ بومی، به روستایی فرسنگها دور از خانه و خانواده، برای فعالیت در مراکز درمانی که ظرفیت استفاده از مهارتهای آنها را ندارند، خسارتی بزرگ بهنظام درمان و بیعدالتی در حق دندانپزشکان جوان است. رعایت عدالت در حق مردمان مناطق روستایی و محروم نیز ایجاب میکند، مردمان ساکن این مناطق توسط درمانگرانی باتجربه و بومی که زبان و لهجه و فرهنگ و آدابشان را میشناسند درمان شوند.
تعطیل کردن قانون بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان احتمالا زیانبارترین خطای تاریخی نظام درمان ایران در بخش درمان بیماریهای دندان است. در هر کشوری دولتها تصمیمگیرنده نهایی نظام درمان هستند. از اینرو مسئولیت این خطا و تداوم آن نهایتا بر دوش دولتها ست. اما نقش مدیران حرفه دندانپزشکی در ایران در گمراه کردن وزیران بهداشت و دولتها قابلانکار نیست. مدیران آموزش و درمان دندانپزشکی در ایران بهمنظور حذف بهداشتکاران دهان از نظام درمان ایران ادعاهای نادرستی مطرح کردهاند. برای مثال ادعاشده است که سازمان جهانی بهداشت با فعالیت درمانی بهداشتکاران دهان مخالف است. ایندرحالی است که سازمان جهانی بهداشت هیچگاه چنین سفارشی نداشته است. برخلاف آنچه روایت میشود، تربیت درمانگرانی با مهارتهای متناسب با نیازهای درمانی از سفارشهای آخرین برنامه سلامت دهان سازمان جهانی بهداشت است.
در سالهای اخیر تلاش شده است بر خطای تاریخی تعطیل کردن برنامه بهداشتکاری دهان به شیوههای گوناگون سرپوش گذاشته شود. محکوم کردن دندانپزشکان جوان به حضور در مناطق محروم، راهاندازی اردوهای درمانی بدون نظارت و همچنین افزایش بیحسابوکتاب ظرفیت دانشکدههای دندانپزشکی از نتایج مستقیم تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان در ایران است.
این چرخه خطاهای پیاپی و پرهزینه، تا زمانی که ضرورت حضور بهداشتکاران دهان به رسمیت شناخته نشود ادامه خواهد داشت. اختصاص بخشی از ظرفیت دانشکدههای دندانپزشکی به آموزش بهداشتکاران دهان، تأمین منابع مالی برای استخدام آنها در شبکه بهداشت و تجهیز مراکز درمانی دولتی برای فراهم آوردن درمانهای اصلی و اولیه دندان باید در دستور کار دولتها قرار گیرد. نهایتا آنکه، تا زمانی که مناطق محروم و دورافتاده در کشوری پهناور مانند ایران وجود دارد، فارغ از آنکه کدام دولت برسر کارست، بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان و دندان برای فعالیت درمانی در شبکه بهداشت ایران ضرورتی انکارناپذیرست. احیای قانون بهکارگیری بهداشتکاران دهان در شبکه بهداشت، راه حلی علمی و عملی برای بازنگری در حضور اجباری دندانپزشکان جوان در مناطق محروم خواهد بود.
پینوشت:
1- این مقاله به جهت اهمیت موضوع آن از سوی روزنامه «رسالت» بازنشر شده است.
دسترسی به درمان بهویژه درمان بیماریهای دندان در مناطق محروم، روستایی و دورافتاده مشکلی اساسی بهویژه برای کشورهای پهناور جهان است. تجربه دو قرن تربیت دندانپزشک نشان میدهد حتی کشورهای ثروتمند غربی نیز نمیتوانند مشکل دسترسی به دندانپزشک را در این مناطق به آسانی حل کنند. نمونه آشکار این وضعیت آمریکاست. در این کشور، علیرغم داشتن پیشرفتهترین نظام آموزشی دندانپزشکی و حضور بیمههای قدرتمند درمانی، نزدیک به شصت میلیون نفر در مناطقی زندگی میکنند که به اندازه کافی دندانپزشک ندارند. وضعیت در کشورهای محروم و با درآمد پایین طبعا وخیم است.
سرانه دندانپزشکان در برخی استانهای ایران 10 برابر استانهای دیگر است. سالهاست میدانیم بدون پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم دولت، دسترسی به درمان دندان در مناطق محروم و دورافتاده امکانپذیر نیست. یک سند جدید سازمان جهانی بهداشت گزارش کرده است که نزدیک به هفتاد کشور دنیا برای حل مشکل دسترسی به درمان، به شیوههای گوناگون درمانگران را ملزم به حضور در مناطق محروم و دورافتاده میکنند. سازمان جهانی بهداشت اما قویا توصیه کرده است که این درمانگران باید پاداش و مشوقهای منصفانهای دریافت کنند.
