ضرورت کشت فراسرزمینی برای کشاورزی ایران
طی سالیان اخیر، زمینهای کشاورزی رفتهرفته حاصلخیزی خود را از دست دادهاند و محصولات با دشواری به ثمر نشستهاند. در برخی مناطق کشت و کار برای کشاورزان و باغداران ناممکن شده است. وقتی از آنها پرسیده میشود چرا زمینهای کشاورزی به این روز افتاده است، بیشتر آنها تقصیر را متوجه کمآبی و خشکسالی میدانند.
کارشناسان نیز تا حدی با این مسئله موافقاند اما آن را کامل نمیدانند. به گفته آنان ریشه مشکل در بحران آب و خشکسالی خلاصه نمیشود: «اگر ارزیابی اراضی در کل مناطق ایران صورت گرفته بود و هر منطقه بر اساس تواناییهای اقلیمی، خاک، ظرفیت آب و نیروی انسانی بررسی شده بود و کاربری و کشت مخصوص به خودش را داشت قطعا مشکل کاهش حاصلخیزی خاک ایجاد نمیشد و مشکل کمآبی نیز چنین وسعتی نمیگرفت.»
پژوهشگران بومشناسی معتقدند نوع کشاورزیای که در ایران انجام میشود منطبق با شرایط اکولوژیک کشور نیست و این به یک معضل اساسی تبدیل شده است. بهطوریکه بیش از ۹۰ درصد از تولیدات ما از کشت آبی است، درحالیکه میانگین در دنیا ۲۰ درصد است. یعنی ما در ایران از رطوبت سبز استفاده چندانی نمیکنیم. همچنین بعضی از گیاهانی که نیاز به آب فراوان دارند در مناطقی کشت شدهاند که اصولا آب کافی برایشان تأمین نمیشود.
بنابراین ناظر بر تأکیدات کارشناسان و پژوهشگران، برای کشت محصولات میتوان متناسب با شرایط اقلیمی اقدام کرد. برای نمونه در بسیاری از حوضههای آبریز میتوان حبوبات، گندم دیم و محصولات گلخانهای را کشت کرد. اما در بسیاری از حوضههای آبریز کشور نباید محصولاتی مانند برنج، صیفیجات، چغندرقند، نیشکر، تا حدودی گندم، ذرت و دانههای روغنی و سیب را کشت کرد، از طرفی میتوان به کشت فراسرزمینی همروی آورد.
کشت فراسرزمینی، پاسخی به چالش فزاینده کمبود آب
پیشتر شاهپور علائیمقدم، معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزارت جهاد کشاورزی، در گفتوگو با ایسنا، یکی از چالشهای اساسی در اجرای طرح کشاورزی فراسرزمینی را مسئله لجستیک و جابهجایی محصولات دانسته و گفته بود: «ما تفاهمنامههایی با کشورهایی نظیر ونزوئلا و نیکاراگوئه برای تولید محصولات پرآببر داریم، اما تاکنون این طرح موفق نبوده، زیرا علاوه بر مسائل لجستیکی، ظرفیت کافی برای انتقال محصولات از مزارع فراسرزمینی به ایران وجود ندارد و یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که تولیدات در همان کشورها به فروش برسد یا صادر شود.»
صرفنظر از موانعی که در این بخش وجود دارد، با بهکارگیری اراضی کشاورزی خارج از کشور، استراحت زمینهای داخلی تضمین میشود و اینگونه زمینهای کشاورزی آبوخاک خود را ترمیم میکنند و علاوه بر آن، بخش بزرگی از نیازمان به محصولات کشاورزی قابل تأمین است.
بهمن زارع، کارشناس کشاورزی در این زمینه به «رسانهها» میگوید: «کشت فراسرزمینی میتواند مهمترین مؤلفه موردنیاز در هر جامعهای یعنی امنیت غذایی را فراهم کند. برای اینکه بتوانیم محدودههای مناسب برای کشت فراسرزمینی را انتخاب کنیم، باید به دو معیار مسافت و تعاملات سیاسی توجه داشته باشیم. درواقع این اقدام باید فارغ از کشمکشهای سیاسی باشد، این ارتباط دوسویه به محصولات کشاورزی و باغی محدود نمیشود و در تولید گوشت قرمز، گوشت سفید و صنایع لبنی نیز قابلاجراست. به عبارتی، با تکیهبر کشت فراسرزمینی میتوان بخش عمدهای از نیازهای غذایی کشور را بهدوراز نوسانات بازارهای جهانی و بازیهای سیاسی دولتها و در قالب حمایتهای دولتی تأمین کرد.»
