جهشهای چشمگیر هوش مصنوعی، بنیانهای سنتی عملیات نظامی را با چالش اساسی مواجه کرده است
هوش مصنوعی و جنگهای آینده
شتاب فزاینده تحولات در عرصه فناوریهای نوین، بهویژه جهشهای چشمگیر در حوزه هوش مصنوعی و عاملهای مبتنی بر این فناوری (AI Agents)، بنیانهای سنتی ساختار و دکترین عملیات نظامی را با چالش اساسی مواجه کرده است. این تحولات نهتنها ابزار و تجهیزات نظامی را دگرگون کردهاند، بلکه منطق تصمیمگیری، سرعت واکنش و شیوههای فرماندهی را نیز تغییر دادهاند.
گزارش اخیر «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی» (CSIS) با صراحت بیان میکند که مدل ۲۰۰ ساله ستادهای نظامی موسوم به «مدل ناپلئونی» دیگر توان پاسخگویی به نیازهای میدان نبرد مدرن را ندارد، جایی که تصمیمگیری باید در مقیاس میلیثانیه و بر اساس حجم عظیمی از دادههای چند حوزهای انجام شود. در چنین محیطی، مفهوم «جنگ عاملمحور» (Agentic Warfare) با بهرهگیری از عاملهای هوش مصنوعی در تمامی حوزهها، از زمین، دریا و هوا تا فضا و سایبر، بهعنوان راهبردی کلیدی برای حفظ برتری تصمیم در برابر رقبایی همچون چین مطرح میشود. هدف این رویکرد، فشردهسازی چرخه تصمیمگیری، ارتقای دقت و سرعت واکنش و ایجاد ساختارهایی است که بتوانند در برابر پیچیدگی و پویایی نبردهای قرن بیستویکم تابآور باقی بمانند.
بررسی و تحلیل تحولات دکترین جنگ عاملمحور
جنگ عاملمحور مفهومی است که با همافزایی میان ظرفیت پردازشی عظیم عاملهای هوش مصنوعی و قضاوت راهبردی فرماندهان انسانی، چرخه تصمیمگیری را از بازههای زمانی طولانیِ چندروزه به چند دقیقه و حتی ثانیه کاهش میدهد. این کاهش زمان، صرفاً یک بهبود کمی نیست، بلکه تغییری کیفی در ماهیت فرماندهی و کنترل محسوب میشود؛ تحولی که میتواند توازن قوا را در میدان نبرد برهم زند.
به عقیده کارشناسان، برای تحقق این تحول، لازم است ساختارهای سنتی و سلسلهمراتبی ستادهای صنعتمحور که متکی بر لایههای متعدد اداری و زنجیرههای طولانی تصمیمگیری هستند، کنار گذاشته شوند و جای خود را به سازمانهایی چابک، شبکهای و تطبیقی بدهند. چنین سازمانهایی باید قادر باشند در محیطهای عملیاتی بهشدت پیچیده و چندبعدی، با سرعت بالا و انعطافپذیری لازم واکنش نشان دهند، اطلاعات متنوع را بهصورت همزمان پردازش کنند و به تصمیمات عملیاتی دقیق و هماهنگ دست یابند.
گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی سه الگوی اصلی برای ستادهای آینده در عصر جنگ عاملمحور معرفی میکند و هر یک را با ویژگیها و چالشهای خاص خود شرح میدهد:
ستاد شبکهای
در این الگو، هر بخش وظیفهای سنتی به یک عامل هوش مصنوعی «کارکردی» مستقل مجهز است که دادهها را پردازش و پیشنهادهای عملیاتی تولید میکند.
این ساختار بر مبنای نظریه «کنشگر-شبکه» برونو لاتور شکلگرفته و هدف آن ایجاد تعامل پیوسته و همافزایی میان عاملها و انسانهاست. مزیت اصلی این رویکرد، افزایش سرعت پردازش و ارتقای دقت در تولید گزینههای عملیاتی است، اما وابستگی بالای آن به همگامسازی بین عاملها باعث میشود در برابر حملات سایبری، اختلالات ارتباطی و تزریق دادههای جعلی آسیبپذیر باشد. همچنین این ضعف میتواند در شرایط نبرد الکترونیکی یا عملیات اختلال اطلاعاتی دشمن به نقطهضعفی جدی بدل شود.