براین اساس برای دسترسی به درمان دندان در مناطق محروم و دورافتاده ایران، چندین شیوه مورد آزمایش قرارگرفته است. در دوران پهلوی، قانون اشتغال دندانپزشکان تجربی برای جبران کمبود دندانپزشک در مجلس شورای ملی مطرح شد. معضل نبود دندانپزشک در مناطق غیر مرکزی ایران اما تا زمان پیروزی انقلاب ادامه داشت.
یک سال پس از انقلاب ۵۷ گزارشی در روزنامه اطلاعات منتشرشده که میگوید از هر چهار دندانپزشک فعال در ایران سه تن در تهران کار میکردند. بهعبارتدیگر، بسیاری از نقاط ایران حتی یک دندانپزشک نداشتند. ازاینرو، در سالهای دهه شصت، قانونی برای تربیت و بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان برای انجام درمانهای ضروری نظیر کشیدن و پر کردن دندان در مناطق محروم، روستایی و دورافتاده تصویب و اجرا شد. این قانون به بهداشتکاران اجازه میداد به پاداش چند سال خدمت درمانی در مناطق محروم، با رعایت شرایطی امکان ادامه تحصیل برای کسب مدرک دندانپزشکی داشته باشند. قرار بود با پایان دوره ش6ساله فعالیت اولین دورههای بهداشتکار دهان در مناطق محروم، گروه جدید بهداشتکاران جایگزین گروه پیشین شوند. در صورت تداوم این برنامه، حضور چرخشی و پیوسته بهداشتکاران بومی دهان در مناطق محروم میتوانست مشکل حضور درمانگران را تا حد زیادی برطرف کند. اما این شیوه دوام چندانی نداشت.
حضور اجباری دندانپزشکان در مناطق محروم، نتیجه کنار گذاشتن بهداشتکاران دهان با افزایش تعداد دانشکدههای دندانپزشکی و دندانپزشکان در دهه هشتاد، گرایش برای بهکارگیری بهداشتکاران دهان در شبکه بهداشت ایران کاهش یافت. نارضایتی متصدیان حرفه دندانپزشکی از عوامل تعطیلی برنامه بهکارگیری بهداشتکاران دهان قلمداد میشود. به نظر میرسد قانونی که به بهداشتکاران بومی اجازه میداد وارد حرفه دندانپزشکی شوند اسباب دلخوری دندانپزشکان را فراهم کرده بود. از اینرو، مدیران نظام آموزش و درمان دندانپزشکی تلاش کردند دندانپزشکان جوان را جایگزین بهداشتکاران فعال در مناطق محروم کنند.
در گزارشی که با نظارت یکی از استادان پیشکسوت دندانپزشکی ایران برای فرهنگستان علوم پزشکی (نهادی وابسته به نهاد ریاست جمهوری) نوشته شده چنین میخوانیم: «با توجه به حجم خروجی دندان پزشكان دانشآموخته و امكان بهکارگیری آنها بر اساس تعهد خدمت آنان در مناطق محروم، توجيهی منطقی برای تربيت و استفاده از نيروهايی با توانمندی كمتر در اين مناطق وجود داشته باشد.»
این توصیهها از سوی مدیران آموزش و درمان دندانپزشکی ایران سبب شد تا باوجود پابرجا بودن قانون تربیت بهداشتکاران دهان، وزارت بهداشت از اجرای این قانون و بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان تا به امروز خودداری کند. تلاش دندانپزشکان برای حفظ انحصار درمانی و حذف دیگر درمانگران از قلمروی دهان البته محدود به ایران نیست. انجمنهای صنفی دندانپزشکان آمریکا نیز از مخالفان فعالیت درمانی مستقل بهداشتکاران هستند.
درنتیجه تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان در ایران، وزارت بهداشت سالهاست چارهای جز بهکارگیری اجباری دندانپزشکانی که بهتازگی مدرک خود را دریافت کردهاند نداشته است. در حال حاضر، این دندانپزشکان عموما جوان، اصلیترین نیروی درمانی شبکه بهداشت در مناطق محروم و روستایی و دورافتادهاند. گفتنی است به دلیل قوانین موجود در مورد زنان و همچنین اعزام پسران به سربازی، بیشتر دندانپزشکانی که به مناطق محروم و دورافتاده فرستاده میشوند دخترانی هستند که ازلحاظ قانونی مجرد محسوب میشوند.