زارع درباره اهمیت کشت فراسرزمینی عنوان میکند: «کشور ایران اقلیمی خشک و فراخشک دارد و به دلیل خشکسالی مداوم و کاهش بارندگیها و محدودیت منابع آبی، بهتر است که با سرمایهگذاری در خارج از مرزهای کشور که آب کافی دارند، برای کاشت برخی محصولات آببر همچون صیفیجات اقدام و پس از انجام کشت، محصولات را باقیمت پایینتری خریداری و وارد کشور کرد. همچنین با کشت فراسرزمینی میتوانیم در مزارع خود، محصولاتی را بکاریم که آببری کمی دارند و با صرف آب کمتر، ارزآوری و درآمد بیشتری داشته باشیم. به این شیوه هم از طریق کشت فراسرزمینی آب مجازی وارد کشور میشود و هم از سرمایههای اقتصادی و معنوی همچون آب محافظت میکنیم.»
پدیدۀ کشت استیجاری یا کشت فراسرزمینی در دهههای اخیر، بهعنوان راهکاری نوین در عرصۀ تأمین امنیت غذایی جهانی مطرح شده است. این شیوه که در آن کشورها یا شرکتهای خصوصی، زمینهای کشاورزی را در خارج از مرزهای خود اجاره یا خریداری میکنند، پاسخی به چالشهای فزایندهای مانند کمبود منابع آب و محدودیت زمینهای کشاورزی است.
محرک اصلی توسعۀ کشت فراسرزمینی را میتوان در سه عامل کلیدی جستوجو کرد: اولا، کشورهای با محدودیت منابع طبیعی مانند آب و زمینهای کشاورزی (بهویژه در خاورمیانه و شرق آسیا) به دنبال راهی برای کاهش وابستگی خود به واردات مواد غذایی هستند. ثانیا، نوسانات قیمت مواد غذایی در بازارهای جهانی طی بحرانهای مختلف، انگیزهای برای ایجاد منابع پایدار تولید غذا ایجاد کرده است. ثالثا، برخی کشورهای دارای زمینهای بکر اما فاقد سرمایه و فناوری کافی، این طرحها را فرصتی برای توسعه اقتصادی خود میبینند.
چین بهعنوان پیشگام این عرصه، بیش از ۸ میلیون هکتار زمین کشاورزی در خارج از مرزهای خود تحت مدیریت دارد. پروژههای چین عمدتا در قزاقستان، روسیه و کشورهای آفریقایی متمرکز شدهاند و محصولاتی مانند سویا، ذرت و گندم را شامل میشوند. مدل چین مبتنی بر قراردادهای بلندمدت ۲۵ تا ۵۰ ساله است که همراه با انتقال فناوری و آموزش نیروی کار محلی اجرا میشود.
عربستان سعودی نمونه بارز دیگری از این رویکرد است. پس از اعمال ممنوعیت کشت گندم در سال ۲۰۱۶ به دلیل بحران شدید آب، این کشور به سرمایهگذاری گسترده در کشورهایی مانند اتیوپی و سودان روی آورد. شرکتهای سعودی مانند الراجحی موفق شدهاند سالانه میلیونها تن علوفه و گندم تولید کنند و ضمن صرفهجویی در مصرف آب داخلی، بخش عمدهای از نیازهای غذایی خود را تأمین نمایند.
عربستان سعودی به دلیل شرایط بیابانی حاکم، کمبود شدید منابع آبی و اقلیم نامناسب برای کشاورزی گسترده، همواره بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین کشورها در برابر ناامنی غذایی شناخته شده است. تجربه ناموفق برنامۀ «افزایش بهرهوری کشاورزی با استفاده از منابع آبی غیرمتعارف» در گذشته که منجر به خشک شدن سریع ذخایر استراتژیک آبهای زیرزمینی این کشور شد، درس بزرگی برای سیاستگذاران آن بود. در پاسخ به این چالش، عربستان با یک برنامهریزی بلندمدت و استراتژیک، مسیر خود را به سمت کشت فراسرزمینی در خارج از مرزهای خود تغییر داد.
اصلیترین انگیزۀ محرک این استراتژی، صرفهجویی در مصرف آب شیرین محدود و ارزشمند داخلی است. با انتقال عملیات تولید محصولات کشاورزی پرآببر به کشورهایی که از بارندگی کافی و منابع آبی تجدیدپذیر برخوردارند، عربستان توانسته است فشار بر ذخایر زیرزمینی خود را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد.
برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی به دلیل سیاستگذاریهای ناپایدار در حوزه کشاورزی
اما در کشور ما تاکنون به شکل جدی در این زمینه سیاستگذاری و برنامهریزی نشده و وضعیت آنقدر وخیم است که برخی از کارشناسان حوزه آبخیزداری بر این عقیده هستند که از آبهای ٰژرف که در لایههای بسیار عمیق زمین هستند نیز بهرهوری بیرویه میشود، آبهایی که چند میلیون سال قدمت دارند!
مطابق اظهارات محمدامین یزدانی، دکترای خاکشناسی و متخصص آب، به خاطر استفاده بیشازحد از آبهای زیرزمینی و پایین رفتن سطح آب، سالی نیم تا یک متر سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود. یا آبهایی که از چاههای قدیمی برداشت میشوند شور میشود و مردم مجبور میشوند چاه را عمیقتر کنند. اگر زمانی از یک چاه ۱۰ متری میشد آب کشید اکنون باید از چاه ۱۵ متری آب استخراج کرد و این میزان عمیقتر میشود تا زمانی که به آبهای ژرف و باستانی میرسد.
به گفته این متخصص آب، بهرهوری از این آبها بسیار خطرناک است زیرا منابع اصلی آبهای کره زمین از زیر خالی میشوند. استفاده از این آبهای ژرف طبق نظر برخی کارشناسان حوزه آبخیزداری میتواند به تغییرات و چرخش لایههای زیرین زمین که ناشی از حرکت گدازههاست نیز منجر گردد که در وقوع زلزله در مناطق مختلف تأثیر میگذارد.
این کارشناس عنوان میکند: دلیل عمده حفر چاهها استفاده از آب شیرین برای کشاورزی است. در کشور ایران سهم مصرف آب در بخش کشاورزی در حدود ۹۰ درصد است، درصورتیکه در کشورهای توسعه یافته سهم بخش کشاورزی ۳۰ درصد است و متأسفانه استفاده ناپایدار منابع آبی و برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی آب در ایران غالبا بهعلت عدم نظارت، تداخل منافع وزارتخانههای مختلف با یکدیگر و سیاستگذاریهای ناپایدار در حوزه کشاورزی است.
اما آیا موضوع تغییرات اقلیمی هم نقش تعیین کنندهای در بحران آب ناشی از کشاورزی داشته است؟ گروهی از صاحبنظران تغییرات اقلیمی را عامل اصلی مشکلات حوزه کشاورزی ندانسته و میگویند: در ایران شاهد تغییرات آب و هوایی هستیم و متوجه شدهایم که در برخی از مناطق درجه حرارت افزایش پیدا کرده و الگوهای بارش نیز تغییر یافته. اما تغییرات آب و هوایی چنان زیاد نبوده که بتواند یک اقلیم را کاملا تغییر دهد، بهطوریکه یک منطقه خشکتر شود و یک منطقه مرطوب. تغییرات اقلیمی که در ایران صورت گرفته عامل اصلی مشکلات حوزه کشاورزی نیست.
به باور این گروه از صاحبنظران، مشکلات این حوزه چندوجهی هستند و همزمان با خلأ تولید نیز روبهروییم. یعنی پتانسیل تولید با تولید واقعی ما ۶۰ درصد فاصله دارد. در بسیاری از مناطق کشور این خلأ منجر به هدر روی بسیار زیادی از منابع آبی هم شده است. ناگفته نماند که اتلاف و هدر روی غذایی هم داریم بهطوریكه صحبت از اتلاف ٣٠ درصد مواد غذایی در ایران است. یعنی هم محصول و هم آب در آنجا هدر داده شده است. بنابراین تغییر اقلیم بهخودیخود عامل مشکلات زیستمحیطی در ایران نیست بلكه این موضوع تأثیر مدیریت غلط را شدت بخشیده و آثار تخریبی را بیشتر کرده است.
ازاینرو صاحبنظران معتقدند که مشکلات کشاورزی در ایران درنهایت به نوع سیاستگذاری نادرست و مدیریت غلط منابع آب بازمیگردد و نه تغییراقلیم.
بهمن ایزدی، کارشناس محیطزیست نیز بر این نکته صحه میگذارد که همه مشکلاتی که در مناطق مختلف وجود دارد را نمیتوان به گردن تغییرات اقلیمی انداخت. نظام بارش صدساله اخیر که توسط یکی از کارشناسان در بخش اقیانوسشناسی دانشگاه شیراز مطالعه شده نشان میدهد که تغییرات آنچنانی در نظام بارش وجود نداشته و فقط در سالهایی بهصورت مقطعی متفاوت بوده است، ولی ما چه کردهایم؟ ما از داشتههایمان بیرویه برداشت نمودهایم. یعنی اگر صد لیتر آب داشته داشتهایم، ۲۰۰ لیتر برداشت کردهایم.
این کارشناس میگوید چیزی که در شرایط آبوهوایی خاص مناطق خشک و نیمهخشک و حتی در نواحی گرم و فراگرم همجوار با بیابان لوت، موجب دوام و قوام ما بوده، دانش و شناخت بومیان کهن از مواهب این سرزمین بوده است. آنها میدانستند که آب اندازه دارد، خاک حرمت دارد و با توجه به شرایط موجود و حفظ این منابع زندگی کردهاند. ما باید دانشی که موجب سازگاری و ماندگاری در سرزمین مان شده بود را پیدا کنیم و در مدیریت منابع آبوخاک خود لحاظ کنیم تا از مسائل و مشکلات پیشآمده بیرون بیاییم. هیچ کارشناس و دانشمند خارجی و کسی که در این محیطها زندگی نکرده و تعلقی به این سرزمین ندارد نمیتواند برای رهایی ما از این دردی که با مدیریت نادرست آبوخاک به جانمان افتاده است، نسخه شفابخشی بپیچد.
سرزمین را تبدیل به آبکش کردهایم
این کارشناس محیطزیست با اشاره به آمار حفر بیرویه چاه بیان میکند: «آمارها نشان میدهد بیش از یکمیلیون چاه آب مجوزدار در ایران وجود دارد و اگر مساحت کشورمان را با این تعداد چاه حساب کنیم، یعنی حدودا در هر دو کیلومتر چاهی زدهایم و درواقع سرزمین را تبدیل به یک آبکش بزرگ کردهایم. در جاییکه تمدنهای چندهزارساله بسیار شکوهمند جامعه بشری وجود داشته، حدود ۵۰ الی ۶۰ سال است که از تکنیک چاه استفاده میکنیم. آمار سال ۵۶-۱۳۵۵میگوید ما پنجاه تا شصتهزار چاه داشتهایم. قبل از ایجاد این تکنولوژی چه میکردهایم؟! اخیرا هم که صحبت استفاده از آبهای ژرف مطرح شده که این موضوع تیر خلاصی به سرزمین است. تجربه عربستان هم در این مسئله کنارمان هست که حدود سی سال پیش این را تجربه کرده اما بلایی که بر سرش آمده قابلجبران نیست. تمام مناطقی که در آن این تجربه را داشتند، فرونشست وحشتناک زمین را تجربه کردهاند.»
بندسار؛ کلیدی از گذشته برای امروز و آینده
ایزدی خاطرنشان میکند: «اگر ما به دانش شکوهمند و همراه با طبیعت مان و به فناوریهای بومیای مثل بندسارها برگردیم، بهموازات دانشی که براساس مواهب طبیعی برنامهریزیشده حرکت کنیم و به آنها احترام بگذاریم، میتوانیم مدیریتی صحیح را طرحریزی کنیم و رفتهرفته درجاهایی که هنوز میشود به آن امیدوار بود عرصه لازم را برای برونرفت از مشکلات حوزه آبوخاک فراهم کنیم. بندسارها بهترین دانش بومیساخت است که یکی از اهرمهای مهم برونرفت از مسائل و مشکلات آبوخاکی است و اگر سیاستگذاران و مدیران ما به آن توجه کنند این مشکلات تا حد زیادی مرتفع خواهند شد. البته تغییر الگوی کشت نیز بسیار مهم است. طبق آمار چند سال پیش حدود بیش از ۹۰درصد آب سرزمین مان در حوزه کشاورزی استفاده شده و ۶۵درصد به دلیل عدم مدیریت صحیح به هدر رفته است. چرا اینها نباید بررسی شود؟ چرا باید در مناطقی که منابع آب کافی نیست برنجکاری شود؟ چرا باید در استان فارس در منطقهای که هم جنگل و هم مرتع بوده و حالا مشکل آب دارد، سد احداث و جنگلهای بلوط منطقه برنجکاری شود؟ هنوز در مزارع برنج آن منطقه بلوطها بهصورت تکتک دیده میشوند. حدود ۱۲هزار هکتار برنجکاری شده و آب مناطق پایا مثل دریاچه طشک، بختگان، کمجان و امثال اینها را به این کشت اختصاص دادهاند و آن منابع آبی را خشکاندهاند.»
کارشناسان نیز تا حدی با این مسئله موافقاند اما آن را کامل نمیدانند. به گفته آنان ریشه مشکل در بحران آب و خشکسالی خلاصه نمیشود: «اگر ارزیابی اراضی در کل مناطق ایران صورت گرفته بود و هر منطقه بر اساس تواناییهای اقلیمی، خاک، ظرفیت آب و نیروی انسانی بررسی شده بود و کاربری و کشت مخصوص به خودش را داشت قطعا مشکل کاهش حاصلخیزی خاک ایجاد نمیشد و مشکل کمآبی نیز چنین وسعتی نمیگرفت.»
پژوهشگران بومشناسی معتقدند نوع کشاورزیای که در ایران انجام میشود منطبق با شرایط اکولوژیک کشور نیست و این به یک معضل اساسی تبدیل شده است. بهطوریکه بیش از ۹۰ درصد از تولیدات ما از کشت آبی است، درحالیکه میانگین در دنیا ۲۰ درصد است. یعنی ما در ایران از رطوبت سبز استفاده چندانی نمیکنیم. همچنین بعضی از گیاهانی که نیاز به آب فراوان دارند در مناطقی کشت شدهاند که اصولا آب کافی برایشان تأمین نمیشود.
بنابراین ناظر بر تأکیدات کارشناسان و پژوهشگران، برای کشت محصولات میتوان متناسب با شرایط اقلیمی اقدام کرد. برای نمونه در بسیاری از حوضههای آبریز میتوان حبوبات، گندم دیم و محصولات گلخانهای را کشت کرد. اما در بسیاری از حوضههای آبریز کشور نباید محصولاتی مانند برنج، صیفیجات، چغندرقند، نیشکر، تا حدودی گندم، ذرت و دانههای روغنی و سیب را کشت کرد، از طرفی میتوان به کشت فراسرزمینی همروی آورد.
کشت فراسرزمینی، پاسخی به چالش فزاینده کمبود آب
پیشتر شاهپور علائیمقدم، معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی وزارت جهاد کشاورزی، در گفتوگو با ایسنا، یکی از چالشهای اساسی در اجرای طرح کشاورزی فراسرزمینی را مسئله لجستیک و جابهجایی محصولات دانسته و گفته بود: «ما تفاهمنامههایی با کشورهایی نظیر ونزوئلا و نیکاراگوئه برای تولید محصولات پرآببر داریم، اما تاکنون این طرح موفق نبوده، زیرا علاوه بر مسائل لجستیکی، ظرفیت کافی برای انتقال محصولات از مزارع فراسرزمینی به ایران وجود ندارد و یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که تولیدات در همان کشورها به فروش برسد یا صادر شود.»
صرفنظر از موانعی که در این بخش وجود دارد، با بهکارگیری اراضی کشاورزی خارج از کشور، استراحت زمینهای داخلی تضمین میشود و اینگونه زمینهای کشاورزی آبوخاک خود را ترمیم میکنند و علاوه بر آن، بخش بزرگی از نیازمان به محصولات کشاورزی قابل تأمین است.
بهمن زارع، کارشناس کشاورزی در این زمینه به «رسانهها» میگوید: «کشت فراسرزمینی میتواند مهمترین مؤلفه موردنیاز در هر جامعهای یعنی امنیت غذایی را فراهم کند. برای اینکه بتوانیم محدودههای مناسب برای کشت فراسرزمینی را انتخاب کنیم، باید به دو معیار مسافت و تعاملات سیاسی توجه داشته باشیم. درواقع این اقدام باید فارغ از کشمکشهای سیاسی باشد، این ارتباط دوسویه به محصولات کشاورزی و باغی محدود نمیشود و در تولید گوشت قرمز، گوشت سفید و صنایع لبنی نیز قابلاجراست. به عبارتی، با تکیهبر کشت فراسرزمینی میتوان بخش عمدهای از نیازهای غذایی کشور را بهدوراز نوسانات بازارهای جهانی و بازیهای سیاسی دولتها و در قالب حمایتهای دولتی تأمین کرد.»
زارع درباره اهمیت کشت فراسرزمینی عنوان میکند: «کشور ایران اقلیمی خشک و فراخشک دارد و به دلیل خشکسالی مداوم و کاهش بارندگیها و محدودیت منابع آبی، بهتر است که با سرمایهگذاری در خارج از مرزهای کشور که آب کافی دارند، برای کاشت برخی محصولات آببر همچون صیفیجات اقدام و پس از انجام کشت، محصولات را باقیمت پایینتری خریداری و وارد کشور کرد. همچنین با کشت فراسرزمینی میتوانیم در مزارع خود، محصولاتی را بکاریم که آببری کمی دارند و با صرف آب کمتر، ارزآوری و درآمد بیشتری داشته باشیم. به این شیوه هم از طریق کشت فراسرزمینی آب مجازی وارد کشور میشود و هم از سرمایههای اقتصادی و معنوی همچون آب محافظت میکنیم.»
پدیدۀ کشت استیجاری یا کشت فراسرزمینی در دهههای اخیر، بهعنوان راهکاری نوین در عرصۀ تأمین امنیت غذایی جهانی مطرح شده است. این شیوه که در آن کشورها یا شرکتهای خصوصی، زمینهای کشاورزی را در خارج از مرزهای خود اجاره یا خریداری میکنند، پاسخی به چالشهای فزایندهای مانند کمبود منابع آب و محدودیت زمینهای کشاورزی است.
محرک اصلی توسعۀ کشت فراسرزمینی را میتوان در سه عامل کلیدی جستوجو کرد: اولا، کشورهای با محدودیت منابع طبیعی مانند آب و زمینهای کشاورزی (بهویژه در خاورمیانه و شرق آسیا) به دنبال راهی برای کاهش وابستگی خود به واردات مواد غذایی هستند. ثانیا، نوسانات قیمت مواد غذایی در بازارهای جهانی طی بحرانهای مختلف، انگیزهای برای ایجاد منابع پایدار تولید غذا ایجاد کرده است. ثالثا، برخی کشورهای دارای زمینهای بکر اما فاقد سرمایه و فناوری کافی، این طرحها را فرصتی برای توسعه اقتصادی خود میبینند.
چین بهعنوان پیشگام این عرصه، بیش از ۸ میلیون هکتار زمین کشاورزی در خارج از مرزهای خود تحت مدیریت دارد. پروژههای چین عمدتا در قزاقستان، روسیه و کشورهای آفریقایی متمرکز شدهاند و محصولاتی مانند سویا، ذرت و گندم را شامل میشوند. مدل چین مبتنی بر قراردادهای بلندمدت ۲۵ تا ۵۰ ساله است که همراه با انتقال فناوری و آموزش نیروی کار محلی اجرا میشود.
عربستان سعودی نمونه بارز دیگری از این رویکرد است. پس از اعمال ممنوعیت کشت گندم در سال ۲۰۱۶ به دلیل بحران شدید آب، این کشور به سرمایهگذاری گسترده در کشورهایی مانند اتیوپی و سودان روی آورد. شرکتهای سعودی مانند الراجحی موفق شدهاند سالانه میلیونها تن علوفه و گندم تولید کنند و ضمن صرفهجویی در مصرف آب داخلی، بخش عمدهای از نیازهای غذایی خود را تأمین نمایند.
عربستان سعودی به دلیل شرایط بیابانی حاکم، کمبود شدید منابع آبی و اقلیم نامناسب برای کشاورزی گسترده، همواره بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین کشورها در برابر ناامنی غذایی شناخته شده است. تجربه ناموفق برنامۀ «افزایش بهرهوری کشاورزی با استفاده از منابع آبی غیرمتعارف» در گذشته که منجر به خشک شدن سریع ذخایر استراتژیک آبهای زیرزمینی این کشور شد، درس بزرگی برای سیاستگذاران آن بود. در پاسخ به این چالش، عربستان با یک برنامهریزی بلندمدت و استراتژیک، مسیر خود را به سمت کشت فراسرزمینی در خارج از مرزهای خود تغییر داد.
اصلیترین انگیزۀ محرک این استراتژی، صرفهجویی در مصرف آب شیرین محدود و ارزشمند داخلی است. با انتقال عملیات تولید محصولات کشاورزی پرآببر به کشورهایی که از بارندگی کافی و منابع آبی تجدیدپذیر برخوردارند، عربستان توانسته است فشار بر ذخایر زیرزمینی خود را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد.
برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی به دلیل سیاستگذاریهای ناپایدار در حوزه کشاورزی
اما در کشور ما تاکنون به شکل جدی در این زمینه سیاستگذاری و برنامهریزی نشده و وضعیت آنقدر وخیم است که برخی از کارشناسان حوزه آبخیزداری بر این عقیده هستند که از آبهای ٰژرف که در لایههای بسیار عمیق زمین هستند نیز بهرهوری بیرویه میشود، آبهایی که چند میلیون سال قدمت دارند!
مطابق اظهارات محمدامین یزدانی، دکترای خاکشناسی و متخصص آب، به خاطر استفاده بیشازحد از آبهای زیرزمینی و پایین رفتن سطح آب، سالی نیم تا یک متر سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود. یا آبهایی که از چاههای قدیمی برداشت میشوند شور میشود و مردم مجبور میشوند چاه را عمیقتر کنند. اگر زمانی از یک چاه ۱۰ متری میشد آب کشید اکنون باید از چاه ۱۵ متری آب استخراج کرد و این میزان عمیقتر میشود تا زمانی که به آبهای ژرف و باستانی میرسد.
به گفته این متخصص آب، بهرهوری از این آبها بسیار خطرناک است زیرا منابع اصلی آبهای کره زمین از زیر خالی میشوند. استفاده از این آبهای ژرف طبق نظر برخی کارشناسان حوزه آبخیزداری میتواند به تغییرات و چرخش لایههای زیرین زمین که ناشی از حرکت گدازههاست نیز منجر گردد که در وقوع زلزله در مناطق مختلف تأثیر میگذارد.
این کارشناس عنوان میکند: دلیل عمده حفر چاهها استفاده از آب شیرین برای کشاورزی است. در کشور ایران سهم مصرف آب در بخش کشاورزی در حدود ۹۰ درصد است، درصورتیکه در کشورهای توسعه یافته سهم بخش کشاورزی ۳۰ درصد است و متأسفانه استفاده ناپایدار منابع آبی و برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی آب در ایران غالبا بهعلت عدم نظارت، تداخل منافع وزارتخانههای مختلف با یکدیگر و سیاستگذاریهای ناپایدار در حوزه کشاورزی است.
اما آیا موضوع تغییرات اقلیمی هم نقش تعیین کنندهای در بحران آب ناشی از کشاورزی داشته است؟ گروهی از صاحبنظران تغییرات اقلیمی را عامل اصلی مشکلات حوزه کشاورزی ندانسته و میگویند: در ایران شاهد تغییرات آب و هوایی هستیم و متوجه شدهایم که در برخی از مناطق درجه حرارت افزایش پیدا کرده و الگوهای بارش نیز تغییر یافته. اما تغییرات آب و هوایی چنان زیاد نبوده که بتواند یک اقلیم را کاملا تغییر دهد، بهطوریکه یک منطقه خشکتر شود و یک منطقه مرطوب. تغییرات اقلیمی که در ایران صورت گرفته عامل اصلی مشکلات حوزه کشاورزی نیست.
به باور این گروه از صاحبنظران، مشکلات این حوزه چندوجهی هستند و همزمان با خلأ تولید نیز روبهروییم. یعنی پتانسیل تولید با تولید واقعی ما ۶۰ درصد فاصله دارد. در بسیاری از مناطق کشور این خلأ منجر به هدر روی بسیار زیادی از منابع آبی هم شده است. ناگفته نماند که اتلاف و هدر روی غذایی هم داریم بهطوریكه صحبت از اتلاف ٣٠ درصد مواد غذایی در ایران است. یعنی هم محصول و هم آب در آنجا هدر داده شده است. بنابراین تغییر اقلیم بهخودیخود عامل مشکلات زیستمحیطی در ایران نیست بلكه این موضوع تأثیر مدیریت غلط را شدت بخشیده و آثار تخریبی را بیشتر کرده است.
ازاینرو صاحبنظران معتقدند که مشکلات کشاورزی در ایران درنهایت به نوع سیاستگذاری نادرست و مدیریت غلط منابع آب بازمیگردد و نه تغییراقلیم.
بهمن ایزدی، کارشناس محیطزیست نیز بر این نکته صحه میگذارد که همه مشکلاتی که در مناطق مختلف وجود دارد را نمیتوان به گردن تغییرات اقلیمی انداخت. نظام بارش صدساله اخیر که توسط یکی از کارشناسان در بخش اقیانوسشناسی دانشگاه شیراز مطالعه شده نشان میدهد که تغییرات آنچنانی در نظام بارش وجود نداشته و فقط در سالهایی بهصورت مقطعی متفاوت بوده است، ولی ما چه کردهایم؟ ما از داشتههایمان بیرویه برداشت نمودهایم. یعنی اگر صد لیتر آب داشته داشتهایم، ۲۰۰ لیتر برداشت کردهایم.
این کارشناس میگوید چیزی که در شرایط آبوهوایی خاص مناطق خشک و نیمهخشک و حتی در نواحی گرم و فراگرم همجوار با بیابان لوت، موجب دوام و قوام ما بوده، دانش و شناخت بومیان کهن از مواهب این سرزمین بوده است. آنها میدانستند که آب اندازه دارد، خاک حرمت دارد و با توجه به شرایط موجود و حفظ این منابع زندگی کردهاند. ما باید دانشی که موجب سازگاری و ماندگاری در سرزمین مان شده بود را پیدا کنیم و در مدیریت منابع آبوخاک خود لحاظ کنیم تا از مسائل و مشکلات پیشآمده بیرون بیاییم. هیچ کارشناس و دانشمند خارجی و کسی که در این محیطها زندگی نکرده و تعلقی به این سرزمین ندارد نمیتواند برای رهایی ما از این دردی که با مدیریت نادرست آبوخاک به جانمان افتاده است، نسخه شفابخشی بپیچد.
سرزمین را تبدیل به آبکش کردهایم
این کارشناس محیطزیست با اشاره به آمار حفر بیرویه چاه بیان میکند: «آمارها نشان میدهد بیش از یکمیلیون چاه آب مجوزدار در ایران وجود دارد و اگر مساحت کشورمان را با این تعداد چاه حساب کنیم، یعنی حدودا در هر دو کیلومتر چاهی زدهایم و درواقع سرزمین را تبدیل به یک آبکش بزرگ کردهایم. در جاییکه تمدنهای چندهزارساله بسیار شکوهمند جامعه بشری وجود داشته، حدود ۵۰ الی ۶۰ سال است که از تکنیک چاه استفاده میکنیم. آمار سال ۵۶-۱۳۵۵میگوید ما پنجاه تا شصتهزار چاه داشتهایم. قبل از ایجاد این تکنولوژی چه میکردهایم؟! اخیرا هم که صحبت استفاده از آبهای ژرف مطرح شده که این موضوع تیر خلاصی به سرزمین است. تجربه عربستان هم در این مسئله کنارمان هست که حدود سی سال پیش این را تجربه کرده اما بلایی که بر سرش آمده قابلجبران نیست. تمام مناطقی که در آن این تجربه را داشتند، فرونشست وحشتناک زمین را تجربه کردهاند.»
بندسار؛ کلیدی از گذشته برای امروز و آینده
ایزدی خاطرنشان میکند: «اگر ما به دانش شکوهمند و همراه با طبیعت مان و به فناوریهای بومیای مثل بندسارها برگردیم، بهموازات دانشی که براساس مواهب طبیعی برنامهریزیشده حرکت کنیم و به آنها احترام بگذاریم، میتوانیم مدیریتی صحیح را طرحریزی کنیم و رفتهرفته درجاهایی که هنوز میشود به آن امیدوار بود عرصه لازم را برای برونرفت از مشکلات حوزه آبوخاک فراهم کنیم. بندسارها بهترین دانش بومیساخت است که یکی از اهرمهای مهم برونرفت از مسائل و مشکلات آبوخاکی است و اگر سیاستگذاران و مدیران ما به آن توجه کنند این مشکلات تا حد زیادی مرتفع خواهند شد. البته تغییر الگوی کشت نیز بسیار مهم است. طبق آمار چند سال پیش حدود بیش از ۹۰درصد آب سرزمین مان در حوزه کشاورزی استفاده شده و ۶۵درصد به دلیل عدم مدیریت صحیح به هدر رفته است. چرا اینها نباید بررسی شود؟ چرا باید در مناطقی که منابع آب کافی نیست برنجکاری شود؟ چرا باید در استان فارس در منطقهای که هم جنگل و هم مرتع بوده و حالا مشکل آب دارد، سد احداث و جنگلهای بلوط منطقه برنجکاری شود؟ هنوز در مزارع برنج آن منطقه بلوطها بهصورت تکتک دیده میشوند. حدود ۱۲هزار هکتار برنجکاری شده و آب مناطق پایا مثل دریاچه طشک، بختگان، کمجان و امثال اینها را به این کشت اختصاص دادهاند و آن منابع آبی را خشکاندهاند.»

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
ارز تکنرخی تقویت تولید داخلی را رقم خواهد زد
-
یک عادت جهانی
-
کشورهای منطقه باید همکاریهای دفاعی را تقویت کنند
-
فعالسازی دفاع مشترک اسلامی
-
صنعت نوشتافزار موتور اشتغال
-
نخستوزیر جدید فرانسه در برابر اپوزیسیون تسلیم شد
-
ابتلای نتانیاهو به مازوخیسم
-
ضرورت کشت فراسرزمینی برای کشاورزی ایران
-
آنچه ترامپ درست محاسبه نکرد!
-
زنگ خطر برای سازشکاران