ستاد تطبیقی
این ساختار بر پایه نظریات اندرو ابوت طراحیشده و فرآیندمحور است. در این رویکرد، چرخههای پیوسته برنامهریزی، اجرا و ارزیابی در آن با هدایت عاملها و تسهیلگران انسانی انجام میشود. ویژگی کلیدی نگرش سوم استفاده از حلقههای بازخورد مداوم برای اصلاح فوری تصمیمات و سازگاری سریع با تغییرات محیط عملیاتی است. آزمونهای شبیهسازیشده نشان دادهاند که این مدل در مواجهه با سناریوهای مواجهه آمریکا با ارتش آزادیبخش خلق چین بیشترین تابآوری را دارد، زیرا میتواند با سرعت بالا و بر اساس اطلاعات بهروز، طرحهای عملیاتی را بازبینی و هماهنگ کند، هرچند این رویکرد نیز نیازمند زیرساخت محاسباتی قوی و نیروی انسانی ماهر برای مدیریت همزمان دادهها و بازخوردهاست.
در ارزیابی این سه مدل در قالب سناریوهایی چون «محاصره مشترک» (Joint Blockade)، «حمله آتشباری مشترک» (Joint Fire Assault) و «عملیات هجوم آبی-خاکی» (Amphibious Assault) چین، مدل تطبیقی با اتکا به انعطافپذیری ساختاری، چرخههای پیوسته تصمیمگیری و حلقههای بازخورد انسانی-ماشینی، بالاترین میزان تابآوری و کارایی را در برابر دکترین «جنگ انهدام سامانه» (System Destruction Warfare) چین از خود نشان داد.این برتری نه تنها ناشی از توانایی مدل تطبیقی در انطباق سریع با تغییر شرایط بود، بلکه از قابلیت آن در همزمانسازی پردازش دادههای چندحوزهای و اتخاذ تصمیمات هماهنگ نیز سرچشمه میگرفت. در مقابل، ستاد شبکهای هرچند توانست سرعت واکنش و آگاهی موقعیتی بسیار بالایی ایجاد کند، اما به دلیل وابستگی به یکپارچگی و همگامسازی میان عاملها، در برابر نفوذ سایبری، حملات اختلالی و تزریق دادههای جعلی آسیبپذیر باقی ماند. از سوی دیگر، ستاد رابطهای نیز علیرغم ایجاد بستری برای نوآوری عملیاتی و تولید گزینههای متنوع، بهواسطه تمرکز تصمیمگیری بر توان فردی سوییچرها، با تهدیدات جدید در حوزه جنگ شناختی، عملیات روانی و هدفگیری مستقیم افراد کلیدی روبهرو شد که میتواند در شرایط نبرد نامتقارن نقطهضعف مهمی محسوب شود.
درنهایت میتوان نتیجه گرفت که گذار به جنگهای عاملمحور، صرفاً یک تحول فناورانه نیست، بلکه نوعی دگرگونی عمیق در فلسفه و معماری نهادی نیروهای مسلح محسوب میشود. این گذار نیازمند بازاندیشی بنیادین در ساختار فرماندهی، روشهای آموزشوپرورش افسران و توسعه زیرساختهای محاسباتی و ارتباطی است تا بتوانند در برابر تهدیدات چندلایه قرن بیستویکم ایستادگی کنند.
بر اساس توصیههای گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، مسیر موفقیت شامل ایجاد ستادهای کوچک، چابک و ماژولار با ادغام کامل عاملهای هوش مصنوعی، سرمایهگذاری گسترده در ابررایانهها و شبکههای با تابآوری بالا در برابر حملات سایبری و همچنین تربیت افسرانی با دانش میانرشتهای عمیق در حوزه هوش مصنوعی، علوم داده و دکترینهای نوین نظامی است.