دلایل ناکارآمدی طرح اجباری حضور دندانپزشکان در مناطق محروم
آیا فرستادن دندانپزشکان جوان به مناطق محروم، روستایی و دورافتاده طرح و ایده مناسبی است؟ بهطور خلاصه، باوجود اجرای گسترده این برنامه، تاکنون پژوهش جامعی برای پاسخگویی به سؤال بالا انجامنشده است. مدافعان وضع موجود اما همیشه اعداد و نمودارهایی در جیبدارند تا به درصد پوشش مناطق محروم از طریق حضور اجباری دندانپزشکان اشاره کنند. موفقیت و کارآمدی نظام درمانی اما با یک ماشینحساب ساده و چند نمودار قابل ارزیابی نیست. عوامل کیفی و اجرایی دیگری در ارزیابی موفقیت اجرای مداخلات نظام درمانی نقش دارند. برای مثال، تناسب مهارتهای درمانگر با نیازهای درمانی و درک متقابل درمانگران و بیماران برخی از شاخصهای کیفی هستند که در این ارزیابیهای عدد محور نادیده گرفته میشوند.
در این قسمت از یادداشت به چند دسته از مشکلات مرتبط با طرح فرستادن دندانپزشکان جوان به مناطق محروم اشاره میشود. مشکلاتی که میتواند نشانه ناکارآمدی جدی وضع موجود باشد.
عدم تناسب نیازهای بومی با مهارتهای درمانی دندانپزشکان
در بسیاری از مراکز درمانی شبکه بهداشت، امکان انجام درمانهای پیچیده دندانپزشکی وجود ندارد. در این مراکز به دلایلی همچون نداشتن دستیار یا تجهیزات، درمانهای پیشگیری یا نهایتا کشیدن و پر کردن ساده دندان امکانپذیر است. فرستادن نیرویی بامهارت زیاد مانند دندانپزشک به مناطق محروم نهتنها اتلاف منابع مالی و انسانی است بلکه موجب سرخوردگی دندانپزشکان نیز میشود.
آسیبپذیری دندانپزشکان جوان
در حال حاضر دندانپزشکان جوان پس از خروج از محیط امن دانشگاه، ناگهان در محیط دشوار مناطق محروم بدون هیچگونه حمایت و پشتیبانی رها میشوند تا مردمی را که بهخوبی نمیشناسند درمان کنند. این در حالی است که این دندانپزشکان کمتجربه و جوان عموما از داشتن شرایط اولیه محیط درمانی نظیر دستیار و تجهیزات مناسب محرومند. این وضعیت دشوار میتواند دندانپزشکان را در وضعیت آسیبپذیری قرار دهد. بیهوده نیست که دندانپزشکان جوان این دوران را از سختترین دوران زندگی توصیف میکنند.
بیتوجهی آموزش دندانپزشکی به نیازهای درمانی مناطق محروم
آموزش رسمی دندانپزشکی عموما بر اساس آموزش کتابهای درسی دانشگاههای آمریکا طراحیشده است. در آموزش دندانپزشکی توجهی به تجربه زیست مردم مناطق محروم نشده است. برای مثال، طبق آموزشهای رسمی دندانپزشکی، کشیدن دندانی که قابلدرمان است مطلوب نیست. درنتیجه به دندانپزشکان توصیه میشود از انجام چنین کاری پرهیز کنند. درحالیکه در مناطق محروم و روستایی، تمایل بیشتری به کشیدن دندان دردناک وجود دارد. روایتهای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد تصمیمگیری در مورد سرنوشت دندان منشأ اختلاف و حتی درگیری میان دندانپزشکان و مردم نواحی محروم شده است.
احساس عدم تعلق و بیگانگی
دندانپزشکانی که به طرح اجباری در مناطق محروم فرستاده میشوند، ناگهان خود را در محیطی بیگانه مییابند که تعلقخاطری به آن نداشته و ناچارند درازای درآمدی اندک به کار دشوار درمان مشغول شوند. نداشتن پیوندهای خانوادگی و فرهنگی با محیط کاری آنها را در موقعیت آسیبپذیری قرار میدهد. از سوی دیگر، ایران کشوری پهناور با زبان و لهجههای گوناگون است. در بسیاری از مناطق کشور، بیماران و درمانگران غیربومی حتی امکان گفتوگوی ساده به یکزبان مشترک ندارند. روایتهای متعددی از دندانپزشکان وجود دارد که نشان میدهد که به دلیل ناآشنایی و غربت و بیگانگی، قربانی رفتارهای ناعادلانه شدهاند.
تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی
دندانپزشکان جوان در سالهای اخیر عموما متولدین شهرهای بزرگ کشورند. گاهی ادعا میشود آشنایی با مشکلات زندگی در مناطق محروم و دورافتاده برای درمانگران آموزنده است. این ادعا زمانی شایسته توجه است که این آموزش داوطلبانه انجام گیرد. اطلاق عبارت «طرحدونی» به محل فعالیت درمانی از سوی دندانپزشکان جوان و اطلاق واژه «دندونکش» از سوی بیماران به این درمانگران نشانه انتظارات متفاوتی است که گیرندگان و ارائهدهندگان خدمات درمانی از یکدیگر دارند.
