

انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
خط باریک نفوذ
مصطفی هدایی
از زمانیکه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نسبت به نفوذ در داخل دستگاهها و شخصیتهای سیاسی و غیره هشدار دادند، رویکردهایی نسبت به این مقوله شکل گرفت و با منفیبافی و تبلیغات سوء، آن را نتیجه دشمن هراسی نظام ارزیابی کردند. خط نفوذ تمام تلاش خود را کرد تا این مقوله را به انحراف بکشاند و با تعاریفی از نفوذ، چترهای ارزیابی را از خود دور سازد.
مهمترین و اصلیترین کارکرد نیروهای نفوذی در بدنه، تأثیر بر خطوط سیاستگذاری و ایجاد خطای محاسباتی در سیاستگذاری است. بخشهایی که در این راهبرد موردتوجه هستند دامنه وسیعی را شامل میشوند که میتوان از حوزههای امنیتی و اقتصادی و اطلاعاتی بهعنوان مهمترین نام برد.
جنجالسازی، سیاهنمایی، بزرگنمایی یا کوچکنمایی، مطالعات جعلی و آمارسازی، ارائه اطلاعات غلط و انحرافی، هراسافکنی و ... از مؤلفههای اصلی خط نفوذ در دستگاهها برای تأثیرگذاری منفی بر سیاستگذاریهاست. برای نمونه در موضوع جمعیت که به یک چالش امنیتی و اقتصادی در کشور تبدیل شده و رو به بحران میرود، در دهه هفتاد به ناگهان سیاستگذاری جمعیتی در سطح کلان به سمت « فرزند کمتر – زندگی بهتر» پیش رفت. این امر ناشی از ارائه دورنمای ترسناک و هراسناک از یک ایران بالای
100 میلیون نفر در آینده نزدیک بود. جمعیتی که در صورت ادامه روند نرخ رشد بالای
3 درصد در دهه 60 میتوانست نوید جمعیت دو برابری کنونی را به ارمغان آورد ولی همین مسئله، مبنای سیاستهای کاهش و کنترل جمعیت در دولت سازندگی شد. امری که با ورود خط نفوذ در سیاستهای کلان در ابعاد حاکمیتی نیز متأسفانه اجرایی شد.
نبود منابع کافی برای جمعیت زیاد در ایران، یک خط تحلیلی در مطالعات پژوهشی و القای آن در افکار عمومی از طریق رسانهها و جامعه پذیرسازی آن بود. روی تمامی محصولات مصرفی شعار «فرزند کمتر- زندگی بهتر» نقش بست و صداوسیما نیز در این راستا وارد گود شد. زیرساخت جمعیتی که در دهه 60 شکل گرفت و جهش بسیار خوبی در جمعیت 35 میلیونی ایران ایجاد کرد و به بالای 60 میلیون رسید ناگهان متوقف شد. این موضوع تا به حدی هزینهساز بود که رهبر معظم انقلاب، یکی از سیاستهای غلط و اشتباه را در دو دهه گذشته، همین سیاست کنترل جمعیت ارزیابی کردند.
حال چه کسانی در این حوزه توانستند بر تصمیمات سیاستگذاران تأثیرگذار باشند، بدون شک باید به دنبال خط نفوذ در وزارتخانههایی چون بهداشت، اقتصاد، سازمان برنامهوبودجه، دفاتر مطالعاتی دولتی و رسانههای وابسته بود. باوجوداینکه نزدیک به یک دهه گذشته حاکمیت در پی جبران سیاست کنترل جمعیت بود و طرحهایی نیز در مجلس تصویب شده است، بازهم شاهد بودیم در چند سال اخیر جریاناتی به مقابله با آن پرداختند و افرادی به نام استاد دانشگاه و نظریهپرداز جمعیتی وارد دستگاههای مهم شده و مشاورههایی برای ابتر گذاشتن سیاست افزایش جمعیت ارائه کردند.