به اعتقاد متخصصان، چنین ترکیبی از خلاقیت انسانی و ظرفیت پردازشی عاملهای هوشمند نهتنها برتری تصمیم و ابتکار عمل را تضمین میکند، بلکه میتواند امکان غافلگیری راهبردی و تاکتیکی را در نبردهای آینده کاهش دهد و به حفظ برتری در رقابتهای ژئوپلیتیکی کمک کند.
گزارش اخیر «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی» (CSIS) با صراحت بیان میکند که مدل ۲۰۰ ساله ستادهای نظامی موسوم به «مدل ناپلئونی» دیگر توان پاسخگویی به نیازهای میدان نبرد مدرن را ندارد، جایی که تصمیمگیری باید در مقیاس میلیثانیه و بر اساس حجم عظیمی از دادههای چند حوزهای انجام شود. در چنین محیطی، مفهوم «جنگ عاملمحور» (Agentic Warfare) با بهرهگیری از عاملهای هوش مصنوعی در تمامی حوزهها، از زمین، دریا و هوا تا فضا و سایبر، بهعنوان راهبردی کلیدی برای حفظ برتری تصمیم در برابر رقبایی همچون چین مطرح میشود. هدف این رویکرد، فشردهسازی چرخه تصمیمگیری، ارتقای دقت و سرعت واکنش و ایجاد ساختارهایی است که بتوانند در برابر پیچیدگی و پویایی نبردهای قرن بیستویکم تابآور باقی بمانند.
بررسی و تحلیل تحولات دکترین جنگ عاملمحور
جنگ عاملمحور مفهومی است که با همافزایی میان ظرفیت پردازشی عظیم عاملهای هوش مصنوعی و قضاوت راهبردی فرماندهان انسانی، چرخه تصمیمگیری را از بازههای زمانی طولانیِ چندروزه به چند دقیقه و حتی ثانیه کاهش میدهد. این کاهش زمان، صرفاً یک بهبود کمی نیست، بلکه تغییری کیفی در ماهیت فرماندهی و کنترل محسوب میشود؛ تحولی که میتواند توازن قوا را در میدان نبرد برهم زند.
به عقیده کارشناسان، برای تحقق این تحول، لازم است ساختارهای سنتی و سلسلهمراتبی ستادهای صنعتمحور که متکی بر لایههای متعدد اداری و زنجیرههای طولانی تصمیمگیری هستند، کنار گذاشته شوند و جای خود را به سازمانهایی چابک، شبکهای و تطبیقی بدهند. چنین سازمانهایی باید قادر باشند در محیطهای عملیاتی بهشدت پیچیده و چندبعدی، با سرعت بالا و انعطافپذیری لازم واکنش نشان دهند، اطلاعات متنوع را بهصورت همزمان پردازش کنند و به تصمیمات عملیاتی دقیق و هماهنگ دست یابند.
گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی سه الگوی اصلی برای ستادهای آینده در عصر جنگ عاملمحور معرفی میکند و هر یک را با ویژگیها و چالشهای خاص خود شرح میدهد:
ستاد شبکهای
در این الگو، هر بخش وظیفهای سنتی به یک عامل هوش مصنوعی «کارکردی» مستقل مجهز است که دادهها را پردازش و پیشنهادهای عملیاتی تولید میکند.
این ساختار بر مبنای نظریه «کنشگر-شبکه» برونو لاتور شکلگرفته و هدف آن ایجاد تعامل پیوسته و همافزایی میان عاملها و انسانهاست. مزیت اصلی این رویکرد، افزایش سرعت پردازش و ارتقای دقت در تولید گزینههای عملیاتی است، اما وابستگی بالای آن به همگامسازی بین عاملها باعث میشود در برابر حملات سایبری، اختلالات ارتباطی و تزریق دادههای جعلی آسیبپذیر باشد. همچنین این ضعف میتواند در شرایط نبرد الکترونیکی یا عملیات اختلال اطلاعاتی دشمن به نقطهضعفی جدی بدل شود.
ستاد تطبیقی
این ساختار بر پایه نظریات اندرو ابوت طراحیشده و فرآیندمحور است. در این رویکرد، چرخههای پیوسته برنامهریزی، اجرا و ارزیابی در آن با هدایت عاملها و تسهیلگران انسانی انجام میشود. ویژگی کلیدی نگرش سوم استفاده از حلقههای بازخورد مداوم برای اصلاح فوری تصمیمات و سازگاری سریع با تغییرات محیط عملیاتی است. آزمونهای شبیهسازیشده نشان دادهاند که این مدل در مواجهه با سناریوهای مواجهه آمریکا با ارتش آزادیبخش خلق چین بیشترین تابآوری را دارد، زیرا میتواند با سرعت بالا و بر اساس اطلاعات بهروز، طرحهای عملیاتی را بازبینی و هماهنگ کند، هرچند این رویکرد نیز نیازمند زیرساخت محاسباتی قوی و نیروی انسانی ماهر برای مدیریت همزمان دادهها و بازخوردهاست.
در ارزیابی این سه مدل در قالب سناریوهایی چون «محاصره مشترک» (Joint Blockade)، «حمله آتشباری مشترک» (Joint Fire Assault) و «عملیات هجوم آبی-خاکی» (Amphibious Assault) چین، مدل تطبیقی با اتکا به انعطافپذیری ساختاری، چرخههای پیوسته تصمیمگیری و حلقههای بازخورد انسانی-ماشینی، بالاترین میزان تابآوری و کارایی را در برابر دکترین «جنگ انهدام سامانه» (System Destruction Warfare) چین از خود نشان داد.این برتری نه تنها ناشی از توانایی مدل تطبیقی در انطباق سریع با تغییر شرایط بود، بلکه از قابلیت آن در همزمانسازی پردازش دادههای چندحوزهای و اتخاذ تصمیمات هماهنگ نیز سرچشمه میگرفت. در مقابل، ستاد شبکهای هرچند توانست سرعت واکنش و آگاهی موقعیتی بسیار بالایی ایجاد کند، اما به دلیل وابستگی به یکپارچگی و همگامسازی میان عاملها، در برابر نفوذ سایبری، حملات اختلالی و تزریق دادههای جعلی آسیبپذیر باقی ماند. از سوی دیگر، ستاد رابطهای نیز علیرغم ایجاد بستری برای نوآوری عملیاتی و تولید گزینههای متنوع، بهواسطه تمرکز تصمیمگیری بر توان فردی سوییچرها، با تهدیدات جدید در حوزه جنگ شناختی، عملیات روانی و هدفگیری مستقیم افراد کلیدی روبهرو شد که میتواند در شرایط نبرد نامتقارن نقطهضعف مهمی محسوب شود.
درنهایت میتوان نتیجه گرفت که گذار به جنگهای عاملمحور، صرفاً یک تحول فناورانه نیست، بلکه نوعی دگرگونی عمیق در فلسفه و معماری نهادی نیروهای مسلح محسوب میشود. این گذار نیازمند بازاندیشی بنیادین در ساختار فرماندهی، روشهای آموزشوپرورش افسران و توسعه زیرساختهای محاسباتی و ارتباطی است تا بتوانند در برابر تهدیدات چندلایه قرن بیستویکم ایستادگی کنند.
بر اساس توصیههای گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، مسیر موفقیت شامل ایجاد ستادهای کوچک، چابک و ماژولار با ادغام کامل عاملهای هوش مصنوعی، سرمایهگذاری گسترده در ابررایانهها و شبکههای با تابآوری بالا در برابر حملات سایبری و همچنین تربیت افسرانی با دانش میانرشتهای عمیق در حوزه هوش مصنوعی، علوم داده و دکترینهای نوین نظامی است.
به اعتقاد متخصصان، چنین ترکیبی از خلاقیت انسانی و ظرفیت پردازشی عاملهای هوشمند نهتنها برتری تصمیم و ابتکار عمل را تضمین میکند، بلکه میتواند امکان غافلگیری راهبردی و تاکتیکی را در نبردهای آینده کاهش دهد و به حفظ برتری در رقابتهای ژئوپلیتیکی کمک کند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه