دیپلماسی گردشگری را احیا کنیم
حسن اکبر نژاد
دیپلماسی در نظام بین الملل انواع مختلفی دارد و لزوما در مواضع رسمی نهادهای مرتبط با حوزه سیاست خارجی دولتها ظهور و بروز پیدا نمی کند. در عصر کنونی، گردشگری ( توریسم) از اهمیتی ذاتی و کانونی در ایجاد ارتباطات موثر میان ملتها عمل نموده و منجر به اصلاح بسیاری از ایده ها و قضاوتهای نادرست می شود.کشور عزیزمان به سبب موقعیت جغرافیایی ، پشتوانه تمدنی و تاریخی خود، دارای ظرفیت مطلوبی در حوزه گردشگری بوده و کمتر فردی بوده که پس از دیدار از ایران، اصالت فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی ایرانیان را تحسین نکند.
همین مقدمه گویا بیانگر اهمیت وجایگاه دیپلماسی گردشگری در کشورمان است. دیپلماسی گردشگری، در بطن دیپلماسی فرهنگی و عمومی تعریف می شود و هدف از آن، روایتگری مستقیم و عینی از مناسبات جامعه ایرانی از دید مردم دیگر کشورهای منطقه و دنیاست.بنابراین، صرفا نباید به گردشگری به مثابه یک ظرفیت اقتصادی نگریست.در این خصوص لازم است نگاه جامع نسبت به صنعت گردشگری را جایگزین نگاه محدود ساخت.
سوال اصلی اینجاست که سهم گردشگری در پیشبرد اهداف ترسیم شده در حوزه دیپلماسی کشور تا چه اندازه ای تحقق یافته است؟قطعا نمی توان حداقل در برهه کنونی، از مطلوبیت نهایی در تحقق این موضوع سخن به میان آورد.بسیاری از داشته ها و ظرفیتهای ما در عرصه گردشگری مذهبی و سیاحتی همچنان به صورت بالقوه باقی مانده و علی رغم اقداماتی که تاکنون صورت گرفته، هنوز به صورت کامل تحقق پیدا نکرده است. بنابراین، درابتدا باید مختصات نقطه ای که در آن قرار داریم را به صورتی دقیق و به دور از هرگونه نگاه ایجابی یا سلبی، ترسیم کنیم و به درکی واقع بینانه در این خصوص برسیم.
این درک واقع بینانه که از تجمیع اهداف مطلوب و داشته های موجود حاصل می شود،مقدمه ای جهت برداشتن گامهای بلند بعدی و در راس آنها، ترسیم نقشه راه عینی، ملموس و عملیاتی کشور در عرصه گردشگری خواهد بود. در پیشبرد این روند نباید حتی لحظه ای تعلل کرد.