دستگیری برخی از این افراد نیز با جنجال و هیاهو همراه بود تا هزینه مقابله با سیاست کنترل جمعیت افزایش یابد. در همین زمینه در سازمان محیطزیست که زیر نظر دولت اداره میشود، کاوه مدنی به پست معاونت رسید و او تا توانست پیش از فرار از ایران، مشاورههای غلط و منطبق با راهبردهای دشمنان کشور ارائه کرد. او کسی بود که کشاورزی در ایران را بیفایده میدانست و منابع برای افزایش جمعیت را ناکافی. همین خط از سوی رئیس سازمان نیز دنبال میشد و همچنان نیز لایههایی از همین تفکر جاری است.
نمونههای بسیاری از نفوذ در دستگاههای محاسباتی وجود دارد. دستگیری جاسوسان محیط زیستی که در کشور بهعنوان فعال محیطزیست کار میکردند و اطلاعات نظامی و امنیتی را در قالب پروژههای مطالعاتی در اقصی نقاط ایران به دشمن ارائه میکردند از مثالهای دیگر است. عملیات جاسوسی پیچیده و حرفهای که در صورت فاش شدن ابعاد آن از سوی سیدکاووس امامی، رئیس این تشکیلات میتوانست بسیاری را درگیر آن کند که با خودکشی امامی، انحراف رسانهها و تیرباران رسانهای علیه جمهوری اسلامی در سطح وسیعی به اجرا درآمد تا ابعاد این عملیات افشا نشود.
در حوزه اقتصادی که تحریمهای غرب علیه ملت ایران در حال اجراییشدن است، خط نفوذ توانست اطلاعات ذیقیمتی از راهبرد دور زدن تحریمها از سوی ایران به دشمن ارائه کند. دور زدن تحریمها یک عملیات ویژه و پیچیده است که ایران با توجه به تجربیات این چند دهه به آن دست یافته و دشمنان همیشه به دنبال یافتن راههای گریز کشور از تحریم بودند. آمریکا در دوره ترامپ و پس از برجام توانسته بود بسیاری از این مسیرها را از طریق جاسوسها و نفوذیها کشف کند، اما در موضوع مهم برجام که کشور را برای 8 سال قفل کرده و معیشت و اقتصاد مردم را تحتتأثیر قرار داده، شاهد عملیات پیچیدهای از سوی خط نفوذ هستیم که همچنان ادامه دارد. علیرغم شکست برجام، این توافقنامه کاملا خسارتبار، در اولویت اصلی سیاستگذاری حوزه سیاست خارجی کماکان قرار دارد و دولت ایران به دنبال کشاندن آمریکا بهپای میز مذاکره جهت احیای آن است. نیکروشن است که توافق هستهای از سوی آمریکا بهعنوان دروازه ورود به بخشهای راهبردی موشکی و منطقهای در نظر گرفته شده است و صراحتا نیز اعلام کردهاند در صورت بازگشت به آن، ایران باید پروندههای موشکی و منطقهای را برای دادن امتیاز روی میز بگذارد. خط نفوذ، احیای اقتصاد و بازگشت قیمتهای نجومی طلا و ارز را به برجام و بازگشت آمریکا منوط ساخته و بسیاری از اولویتهای اصلی در این حوزهها به حاشیه رفتهاند.
نیروهای نفوذی و تفکرات آنها ،تنها راه توسعه اقتصادی ایران را تعامل با غرب و بهخصوص آمریکا میدانند و این خط فکری بیش از سه دهه است که توانسته در سیاست خارجی نفوذ داشته و تأثیرگذار باشد؛ امری که ایران را از ظرفیتهای بینظیر دیگر قدرتهای اقتصادی بهویژه در شرق غافل ساخته و اخیرا راهبرد نگاه به شرق شکل گرفته است.
آنچه مشخص است، خط باریک نفوذ در بسیاری از دستگاهها و سازوکارهای ایران وجود دارد و برخورد با آن هزینههایی را نیز به دنبال دارد و خواهد داشت. باید اذعان کرد این هزینهها در کوتاهمدت باید پرداخت شود تا در میانمدت و بلندمدت ایران نسبت به نفوذ واکسینه شود؛ در غیر این صورت همچنان شاهد شکست یا انحراف در سیاستگذاریهای کلان خواهیم بود.