خطرات رفتوآمد جادهای، امنیت و اقامت
بالا بودن آمار تصادفات جادهای در ایران برکسی پوشیده نیست. متأسفانه سالانه تعداد قابلتوجهی از درمانگران در رفتوآمدهای جادهای جانشان را از دست میدهند. کاهش رفتوآمد درمانگران از طریق بهکارگیری درمانگران بومی میتواند تا حد زیادی خطر مرگ و معلولیت درمانگران در جادهها را کاهش دهد.
بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان، گامی بهسوی بازنگری در طرح اجباری دندانپزشکان
بهکارگیری اجباری دندانپزشکان جوان در مناطق محروم و دورافتاده ایران سیاستی ناکارآمد و ناعادلانه است. استفاده از دندانپزشکان برای درمانهای اولیه دندان نمونه اتلاف نیروی انسانی در نظام درمانی است. نیروی انسانی و مهارتهای بالای دندانپزشکان میتواند و باید به شیوههای بهتر و مؤثرتری استفاده شود. فرستادن اجباری دندانپزشکان ناآشنا با فرهنگ بومی، به روستایی فرسنگها دور از خانه و خانواده، برای فعالیت در مراکز درمانی که ظرفیت استفاده از مهارتهای آنها را ندارند، خسارتی بزرگ بهنظام درمان و بیعدالتی در حق دندانپزشکان جوان است. رعایت عدالت در حق مردمان مناطق روستایی و محروم نیز ایجاب میکند، مردمان ساکن این مناطق توسط درمانگرانی باتجربه و بومی که زبان و لهجه و فرهنگ و آدابشان را میشناسند درمان شوند.
تعطیل کردن قانون بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان احتمالا زیانبارترین خطای تاریخی نظام درمان ایران در بخش درمان بیماریهای دندان است. در هر کشوری دولتها تصمیمگیرنده نهایی نظام درمان هستند. از اینرو مسئولیت این خطا و تداوم آن نهایتا بر دوش دولتها ست. اما نقش مدیران حرفه دندانپزشکی در ایران در گمراه کردن وزیران بهداشت و دولتها قابلانکار نیست. مدیران آموزش و درمان دندانپزشکی در ایران بهمنظور حذف بهداشتکاران دهان از نظام درمان ایران ادعاهای نادرستی مطرح کردهاند. برای مثال ادعاشده است که سازمان جهانی بهداشت با فعالیت درمانی بهداشتکاران دهان مخالف است. ایندرحالی است که سازمان جهانی بهداشت هیچگاه چنین سفارشی نداشته است. برخلاف آنچه روایت میشود، تربیت درمانگرانی با مهارتهای متناسب با نیازهای درمانی از سفارشهای آخرین برنامه سلامت دهان سازمان جهانی بهداشت است.
در سالهای اخیر تلاش شده است بر خطای تاریخی تعطیل کردن برنامه بهداشتکاری دهان به شیوههای گوناگون سرپوش گذاشته شود. محکوم کردن دندانپزشکان جوان به حضور در مناطق محروم، راهاندازی اردوهای درمانی بدون نظارت و همچنین افزایش بیحسابوکتاب ظرفیت دانشکدههای دندانپزشکی از نتایج مستقیم تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان در ایران است.
این چرخه خطاهای پیاپی و پرهزینه، تا زمانی که ضرورت حضور بهداشتکاران دهان به رسمیت شناخته نشود ادامه خواهد داشت. اختصاص بخشی از ظرفیت دانشکدههای دندانپزشکی به آموزش بهداشتکاران دهان، تأمین منابع مالی برای استخدام آنها در شبکه بهداشت و تجهیز مراکز درمانی دولتی برای فراهم آوردن درمانهای اصلی و اولیه دندان باید در دستور کار دولتها قرار گیرد. نهایتا آنکه، تا زمانی که مناطق محروم و دورافتاده در کشوری پهناور مانند ایران وجود دارد، فارغ از آنکه کدام دولت برسر کارست، بهکارگیری بهداشتکاران بومی دهان و دندان برای فعالیت درمانی در شبکه بهداشت ایران ضرورتی انکارناپذیرست. احیای قانون بهکارگیری بهداشتکاران دهان در شبکه بهداشت، راه حلی علمی و عملی برای بازنگری در حضور اجباری دندانپزشکان جوان در مناطق محروم خواهد بود.
پینوشت:
1- این مقاله به جهت اهمیت موضوع آن از سوی روزنامه «رسالت» بازنشر شده است.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه