ضرورت تأسیس مدارس تجربی وابسته به دانشگاه فرهنگیان

ابراهیم سحرخیز- معاون اسبق آموزش متوسطه
زهرا بازرگان در بخشی از کتاب «تغییر و نوآوری در مدرسه» با اشاره به کاستی‌های نظام آماده‌سازی معلمان در ایران، به‌ویژه در تنظیم و اجرای برنامه‌های کارورزی، آورده است «مشکل اساسی معلمان ما در حجم و نوع مطالب آموخته‌شده نیست بلکه در انطباق و کاربرد دانش کسب شده است. در بسیاری از مدارس موجود، امکان به‌کارگیری یا تمرین نظریات و روش‌های پیش رفته بسیار محدود است.»
او برای رفع این مشکل، پیشنهاد تأسیس مدارس تجربی وابسته به دانشگاه فرهنگیان یا دانشکده‌های علوم تربیتی را راه‌گشا می‌داند. 
پیشنهادی که می‌تواند با حمایت و راهنمایی استادان و مدرسان دانشگاه فرهنگیان، علاوه بر خلق محیط مناسب برای کارورزی دانشجویان با تلفیق نظریه و عمل، کاربرد اطلاعات کسب شده با استقبال از تجربیات موفقیت‌آمیز تربیتی، در توسعه روش‌های جدید تربیتی در مدرسه نقش داشته باشد. 
مدارس تجربی وابسته به دانشگاه می‌توانست علاوه بر فراهم کردن بستر مناسب برای پروژه کارورزی دانشجویان و کاربست روش‌های نوآورانه و خلاق، به سرمشق و الگویی خلاقانه برای دیگر مدارس تبدیل شود تا مدیران، معلمان و دیگر کارکنان برگزیده و افراد صاحب صلاحیت و متخصص، با بهره‌گیری از بهترین منابع و امکانات کمک‌آموزشی، نمونه‌ای برای توسعه و تحقیق در حوزه آموزش‌و‌پرورش و دانشگاه به‌حساب آیند! 
اتفاقی که می‌توانست افزون بر ایجاد یک کارگاه آموزشی قوی و قدرتمند در توانمند‌سازی مدیران، معلمان و دیگر کارکنان مدارس، شروع مبارکی برای تشکیل گعده‌های علمی معرفتی در حوزه دانش پداگوژی (هنر و دانش‌آموزش) باشد.  
با تأسیس دانشگاه فرهنگیان، شاید یکی از سرپرستان پیشین این دانشگاه، نخستین سرپرستی بود که اندیشه تأسیس چنین مدارسی را در سر پرورانید اما پس از چهار سال، با چند نشست گاه و بی‌گاه، همه‌چیز در حد حرف‌و‌حدیث، ناتمام باقی ماند. 
همان سال‌ها بود که دانشگاه هم‌زمان، سه دسته یا گروه را برای تدوین و تنظیم محتوای مربوط به راهنمای پروژه کارورزی سرکار گذاشته بود! جالب آنجاست که اتفاقا همه هم می‌دانستند سرکارند اما ازآنجاکه نا‌هار خود را سر‌وقت در دانشگاه خورده، لابد مواجب خود را هم تمام‌و‌کمال می‌گرفتند کاری با خروجی نشست‌ها و نتیجه نداشتند تا این‌که بعد‌ها یکی از استادان همان دانشگاه به من گفت عاقبت چیزی از اتاق آقای رئیس بیرون آمد که جملات تاریک، سنگین و شبه‌فلسفی آن برای مدرسان، دست‌کمی از نوشته‌های کافکا، داستایوفسکی یا شوپنهاور نداشت.
مشکل اصلی دانشگاه فرهنگیان از ابتدای تأسیس تاکنون شاید در این نکته نهفته باشد که شوربختانه در تمامی این سال‌ها، راهبری و سرپرستی آن در سرقفلی کسانی بوده که نه‌تنها هیچ تعلق‌خاطری به چرایی این دانشگاه تازه‌تاسیس و رسالت بلندبالای آن نداشتند بلکه با نگاه تحقیر‌آمیز به پیدایش آن، به‌رغم وجود دیگر دانشگاه‌های رقیب از‌جمله سرنوشت دانشگاه پیشین تربیت‌معلم، اساسا آموزش‌و‌پرورش را در حد و قواره دانشگاه داری نمی‌دیدند.  
چنین انگاره و باوری، ادله مربوط به خود را داشت. شاید یکی از دلایل این بود که همه آن‌ها، هیچ صنمی با آموزش‌و‌پرورش و آتیه مدارس ما نداشتند و از بدنه این دانشگاه انتخاب نشده بودند تا روز و روزگاری دوباره مجبور باشند به این مجموعه بازگشته و پاسخگوی عواقب کار باشند. 
استاد تمام بودن این حضرات، جز برخی زیان انباشته، جابه جایی‌های بعضا اتوبوسی، حال دادن به اعوان‌وانصار وزیر، باقیات‌صالحاتی برای آموزش‌و‌پرورش به همراه نداشت. دانشگاهی که از همان آغازین روز تأسیس تاکنون، مثل داستان فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، بحران‌های متعددی را از سر گذرانده است از تعلیق در پذیرش دانشجو بگیر تا بالا و پایین شدن سن پذیرش آن و قس علی‌هذا... 
و اما سخن پایانی!
اکنون‌که وزارت آموزش‌و‌پرورش به‌عنوان یک کلکسیونر، صاحب انواع و اقسام مدارس پولی، درآمد‌زا و کارآفرین است و هرکس اراده کند به طرفه‌العینی می‌تواند برای خود مدرسه راه‌اندازی کند چرا باید دانشگاهی نظیر دانشگاه فرهنگیان از داشتن مدارس تجربی وابسته، در دوره‌های مختلف تحصیلی محروم باشد؟
اتفاقا در تربیت‌معلمِ مدرسه محور، داشتن چنین مدرسه‌ای برای تمرین نظریات و روش‌های پیشرفته، از نان شب هم واجب‌تر است. بدون تردید مدارس تحول‌خواه نمی‌تواند این جای خالی را برای نو معلمان در آموزش‌و‌پرورش پر کند.  
ضرورت تأسیس مدارس تجربی وابسته به دانشگاه فرهنگیان