از زمانیکه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نسبت به نفوذ در داخل دستگاهها و شخصیتهای سیاسی و غیره هشدار دادند، رویکردهایی نسبت به این مقوله شکل گرفت و با منفیبافی و تبلیغات سوء، آن را نتیجه دشمن هراسی نظام ارزیابی کردند. خط نفوذ تمام تلاش خود را کرد تا این مقوله را به انحراف بکشاند و با تعاریفی از نفوذ، چترهای ارزیابی را از خود دور سازد.
مهمترین و اصلیترین کارکرد نیروهای نفوذی در بدنه، تأثیر بر خطوط سیاستگذاری و ایجاد خطای محاسباتی در سیاستگذاری است. بخشهایی که در این راهبرد موردتوجه هستند دامنه وسیعی را شامل میشوند که میتوان از حوزههای امنیتی و اقتصادی و اطلاعاتی بهعنوان مهمترین نام برد.
جنجالسازی، سیاهنمایی، بزرگنمایی یا کوچکنمایی، مطالعات جعلی و آمارسازی، ارائه اطلاعات غلط و انحرافی، هراسافکنی و ... از مؤلفههای اصلی خط نفوذ در دستگاهها برای تأثیرگذاری منفی بر سیاستگذاریهاست. برای نمونه در موضوع جمعیت که به یک چالش امنیتی و اقتصادی در کشور تبدیل شده و رو به بحران میرود، در دهه هفتاد به ناگهان سیاستگذاری جمعیتی در سطح کلان به سمت « فرزند کمتر – زندگی بهتر» پیش رفت. این امر ناشی از ارائه دورنمای ترسناک و هراسناک از یک ایران بالای
100 میلیون نفر در آینده نزدیک بود. جمعیتی که در صورت ادامه روند نرخ رشد بالای
3 درصد در دهه 60 میتوانست نوید جمعیت دو برابری کنونی را به ارمغان آورد ولی همین مسئله، مبنای سیاستهای کاهش و کنترل جمعیت در دولت سازندگی شد. امری که با ورود خط نفوذ در سیاستهای کلان در ابعاد حاکمیتی نیز متأسفانه اجرایی شد.
نبود منابع کافی برای جمعیت زیاد در ایران، یک خط تحلیلی در مطالعات پژوهشی و القای آن در افکار عمومی از طریق رسانهها و جامعه پذیرسازی آن بود. روی تمامی محصولات مصرفی شعار «فرزند کمتر- زندگی بهتر» نقش بست و صداوسیما نیز در این راستا وارد گود شد. زیرساخت جمعیتی که در دهه 60 شکل گرفت و جهش بسیار خوبی در جمعیت 35 میلیونی ایران ایجاد کرد و به بالای 60 میلیون رسید ناگهان متوقف شد. این موضوع تا به حدی هزینهساز بود که رهبر معظم انقلاب، یکی از سیاستهای غلط و اشتباه را در دو دهه گذشته، همین سیاست کنترل جمعیت ارزیابی کردند.
حال چه کسانی در این حوزه توانستند بر تصمیمات سیاستگذاران تأثیرگذار باشند، بدون شک باید به دنبال خط نفوذ در وزارتخانههایی چون بهداشت، اقتصاد، سازمان برنامهوبودجه، دفاتر مطالعاتی دولتی و رسانههای وابسته بود. باوجوداینکه نزدیک به یک دهه گذشته حاکمیت در پی جبران سیاست کنترل جمعیت بود و طرحهایی نیز در مجلس تصویب شده است، بازهم شاهد بودیم در چند سال اخیر جریاناتی به مقابله با آن پرداختند و افرادی به نام استاد دانشگاه و نظریهپرداز جمعیتی وارد دستگاههای مهم شده و مشاورههایی برای ابتر گذاشتن سیاست افزایش جمعیت ارائه کردند.
دستگیری برخی از این افراد نیز با جنجال و هیاهو همراه بود تا هزینه مقابله با سیاست کنترل جمعیت افزایش یابد. در همین زمینه در سازمان محیطزیست که زیر نظر دولت اداره میشود، کاوه مدنی به پست معاونت رسید و او تا توانست پیش از فرار از ایران، مشاورههای غلط و منطبق با راهبردهای دشمنان کشور ارائه کرد. او کسی بود که کشاورزی در ایران را بیفایده میدانست و منابع برای افزایش جمعیت را ناکافی. همین خط از سوی رئیس سازمان نیز دنبال میشد و همچنان نیز لایههایی از همین تفکر جاری است.
نمونههای بسیاری از نفوذ در دستگاههای محاسباتی وجود دارد. دستگیری جاسوسان محیط زیستی که در کشور بهعنوان فعال محیطزیست کار میکردند و اطلاعات نظامی و امنیتی را در قالب پروژههای مطالعاتی در اقصی نقاط ایران به دشمن ارائه میکردند از مثالهای دیگر است. عملیات جاسوسی پیچیده و حرفهای که در صورت فاش شدن ابعاد آن از سوی سیدکاووس امامی، رئیس این تشکیلات میتوانست بسیاری را درگیر آن کند که با خودکشی امامی، انحراف رسانهها و تیرباران رسانهای علیه جمهوری اسلامی در سطح وسیعی به اجرا درآمد تا ابعاد این عملیات افشا نشود.
در حوزه اقتصادی که تحریمهای غرب علیه ملت ایران در حال اجراییشدن است، خط نفوذ توانست اطلاعات ذیقیمتی از راهبرد دور زدن تحریمها از سوی ایران به دشمن ارائه کند. دور زدن تحریمها یک عملیات ویژه و پیچیده است که ایران با توجه به تجربیات این چند دهه به آن دست یافته و دشمنان همیشه به دنبال یافتن راههای گریز کشور از تحریم بودند. آمریکا در دوره ترامپ و پس از برجام توانسته بود بسیاری از این مسیرها را از طریق جاسوسها و نفوذیها کشف کند، اما در موضوع مهم برجام که کشور را برای 8 سال قفل کرده و معیشت و اقتصاد مردم را تحتتأثیر قرار داده، شاهد عملیات پیچیدهای از سوی خط نفوذ هستیم که همچنان ادامه دارد. علیرغم شکست برجام، این توافقنامه کاملا خسارتبار، در اولویت اصلی سیاستگذاری حوزه سیاست خارجی کماکان قرار دارد و دولت ایران به دنبال کشاندن آمریکا بهپای میز مذاکره جهت احیای آن است. نیکروشن است که توافق هستهای از سوی آمریکا بهعنوان دروازه ورود به بخشهای راهبردی موشکی و منطقهای در نظر گرفته شده است و صراحتا نیز اعلام کردهاند در صورت بازگشت به آن، ایران باید پروندههای موشکی و منطقهای را برای دادن امتیاز روی میز بگذارد. خط نفوذ، احیای اقتصاد و بازگشت قیمتهای نجومی طلا و ارز را به برجام و بازگشت آمریکا منوط ساخته و بسیاری از اولویتهای اصلی در این حوزهها به حاشیه رفتهاند.
نیروهای نفوذی و تفکرات آنها ،تنها راه توسعه اقتصادی ایران را تعامل با غرب و بهخصوص آمریکا میدانند و این خط فکری بیش از سه دهه است که توانسته در سیاست خارجی نفوذ داشته و تأثیرگذار باشد؛ امری که ایران را از ظرفیتهای بینظیر دیگر قدرتهای اقتصادی بهویژه در شرق غافل ساخته و اخیرا راهبرد نگاه به شرق شکل گرفته است.
آنچه مشخص است، خط باریک نفوذ در بسیاری از دستگاهها و سازوکارهای ایران وجود دارد و برخورد با آن هزینههایی را نیز به دنبال دارد و خواهد داشت. باید اذعان کرد این هزینهها در کوتاهمدت باید پرداخت شود تا در میانمدت و بلندمدت ایران نسبت به نفوذ واکسینه شود؛ در غیر این صورت همچنان شاهد شکست یا انحراف در سیاستگذاریهای کلان خواهیم بود.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.